فارس گزارش میدهد
واکنشها به نتیجه مذاکرات ژنو3؛ از اذعان برخی مقامات 1+5 بر حق غنیسازی ایران تا انکار جان کری
در حالی که اکثر طرفهای درگیر در مسئله هستهای ایران بر به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی اورانیوم تهران تاکید کردهاند، مقامات آمریکایی کوشیدهاند با بازی با کلمات منکر دادن این حق به ایران شوند.
به گزارش خبرگزاری فارس، بعد از یک دهه مذاکرات ایران و غرب که گاهی به بنبست میکشید و گاهی به امید رسیدن به نتیجه، با شور و شعف آغاز میشد و باز به در بسته میخورد، تیم جدید هستهای ایران توانست ظرف کمتر از سه ماه و طی چهار دور مذاکره، این پرونده پیچیده و حساس را به سرانجامی هر چند موقت اما امیدوارکننده و نویدبخش برساند.
شاید بتوان چهارمین دور مذاکرات ایران و 1+5 در ژنو را یکی از سختترین و فشردهترین مذاکرات در تاریخ پرونده هستهای ایران بر شمرد که فعالیت شبانهروزی و 24 ساعت را طلبید تا صبح شنبه توافق اولیه ایران و غرب به امضا برسد؛ توافقی که از ابتدا قرار بود، اعتمادسازی در آن دوجانبه و گامها همزمان باشد که ظاهرا چنین نیز شده است.
با این وجود، هنگامی که زمان اظهارنظر وزرای خارجه 6 کشور درگیر در گفتوگوها رسید، هر یک سخنی بر زبان آوردند که گاهی در تضاد با سخن دیگری به نظر میرسید. در حالی که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در نشست خبری با خبرنگاران ایرانی، با اشاره به توافق اولیه اظهار داشت، «هیچ یک از مراکز غنیسازی تعطیل نمیشود، فردو و نطنز به کار خود ادامه میدهند، برنامه آب سنگین اراک با وضعیت کنونی ادامه مییابد و هیچ مادهای از کشور خارج نمیشود و مهمتر از همه اینکه دنیا برنامه غنیسازی ایران را به رسمیت شناخته و قرار است تحریمها کاهش یابد»، جان کری، وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس خبری که در ساعات اولیه صبح امروز برگزار شد، ادعا کرد، «در این توافق اولیه گفته نشده ایران حق غنیسازی دارد. در چهار گوشه انپیتی چنین چیزی مطرح نشده و این سند هم نمیگوید که ایران حق غنیسازی دارد، این موضوع مورد توافق طرفین است و تحت توافق دو طرف است تا معلوم شود، غنیسازی ادامه داشته باشد یا خیر».
نکته اینجاست درست بعد از تاکید بر اینکه «در این توافق گفته نشده ایران حق غنیسازی دارد»، کری افزوده: «ایران توافق کرده است که غنیسازی بالای 5 درصد را متوقف میکند». این جمله دقیقا به معنای آن است که طرف مقابل حق غنیسازی 5 درصد ایران را به رسمیت شناخته و سخنان اولیه وزیر خارجه آمریکا، چیزی جز بازی با کلمات نیست؛ روشی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز در پیش گرفت و مدعی شد، «توانستیم گسترش برنامه هستهای ایران را متوقف کنیم».
شاید بتوان علت این گونه موضعگیری را در مخالفتهای برخی اعضا کنگره آمریکا به ویژه جمهوریخواهان و نیز متحد نزدیک واشنگتن در منطقه یعنی اسرائیل و عربستان جستوجو کرد. شاهد این مدعا بخشی از سخنان وزیر خارجه آمریکا بود که گفت: «توافق حاصل شده یک گام اول است که برنامه هستهای ایران را به عقب می برد، فاصله مدت زمانی که ایران احتیاج دارد که به بمب برسد، به عقب می برد، متحدان ما همچون اسرائیل را امنتر میسازد».
با این وجود، دولتمردان آمریکایی از گزند انتقادات منتقدان خود در امان نماندند و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل اولین کسی بود که در نشست کابینه این رژیم به توافق ژنو واکنش نشان داد و گفت: «توافقی که امروز در ژنو به دست آمد یک اشتباه تاریخی بود و جهان از امروز جای خطرناکتری است». او همچنین افزود، اسرائیل متعهد به توافق غرب با ایران نیست. دفتر نتانیاهو نیز در واکنش به توافق هستهای غرب با ایران، آن را «معاملهای بد» دانست و اعلام کرد، « ایران به هر چه میخواست دست یافت».
همزمان نیز «اریک کانتور»، رهبر اکثر جمهوریخواهان مجلس نمایندگان آمریکا در پی توافق اولیه ایران و 1+5 با صدور بیانیهای ابراز نگرانی کرد که این توافق قابلیت غنیسازی ایران را به اندازه کافی متوقف نکند. وی افزود: «تعداد بیشمار قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل خواستار تعلیق کامل فعالیت های هستهای ایران شده است، بنابراین مشکل ساز است که این توافق همچنان به ایران اجازه غنیسازی میدهد».
علاوه بر این دو گروه، سیانان گزارش داد که یک منبع عربستانی اعلام کرده، ریاض از توافق حاصل شده میان ایران و قدرتهای جهانی بر سر برنامه هستهای تهران راضی نیست.
نکته جالب توجه دیگر اینکه، هر چند جان کری کوشیده در کنفرانس خبری خود تظاهر کند، در این توافقنامه به ایران حق غنیسازی اورانیوم داده نشده، همتایان دیگر او از فرانسه و روسیه یعنی لوران فابیوس و سرگی لاوروف، علنا اعلام کردهاند، توافقنامه به امضا رسیده میان ایران و 1+5، حق غنیسازی ایران برای اهداف صلحآمیز را را به رسمیت شناخته است. لاوروف حتی پا را فراتر از این گذاشت و با بیان اینکه «همه طرفین در این توافق برنده شدهاند»، افزود: «اولا ما بطور اساسی خطر گسترش تسلیحات هستهای را که برخی کشورها در مورد آن نگران بودند را بسیار کاهش دادیم. اکنون اجتناب از عواملی که مانع از فعالیت آژانس بین المللی انرژی اتمی می شد، برطرف شده است و ما اطمینان کامل داریم که ایران همکاری لازم را با آژانس خواهد داشت».
لاوروف گفت: «ثانیا، ما با تحقق این توافقات باعث تقویت اعتماد متقابل خواهیم شد که تاکنون چنین اعتمادی وجود نداشت و ثالثا، این توافق این امکان را فراهم میسازد تا به هدفی که جامعه جهانی در سال 2010 آن را اعلام کرد، دست یابیم، یعنی ایجاد منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه. ضمن اینکه در این توافقات هیچ کس بازنده نبوده و همه طرف برنده هستند».
وزارت خارجه روسیه نیز در بیانیهای تاکید کرد، توافقات ژنو امکان دستیابی ایران به حقوق کامل هستهای خود را فراهم ساخته و منجر به لغو تحریمهای یکجانبهای میشود که روسیه هرگز آنها را به رسمیت نشناخته و نمیشناسد.
البته غیر از فابیوس، فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه نیز از توافق با ایران به عنوان گام مهمی در جهت درست یاد کرد. گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان هر چند مانند همتایان فرانسوی و روسی خود به حق غنیسازی ایران اشارهای نکرد اما توافق هستهای با ایران را «نقطه عطفی» دانست و گفت: «اجرای شفاف و قابل اثبات و ادامه سریع مذاکرات در حال حاضر بسیار مهم است». وزارت خارجه چین نیز توافق هستهای میان ایران و 6 قدرت جهانی را در راستای حفاظت از صلح در خاورمیانه توصیف کرد.
البته اظهارنظرها صرفا محدود به مقامات ارشد کشورهای 1+5 نبود و بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد، احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، امارات متحده عربی و اتحادیه اروپا نیز از دستیابی توافق میان ایران و 6 قدرت جهانی حمایت کردند.
محمد البرادعی، مدیر کل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در صفحه توئیتر خود با استقبال از توافق ایران و 1+5، احترام و گفتوگو را کلید هر گونه تعارضی دانست و تاکید کرد، این توافق جهانی بهتر را رقم خواهد زد.
نوری المالکی، نخست وزیر عراق از دیگر مقامات ارشدی بود که به انعقاد توافقنامه اولیه میان ایران و غرب واکنش نشان داد و این توافق را گامی بزرگ در جهت برقراری امنیت و ثبات در منطقه دانست.
وزارت خارجه سوریه نیز با صدور بیانیهای به ملت و رهبر فرزانه ایران به دلیل توافق با کشورهای بزرگ درباره پرونده هستهای و به رسمیت شناخته شدن حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تبریک گفت. در این بیانیه آمده: «دستیابی به این توافق نشان داد بهترین راه برای تضمین امنیت و ثبات و حل و فصل بحرانهای منطقه، راهکارهای سیاسی به دور از هرگونه دخالت خارجی یا تهدید به توسل به زور است».
«نبیل ابوردینه»، سخنگوی ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در واکنش به دستیابی ایران و گروه 1+5 به توافق بر سر مسئله هستهای ایران، بر عاری شدن منطقه خاورمیانه از سلاحهای هستهای تاکید کرد و گفت: «دستیابی به توافق ژنو پیام مهمی به اسرائیل است که باید درک کند صلح تنها گزینه در خاورمیانه است».
-
گزارشی از یک بازی رسانهای
سوآپ و زنجانی علیه کرسنت و یزدی
نزدیک شدن موعد داوری دعوای حقوقی ایران و شرکت اماراتی کرسنت در دیوان داوری بینالمللی، رسانههای حامی دولت را به شدت به تکاپو برای تولید پرونده علیه پیگیریکنندگان کرسنت واداشته است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، نزدیک شدن موعد داوری دعوای حقوقی ایران و شرکت اماراتی کرسنت در دیوان داوری بینالمللی، رسانههای اصلاح طلب حامی دولت را به شدت به تکاپو واداشته است.
دلیل این تکاپوی شدید مشخص است: بازی دو سر باخت حامیان وزیر جدی نفت در داوری کرسنت.
در واقع، اگر ایران در این داوری برنده شود، بروز تخلف در انعقاد این قرارداد در داخل کشور را اثبات خواهد کرد و باخت ایران در این داوری نیز، انگشت اتهام را به سوی منعقدکنندگان آن نشانه خواهد گرفت و احتمال استیضاح وزیر جدید نفت را افزایش خواهد داد.
مطلبی که این روزها از سوی بعضی نمایندگان شاخص مجلس مانند الیاس نادران و علیرضا زاکانی طرح و پیگیری میشود.
لازم به یادآوری نیست که درباره این قرارداد تا کنون 4 پرونده قضایی در داخل کشور تشکیل شده که یکی از آنها در دادگاه به صدور حکم محکومیت علیه متهمان منجر شده است و بقیه پروندهها نیز در حال پیگری هستند و هنوز دادگاه آنها تشکیل نشده است.
اما برای تحتالشعاع قرار دادن پرونده چند میلیارد دلاری کرسنت که هنوز هم ابعاد کامل آن برای افکار عمومی بازگشایی نشده و همچنین دلال معروف قراردادهای نفتی یعنی عباس یزدانپاه (یزدی) که به عنوان شاه کلید مفاسد نفت و از جمله کرسنت شهرت یافته است، رسانههای اصلاحطلب کدام حربه را کارآمد دیدند؟ جواب واضح است: حربه قدیمی آی دزد.
این رسانهها به جای پاسخگویی به مشکلات واقعی کرسنت و دیگر قراردادهای مشهور نفتی دولت اصلاحات مانند استات اویل و توتال که در دادگاههای کشورهای متبوع این شرکتها منجر به صدور حکم علیه این شرکتها شد، از یک سو تلاش کردند حواشی قرارداد کرسنت را برجسته کرده و بر متن آن غلبه دهند و از سوی دیگر دلیل پیگیری پرونده کرسنت را آن هم در آستانه داوری بسیار حساس آن در دیوان داوری بینالمللی لاهه، به مواردی چون پوشاندن توقف سوآپ نفت یا پرونده بابک زنجانی تقلیل دهند.
این رسانهها که به خوبی از عواقب سنگین باخت ایران در داوری بینالمللی با خبر هستند، برای پوشاندن این مساله از طرح هیچ مطلب خلاف واقعی نیز فروگذار نکردهاند:
*سوآپ علیه کرسنت
روزنامه شرق برای خاموش کردن صدای سید مسعود میرکاظمی رئیس کمیسیون انرژی مجلس، در مطلبی خلاف واقع مدعی شد که پرونده توقف سوآپ نفت در دیوان محاسبات روی میز دادستان قرار گرفته است و وزیر اسبق نفت برای فرار از تبعات آن در کوره کرسنت میدمد.
این در حالی است که نه تنها توقف سوآپ نفت قابل مقایسه با پرونده عظیمی چون صدور گاز به ابوظبی از طریق شرکت کرسنت نیست، بلکه اساسا این پرونده در مرحله دادسرا قرار دارد و حتی برای دادسرای دیوان محاسبات نیز هنوز وقوع تخلفی در این پرونده اثبات نشده است.
جالب اینجا است که بیژن نامدار زنگنه، وزیر فعلی نفت نیز برقرار شدن مجدد سوآپ نفت را منوط به برطرف شدن ابهامات آن دانسته و بر وجود ابهامات جدی در شیوه فعلی سوآپ نفت که مورد انتقاد وزیر اسبق نفت نیز بوده، صحه گذاشته است.
کمیسیون انرژی مجلس نیز قصد دارد درباره این شیوه از سوآپ نفت از شرکت ملی نفت و شرکت نیکو تحقیق و تفحص کند و متن این تحقیق و تفحص را تقدیم هیئت رئیسه مجلس کرده است.
در عین حال، علاوه بر اینکه در مساله توقف سوآپ مساله تخلف مطرح نیست و منتقدان توقف سوآپ نیز حداکثر به ارائه اطلاعات اشتباه به وزیر اسبق نفت درباره سازوکار سوآپ تاکید میکنند، کل رقم مورد ادعا در این مساله کمتر از 100 میلیون دلار برآورد میشود اما در مقایسه، پرونده کرسنت یک پرونده چند میلیارد دلاری است که روی قیمت صادارت گاز ایران به ترکیه، عراق، پاکستان، عمان و هر قرارداد صادرات گاز دیگری که از سوی ایران منعقد شود تاثیر قابل توجهی خواهد گذاشت.
*زنجانی علیه یزدی
اما پرونده کمبها و البته جنجالی سوآپ برای معادل سازی با کرسنت کافی نیست. آن هم وقتی پای یک دلال مشهور پشت پرده به میان آمده است: عباس یزدانپناه مشهور به یزدی.
نام عباس یزدی در اغلب پروندههای مفاسد نفتی از جمله کرسنت، استاتاویل، توتال، sintef و کیش اورینتال به عنوان دلال اصلی و پوششی برای مردان پشت پرده دیده میشود.
عباس یزدی در جریان پرداخت رشوه در تمام این قراردادها به طرف های ایرانی قرار داشته و در این موارد نقشآفرینی کرده و اطلاعات بسیار زیادی در این خصوص در اختیار دارد. نهاد SFO انگلستان که نهادی مهم در شناسایی مفاسد بزرگ اقتصادی دنیا است و یک موسسه تحقیقاتی به شمار می رود همه اطلاعات رایانه عباس یزدی را تخلیه کرد و اسناد محرمانه بسیار زیادی درباره مسائل نفتی ایران در رایانه وی یافت.
یزدی قرار بود به عنوان یک شاهد کلیدی در دیوان داوری بیالمللی کرسنت شهادت دهد اما ناگهان از محل اقامت خود در امارات ناپدید شد. 40 روز بعد جسدی در امارات پیدا شد که برخی منابع انگلیسی ادعا کردند جسد یزدی است و وی به شکل فجیعی به قتل رسیده است.
با این حال، چندی پیش، آتنا یزدی، همسر عباس یزدی در یک شبکه اجتماعی تاکید کرد که یزدی زنده و سالم است.
در حالی ماجرای عباس یزدی در حال تنه زدن به قصههای مافیایی است که مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه میگوید: عباس یزدانپناه (یزدی) شاهد مهمی برای روشن شدن پرونده گازی کرسنت به شمار میرفت و حضور وی میتواند در این پرونده به نفع ایران تمام شود.
این گمان میرود که بعد از صدور رای بر علیه ایران در دیوان داوری بینالمللی و افتادن آبها از آسیاب ایران، از عباس یزدی، زنده رونمایی شود.
اما کدام نام میتواند ماجرایی در سطح ماجرای عباس یزدی را تحتالشعاع قرار دهد؟ بابک زنجانی یک هدیه آسمانی است.
بر خلاف سوآپ، ارقام مربوط به پرونده بابک زنجانی اگرچه به کرسنت نمیرسد، اما بزرگ است. و البته بنا به اقتضای سیاسی بزرگتر از آنچه که هست نیز نشان داده میشود.
با وجود آنکه تخلف زنجانی هنوز اثبات نشده و کمیسیونهای اصل 90 و انرژی مجلس با جدیت بررسی پرونده وی را ادامه میدهند، رسانههای اصلاحطلب با بابک زنجانی به عنوان یک هدیه آسمانی برخورد کردند و ادعا کردند زنگنه با ورود به وزارت نفت این پرونده را کشف کرده و دستور برخورد با آن را داده است.
علیرغم آنکه زنجانی در دوره تشدید تحریمهای نفتی و در زمان قاسمی با وزارت نفت ارتباط برقرار کرده است، اما رسانههای اصلاحطلب مرد دیگری را روی سیبل حملات خود نشاندهاند: سید مسعود میرکاظمی.
دلیل این جابجایی هدف مشخص است: میرکاظمی درباره پروندههای نفتی سکوت نمیکند.
به عنوان مثال هفتهنامه تجارت فردا ادعا کرده که بیژن زنگنه اولین چهره رسمی بوده که در این باره با رسانهها سخن گفته است و تیتر زده: چرا میرکاظمی مدافع زنجانی است؟
فارغ از اینکه در متن ذیل این تیتر کوچکترین اثری از اینکه میرکاظمی از زنجانی دفاع میکند وجود ندارد، نکته جالب اینجا است که ادعای نخست این هفتهنامه نیز صحت ندارد:
اولین مقام رسمی که درباره تخلف بابک زنجانی سخن گفته است کسی نیست جز همان متهم همیشگی یعنی وزیر اسبق نفت و رئیس فعلی کمیسیون انرژی مجلس. میرکاظمی برای اولین بار در 28 مرداد 92 در مصاحبه با خبرگزاری مجلس درباره قرائت تخلف 2.8 میلیارد دلاری آقای ب. ز. در صحن علنی مجلس سخن گفت در حالی که اولین اظهار نظر بیژن زنگنه درباره این پرونده به 3 هفته بعد از این تاریخ یعنی 19 شهریور بازمیگردد. زنگنه در آن زمان در پاسخ به پرسش یک خبرنگار رقم بدهی زنجانی به وزارت نفت را 2 میلیارد دلار اعلام کرد.
مدتها پیش از قرائت این تخلف، یک کمیته پیگیری در کمیسیون انرژی تشکیل شده بود که هنوز هم بررسی مدارک بابک زنجانی و شرکت نیکو وابسته به شرکت ملی نفت در این کمیته و کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ادامه دارد.
رئیس کمیسیون انرژی مجلس تاکید کرده بود کسانی در اطراف این فرد حضور دارند که در همان ماجرای شبهسوآپ نیز دخیل بودهاند و امروز با تغییر دولت همهکاره وزارت نفت شدهاند و افرادی که با آنها مخالف بودند را تعویض کردهاند. ظاهرا میرکاظمی به مسئولان شرکت نیکو و رئیس این شرکت یعنی سیفالله جشنساز اشاره کرده است.
اما در همه رسانههای اصلاحطلب چه آنها که با بابک زنجانی مصاحبه کرده و از بدو تولد تا دوره خدمت وظیفه و دیگر زوایای زندگی وی را واکاوی کردهاند تا آنهایی که در این باره قلم به نگارش گزارش گشودهاند کوچکترین اشارهای به مسئولان نیکو و رئیس آن که در شرکت ملی نفت مسئول مستقیم انعقاد قرارداد فروش نفت با زنجانی بوده است، دیده نمیشود. این روزها جشنساز یکی از مدافعان و افراد نزدیک به وزیر جدید نفت قلمداد میشود.
زنجانی خود میگوید 17 میلیارد دلار از پول نفت ایران را بازگردانده است و پس از ورود بعضی رسانههای متصل به برخی نهادهای خاص به مساله فروش نفت توسط وی، لو رفته و مورد تحریم قرار گرفته و کمتر از به 2 میلیارد دلار از پول نفت ایران در حسابهای وی بلوکه شده است.
خبرگزاری رویترز گزارش کرده است، زنجانی در دسامبر 2012 توسط اتحادیه اروپا به دلیل آنچه «کمک به دور زدن تحریمها از طریق داشتن نقش کلیدی در تجارت نفت ایران و انتقال پول مربوط به فروش آن به دولت ایران» خوانده شد، در لیست تحریم قرار گرفت.
*عنوان جعلی رئیس کمیسیون برای اعتبار بخشی به یک ادعا
فارغ از آنکه بابک زنجانی واقعا متخلف بوده است یا نه، یا اینکه رسانههای اصلاحطلب که زمانی ردیف صفرهای رقم چک خریدار فولاد خوزستان را از یک صفحه به صفحه بعد ادامه میدادند و نمیپرسیدند پول وی دقیقا از کجا آمده است به اقتضای سیاست، بازجویی و راستیآزمایی تکتک ادعاهای زنجانی را در دستور کار قرار دادهاند، یا اینکه تنها به یک طرف تخلف احتمالی زنجانی میپردازند و از نیکو به شکل کامل چشمپوشی میکنند، یا اینکه تلاش میکنند کشف تخلف زنجانی را به حساب خودشان بگذارند، اما واقعیت آن است که ماجرای زنجانی به هیچ صورتی قابل مقایسه و همانند سازی با یزدی نیست.
حتی اگر رضا عبداللهی، یکی از مدافعان بی چون و چرای زنگنه در مصاحبه با روزنامه اعتماد و در حالی که این روزنامه به دروغ وی را در جایگاه ریاست کمیسیون برنامه و بودجه نشانده است، و در حالی که داوری پرونده در دیوان لاهه به حساسترین مراحل خود رسیده است ادعا کند:«طرح دوباره قرارداد کرسنت نوعی فرار به جلو برای پرت کردن حواس رسانهها و افکار عمومی از موضوعاتی چون موضوع پرونده بابک زنجانی است»
و همچنین ادعا کند:« الان سرنوشت چند ده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور در دولت سابق نامشخص است و هیچ تلاشی برای روشن شدن آن انجام نمیشود»
ادعایی که حتی از سوی زنگنه و دیگر مدیران نفتی مدافع وی نیز مطرح نشده است. در واقع حتی خود زنگنه بر خلاف مدافع پر شور خود، میگوید متخلفان کرسنت در امان نخواهند بود و این قرارداد باید شفاف پیگیری شود.
جالب اینجا است که عبدللهی مدتها است نماینده مجلس است اما حتی یک سابقه رسانهای از موضعگیری وی در قبال مفاسدی که ادعا کرده مجلس باید درباره آنها موضع میگرفت وجود خارجی ندارد.
عبداللهی نیز مانند اغلب مدافعان کرسنت از جمله نوذری، وزیر هامانه، مسعود سلطانپور و دیگران حاضر به گفتوگو با خبرنگارانی که اطلاعات کافی درباره این پرونده در اختیار دارند نمیشوند و این در حالی است که ادعاهای این افراد در مصاحبههای به فرموده، در دیوان داوری بینالمللی مورد استناد وکلای مدافع طرف مقابل قرار گرفته و میگیرد.
در حقیقت، یزدی که فساد وی مورد تایید یک نهاد بینالمللی مانند FSO است و یک شاهد کلیدی در پرونده کرسنت محسوب میشود، به شکل واضح نقش نقاب بر چهرههای پشت پرده فسادهای نفتی را بازی میکند و درست در زمانی که قرار بود در برابر اسناد و شواهد واضح، به نفع ایران در دادگاه داوری بینالمللی شهادت بدهد، ناپدید و ادعا شد کشته شده است. اما برخلاف وی، زنجانی در ایران حضور دارد، پرونده تخلف احتمالی وی در حال بررسی در نهادهای مختلف از جمله دو کمیسیون تخصصی مجلس شورای اسلامی است، برای نفتی که فروخته به شرکت ملی نفت ضمانت داده است، دارایی قابل توجهی بیش از میزان بدهی خود به شرکت ملی نفت در ایران دارد و داراییهای وی نیز در قبال بدهی او قابل ضبط کردن به نفع کشور است.
با توجه به همه این واقعیتها به نظر میرسد تاریخ مصرف این بازی که «اگر ما عباس یزدی را داریم، شما هم بابک زنجانی را» بسیار زودتر از آنچه مدعیان تصور میکنند تمام شود.
به خصوص اگر رای پرونده کرسنت به دلایل مختلف از جمله از دسترس خارج شدن یزدی تا موعد مقرر یا ارائه نشدن به موقع تاییدیهها و دلایل و مدارک از سوی شرکت ملی نفت به ضرر ایران صادر شود.