خبر گزاری
دروغ پرداز پاسداران فارس نامه منتشر نشده رضا براهنی به خمینی شیاد. 10 مهر-92
استواری،
استقامت، خردعظیم سیاسی و شجاعت توأم با هوشیاری آن حضرت و فروتنی توأم با بردباری
که در برابر ظالم خیرهسری چون شاه و اشرار سرمایهپرست در امریکا و صهیونیسم
جهانی از خود متجلی ساختهاید، چراغ روشنی بوده است فراراه تمام کسانی که تاکنون
قدم در راه مبارزه انقلابی گذاشتهاند.
گرچه از توده ای جماعت غیر از این نمی
آید که مرید مرشد امام ضد امپرالیست شان خمینی شیاد باشند تا زیر این چتر وسنگر ضد
امپریالیستی کاذب نه خط خیانت که تیغ کشی و جنایت علیه ی سایر جریانات سیاشی وحذف شان از صحنه را دنبال کنند. اما عجیب است
که چرا این نامه تا کنون فاش نشده بود؟! عجیب تر اینکه چرا مدعیان همیشه طلبکار از
سازمان های سیاسی که چرا در مقطعی که هنوز ماهیت جنایتکارانه خمینی شیاد و عوامفریب برای
مردم ایران آشکار نشده بود با وی دیدار داشته نا نامه نوشتند ودرخواست شان را مطرح
کردند همچنان بعنوان اهرم چماق واتهام تبلیغاتی استفاده می کنند اما در اینگونه
موارد سکوت می کنند؟!.بهر حال تا آنجا که من اطلاع دازم رضا براهنی مقیم تورنتو یک جلد کتاب چاپ نشده ی شادروان رضا محتاط دبیر سابق آموزش و پرورش که تحقیق و تفحص
پیرامون تاریخچه اراک و... می باشد را از فرزند ایشان اکبر محتاط امانت گرفته که
هنوز پس نداده است .بعید نیست که آن را به نام خود به چاپ رساند.
به گزارش خبرگزاری فارس، آنچه در پی
میآید نامهای از رضا براهنی است که در دوران اقامت حضرت امام خمینی(ره) در نوفل
لو شاتو، توسط دکتر ابراهیم یزدی به حضور ایشان ارسال داشته است.این نامه که اخیرا
در جلد دوم کتاب خاطرات یزدی آمده، نشان میدهد که برخی مدعیان امروز مخالف با
نظام جمهوری اسلامی، در آن دوره در کدامین فضای ذهنی به سر میبردند و برخلاف
ادعای امروز خویش در بدبینی اولیه به نهضت اسلامی، حتی خویش را با مدد گرفتن از
نام جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی به رهبر انقلاب معرفی میکردند. امید آنکه
پژوهندگان را به کار آید.
نامه رضا براهنی به ابراهیم یزدی
تاریخ: 7 دی 1357 ـ مریلند، امریکا
دوست عزیز و ارجمند آقای دکتر یزدی پس
از سلام، خیلی خوشحال هستم که بالاخره در واشنگتن دیداری که من ماهها به دنبالش
بودم صورت گرفت. امیدوارم از این دیدارها باز هم در آینده داشته باشیم.
انقلاب در ایران به تمام قدرت پیش میرود.
از امثال دکتر صدیقی که سر پیری به معرکهگیری برخاسته، هیچ کاری ساخته نخواهد
بود. بعضی اشخاص آن قدر عقده دارند که درست لب گور خیانت
میکنند و آن نام بیچیز و بیفایدهای را که داشتند، به گنداب پهلوی آلوده میکنند.
در جوف نامه ضمیمه، نامهای است که حضور حضرت آیتالله خمینی نوشتهام، به اضافه
مقالهای که در باب انقلاب ایران نوشته، برای اطلاع ایشان از نحوه فکرم در باره
انقلاب پیوست کردهام. استدعا دارم هر دو را به ایشان تقدیم فرمایید. امیدوارم
حضرت آقای {امام} خمینی، شما و بقیه دوستان نظرتان را درباره مقاله برایم بنویسید.
از راهنمایی همه از پیش تشکر میکنم. سید علیاصغر چهار
پنج روزی بیمارستان بود. دکتر خوشنویس عملش کرده، گویا غدهای از سینهاش در آورده
بهش میگفت که بخیر گذشته. هنوز پس از عمل با خود سید صحبت نکردهام. نمیدانم
روابط شما با سید علیاصغر چگونه است.آیا از طرف شما احوالپرسی خواهد شد؟ دست شما
و دیگران را از دور میفشارم. به امید پیروزی رضا براهنی
***
نامه رضا براهنی به امام خمینی (ره)
تاریخ: 7 دی 1357
حضرت آیتاللهالعظمی روحالله خمینی،
مبارز بزرگ انقلاب ایران
نماز شام غریبان چو گریه
آغازم
به مویههای غریبانه قصه
پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان
بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر
براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد
غریب
میهمنا به رفیقان خود رسان
بازم
پس از سلام و درود و تهنیت فراوان، من
از دوستان شادروانان جلال آلاحمد و دکتر شریعتی و نویسنده شجاع ایران دکتر علیاصغر
حاج سید جوادی هستم. بارها و بارها، وقتی با دکتر سید جوادی صحبت کردهام، ایشان
اشتیاق دیدار آن حضرت، رهبر بزرگ اسلام و انقلاب ایران را با ایشان در میان گذاشتهام،
چون قرار بود ایشان به غرب سفر کنند، زیارت آن حضرت را موکول به زمانی کردهایم که
ایشان رخصت سفر به این سوها را پیدا کنند. شاید به همت و رهبری آن حضرت و کوشش
بزرگ ملت ایران به زودی این دیدار در کشور خودمان و در میان مردم خودمان صورت
بگیرد. اشتیاق دیدارم را از دوست ارجمند آقای دکتر یزدی
هم پنهان نتوانستهام بکنم. استواری، استقامت، خرد عظیم سیاسی و شجاعت توأم با
هوشیاری آن حضرت و فروتنی توأم با بردباری که در برابر ظالم خیرهسری چون شاه و
اشرار سرمایهپرست و سرمایهدار در امریکا و صهیونیسم جهانی از خود متجلی ساختهاید،
چراغ روشنی بوده است فرا راه تمام کسانی که تاکنون در سراسر جهان، بویژه ایران،
قدم در راه مبارزه انقلابی گذاشتهاند.
مردم عزیز، نجیب و انساندوست ما که قرنها
تحت فشار خودکامگی چون شاهان پهلوی زیسته، سروش آزادی را از زبان آن حضرت شنیده
و با افشاندن خون خود و نثار جانهای عزیز خود بدان سروش پاسخ مثبت دادهاند.
انقلاب ایران از کلمات ساده،
سنجیده، قابل فهم، رسا، انسانی، هوشیارانه آن ملهم و قوی شده، بالیده و سرانجام به
جنگلی از درختان تناور تبدیل شده که دیگر نه تبر قشون شاه میتواند بزند و
بیندازدش و نه قورخانه بزرگترین قدرت تاریخ یعنی امریکا میتواند بسوزاند و
خاکسترش کند. درود این شاگرد ناچیز انقلاب را که نه داعیهای دارد و نه دارودستهای
و فقط نوک ناچیز قلمش را دارد و شب و روز با وجود بضاعت مزجاتش مینویسد تا شاید
در حدود خود پردههای ظلم و ظلمت را در همان دور و بر خود کنار بزند، بپذیرید و
نیز تسلیت صمیمی مرا به خاطر جاننثارها و شهادتهای فرزندان عزیز وطنمان که فوجفوج
به خاک میافتند تا روزی مردم ایران آفتاب روشن آزادی را در برابر خود ببینند.
در مقالهای که ضمیمه تقدیم حضورتان
کرده، کوشیدهام جنبههای مختلف انقلاب کنونی ایران را تا آنجا که عقل ناقص و
قاصرم اجازه میداد، روشن کنم. از نگرانیهایم هم صحبت کردهام. امیدوارم در این
مقاله به دیده محبت نگاه کنید و از راهنماییها و ارشاد خود بیبهرهام نگذارید.سلامت
و پیروزی آن حضرت و پیروزی انقلاب بزرگ ایران، آرزوی قلبی من است.
با احترام و ارادت صمیمانه. رضا
براهنی