بدون شک این تصویر "ابراهيم حسامي" یک پا قطع شده در سالهاي آغازين جنگ خانمان سور و کینه ورزانه ی خمینی شیاد است که موهبت الهی نامیده شد و شیادانه دفاع مقدس هم نامیده می شود تا ماهیت تجاوز گرانه اش که همچان در عراق ادامه وسوریه ازسوی سپاه قدس دنبال می شود وارونه جلوه داده شود .جزو یکبار مصرف میادین مین پاک کن های جبهه های جنگ یکی هم هست که، يك پاي خود را از دست داد ه بود ولی از سوی سپاه پاسداران و زائده اش بسیج به قلتگاه جنگ اعزام شده بود تا سرانجام در سال 1362 در منطقه عملياتي جفير شربت مرگ بنوشد تا حکومت جنگ افروزان مرگ پرست ادامه یابد. این یک سند جنایت جنگی و نه يكي از زيباترين تصاوير سالهاي جنگ خانمانسوز است که ادعایش شده است. برای اینکه نه نمايشي از عزم آهنين و خلل ناپذير نیست که چنین نامیده شده ، بلکه این هم همچون بقیه جزو تحریک شدگان تبلیغات جنگ خانمانسوز بودند كه گله وار رو به سوي افق نا کجاآباد جنگ نابودکن و ویرانگری رفتند که 1000 میلیارد هزینه و خسارات با میلیون ها نفر کشته ومجروح وآواره بی خانمان جنگی برجای گذاشت و یکبار مصرفان با کلید های بهشت پلاستیکی ساخت تایوان بر گردن برای روی مین رفتن همچون گوسفندان کشتارگاه از هم دیگر سبقت می گرفتند تا به پیشواز مرگ بروند کتادر جبهههاي جهاد اصغر، حماسه ی اکبر خلق کنند که منتهی به کام سر کشی زهر شکست از سوی خمینی شیاد شد تا گزارشگر مبلغ جنگ خانمانسوز مدعی شود کشته شدگان با فدا کردن جان خود بر عهد خويش برای بقای ولايت جنایت وخیانت و جنگ وخون و خرافات و غارتکری و عوامفریبی وفا كردند.
ابراهيم حسامي" در سالهاي آغازين دفاع مقدس، يك پاي خود را از دست داد و سرانجام در سال 1362 در منطقه عملياتي جفير شربت شهادت نوشيد. به گزارش افكارنيوز، عكسي كه ميبينيد، يكي از زيباترين تصاوير سالهاي دفاع مقدس است. نمايشي از عزم آهنين و خلل ناپذير فرزندان حضرت حيدر(ع). مرداني از تبار بنيان مرصوص. رزمندگاني كه رو به سوي افق، با قدمهايي راهوار و پرتوان در حركتند تا در جبهههاي جهاد اصغر، حماسه بيافرينند و بر عهد خويش با ولايت، با جان خود وفا كنند. و در كنار آنان رزمندهاي كه يك پاي خويش را نيز از دست داده است، بيمهابا گام بر ميدارد. اين رزمنده ابراهيم حسامي نام دارد. او در سالهاي آغازين دفاع مقدس، يك پاي خود را از دست داد و سرانجام در سال 1362، در منطقه عملياتي "جفير" شربت شهادت نوشيد. مسير پر پيچ و خم تاريخ را كه با چشم دل بنگري، پاي قطع شده او را خواهي يافت. دقت كن! آن جا. آن سوتر. در سرزمين غدير.