ایمیل در
یافتی : گزارشی فاجعه بار آماری از ناامنی
و دعواهای خیابانی در کشوری که مدعی امن و آزادترین کشور جهان است . 30 مهر -92
رینگ بوکسی به اندازه یک کشور!
رینگ بوکسی به اندازه یک کشور!
هر روز شاهد چند دعوای
خیابانی هستید؟ خودتان آخرین بار کی دعوا کردید؟ یادتان میآید از کجا شروع شد و
به کجا ختم شد و آیا اصلا بالاخره مشکلتان حل شد؟ این روزها به جایی رسیدهایم که
داد زدن و جر و بحث کردن دیگر دعوا به حساب نمیآید. باید مشت و لگدی حواله کرد و
چند تا فحش آبدار شنید تا دعوا به حساب بیاید. مسابقهای گذاشتهایم در «کم
نیاوردن».متوسط مدت زمانی که لازم است تا دو نفر از مرحله جر و بحث کردن عبور کرده
و به گلاویز شدن برسند چند دقیقه است؟ به نظر میرسد این روزها این زمان در حال
کوتاه و کوتاهتر شدن است.آمارهای «نزاع» در ایران به سطح وحشتناکی رسیدهاند. بر
اساس آماری که سال ۱۳۹۱ سازمان پزشکی قانونی کشور منتشر کرد، در سال گذشته 617
هزار و 358 نفر به دنبال وقوع نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که بیشترین آمار مراجعان
مربوط به تیرماه با 63 هزار و 548 مورد و کمترین آن مربوط به دی ماه با 36 هزار و
885 مورد بوده است.بیایید یک ضرب و تقسیم ساده انجام دهیم. بر اساس آمار بالا، در
سال ۱۳۹۱ هر روز حداقل یک هزار و ۶۹۱ دعوای منجر به ضرب و شتم از آن نوعی اتفاق
افتاد که نیاز به گزارش پزشکی قانونی و رسیدگی قضایی پیدا کردهاند. قطعا اشتباه
نکردهایم اگر تصور کنیم در هر کدام از این دعواها حداقل دو نفر نقش بازی کردهاند
که در نهایت یکی ضارب بوده و دیگری مضروب. البته دعواهای زیادی هم هستند که هر دو
طرف مضروب میشوند، ولی تا زمانی که آمار دقیقتری نداریم، مجبوریم با حداقل یک
مضروب بسازیم. به این ترتیب، هر روز حداقل سه هزار و۸۰۰ ایرانی مشغول نزاع از نوع
خونین آن بودهاند.
این آمار مربوط به مواردی است که منجر
به تشکیل پرونده شدهاند، در حالی که هر روز گروه بزرگ دیگری هم مشغول کتککاری
ولی نه از نوع پرشک قانونی آن بودهاند. قطعا بازهم اشتباه نکردهایم اگر تصور
کنیم حداقل به همان تعداد بالا، نزاع بدون پرونده داشتهایم. حالا رقم ما به هفت
هزار و۶۰۰ نفر در روز میرسد.آیا واقعا از هر۲۰ هزار نفر ایرانی دو نفر در روز
مشغول کتک کاری بودهایم؟ رقم بزرگی به نظر نمیرسد. اجازه بدهید ببینیم در سال
چند نفر مشغول خونین و مالین کردن همدیگر بودهاند: دو میلیون و 774هزار نفر. اینجاست
که آمار قدری وحشتناک میشود. اگر تصور کنیم هر طرف نزاع حداقل دو نفر از
اطرافیان، خانواده و یا دوستان خود را مستقیم و یا غیر مستقیم درگیر این خشونت
کرده باشد، به رقم باور نکردنی13 میلیون و 870هزار نفر در سال ۱۳۹۱ میرسیم، یعنی
بیش از ۱۸ درصد جمعیت کشور.به این ترتیب، با این میزان از آمادگی برای خشونت، عجیب
نیست که تنها در 11 ماه از سال ۱۳۹۱ بیش از ۳۸۵۰۰۰۰ (اشتباه نکردید سه میلیون و
هشتصد و پنجاه هزار) پرونده وارد سیستم قضایی ایران شده، که قطعا آمار نهایی این
سال بیش از چهارمیلیون بوده است.
آمار مختلفی از تعداد پروندههای
قضایی کشور وجود دارد؛ از ۷ تا ۱۶ میلیون. بعد از چند سال میشود گفت هیچ ایرانی
نیست که گذرش به دادگاه نیفتاده باشد؟
در گزارشی که
وبسایت «خبرآنلاین» از آمار پروندههای نزاع در سال ۱۳۹۲ منتشر کرد، مسوولان سازمان پزشکی قانونی از افزایش 1.7درصدی
پروندههای معاینه نزاع در این سازمان خبر می دهند. براساس جدیدترین گزارش این
سازمان، در مرداد ماه سال جاری آمار مراجعان نزاع به مراکز پزشکی قانونی 1.7 درصد
افزایش یافته و از 62 هزار و 521 مورد در مرداد سال گذشته به 63 هزار و 589 مورد
در مرداد امسال رسیده است. از کل مراجعان نزاع به مراکز پزشکی قانونی در پنج ماهه
امسال 203 هزار و 756 نفر مرد و 86 هزار و 547 نفر زن بودند. بر اساس آمارهای
موجود، تعداد مراجعان زن مربوط به نزاع در پنج ماهه نخست سال قبل 85 هزار و 513
نفر و تعداد مراجعان مرد 208 هزار و 10 نفر بوده است.
البته در این میان آن چه جلب توجه میکند، آمار نیروی
انتظامی است که حتما دلیلی کارشناسی برای آن وجود دارد؛ به روایت خبرآنلاین،
آمارهای نیروی انتظامی به مراتب کمتر از آمار سازمان پزشکی قانونی است به طوری که
براساس آمارهای مندرج در سالنامه آماری مرکز آمار ایران، سالانه به طور میانگین
70 هزار پرونده نزاع و ضرب وجرح در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی
ایران انجام میشود. اگرچه مشخص نیست دلیل این اختلاف آماری میان پروندههای ثبت
شده در نیروی انتظامی و سازمان پزشکی قانونی به چه دلیلی است اما بررسی تعداد
پروندههای تشکیل شده ضرب و جرح در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی طی 15 سال اخیر بر
اساس اطلاعات موجود در سالنامه آماری مرکز آمار ایران نشان میدهد تعداد این
پروندهها نه کاهش و نه افزایش داشته اند.
حتما حکمتی دارد!
آمارها به ما
اعداد و ارقام را میدهند و تنها میتوانند حاکی از پیشرفت و پسرفت باشند و یا
درجازدن، ولی زخمی که اجتماع و آدمهایش برمیدارند به عدد و رقم درنمیآید. این
زخمها از یک سو روح اجتماع را میخورند و فرسودهاش میکنند و از سوی دیگر، فقط
حکایت از این میکنند که باید کاری کرد. یک لیوان آب خنک گاهی اوقات جواب نمیدهد.