سربازجو شریعتمداری محور توافق هسته ای ژنو تیم مذاکره کننده خطاب به دولت ،بزرگ
نمایی چرا ... ؟! (نکته)9
آذر-92
|
پس از تنظیم دو یادداشت روز سربازجو شریعتمداری محور توافق هسته ای که مکمل آن تیتر های درشت خبری صحفه ی
اول اوین نامه ی کیهان بود که تأکید شد آمریکا قابل اعتماد نیست . در ادامه با نکته بزرگ نمایی چرا ... مورخ 6 آذر وارد
شد تا با سیاست یکی به میخ و یکی به نعل
زدن یا شیوه ی بازجویی نخ نما شده هویج وچماق با توافق هسته ای ژنو بر خورد داشته
باشد . چون از یک طرف مدعی شده تلاش بی
وقفه ی تیم مذاکره کننه ی هسته ای در ژنو در خورتقدیر بوده است واز سوی
دیگر دستآورد توافقنامه ژنو را خالی از انتقاد ندانسته است .چون می گوید دستاوردهای لغزندهای که به دست آمده است که با حجم انبوه تبلیغاتی که درباره اهمیت آن به
جامعه پمپاژ میشود همخوانی ندارد . پس تعابیری
نظیر «بزرگترین دستاورد هستهای»! را زیر سئوال برده است . لذا برای
اثبات ادعای انتقادی خود محور بزرگ نمایی
بزرگ ترین دستآورد هسته ای گفته است برجستهترین موفقیت در عرصه سیاست
خارجی رژیم بربرمنش تاریک اندیش فاشیست
دینی ایران طی سیوچند سال گذشته»! و
نمونههای مشابه دیگری از این دست را فقط میتوان نوعی «بزرگنمایی» تلقی کرد در
صورتی که با واقعیت فاصله نسبتاً زیادی دارد. بنابراین بدیهی است که این «بزرگنمایی» در
مراجعه ملت به متن توافقنامه و مقایسه میان «آنچه دادهایم» و «آنچه گرفتهایم»،
رنگ میبازد و این تلقی را در افکار عمومی پدید میآورد که کلید دولت مدعی اعتدال تدبیر وامید نه راه گشای قفل زنگ زده نیست که دولت در معرفی و گزارش آن به مردم، صادق نبوده است! پس نتیجه اینکه این برداشت میتواند اعتماد مردم به دولت و دولت
مردان را با آسیب جدی روبرو کند. مهمتراینکه بزرگنمایی یاد شده درباره دستاوردهای
توافق ژنو، بهطور طبیعی سطح انتظارات و توقعات اقشار مختلف و مخصوصاً تودههای
محروم و تحت فشار گرانیهای افسارگسیخته را برای حل هر چه سریع تر و پرشتابتر
مشکلات اقتصادی بالا میبرد و از آنجا که توافقنامه ژنو با توجه به متن و محتوای
آن، ظرفیت چندانی برای پاسخگویی به این نیاز واقعی و انتظارات غیرواقعی برآمده از
بزرگنمایی یاد شده را ندارد، فاز دیگری از احساس بیاعتمادی مردم نسبت به روند
مذاکرات و دستاوردهای اعلام شده آن، قابل پیشبینی است.
تازه سر بازجو به آنچه گفته قانع نبوده است . زیرا آن را پیش مقدمه ی نبش قبر وشکافتن
قبرستان کهنه کرده است . برای اینکه دولت را از موضع بازجویی و ضد آمریکایی زیر تیغ اتهام برده است چون گفته دولت طی چند ماهی که از آغاز به کار آن میگذرد،
حداقل یک بار دیگر نیز به خطای مشابهی دست یازیده است و آن در آستانه سفر نیویورک
بود که انگار تمامی دولت به یک وزارتخانه با عنوان «وزارت تعامل با آمریکا» تبدیل
شده است و با تبلیغات پرحجم و گستردهای که آن روزها از سوی روزنامههای زنجیرهای
انجام میگرفت و برخی از دولت مردان نیز به آن دامن میزدند، این توهم به جامعه
القاء میشد که گویی تمامی مشکلات اقتصادی کشور در گرو مذاکره و تعامل با آمریکاست
و هیئت بلندپایه رژیم فاشیست دینی ولایت فقیه در بازگشت از سفر نیویورک، «کلید» حل مشکلات را
از ینگهدنیا برای مردم به سوغات میآورند! ولی فقط چند ساعت بعد از آن که هیئت
بلندپایه فرودگاه نیویورک را ترک کرد و در حالی که هنوز در آسمان بود و به تهران
نرسیده که اوباما، رئیس جمهور آمریکا با این ادعا که همه گزینهها - از جمله گزینه
نظامی- روی میز است! دبه درآورد و اظهاراتی بر زبان آورد که آقای ظریف در واکنش به
آن گفت «اظهارات آقای اوباما ناامیدم کرد»! و...
جالب
اینکه سربازجو شربازجو با ترفند از ریش بریدن و پیوند سبیل کردن مچ گیری های انتقادی فوق را پیش در آمد
نقل قول وپرسش گری انتقادی از رفسنجانی
کرده برای اینکه اذعان نموده گفتنی است که دیروز، مصاحبه رفسنجانی با روزنامه
انگلیسی «فایننشال تایمز» منتشر شد. ایشان در بخشی از این مصاحبه به «گشایش پدید
آمده» اشاره کرده و میگوید «این گشایش به این علت بود که سخن گفتن با آمریکا، یک
تابو بود. این تابو به راحتی شکسته نمیشد و مذاکرات هستهای بدون آمریکا به پیش
نمیرفت.»
در ادامه این بخش از اظهارات رفسنجانی در بستر خطای مورد اشاره همین وجیزه قابل
ارزیابی دانسته است. چون گفته رفسنجانی به شکسته شدن تابو و گشایش حاصل از آن
اشاره میکند که باید گفت؛ «تابو» به معنای «تصور موهوم» است. مثلاً ترس از تاریکی
یک «تابو» است و شکسته شدن آن هنگامی است که شخص تابو زده بعد از ورود به تاریکی
متوجه میشود، تصورش درباره ترسناک بودن تاریکی یک تصور موهوم، یعنی «تابو» بوده
است. در دنباله به اصل ماجرا بقول خودش یعنی
اثبات وتأکید غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بازگشته و با گزینه برداری و ردیف کردن
مواضع خصمانه ی ضد پروژه ی هسته ای همراه با تهدید گزینه ی نظامی
روی میز از سوی مقامات آمریکا گفته است قبل از سفر نیویورک و یا مذاکرات هستهای دو
«تصور» متفاوت در سطح جامعه وجود داشت. اول آن که «آمریکا قابل اعتماد نیست» و
تصور دوم متعلق به کسانی بود که «آمریکا را قابل اعتماد» میدانستند. اکنون جای
این سؤال است که آیا مذاکرات اخیر در نیویورک و ژنو و اظهارات خصمانه اوباما و
دولت مردان آمریکایی، که در پی آن شاهد بودیم، به وضوح نشان نمیدهد که آمریکا
غیرقابل اعتماد است؟! مثلاً - و فقط به عنوان مثال- اوباما بعد از مکالمه با آقای
روحانی میگوید گزینه نظامی رویمیز است، وندی شرمن با وقاحت اعلام میکند که
فریبکاری جزو DNA ایرانیان است و
بعد از توافق اخیر ژنو، جان کری میگوید در این توافقنامه حق غنیسازی ایران به
رسمیت شناخته نشده است و...
بالاخره سربازجو شریعتمداری روی سخن با
رفسنجانی پیرامون تابو شکنی با آمریکا
پرسش کرده است خب! حالا باید پرسید کدام یک از دو تصور یاد شده موهوم یعنی «تابو»
بوده است؟ تصور کسانی که آمریکا را قابل اعتماد نمیدانستند؟ یا تصور آنانی که
آمریکا را قابل اعتماد معرفی میکردند؟! پاسخ روشن است. تصور کسانی که آمریکا را
قابلاعتماد میدانستهاند موهوم بوده است. بنابراین اگر «تابو»یی شکسته شده است
که شده است، «تابوی قابل اعتماد بودن آمریکا» بوده است و در مقابل تصور آنانی که
آمریکا را غیرقابل اعتماد میدانستند، بار دیگر و برای چندمین بار تایید و اثبات
شده است. در خاتمه نتیجه گرفته است راهکار همخوان و همسو با منافع ملی و طریق همدلی
با ملت آن است که واقعیات، آنگونه که واقعا هستند ارائه شوند تا اولا؛ زحمات و
تلاش دولت مردان محترم-به هر اندازه که هست ،کم یا زیاد- کمرنگ جلوه نکند . ثانیا؛
اعتماد مردم نسبت به مسئولان محترم آسیب نبیند. داشته باشید سر کلاف سر در گم باز
شده توافق مذاکره ی هسته ای ژنو نه
جمع کردنی نیست که هرروز بیشتر باز می شود وهیچ راهی جز تا به آخر باز شدن و تعیین
تکلیف نهایی شدنش وجود ندارد.