دبّه آمريكا در نخستين روز اجراي برجام تحريم ها نرفته برگشت!

اوین نامه ی کیهان - 28 دی - 94
دبّه آمريكا در نخستين روز اجراي برجام تحريم ها نرفته برگشت!

کمتر از 24 ساعت پس از اعلام آغاز برجام و رفع تحريم هاي هسته اي عليه کشورمان، وزارت خزانه داري آمريکا تحريم هاي جديدي را به بهانه برنامه موشکي ايران اعمال کرد.
    سرويس سياسي- در اولين ساعت روز يکشنبه ظريف و موگريني با قرائت بيانيه اي روز اجراي برجام و رفع تحريم هايي که سال ها به بهانه اي فعاليت هاي صلح آميز هسته اي عليه کشورمان وضع شده بود را اعلام کردند. 

    روزنامه هاي زنجيره اي مانند هميشه به صف شدند و اين بار پرشورتر از گذشته به اين ماجرا در صفحات نخست خود پرداختند. يکي از «صبح بدون تحريم» گفت و ديگري از «يک روز خوب براي دنيا»، يکي از «سپيده دميد» خبر داد و ديگري بشارت داد که «خلاص شديم»!

    اما واقعي ترين تصوير از حال و هواي صبح اولين روز برجام را نيويورک تايمز گزارش کرد و نوشت: مردم ايران استقبال چنداني از روزي که قرار است در آن تحريم ها به صورت عملي برداشته شوند، نکرده اند و ديگر خبري از جوانان پرچم به دستي که در خيابان ها به جشن پرداخته اند، نيست.

    نيويورک تايمز عدم استقبال مردم را چنين تشريح مي کند: «[اين امر] منعکس کننده نااميدي هاي بسيار و وعده هاي عمل نشده اي است که ايراني ها در دو سالي که مذاکرات به طول انجاميده، شاهدش بودند. زماني که دولت با لحن مثبت درباره مذاکرات صحبت کرده و انتظارات مردم را بالامي برد، تعداد کمي انتظار داشتند که زندگي شان بهبود يابد».

    بعد از ظهر رئيس جمهور کشورمان نشستي خبري برگزار کرد و در پاسخ به اين سوال که دولت در قبال عهدشکني آمريکا در ادامه اجراي برجام چه واکنشي نشان مي دهد و اگر قرار باشد تحريم ها در ازاي مواردي نظير نقض حقوق بشر و يا تروريسم براي کشور ما دوباره نيز اعمال شود، دولت در اين زمينه چه واکنشي خواهد داشت؟ گفت: اين احتمالات وجود دارد و به هر حال دولت ايالات متحده آمريکا بدعهدي ها و ظلم هاي فراواني به مردم ما روا داشته، بنابراين بنا نيست که ما به خاطر برجام به يک کشوري مثل آمريکا اعتماد کنيم، اما در عين حال در برابر هر کنشي واکنش خواهد بود.

        
تحريم هاي تازه
    ساعتي از نشست آقاي روحاني نگذشته بود که خبرگزاري فرانسه در خبري فوري از اعمال تحريم هاي تازه عليه کشورمان به بهانه برنامه موشکي خبر داد. نکته قابل توجه در اعمال اين تحريم ها آن بود که بلافاصله پس از خروج هواپيماي حامل جاسوسان آمريکايي در بند ايران از کشورمان، اتفاق افتاد!

    وزارت خزانه داري آمريکا با صدور بيانيه اي از افزودن نام 11 شرکت و افراد جديد به فهرست تحريم هاي ايران به واسطه ارتباط با برنامه موشکي ايران خبر داد. نام اين افراد و شرکت ها در فهرست تحريم هاي ثانويه آمريکا قرار گرفته و از اين پس دارايي هاي آنها در آمريکا بلوکه شده و اتباع آمريکا قادر به مبادله اقتصادي با آنها نخواهند بود.

    در بيانيه وزارت خزانه داري آمريکا عنوان شده است که اين يازده فرد و شرکت به دليل «ايفاي نقش در انجام خريد به نمايندگي از برنامه موشک هاي بالستيک ايران» در فهرست تحريم ها قرار گرفته اند. 

    در اين بيانيه شرکت مبروکه که يک شرکت مستقر در امارات است، شرکتي دخيل در خريد اقلام حساس مورد استفاده در برنامه موشکي معرفي شده که در کشورهاي ثالث اقدام به راه اندازي شرکت کرده و تحريم ها را دور مي زده است. 

    همچنين ادعا شده است که پنج نفر از افراد تحريم شده، در خريد قطعات برنامه موشکي نقش داشته اند. در بيانيه عنوان شده است: «اين اقدام همخوان با تعهد دولت ايالات متحده براي هدف قرار دادن کساني است که به تلاش هاي ايران براي به دست آوردن اقلام برنامه موشک هاي بالستيکش، کمک مي کنند

    «آدام زوبين» معاون وزارت خزانه داري آمريکا در بيانيه اي گفته است: «برنامه موشک هاي بالستيک ايران تهديدي جدي براي امنيت جهاني و منطقه به شمار مي آيند و همچنان تحت تحريم هاي بين المللي قرار دارد

    وي افزود: «ما همواره به صراحت اعلام کرده اند که ايالات متحده با قدرت تحريم هاي ضد فعاليت هاي ايران خارج از برنامه جامع اقدام مشترک را، از جمله در ارتباط با حمايت ايران از تروريسم، ثبات زدايي منطقه اي، نقض حقوق بشر و برنامه موشک هاي بالستيک، ادامه مي دهد

    خبرگزاري رويترز در گزارشي نوشته بود که آمريکا پيش از اين قصد داشت ايران را به خاطر آزمايش هاي جديد موشکي اش تحريم کند که بحث تبادل زندانيان در اين بين باعث به تاخير افتادن وضع تحريم هاي جديد ضدايراني شده بود. اين خبرگزاري در اين رابطه نوشته بود: يک روز پيش از آنکه دولت اوباما در ماه گذشته تحريم هاي جديد عليه ايران را اعمال کند، محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران به جان کري، همتاي آمريکايي خود هشدار داد که اين اقدام مي تواند توافق بر سر تبادل زندانيان را که دو طرف ماه ها بر سر آن مذاکره کرده اند از مسير خود خارج کند.

    پس از اين تماس، کري و ديگر دستياران ارشد باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا که براي تعطيلات در هاوايي به سر مي بردند، سلسله تماس ها و کنفرانس هاي تلفني برگزار کرده به اين نتيجه رسيدند که نمي توانند شانس آزاد کردن آمريکايي ها را به خطر بيندازند.

    
    
اوباما: تحريم ادامه دارد
    باراک اوباما هم ديروز درباره مرحله جديد برجام سخن گفت و البته ادعاهاي پيشين را تکرار کرد. 

    رئيس جمهور آمريکا گفت ايران اورانيوم غني شده کافي داشت اما الان نود درصد آن را از کشور خارج کرده و ديگر توانايي توليد حتي يک بمب را ندارد و اکنون که ايران به تعهداتش عمل کرده مي تواند به دارايي ها و پول هاي خودش دست بيابد.

    اوباما افزود: «هنوز بين ايران و آمريکا اختلاف است. ايران هنوز از برخي مزدوران و تروريست ها دفاع مي کند و برنامه موشکي خود را متوقف نکرده است. ما تحريم هاي مربوط به برنامه موشکي ايران را همچنان ادامه مي دهيم

    
    
خطوط قرمز صريح
    دولت آمريکا در حالي ايران را به بهانه داشتن برنامه موشکي تحريم کرد که در اين زمينه خط قرمز صريحي وجود دارد. 

    رهبر معظم انقلاب اسلامي در دومين شرط نامه تاييد مشروط برجام تاکيد کرده بودند: «در سراسر دوره هشت ساله، وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانه اي (از جمله بهانه هاي تکراري و خودساخته تروريسم و حقوق بشر) توسّط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبه مجلس، اقدامهاي لازم را انجام دهد و فعّاليّتهاي برجام را متوقّف کند

    در سومين بند مصوبه مجلس درخصوص نحوه اجراي برجام نيز آمده بود؛ « دولت موظف است هرگونه عدم پايبندي طرف مقابل در زمينه لغو موثر تحريم ها يا بازگرداندن تحريم هاي لغوشده و يا وضع تحريم تحت هرعنوان ديگر را به دقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ايران انجام دهد و همکاري داوطلبانه را متوقف نمايد و توسعه سريع برنامه هسته اي صلح آميز جمهوري اسلامي ايران را سامان دهد به طوري که ظرف مدت دو سال ظرفيت غني سازي کشور به يکصد و نودهزار سو افزايش يابد. شوراي عالي امنيت ملي مرجع رسيدگي به اين موضوع مي باشد. دولت بايد ظرف مدت 4 ماه برنامه خود را براي اين منظور جهت تصويب به شورا ارائه نمايد

    اگر چه ايران کليه تعهدات خود در برجام را انجام داده و از اين پس تنها در زمينه بازرسي ها بايد با آژانس همکاري کند اما وضعيت جديد بايد ديد آيا دولت به اين الزامات قانوني عمل خواهد کرد. بدون شک بي توجهي به خطوط قرمز تعيين شده درخصوص نحوه اجراي برجام، دورنماي مبهمي درباره آينده آن بوجود خواهد آورد و راه را براي زياده خواهي و اقدامات خصمانه واشنگتن هموار مي کند.
خبر ويژه 
خلق يك شبه 80 منطقه آزاد با توجيه اقتصادي يا مصرف انتخاباتي؟!



خلق يک شبه 80 منطقه ويژه و آزاد اقتصادي بدون زيرساخت هاي اوليه، تاريخ مصرف انتخاباتي دارد.
    خبرگزاري دانشجو در گزارشي نوشت: «خلق يک شبه 80 منطقه ويژه اقتصادي، بهترين عنواني است که مي توان به لايحه ايجاد مناطق جديد آزاد تجاري، صنعتي و ويژه اقتصادي داد. با اين توضيح که تفسير لايحه ارائه شده از سوي دولت، تنها مشتمل بر پيشنهاداتي براي اعلام مناطق آزاد در هفت منطقه جديد بود؛ اما بعد از بررسي در کميسيون اقتصادي بيش از 10 برابر شد و روي هم به 80 منطقه افزايش يافت! اين لايحه اگرچه در نشست روز 29 آذر، نتوانست آراي لازمه را کسب کند اما با اصرار برخي نمايندگان دوباره در دستور کار پارلمان قرارگرفت و حالاقرار است در صحن علني بررسي شود. اما ماجرا چه بود؟ پشت پرده اصرار نمايندگان براي ده برابر کردن يک شبه مناطق آزاد در کشور چيست؟ و اصلاآيا اين مناطق تاکنون به دردي هم خورده اند؟! بوي انتخابات يکشنبه 29 آذرماه بود که افزايش فله اي مناطق آزاد تجاري، صنعتي ويژه اقتصادي، با وجود کسب 117 راي در پارلمان، نتوانست به قانون تبديل شود و رد شد. گير کار اين بود که براساس نص برنامه پنجم توسعه، در سراسر سال هاي اجراي اين قانون وضع هرگونه تضعيف و يا تخفيف مالياتي ممنوع است؛ اين گونه بود که محمدرضا باهنر که آن روز رياست پارلمان را برعهده داشت، با استناد به تبصره يک ماده 117 قانون پنجم توسعه، تصويب آن را منوط به اخذ دست کم دو سوم آراي مجلس دانست. ترکان موافق اين لايحه بود.

    خبرگزاري دانشجو مي افزايد: حتي اگر تصور کنيم لايحه پيشنهادي دولت براي اعلام منطقه آزاد در آن هفت ناحيه، با مطالعات مناسب و با توجيه و تعبيه زيرساخت هاي کافي و در نظر گرفتن جميع جوانب ارائه شده بود، به نظر نمي رسد کمتر کسي در گتره اي بودن پيشنهاد افزودن آن 70 نقطه ديگر به لايحه پيشنهادي، کمترين ترديدي داشته باشد.

    طراحان پيشنهاد، اگرچه پشت عناوين دهان پرکني مانند حرکت در چارچوب اقتصاد مقاومتي و با حمايت از ساخت داخل پنهان شدند، اما واقعا مدعاي «حمايت از توليد» آن هم در مناطق محروم و مرزي که فاقد زيرساخت هاي اوليه براي زندگي است، (چه برسد به کارخانه و توليد!) مضحک تر از آن است که قابل دفاع باشد!

    اين همه رانت، اين همه امتياز، اين همه انواع معافيت هاي مالياتي و گمرکي بدون کمترين نظارت؛ اگر فساد نمي شد عجيب بود! تخفيفات مالي و مالياتي که قانون گزار نخستين بار در سال 1368 براي تشويق سرمايه گزاران در سه منطقه آزاد در نظر گرفته بود، نه تنها کمترين کمکي در راستاي تقويت توليد نکرد، بلکه موجبات افزايش چشمگير فساد و رانت خواري در اين مناطق را فراهم آورد. نبود نظارت و شفافيت کافي در ساختار و عملکرد مناطق آزاد، امتيازات جذاب تجاري را که مي توانست اوضاع اشتغال و صنعت مملکت را زير و رو کند، به اختاپوس هفت سري تبديل کرد که در تمام بدنه بروکراتيک مملکت «نفوذ» کرده است. در تمام اين سال ها مناطق آزاد تجاري عملابه جولان گاهي براي مفسدين اقتصادي و حياط خلوت دولت ها تبديل شده است. متخلفين به ساده ترين ترفندها قانون را دور مي زنند و حسابي از رانت هايي که روزگاري قرار بود به داد توليد برسد، سواستفاده مي کنند. به اين ترتيب اگر افزايش فله اي مناطق آزاد در کشور، آن چنان که کميسيون اقتصادي مجلس شورا پيشنهاد کرده، تصويب شود؛ نه تنها نظم و ثبات پولي و مالي بازار را مختل خواهد کرد، که موجبات تعميق فساد سيستماتيک نهادينه شده در ساختار مناطق آزاد را فراهم خواهد کرد.

    بررسي آمار تراز تجاري مناطق آزاد در سال 1392 نشان مي دهد حجم کل واردات به صادرات نزديک به بيست و پنج برابر بوده است! (از مناطق آزاد در اين سال، «132ميليون» دلار کالاصادر شد، در حالي که «3/2 ميليارد» دلار کالاوارد شد) روشن است! مناطق آزاد به اتوباني براي واردات کالاهاي عمدتا بنجل و مصرفي به کشور تبديل شده است.

جشن چندباره روزنامه هاي زنجيره اي




روزنامه هاي مختلف تيترهاي گوناگوني را براي فرا رسيدن روز اجراي برجام انتخاب کردند. برخي از اين تيترها معطوف به ذوق زدگي و ايجاد هيجان و شماري ديگر دعوت به عقلانيت و واقع نگري است.
    تيتر روزنامه ها به اين شرح است:

    - مردم سالاري: صبر در اجراي برجام

    - شرق (تمام صفحه): اينک بدون تحريم

    - آرمان: تحريم ها به تاريخ پيوست

    - آفتاب يزد (تمام صفحه): تحريم رفت

    - اعتماد (تمام صفحه): صبح بدون تحريم؛ لحظه تاريخي اعلام راي اجراي برجام ساعت يک بامداد 27 دي 94 بود.

    - قانون: خلاص شديم

    - فرهيختگان: سپيده دميد

    - شهروند: تحريم خاک شد

    - وقايع اتفاقيه: يک روز خوب براي دنيا

    - ايران (تمام صفحه): فروپاشي تحريم

    - بامداد: جشن ارزاني و شکست ديوار تحريم

    - رسالت: فعالان اقتصادي؛ منتظر معجزه اقتصادي نباشيم.

    - وطن امروز: آغاز راستي آزمايي؛ با تمام شدن تعهدات ايران، دوران اجراي وعده هاي 5+1 شروع شد.

    - جام جم: توپ راستي آزمايي در زمين غرب

    يادآور مي شود مشابه همين هيجان آفريني رسانه اي از سوي نشريات شبه اصلاح طلب و حامي دولت پس از توافق ژنو، بيانيه لوزان و توافق ژنو هم صورت گرفته بود اما واقعيت هاي اقتصادي در بازارهاي مختلف و در زندگي مردم چيزي غير از آن هيجان بود به نحوي که امروز عميق تر شدن رکود اقتصادي، کاهش درآمدهاي کشور به نسبت 2 سال قبل، افزايش 600 توماني نرخ دلار، از رونق افتادن بورس، کاهش اشتغال و افزايش بيکاري، دو برابر شدن نقدينگي با وجود اصرار دولت بر توقف پروژه هاي عمراني و سياست هاي انقباضي و... را همه به وضوح درک مي کنند.

    روزنامه زنجيره اي اعتماد که ديروز مجدداً در صف ذوق زده ها و هيجان سازها قرار گرفته، پريروز در صفحات داخلي هشدار داده بود: تزريق شادي پسابرجام به مثابه چاقويي دولبه است. بايد در تحليل پسا برجام واقع بين بود. بيش از هر چيز دولت بايد کوشش کند به جاي تزريق شادي به مردم، واقعيت موجود اقتصاد را نمايش دهد چه اينکه با تزريق شادي براي عملي شدن برنامه لغو تحريم ها، اگرچه اميد گشايش و بهبود چشم اندازها اثرش را بر تصميم هاي اقتصادي مردم خواهد گذاشت اما اين شادي هم براي مردم و هم براي دولت به مثابه يک چاقوي دو لبه عمل مي کند و نارضايتي ناگهاني حاصل از بي ثمر بودن شادي ممکن است گريبان خود دولت را بگيرد.

    با اين وصف بايد پرسيد عملکرد و نشريات زنجيره اي، گزارش واقعيات است يا هزينه از اعتماد عمومي براي سرخوردگي ها و نااميدي ها و نارضايتي هاي بعدي که نتيجه آن در سبد دشمنان ملت ايران مي ريزد؟! از سوي ديگر بايد ديد آيا چند ماه - يا هفته- ديگر همين روزنامه ها زير تبليغات و اغواگري هاي خود نمي زنند؟
دروغ نامه ی کیهان 28 دی -94
گفت و شنود 
جغد!
گفت: تحريم ها که هنوز نرفته، برگشت!
    گفتم: چه عرض کنم؟! آمريکا صبر کرد جاسوسان آزاد شده از مرز هوايي ايران خارج شوند تا تحريم ها را برگرداند.

    گفت: ولي در خبرها آمده بود که آمريکايي ها در اين باره به ظريف قول داده بودند!

    گفتم: آقاي ظريف بايد مي دانست که آمريکا هيچ وقت قابل اعتماد نبوده و نخواهد بود.

    گفت: از کجا بداند؟!

    گفتم: از حالت چهره مقامات آمريکايي مي توانست متوجه شود.

    گفت: چه جوري؟!

    گفتم: جغد يک جوري به آدم نگاه مي کنه که معلومه هنوز متوجه قضيه نشده و به توضيح بيشتري احتياج داره!
اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 28 دیماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "صحنه آرايي خاص براي انتخابات ايران "


نويسنده: محمد ايماني

فرا رسيدن روز اجراي برجام پس از 6 ماه را مي توان از دو چشم انداز هيجاني و عقلاني مورد قضاوت قرار داد. طبيعتا مسائل مهمي که بر سرنوشت يک کشور اثر مي گذارد توليد هيجان مثبت يا منفي مي کند اما قبل و بعد از هر هيجاني بايد سنجيد که اين واکنش چه قدر واقعي و چه قدر مجازي و خيالي است. اگر زماني درباره درستي اين گزاره که «حتي مشکل آب خوردن مردم و آلودگي هوا به تحريم ها و برجام مربوط است» ترديد وجود داشت، اکنون بخشي از اين ترديد مرتفع شده است. تعجب نکنيد. همين که ضمن دعوت به جشن، مدارس هم تعطيل مي شوند تا مشکل آلودگي هوا حل شود، نشان مي دهد ميان برجام و تحريم و آلودگي ها ربطي - ولو بسيار بعيد- برقرار بوده است وگرنه دليلي نداشت در حالي که در شرايط آلودگي شديدتر هوا با تعطيلي مدارس مخالفت شد، در شرايط آب و هوايي بالنسبه بهتر، مدارس 2 روز تعطيل شوند.
    روزنامه هايي که ديروز تيترهايي به بزرگي «شاه رفت» و «امام آمد» زدند و نوشتند «تحريم رفت - صبح بدون تحريم- خلاص شديم- تحريم خاک شد - فروپاشي تحريم و...»، هر چند 28 ماه است که هر چندوقت يک بار جشن مي گيرند و مردم را به جشن آشتي با آمريکا فرا مي خوانند اما پيش و بيش از همه از سرانجام اين مسير هراسانند. يکي از همين روزنامه ها دو روز پيش تصريح کرده بود «تزريق شادي پسابرجام به مثابه چاقوي دو لبه است و نارضايتي حاصل از بي ثمر بودن شادي ممکن است گريبان خود دولت را بگيرد». يکي ديگر از همين روزنامه ها (هفت صبح) 27 مرداد درباره جشن و هيجان هاي پس از توافق وين هشدار داد «واقعيت اين است که 34 روز پس از توافق، جز اخبار نويدبخش براي آينده هيچ اتفاق مهمي در اقتصاد رخ نداده است. اخبار مربوط به ورود و خروج هيئت هاي بازرگاني کم کم فروکش مي کند و همه ديگر مي دانند نبايد منتظر اتفاق خاصي باشند... بخشي از طبقه متوسط هنوز با خبرهاي خروج از انزواي بين المللي و شايعات پروازهاي مستقيم به دنياي غرب و خريدن هواپيماهاي مسافربري و کنسرت گروه هاي خارجي در ايران در حال معاشقه هستند اما درست همزمان با اين دلدادگي ها، بخش هاي فرودست با بدبيني به اتفاقات نگاه مي کنند. اگر بهبود اقتصادي در آينده نه چندان دور حاصل نشود، آخرين بارقه هاي اعتماد اين طبقه به دولت و ثمره هاي توافق از بين خواهد رفت. اگر دولت موجي از ثمرات ملموس توافق هسته اي براي اين گروه پرشمار از مردم را تدارک نبيند ممکن است با يک موج سهمگين از افکارعمومي مواجه شود که حتي انتخابات مجلس در اسفند را تهديد کند».
    يک غصه بزرگ همين است که برخي طيف هاي سياسي متاسفانه سرنوشت مسائل مهم را به انتخابات گره زده و بخش عمده مسئوليت هاي دولتي را از منظر انتخابات مي بينند. نظير همان سخنان ناپسندي که يک ديپلمات ارشد ما در شوراي روابط خارجي آمريکا عنوان کرد مبني بر اينکه اگر توافق به سرانجام نرسد، مردم در انتخابات آتي مجلس ايران فرصت انتخاب نخواهند داشت يا آن مقام ظاهراً محيط زيستي که به بي بي سي گفت توافق اهرمي را در انتخابات و در مقابل ساير گروه ها در اختيار اصلاح طلبان قرار مي دهد! وقتي اولويت بندي اين گونه شد، توافق به هر قيمت اصل مي شود و سپس اجراي توافق به هر قيمت ولو با وجود نقض عهد هاي طرف توافق در دستور کار قرار مي گيرد و به همين دليل قدرت تامين کف حقوق ملي محدود مي شود. به همين دليل وقتي 150 مورد تحريم جديد ظرف 28 ماه و حدفاصل توافق موقت ژنو تا توافق وين و سپس تا روز اجراي برجام - در بحبوحه انجام تعهدات ايران - عليه کشور ما تصويب يا اجرا مي شود، مجبور مي شوند ماجرا را به خدشه در روح توافق تقليل دهند و خطوط قرمز حداقلي ترسيم شده در سطح نظام را دور بزنند؛ يا گوشمان را بگيرند و نشنويم که طرف اصلي توافق به صراحت مي گويد بلافاصله پس از انجام تعهدات از سوي ايران، تحريم هاي جديد را با بهانه گوناگون به اجرا مي گذاريم. آنها دوست دارند روي ابرها راه بروند و جانب خيال هاي خوش را از دست ندهند و حقيقت ها را نبينند و نشنوند که غير از محافل آمريکايي، حتي محافل اروپايي هم مي گويند چيدمان برجام به گونه اي است که ريسک سرمايه گذاري در ايران را همچنان بالانگه مي دارد و رئيس جمهور آمريکا تنها مي تواند تحريم هاي هسته اي مدنظر را متوقف کند آن هم فقط براي 120 روز و هيچ سرمايه گذاري براي مهلت 4ماهه سرمايه گذاري نمي کند؛ يا اين مصوبه مورد حمايت دولت آمريکا که هزينه سفر اتباع 38 کشور به ايران مساوي است با محروميت از امتيازات ويزايي سفر به آمريکا. يا اينکه تعليق و توقف يا لغو 13 درصد تحريم ها و ابقاي 87 درصد آنها و يا احياي همان 13 درصد تحريم ها با بهانه هاي جديد، هيچ فرصت پايدار اقتصادي ايجاد نمي کند. با همه اينها کساني دوست دارند اين تلقي را به مردم تلقين کنند که مي توان بدون استراتژي اقتصادي - به تعبير رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتي- و صرفا با اميد بستن به نظر عنايت غرب رونق اقتصادي ايجاد کرد و کام مردم را پس از 28 ماه حلواحلوا گفتن شيرين کرد؛ اگر کسي توانست دنبال سايه بدود و به سر آن سايه برسد، در آن صورت مي توان دنبال حسن ظن به آمريکا و غرب هم دويد و عاقبت به خير شد.
    واقعيت اين است که رويه تنش زدايي يکطرفه با آمريکا و غرب در همين 2 سال و نيم اخير به سوداي سود و افزايش درآمد قيمت نفت را به سقوط انفجاري کشاند و درآمد نفتي ما را حداقل به نصف رساند. اعلام روز اجراي توافق به ويژه اگر با اعلام افزايش فروش نفت ايران کامل شود بنابر پيش بيني ها حتي قيمت نفت را به زير 20 دلار نيز خواهد رساند. پس يکي از دستاوردهاي نقد برجام، سقوط شديد درآمدهاي نفتي ماست! از آن سو آمريکا مصمم است به اعتبار چيدمان آشفته و نامتوازن برجام ريسک سرمايه گذاري خارجي در ايران را شديدا بالاببرد. خروجي اين روند ظرف دو، سه يا 6 ماه آينده چه مي تواند باشد؟ افزايش درآمدها؟ رونق اقتصادي؟ ايجاد فرصت هاي شغلي بيشتر؟ يا حداکثر گشودن بازار مصرف داخلي به سوي اجناس مصرفي و حتي تجملي خارجي و فشار بيشتر بر توليد و سرمايه گذار داخلي؟ آيا جز هدف گيري انتخابات مجلس، راهبرد ديگري هم در ميان است؟! و آيا وضعيت بغرنج موجود را جز برخي مشاوران مغرض براي دولت به ارمغان آورده اند؟ به راستي اکنون کسي پاسخ مي دهد که آيا واقعا قرار است هر روز 170 ميليون دلار (ماهانه 5 ميليارد و سالانه 60 ميليارد دلار) به کشور بيايد؛ رقمي که ادعا مي شد زيان هر روز تاخير در اجراي برجام است؟! ده ها سوال مهم از اين دست چيزي نيست که با پمپاژ هيجان و جشن و پايکوبي و فراخوان طيف الکي خوش بتوان براي آن پاسخ جور کرد. اثر جشن و هيجان چند ساعت يا حداکثر چند روز است و پس از آن، از شهروند عادي تا کاسب و بازاري و صنعتگر و سهامدار و توليدکننده مي پرسند آن وعده هاي رونق و گشايش به کجا ختم شد؟

    اما فراتر از برخي شتابزدگي ها و اشتباهات در دولت، به نظر مي رسد آمريکايي ها هم آهنگ با جريان غربگرا در ايران به پروژه مهم تري مي انديشند و همين، ماجراي برجام را قدري پيچيده کرده است. 13 مرداد 1394 ارنست مونيز وزير انرژي آمريکا فاش کرد «توافق (برجام) بخشي از رويکرد امنيتي بزرگ تر آمريکا براي خاورميانه است». ايران در کانون اين پروژه قرار دارد و بايد اقتدار آن از درون به چالش کشيده شود. قدرت ايران در اسلامي و انقلابي و الهام بخش بودن آن است. متقابلااگر بشود تصميم گيري و تصميم سازي در سطح حاکميت يا تلقي افکار عمومي را سکولاريزه کرد و ميان «سياست» و «انتخابات» ايران با اسلام ناب و روحيات انقلابي جدايي انداخت، مقدمات توقع آمريکا براي بي ثبات يا ضعيف کردن ايران فراهم شده است. رايج است که سکولاريسم را به «عرفي سازي» ترجمه مي کنند. به نظر مي رسد با عنايت به لورفتگي و بدنامي عنوان عرفي سازي که نماد ستيزه جويي با دين يا مرزگذاري با آن شده، غرب و غربگرايان بر سر پيگيري عنوان رقيق تر «متعارف شدن» و «متعارف سازي» سياست و انتخابات ايران (تبديل شدن به راحت الحلقوم و لقمه سهل الهضم) به تفاهم رسيده اند. ردپاي اين خط را در تحريف امام(ره) و اسلام ناب، سفيدسازي شبکه فتنه، ترديدافکني در ماهيت شيطان بزرگ و شعار مرگ بر آمريکا، متهم کردن سياست خارجي جمهوري اسلامي به ماجراجويي و... مي توان مشاهده کرد. اوباما و کري بارها تصريح کرده اند رژيم تحريم ها و ساختار اصلي آن برقرار مي ماند و به تعبير سخنگوي کاخ سفيد، تحريم هاي جديد روي ميز است و بايد رويکرد ايران در حوزه هاي منطقه اي، موشکي و تروريسم (حمايت از محور مقاومت) را با تحريم تحت فشار گذاشت. از درون اين فرآيند، پروژه اصلي تر سر بر مي آورد و آن روي ميز گذاشتن «انقلاب اسلامي» - و شاخه هاي رشد يافته آن در منطقه - و مذاکره و معامله بر سر آن است! احتمالابا معلوم شدن بي سرانجامي وعده لغو تحريم ها، باب بحث و فضاسازي در اين زمينه گشوده خواهد شد تا علت نافرجامي و زيانباري توافق براي ايران را نزد افکارعمومي به حاشيه يا انحراف بکشانند.

    آمريکا اکنون با يک چالش مواجه است. از يک سو از بن دندان به بي ثبات سازي و امتياز ندادن به ايران معتقد است و از طرف ديگر اين نگراني را دارد که تشديد سوءظن به توافق با آمريکا موجب آسيب استراتژيک براي جريان غربگرا در فاصله 40 روز تا انتخابات پارلماني و خبرگان شود. بنابراين آمريکا مجبور است شيب فشار و سخت گيري را فعلاپايين نگه دارد و با اغماض به برخي فضاسازي ها و آمد و شدهاي تبليغاتي بنگرد يا حتي در اين صحنه سازي و صحنه آرايي نقش ايفا کند، نظير دستوري که اوباما به عنوان مجوز فروش هواپيماي مسافربري به ايران صادر کرد. تغذيه پفکي و آدامسي بهترين عنواني است که مي توان براي بسته (پکيج) فراهم شده از سوي طرفين غربي و غربگرا اطلاق کرد؛ حجيم و پرطمطراق، بدون ارزش غذايي واقعي و دهان پرکن يا دهان شيرين کن اما با تاثير کوتاه مدت! تاکتيک موازي، الصاق اين «شيريني خيالين» به سرنوشت جريان تجديدنظر طلب در بررسي صلاحيت نامزدها و انتخابات 7 اسفند است. غربگراها چه پيروز شوند نظير انتخابات رياست جمهوري 76 و مجلس 78 و چه ناکام بمانند مانند سال 88، چه درون حاکميت ريشه هاي اقتدار ملي را سست و نابود کنند و چه عليه آن برآشوبند، در هر صورت اسباب ايجاد بي ثباتي و ناامن سازي در ايران هستند و به همين دليل نشان شده آمريکايي ها به ويژه در 20 سال اخير بوده اند. مفهوم عنوان ميانه رو که در اين زمينه ترويج مي شود، ارتجاع نسبت به اصول پيشرو و مترقي انقلاب است. به تعبير «سارتر» «روشنفکران غربزده» هرگز کوچک ترين حرفي براي زدن جز آنچه ما در دهانشان مي گذاشتيم ندارند بلکه حتي حق حرف زدن را از مردم خودشان هم گرفته اند».
    يک واقعيت تلخ و تا حدي مبهم در اين ميان وجود دارد و آن نسبت رئيس جمهور و دولت با جريان سرشکسته اي است که فتنه هاي 78 و 88 را تدارک کرد و از جمله در سخنراني 23 تير 1378 آقاي روحاني به عنوان مزدور آمريکا و سرويس هاي جاسوسي غرب معرفي شد. سخنگوي حزب اعتدال و توسعه - که دبيرکل آن سخنگوي دولت است - 19 دي در مصاحبه با خبر آن لاين خبر قابل تامل و نگران کننده اي را بازگو کرده است. «برخي اصلاح طلب ها در دوران اصلاحات تندروي هايي کردند... اينکه اشاره کرديد ما به اصلاحات نزديک شديم واقعيت اين است که آنها به ما نزديک شدند.اکنون آنها دارند حرف هاي ما را مي زنند و من خبر دارم که در جلسات خصوصي به ما پيغام مي دهند که به آقاي روحاني بگوييد اين قدر تند نرود. آنها اکنون از ما معتدل تر حرکت مي کنند. مي گويند که دولت تجربه ما را تکرار نکند»! اين پيغام خيلي هشدار آميز است که تندرو هاي پيشاني سياه و مورد مذمت آقاي روحاني درگذشته، به رئيس جمهور پيغام بدهند اين قدر تند نرو و تجربه ما را در دولت تکرار نکن! مصاديق اين هشدار را در سياست خارجي، سياست داخلي، سياست فرهنگي و اقتصادي دولت مي توان به وفور پيدا کرد. بايد نگران برخي مشورت هاي غلط و آدرس هاي انحرافي بود که مي تواند به آسيب هاي بزرگ براي منافع ملي و امنيت ملي منجر شود و مانع از نام نيک در تاريخ شود. نبايد براي مصارف کوتاه مدت سياسي يا انتخاباتي، در هيجان هاي فاقد محتوايي که به نااميدي و سردرگمي و نارضايتي ختم مي شود، دميد.
دروغ نامه ی کیهان 28 دی - 94
كيهان و خوانندگان

همچنان سربازجو شریعت نداری در پیام  های دروغینو قلابی اش  درا وین نامه        کیهانش مخالفت با برجام می کند .چون پیام داده است   دولت  روحاني اگر به جاي اين همه خوش بيني به دشمنان يک بار هم به نيروهاي داخل و ظرفيت هاي موجود کشور خوشبين شود و اعتماد کند بسياري از مشکلات از سر راه برداشته مي شود و نياز به اين همه ذوق زدگي براي وعده پس دادن پول هاي دزدي به ما توسط آن آقاي دزد مودب نبود
     سقوط قيمت نفت باعث شده شرکتهاي نفتي خارجي مانند کفتار به صنعت نفت کشورمان رو بياورند دليل آن اين است که در مديريت فعلي حاکم در وزارت نفت که معتقد به قراردادهاي شبه کرسنتي است سود سرشار به جيب خارجي ها خواهد رفت و از قبال فروش هر چه بيشتر مواد خام اين ايران است که ضرر جبران ناپذير مي کند.
      به فرض که تحريم هاي هسته اي برچيده شود، آمريکاي پليد مجددا همان تحريم ها را به بهانه حقوق بشر، دفاع از تروريسم، آزمايش موشکي و... برقرار خواهد کرد. بدين ترتيب حاصل مذاکرات 2/5 ساله چيزي جز نابودي هسته اي کشورمان نخواهد بود.

       مسئولان دولتي مي گويند پول بلوکه شده پيش خورشده، تحريم هاي جديد هم که توسط شيطان بزرگ تصويب شد، قيمت نفت هم که به پايين ترين حد رسيده، معيشت مردم هم که بدتر از 2 سال قبل شده، بيکاري و تورم و گراني، مشکلات مسکن، رکود هم همچنان رکورد مي شکند! پس با اين اوصاف، چرا رئيس جمهور اينقدر بي تابي براي اجراي برجام از خود نشان مي دهد؟!

         دولت آقاي روحاني اگر به جاي اين همه خوش بيني به دشمنان يک بار هم به نيروهاي داخل و ظرفيت هاي موجود کشور خوشبين شود و اعتماد کند بسياري از مشکلات از سر راه برداشته مي شود و نياز به اين همه ذوق زدگي براي وعده پس دادن پول هاي دزدي به ما توسط آن آقاي دزد مودب نبود.

     در کشورمان حقيقتا به اصلاحات نياز داريم اما نه از نوع آمريکايي آن که ما را از چاله به چاه بيندازند بلکه اصلاحاتي که در آن افراد خائن، فرصت طلب، تشنه قدرت، منحرف، ناکارآمد، غيرانقلابي، فاسد، ضعيف النفس، غرب زده، اشرافي و خلاصه افرادي که با تفکر امام خميني(ره) بيگانه هستند. از تمام ارکان نظام بيرون ريخته شوند.    
معيني
     با شنيدن خبر ريختن سيمان در قلب راکتور هسته اي کشور در اراک احساس شرمندگي در مقابل شهداي هسته اي به من دست داد. واقعا چگونه راضي به اين کار شديم.؟!

      ميان حقوقدان هائي که با پر کردن قلب راکتور اراک با سيمان به تحقير تن مي دهند و سرهنگ هايي که با اسارت تفنگداران آمريکائي خبيث، دشمن را تحقير مي کنند تفاوت از زمين تا آسمان است.

       مگر قرار نبود آقاي ظريف وزير خارجه کشورمان فقط در موضوع هسته اي با همتاي آمريکايي خود صحبت کند؟ چرا شاهد تخلف از سوي ايشان هستيم؟

        مگر رهبر معظم انقلاب نفرمودند اورانيوم يکجا به خارج انتقال داده نشود؟ پس چرا همه را يکجا به روسيه فروختند؟ مگر قرار نبود همزمان با لغو تحريم ها اقدام به باز کردن قلب راکتور اراک شود پس چرا تعجيل شد؟ گويا برخي براي انهدام داشته هاي خود چنان گام برمي دارند که از دشمن سبقت گرفته اند!

       قلب راکتور اراک را بتن ريزي کردند و با اين کار قلب ملت ايران به درد آمد. به مسئولين عرض مي کنم فريب حيله و مکر شيطان بزرگ را نخورند که انرژي هسته اي بهانه است و آنها اصل نظام را نشانه رفته اند چرا که مبناي نظام اسلامي با نظام شيطاني آمريکائي براي هميشه در تعارض بوده و هست و خواهد بود.

    شکيبا

    * واقعاً چه به اين راحتي مي گويند قلب راکتور اراک خارج شده، سانتريفيوژها جمع آوري شده، اورانيوم غني شده از کشور خارج شده است و...! با چشمان اشکبار و قلب شکسته مي گوييم گويا قلب ما از بدن خارج شده و جانمان از حرکت ايستاد بعد آن را ظفر و فتح الفتوح ناميدند؟! اين بود چرخش همزمان سانتريفيوژها و اقتصاد مردم!    
سوري
     اگر کسي درد پيشرفت کشور را داشته باشد خارج شدن قلب راکتور هسته اي اراک درنظر او به منزله از حرکت ايستادن قلب پيشرفت کشور خواهد بود. کسي هم که درد علم و دانش نداشته باشد از منظر او اتفاق خاصي نيفتاده است.

      برخي افرادي که مدل حجاب ترکيه و لبنان را براي نظام پيشنهاد مي دهند، چه طور خجالت نکشيدند از اينکه خود را به عنوان مجتهد و کانديداي مجلس خبرگان مطرح کنند؟!    
عشقي
     فتنه اي که با نقشه آمريکا و دلارهاي آل سعود در سال 88 اجرا شد به شکست انجاميد، داعش نيز نتوانست نقشه هاي طراحانش را عملي کند. اما پادوهاي سال88 آمريکا قصد نفوذ از طريق انتخابات مجلس و خبرگان رهبري با همان مقاصد شوم قبلي دارند، تا شکست تکفيري ها که همان شکست شيطان بزرگ است را جبران نمايند. تکيه بر طبل توخالي برجام يکي از پشتوانه هاي اين مفسده جويان است. لذا هوشياري مردم در پاي صندوق هاي راي و اعتماد به احزاب و افراد خوشنام و غيرهمسو با شيطان بزرگ مي تواند براي چندمين بار دسيسه هاي آمريکاي جنايتکار و همدستان داخلي اش را برهم زند.    
محمودي 
     در اين شرايط دشوار اقتصادي که بخش عمده آن به بي کفايتي و بي تدبيري مديران سياسي و اقتصادي برمي گردد افزايش جريمه هاي رانندگي کار صحيحي نبود. بهتر بود دولت موسوم به تدبير و اميد به جاي اين درآمدزايي به فرهنگ سازي، تعريض و بهسازي جاده ها و معابر و... مي پرداخت.    
پيش بهار
     برخي مسئولين کشور و به ويژه استان فارس که بايد کار فرهنگي اولويت اولشان باشد راه جبران بي تعهدي شان را در مخالفت با تشييع دردانه هاي بي بديل ملت ديدند!

       بعد از حادثه آتش زدن مشکوک و از داخل سفارت عربستان به جاي اينکه ديپلمات هاي عربستان فراخواني و تذکر داده شوند اقدام به جابه جايي معاون سياسي استانداري تهران و فرمانده يکي از بخش هاي نيروي انتظامي مي کنند. با اين نوع ديپلماسي منفعل به جايي نخواهيم رسيد.

       در تاريخ 94/10/25 رسانه ملي يک معدن ذغال سنگ را نشان مي داد که چند ماه است کارگران حقوق نگرفته اند. در صورتي که اگر پول ذغال سنگ هاي وارداتي را به کارگران مي دادند مشکلشان حل مي شد و نياز هم نبود اين قدر ارز از کشور خارج شود. چه دستگاهي بايد از واردات بي رويه چنين کالاهائي جلوگيري کند تا توليدکنندگان داخلي اين قدر ضرر نکنند؟

     نوع حرف زدن وزير راه در مورد سازمان حمايت از مصرف کننده و قيمت گذاري در کشور کاملاً نااميدکننده و دور از شان يک مدير جمهوري اسلامي است. انتظار نداشتيم از اين دولت مدعي دانش و تخصص حرف هاي کوچه بازاري بشنويم.

       شرکت گاز به جاي صدور قبض هر دو ماه يکبار آن را تقليل به کمتر از چهل روز داده و کلي عوارض ضميمه مي کند 9 هزار تومان مصرف گاز و 14400 تومان ماليات و...! مصرف کلي 23/400 تومان!    
دشتي
     وضعيت حجاب در جامعه اسلامي رها شده و هرکس هرطور تشخيص دهد وارد جامعه مي شود. در هر کشور قطعاً قانون و مقرراتي است که شهروندان علي رغم ميل باطني موظف به اجراي آن هستند. انتظار مي رود علاوه بر باز کردن دست نيروي انتظامي در برخورد با متخلفان دستورالعمل فرهنگي جامعي تهيه و به همه مراکز دولتي و غيردولتي ابلاغ و با متخلفان برخورد شود.    
کرمي- تهران