يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "بيماري هاي انتخاباتي "

اوین نامه ی کیهان یکشنبه 27 دیماه سال 1394
    يادداشت ميهمان  اوین نامه ی کیهان "بيماري هاي انتخاباتي "

براساس شواهد و اسناد منتشر شده، محافل سياستگذاري و طراحان راهبردي آمريکا، محمل انتخابات در ايران را به عنوان يکي از خطوط کاري خود انتخاب کرده و با تاکيد بر جنبه هاي نرم افزاري ، اقتدار فکري، قدرت طراحي و سناريو سازي در غلبه بر ايران، تاکتيک ها و راهبردهايي را براي تاثيرگذاري در سرنوشت انتخابات ايران مدون کرده اند که در قالب ويروس و امراض واگيردار و مُسري توسط پادوهاي داخلي خود به اجرا درمي آيد. بازخواني حوادث فتنه 88 و درس آموزي از ماجراهاي مجلس ششم، حکم مي کند که براي روشنگري افکارعمومي درباره شناساندن زمينه هاي نفوذ دشمن، بايد امراض مذکور را تبيين کرد و مولفه هاي آن را بازشناخت.
        1-
مرض مخالفت با اصل انتخابات
    
از جمله مفاهيم جديدي که به عنوان مکمل قدرت نرم مطرح شده، طرح قدرت هوشمند است؛ سياستي که ترکيبي از قدرت نرم و قدرت، سخت باشد و همراه با اعمال زور، اقناع نيز به کار رود. در آستانه همه انتخابات پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نخستين مرضي که از سوي طراحان آمريکا با ارعاب و فشار و تهديد و فتنه گري به اجرا درآمده «مخالفت با اصل انتخابات» است و به تعبير رهبري معظم انقلاب «آنها مي خواهند بگويند مردم سالاري منحصر درماست. نمي توانند اين را تحمل کنند که يک نظام اسلامي و ديني، با ارزش هاي والاي ايماني خود بتواند مردم سالاري را اين طور نهادينه کند.» (در اجتماع بزرگ مردم کرمان- 1384/2/11).
        2-
مرض تحريم انتخابات
    
سپس با شيوه اقناعي و يارگيري از عناصر وابسته داخلي و رسانه هاي زنجيره اي، زمزمه «تحريم انتخابات» را آغاز مي کنند و با هدف حذف مردم از معادلات سياسي ايران و نظام جمهوري اسلامي، ويروس و مرض تحريم انتخابات را به اذهان عمومي تزريق مي کنند. اثرگذاري اين مرض به شدت بستگي به پذيرش مخاطبان دارد. به علاوه منابع قدرت نرم اغلب بطور غيرمستقيم و براي شکل دادن به محيط به جهت پذيرش سياستها عمل مي کنند و گاه سالها به طول مي انجامد که نتيجه دلخواه را به دست دهند؛ چرا که پراکنده تر و ديربازده تر هستند و هم به کارگيري آن طاقت فرسا است. با اين حال اين مرض، امراض متنوع ديگري را تکثير و توليد مي کند.
        3-
مرض کمرنگ کردن و بي رونق کردن انتخابات
    
به مصداق به مرگ بگير تا به تب راضي شود يکي از کار ويژه هاي اصلي مرض تحريم انتخابات، زايش چند مرض فرعي و در عين حال مهم است از جمله مرض «کمرنگ کردن و بي رونق کردن انتخابات» است. به طور طبيعي رسانه ها در فعال سازي اين مرض نقش موثري ايفا مي کنند و عده اي بي توجه و گاهي مزدور و حقير و قلم بمزد در داخل با ارائه آمارهاي دروغين از طريق رسانه هاي وابسته در ميدان دشمن و به نفع آن بازيگري مي کنند. در انتخابات دوره هاي چهارم، هفتم تا نهم مجلس شوراي اسلامي اين رهيافت و رويکرد به عنوان مرضي فراگير مورد بهره برداري قرار گرفت و حتي تا مرز به تعويق افتادن انتخابات دوره هفتم نيز پيش رفت که با قاطعيت و تدبير رهبري، مکر انتخاباتي دشمن نقش برآب شد
    4-
مرض ترديد افکني در سلامت انتخابات
    
يکي از زير مجموعه هاي مرض تحريم انتخابات که با هدف دلسرد کردن مردم طراحي شده و در همه ادوار انتخابات با کليد واژه هاي «تقلب»، «تخلف» مهندسي شده، «طرفداري سازمان دهي شده از يک جناح»، «عدم استقلال شوراي نگهبان»، «رد صلاحيت هاي غيرعادلانه»، «نتيجه از پيش تعيين شده»، «طرفداري از نامزدهاي خاص»، «نظارت استصوابي»، «دخالت نهادهاي نظامي» و... پي گرفته شده «مرض ترديدافکني در سلامت انتخابات» است که رهبري معظم انقلاب در ديدار اخيرشان با ائمه جمعه در مورخ 94/10/14 نيز به آن اشاره داشتند: «برخي انگار به عادت و مرض بدي مبتلاشده اند که دائم در نزديک انتخابات، در کوس نامطمئن بودن نتايج آرا مي دمند
        5-
مرض دو قطبي کردن انتخابات
    
در کنار طرح حاکميت دوگانه و دامن زدن به رويارويي دو عنصر «جمهوريت» و «اسلاميت» که در نظام اسلامي يک حقيقت واحدند و با يکديگر ممزوج شده اند، طراحان محافل سياسي و امنيتي آمريکا طرح «دو قطبي کردن انتخابات» را در ادوار گوناگون انتخابات در دستور کار قرار مي دهند به اين ترتيب که عناصر وابسته به خود و يا چهره هايي که گرايش به غرب دارند و منش ليبرال دموکراسي را پيشه کرده و يا سمت و سوي گفتار و عملشان موردپسند آمريکاست نقش goodman (آدم خوب) را عهده دار بوده و نقش bad man (آدم بد) را به چهره هاي متدين و متعهد، انقلابي و دلسوز و بصير و معتقد به نظام و رهبري واگذار مي کنند.
        6-
مرض تخريب چهره نامزدهاي انتخاباتي
    
بر مبناي مولفه بند پنج «مرض تخريب چهره نامزدهاي انتخاباتي» غير همسو با آمريکا با کنترل افکارعمومي شکل مي گيرد و با ساز و کارهايي مثل جنگ رسانه اي مانند استفاده از همه ظرفيتهاي مطبوعات اجاره اي و زنجيره اي با توسل به سرعت واکنش به رويدادها و عکس العمل ها در قبال چالش ها و موضوعات و فرصت هاي جديد، عمليات رواني، تبليغات سياسي و فرهنگي و ديپلماسي رسانه اي، اراده و هويت و اعمال آنان تخريب مي شود و از ديگر سو از همين طريق، با بزرگ نمايي افراد و جناح هاي خاص و مورد نظر، ضمن مسيريابي از وضع موجود تا رسيدن به وضح مطلوب با تمسک به نظرسنجي هاي از پيش تعيين شده بر روي خواست و اذهان و آراي مردم تاثير مي گذارد.
        7-
مرض سياه نمايي
    
مکانيسم اصلي مورد استفاده کشورهاي غربي، به ويژه آمريکا براي تغيير آرايش انتخاباتي در کشورمان داراي ابعاد و ماهيت ويژه اي مبتني بر الگوي «سياه نمايي» است. براساس اين طرح که داراي زيرشاخه هايي چون «مرض بدفهمي»، «مرض سوءتبليغ»، «مرض سوء تشخيص» و «مرض سوءرفتار» است، همه مولفه ها و شاخص هاي مثبت سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي کشور داراي تراز منفي گرديده و با انگاره هاي سياه نمايي، همه سرمايه هاي کشور به همراه توانايي و مهارت متوليان آن با استفاده از تکنيک هاي عمليات رواني مانند «برجسته سازي نقاط ضعف و منفي»، «استناد مجازي و غيرواقعي»، «تهييج»، «فريب»، «ايجاد کانون هاي خبري»، «نشر شايعه»، «تبخير نقاط مثبت» و با بکارگيري روش هاي مجاب سازي، مورد هجوم قرار مي گيرد. به اين ترتيب مرض واگير سياه نمايي شاخص هاي مهمي چون «اراده عمومي ملت»، «انگيزه و شوق و اشتياق مردم»، «روحيه ملي و حماسي»، «نشاط و شادماني»، «خودباوري و هويت ديني و ملي» که ميزان انسجام و اقتدار ملي کشور بر مبناي آن استوار است را کاملامخدوش کرده و به هيچ مي انگارد. در اين ميان در فضاي تخاصم و ايجاد شبهه هاي رنگا رنگ با توجه به زمينه هاي رفتارشناسي برخي از نخبگان، خواص، متوليان، مسئولان، مديران، تصميم گيران و تصميم سازان، امراضي چون «بدفهمي و کج انديشي»، «خودبيني و خوش باوري»، «قدرت طلبي و رياست خواهي»، «زياده طلبي و فزون خواهي» گريبان آنها را خواهد گرفت و اينان آگاهانه و يا ناآگاهانه در پازل گسترش سياه نمايي دشمن قرار مي گيرند و بر حسب اينکه کداميک از قابليت اثرگذاري بيشتري برخوردارند و هنجارهاي مقبولي براساس «سوابق انقلابي» و يا وابستگي به «بزرگان و معماران نظام» دارند در ديپلماسي رسانه اي دشمن مورد بهره برداري قرار مي گيرند و ناخواسته و يا عامدانه زمينه هاي تاراج سرمايه هاي اجتماعي نظام را فراهم کرده و از ديگر سو وقتي دشمن به رغم تلاشهاي طاقت فرسا و صرف هزينه هاي سرسام آور و هنگفت و بکارگيري همه ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل سياسي، اقتصادي، فرهنگي و امنيتي خود، موفق به رقم زدن نتيجه مورد نظر خود در انتخابات نمي شود، همه توان خود را براي به هم زدن بازي مصروف مي کند. نخست در سطح رهبران و نخبگان و خواص و همزمان در سطح مياني که بر عنصر مردمي قدرت ملي تاکيد دارد و سپس در سطح تاکتيکي که مبتني بر روحيه مقاومت نيروهاي خودي است، بر طبل ابطال انتخابات مي کوبد تا نتايج دلخواه خود را رقم زده و از طريق ترغيب و جلب نظر همگان، سطح کارآمدي نظام را با چالش جدي مواجه نمايد.
    
ختم کلام آنکه با توجه به امراض توليدي دشمن براي از ميان بردن مظاهر اقتدار ملي - که انتخابات يکي از جلوه هاي آن است- مي توان مصاديق نفوذ دشمن را در بوق هاي تبليغاتي دشمنان که مدتهاست مشغول سمپاشي و آلوده کردن و زهرآگين نمودن فضاي کشور هستند بازشناخت. نويسنده: بهمن درّي