مقدسین شهر! 2 آذر-92
این بر گرفته از کتای
" کوچه " شادروان احمد شاملو است مصداق شرایط بیش از 34 ساله حاکم برایران
است که عوامفریبان دین فروش با سیاست چوب حراج زدن برمنابع و ذخایر کشور و دستگاه
فاسد قضاییه جان مردم گرفتن واموال شان مصادره کردن دنبال کرده اند .
مسافري در شهر بلخ جماعتي را ديد كه
مردي زنده را در تابوت انداخته و به سوي گورستان ميبرند و آن بيچاره مرتب داد و
فرياد ميزند و خدا و پيغمبر را به شهادت ميگيرد كه والله، بالله من زندهام!
چطور ميخواهيد مرا به خاك بسپاريد؟اما چند ملا كه پشت سر تابوت هستند، بي توجه به
حال و احوال او رو به مردم كرده وميگويند: پدرسوخته ي ملعون دروغ ميگويد.
مُرده.
پمسافر حيرت زده حكايت را پرسيد. گفتند:
اين مرد فاسق و تاجري ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پيش كه به سفر رفته بود،
چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضي بلخ شهادت دادند كه ُمرده و قاضي نيز به مرگ
او گواهي داد. پس يكي از مقدسين شهر زنش را گرفت و يكي ديگر اموالش را تصاحب كرد.
حالا بعد از مرگ برگشته و ادعاي حيات مي كند. حال آنكه ادعاي مردي فاسق در برابر
گواهي چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نميافتد. اين است كه به حكم قاضي به
قبرستانش ميبريم، زيرا كه دفن ميّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا جايزنيست.
........................
برگرفته از کتاب " کوچه " -- احمد شاملو
برگرفته از کتاب " کوچه " -- احمد شاملو