اینهم گزارشی از سر نوشت شوم
«ماريه جعفري» اهل بوکان که براي تحصيل در رشته «فقه و حقوق» از بوكان راهي
دانشگاه تهران شده بود ولی اين دانشجوي بوكاني هرگز تصور نميكرد كه بدلیل
حجاب اجباری وچادر سیاه حجاب برتر يك سال
بعد، سختترين روزهاي عمرش را در پايتخت و به دور از زادگاهش بگذراند. برای اینکه آسيبي كه «ماريه» به واسطه رد شدن چرخ عقب
اتوبوس دانشگاه از روي پايش ديده، اين روزها با قصور پزشكان در بيمارستان به معضلي
جديتر مبدل شده است . چونکه درست لحظهيي كه ميخواست از در عقب سرويس پياده شود،
گوشه چادرش به در گير كرد و هنوز از پله اتوبوس پايين
نيامده، اتوبوس حركت كرد. «ماريه» به زمين افتاد و چرخ عقب سرويس دانشگاه از روي
پنجه پاي چپش رد شد. خودش به« اعتماد» ميگويد: «در عقب اتوبوس خراب بود. هر دو
طرف در باز نشد و تنها يك در باز شد. دليل اينكه چادرم به در گير كرد هم به همين
علت بود. چون فضا براي پياده شدن كافي نبو . از سوی دیگر در ادامه ی گزارش افزوده واقعيت
آن است كه قصور پزشكان در بيمارستان [ش] و عدم توجه مسوولان دانشگاه به اين قصور،
سبب شده كه امروز اين دختر تاوان اهمالكاري مسوولان را بدهد.» زیرا که اين روزها «ماريه» روي تخت شماره 17 بخش
وي.آي.پي بيمارستان سينا دراز كشيده و لحظهها را ميشمارد. درست در ساعتي كه كلاس
كليات حقوق آغاز ميشود «ماريه»، استاد و دانشجويان را تصور ميكند و وقتي لحظه
تشكيل كلاس «حقوق تعهدات» است چشمانش را ميبندد و آرزو ميكند از اين كابوس تلخ
بيدار شود«بيمار در طول بستري در بيمارستان دچار تشديد علائم و عفونت بافتهاي نرم
و آسيبديدگي سراسري پوست، ران، زانو، ساق، مچ و كف پشت پا شده است. » بالاخره
طاقت برادر «ماريه» طاق می شود و به نماينده بوكان تلفن می کند قسيم عثماني ميگويد: «وقتي با من تماس
گرفتند براي عيادتش رفتم. هرچند من پزشك نيستم اما با صحبتهايي كه با پزشكان كردم
متوجه شدم اين وضعيت به دليل كمتوجهي در بيمارستان براي او ايجاد شده است. ماریه سرفه ميكند و خواهرش اكسيژن را در دهانش اسپري
ميكند. تكهيي از پاي راستش را در آخرين عمل جراحي به پاي چپش پيوند زدهاند. زخم
«ماريه» به تشخيص پزشكان پانسمان ندارد اما براي جلوگيري از عفونت، دو چراغ مطالعه
را كنار تختش گذاشتهاند تا شبانهروز بر اين بيمار بتابد و البته دو خواهرش
پروانهوار دور او ميگردند. بهر حال به
واسطه قصور مسوولان در برطرف كردن نقص سرويس دانشگاه باشد يا اهمالكاري پزشكان
بيمارستان قبلي، «ماريه» اين روزها به جاي آنكه بر سر كلاسهايش در دانشگاه حاضر
شود روي تخت دراز كشيده و به سقف خيره شده است. خودش ميگويد كه بيشتر از آنكه
نگران درد پايش باشد نگران پدر 75سالهاش است و هزينههايي كه نميتواند بپردازد!
روزي كه «ماريه جعفري» براي تحصيل در رشته «فقه و
حقوق» از بوكان راهي دانشگاه تهران شد شايد بهترين روز زندگي خود را تجربه ميكرد
چرا كه به بزرگترين آرزوي زندگياش رسيده بود اما اين دانشجوي بوكاني هرگز تصور
نميكرد كه تنها يك سال بعد، سختترين روزهاي عمرش را در پايتخت و به دور از زادگاهش بگذراند. آسيبي
كه «ماريه» به واسطه رد شدن چرخ عقب اتوبوس دانشگاه از روي پايش ديده، اين روزها
با قصور پزشكان در بيمارستان به معضلي جديتر مبدل شده است. هرچند او اكنون تحت مداواي پزشكان بيمارستان سينا
قرار گرفته و از رسيدگي پزشكان و كاركنان اين بيمارستان رضايت دارد اما پاي چپ
«ماريه» درست مثل تكه چوب تراشيده شدهيي، از بافتهاي عفوني در ناحيه ساق پا تا
لگن، تراشيده شده و در انتظار پيوند ماهيچه است. پس از هفت بار جراحي در كمتر از
يك ماه و نيم، «ماريه» هنوز با اين ترديد زندگي ميكند كه با وجود بيمه نبودن و
هزينههاي بالاي درمان آيا دوباره ميتواند روي پاهايش بايستد؟ يك هفته از زمان
انتشار نخستين گزارش «اعتماد» درباره وضعيت اين دختر سپري شده است.«اعتماد» نخستين رسانهيي
بود كه اين موضوع را منتشر كرد. به گفته «قسيم عثماني» نماينده مردم بوكان در
مجلس، وضعيت «ماريه» حتي به مجلس نيز كشيده شده و او متن تذكر به وزراي علوم و
بهداشت را در باب وضعيت اين دخترجوان به هيات رييسه مجلس تحويل داده است. «عثماني»
به «اعتماد» ميگويد: «اين كاري است كه از دست ما بر ميآيد اما واقعيت آن است كه قصور پزشكان در بيمارستان [ش] و
عدم توجه مسوولان دانشگاه به اين قصور، سبب شده كه امروز اين دختر تاوان اهمالكاري
مسوولان را بدهد.» اين روزها «ماريه» روي تخت شماره 17 بخش وي.آي.پي بيمارستان
سينا دراز كشيده و لحظهها را ميشمارد. درست در ساعتي كه كلاس كليات حقوق آغاز ميشود
«ماريه»، استاد و دانشجويان را تصور ميكند و وقتي لحظه تشكيل كلاس «حقوق تعهدات»
است چشمانش را ميبندد و آرزو ميكند از اين كابوس تلخ بيدار شود.همهچيز از دوم مهرماه آغاز شد. «ماريه» بعد از
آنكه كلاسهايش در دانشگاه تمام شد به خوابگاه برگشت اما درست لحظهيي كه ميخواست
از در عقب سرويس پياده شود، گوشه چادرش به در گير كرد و هنوز از پله اتوبوس پايين
نيامده، اتوبوس حركت كرد. «ماريه» به زمين افتاد و چرخ عقب سرويس دانشگاه از روي
پنجه پاي چپش رد شد. خودش به« اعتماد» ميگويد: «در عقب اتوبوس خراب بود. هر دو
طرف در باز نشد و تنها يك در باز شد. دليل اينكه چادرم به در گير كرد هم به همين
علت بود. چون فضا براي پياده شدن كافي نبود. » مسوول خوابگاه با اورژانس تماس گرفت و «ماريه» را
به بيمارستان [ش] كه يك بيمارستان آموزشي و دانشگاهي است، بردند. انگشت شست پايش
كه قطع شده بود پيوند زده شد و ساير جراحات نيز تحت درمان قرار گرفت. «ماريه» دچار
آسيبديدگي شديد اندام تحتاني چپ و كوفتگي وسيع در پوست و عضلات و بافتهاي نرم
ران، زانو و ساق پا و شكستگي در استخوانهاي مچ و كف پا شده بود. «قسيم عثماني» ميگويد:
«تا اين بخش از ماجرا در بيمارستان همهچيز خوب بوده است اما مشكل از همين جا شروع
شده است.» پاي «ماريه» عفونت كرد و عفونت تا لگن پيش رفت. به اين ترتيب «ماريه» به
جاي عضوي كه رو به بهبود باشد با پايي مواجه ميشود كه سياه، عفوني و ورم كرده
است. ورم پا آنقدر زياد شد كه ديگر حتي روي ويلچر جا نميشد. «ماريه» هر چه از درد
و وضعيت پا به رزيدنتها ميگفت براي بهبود وضعيت كاري انجام نميشد. گزارشي كه به وزيربهداشت در اين زمينه ارائه شده
است نيز نشان ميدهد كه «بيمار در طول بستري در بيمارستان دچار تشديد علائم و عفونت بافتهاي
نرم و آسيبديدگي سراسري پوست، ران، زانو، ساق، مچ و كف پشت پا شده است. » بالاخره
طاقت برادر «ماريه» طاق شد و به نماينده بوكان تلفن كرد. قسيم عثماني ميگويد:
«وقتي با من تماس گرفتند براي عيادتش رفتم. هرچند من پزشك نيستم اما با صحبتهايي
كه با پزشكان كردم متوجه شدم اين وضعيت به دليل كمتوجهي در بيمارستان براي او
ايجاد شده است. شماره رييس دانشگاه را
نداشتم اما موضوع را با نماينده ديگر آذربايجان غربي آقاي جهانگيرزاده مطرح كردم
ايشان هم فورا با آقاي رهبر تماس گرفتند. آنها هم پيگير اوضاع شدند و آخرش بيمار
به بيمارستان سينا منتقل شد. در بيمارستان اول گفته بودند ما پزشك عفوني نداريم
اما به نظر ميرسد موافقت با انتقال بيمار بيشتر براي فرار از مسووليت انجام شد و
اينكه همه سهم قصور در حق اين بيمار را به تنهايي به دوش نكشند.»رخدادي كه به گفته «مجيد وهابپور» وكيل پايه يك
دادگستري حق پيگيري آن براي «ماريه» محفوظ است. او به اعتماد ميگويد: «بيمار ميتواند
از پزشكان بابت قصور در انجام وظيفه شكايت كند البته اين موضوع در كميسيوني كه
تشكيل ميشود بايد مشخص شود كه چقدر از آسيبهاي وارده به واسطه قصور راننده بوده
است و چقدر پزشكان مقصر هستند. قطعا اگر كوتاهي در درمان از سوي پزشكان ثابت شود
بايد ديه بيمار پرداخت شود. » او همچنين درباره مسووليت دانشگاه در اين زمينه ميگويد:
«مسووليت دانشگاه در اين زمينه اخلاقي است. اينكه افرادي از دانشگاه به بيمارستان
بيايند تا از وضعيت اين دانشجو مطلع شوند به رعايت اخلاق باز ميگردد.» «قسيم
عثماني» نيز از دانشگاه و بياطلاعي مسوولان آن از وضعيت «ماريه» تا زمان پيگيري
او گلايه دارد. او به« اعتماد» ميگويد: «مگر يك رييس دانشگاه در تمام طول عمر
مسووليتش در دانشگاهش چند حادثه اينچنيني رخ ميدهد كه بيتفاوت از كنار آن بگذرد؟
به گفته عثماني در بيمارستان [ش] پزشك متخصصي كه استاد رزيدنتها بوده است كمتر به
اين بيمار سركشي كرده و «ماريه» بيشتر تحت مداواي دانشجويان بوده است. تخت 17 بخش وياي پي بيمارستان سينا در اتاقي دو
نفره قرار دارد. «ماريه» به مدد داروهاي مسكن آرام و بيصدا روي تختش دراز كشيده
اما هربار نفسش تنگ ميشود. با هر سرفه، چهرهاش به نشانه دردي كه از تكانهاي
كوچك پا تحمل ميكند، در هم ميرود. بعد از آنكه مسوولان دانشگاه تهران از طريق
نماينده بوكان و رسانهها متوجه موضوع شده و وزير بهداشت نيز در هشتم آبان ماه،
دستور پيگيري وضعيت او را به روساي مراكز حراست و روابط عمومي وزارتخانه متبوعش
ابلاغ كرد و خواستار گزارشي درباره وضعيت بستري او شد، هر روز حال «ماريه» را ميپرسند.
خودش ميگويد كه «معاون وزير بهداشت با او تلفني صحبت كرده و از خوابگاه دانشگاه
تهران، يك روز در ميان به عيادتش ميآيند.» حتي معاون دانشگاه تهران به او گفته كه مبلغ چهار
ميليون تومان را بابت هزينه بيمارستان سينا به حساب بيمارستان واريز كردهاند.
«ماريه» نه از درد گله دارد و نه حتي از وضعيتي كه به واسطه قصور پزشكان در
بيمارستان قبلي براي او پيش آمده است. نگرانيهاي او در هزينههاي درمان و دوري از
دانشگاه خلاصه ميشود.
او ميگويد: «پدرم نجار است و ما بيمه نيستيم. بيمه دانشجوييام را امسال هم تمديد
كرده بودم اما اين بيمه هزينههاي درمانم را تحت پوشش قرار نميدهد. دو هفته تمام
يك روز در ميان حدود 200 هزار تومان پول داروهايم بود. پدرم همان پسانداز كمي را
هم كه داشت براي من خرج كرد. بعد از همه اين هزينهها و تمام شدن مراحل درمانم
تازه بايد بروم فيزيوتراپي. همه اينها پول ميخواهد. » سرفه ميكند و خواهرش
اكسيژن را در دهانش اسپري ميكند. تكهيي از پاي راستش را در آخرين عمل جراحي به
پاي چپش پيوند زدهاند. زخم «ماريه» به تشخيص پزشكان پانسمان ندارد اما براي
جلوگيري از عفونت، دو چراغ مطالعه را كنار تختش گذاشتهاند تا شبانهروز بر اين
بيمار بتابد و البته دو خواهرش پروانهوار دور او ميگردند. به واسطه قصور مسوولان
در برطرف كردن نقص سرويس دانشگاه باشد يا اهمالكاري پزشكان بيمارستان قبلي،
«ماريه» اين روزها به جاي آنكه بر سر كلاسهايش در دانشگاه حاضر شود روي تخت دراز
كشيده و به سقف خيره شده است. خودش ميگويد كه بيشتر از آنكه نگران درد پايش باشد
نگران پدر 75سالهاش است و هزينههايي كه نميتواند بپردازد.