خبر ويژه
اصلاحات مُرد براي احياي آن بايد احضار اشباح كرد! 12 آبان - 94
اصلاحات مُرد براي احياي آن بايد احضار اشباح كرد! 12 آبان - 94
همان موقع که از طریق شرایط ا ضطراری
نوزاد اصلاح طلبی سزارین شد نوزاد مرده متولد شد .چون رژیم بربرمنش تاریک اندیش
ولایت فقیه اصلاج پذیر شدنی نیست و این اصطلاح اصلاح طلبی هرگز بهش نمی چسبید.
روزنامه
شرق براي احياي اصلاح طلبان، خواستار «احضار اشباح» شد. اين روزنامه در سرمقاله خود نوشت: اصلاح طلبان به دنبال احياي
اصلاحات و حضوري دوباره در جريان قدرت اند. برخي از اصلاح طلبان به اين روند نگاهي
ساده انديشانه دارند. در حالي که مسئله پيچيده تر از آني است که حجاريان چندي پس
از روي کار آمدن دولت نهم، با تعبير «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات»، آن را
تئوريزه کرد تا نقشه راهي براي اصلاح طلبان و نيروهاي اجتماعي و سياسي نزديک شان
ترسيم کند. در آن روزگار، اصلاح طلبان در مدت کوتاهي شوراي شهر، مجلس و دولت را از
دست داده بودند و مهم تر آنکه واگرايي و تشتت ميان آرا و افکارشان، فضاي بيشتري
براي رقيبان فراهم آورده بود. در همان زمان بود که بزرگان اصلاح طلب هر قدر تلاش
کردند بين نيروهاي از هم گسيخته هم گرايي ايجاد کنند، راه به جايي نبردند و هر
تئوري، ايده يا گفتاري به تشتت بيشتر دامن زد. اينک يک دهه است که اصلاح طلبان
فرصت بازگشت به مبدا تاريخي خود را نيافته اند و حالادر فرآيند تجربه سياسي خود به
اين امر پي برده اند که توسل به ايده بازگشت يا همان بازگشت به مبدا به معناي
تکرار آن، امکان پذير است. از اين رو بايد طرحي نو در انداخت. اين روزنامه ادامه مي دهد: مي توان از 3 نظرگاه متفاوت طيف هاي
اصلاح طلب، درباره ايده بازگشت سخن گفت. گروه نخست به تئوري «تاريخ زوال» روي
آورده اند و معتقدند اصلاحاتي که از درون آن، دولت نهم سر بر آورد، زوال يافته است
و اکنون بايد ظهور ديگري را جست وجو کرد... گروه دوم، روحيات کاملامتفاوتي دارند. آنها سعي مي کنند براي
اصلاحات نوعي تاريخ طبيعي تاليف کنند: تاريخ نسلي. بر اين مبنا از مفاهيم طبيعي
مانند «بهار دوباره» يا «نسل دوم اصلاحات» سخن به ميان مي آورند. آنها معتقدند فصل
اصلاحات، دوباره فرا مي رسد و نسل تازه مشعل قدرت را از دست پدران مي گيرند تا راه
را ادامه دهند... گروه سوم، از تعميم «اصلاحات مرده است» به وجود پديده اي ناپديد
گواهي مي دهد؛ اشباح اصلاحات. احياي اصلاحات جز با احضار و فراخواندن اشباح آن
ميسر نيست. ميان زندگان و مردگان، وجه ديگري هم هست که مي توان آن را «شبح» تعبير
کرد. زنده کردن اصلاحات جز در مکالمه اي فرساينده با اصلاح طلبي به زعم حجاريان
مرده، امکان پذير نمي شود. اين طرز تلقي، نه با تاريخ زوال گروه نخست سروکار دارد
و نه با تاريخ طبيعي گروه دوم. نه به شيوه کليشه اي تاريخ نويسان رمانتيک، تاريخ
ظهور و سقوط را بازخواني مي کند و نه به سياق اسطوره پردازان، از جوانه هاي بهار
عن قريب، داد سخن سر مي دهد. از اين رو شکاف نسلي و جدل پدران و پسران هم محملي
پيدا نمي کند. اصلاح طلبان گروه سوم، هنوز به اشباح سرگرداني باور دارند که در
موقعيت مقتضي مي توانند احضارشان کنند و توان آنها را به کار گيرند. اين همجواري
با اشباح است که موجب تفاوت اصلاح طلبان با اصلاح طلبان مي شود.