«بزرگترها می‌میرندوکوچکترها فراموش می‌کنند»

روایت پیرمرد 90 ساله فلسطینی که هنوز در آرزوی بازگشت به خانه است

«بزرگترها می‌میرندوکوچکترها فراموش می‌کنند»  7خرداد-96

غزه-ایرنا-«بزرگترها می میرند و کوچکترها فراموش می کنند» این جمله ای بود که «گلداماییر» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در سال 1948 و زمانی که فلسطینیان با آن شیوه وحشیانه از خانه و دیار خود آواره شدند بر زبان آورد، اما «ابوهلیل» پیرمرد فلسطینی هیچگاه اجازه نداد فرزندانش ارث پدری و تاریخ روستای «بینا» را فراموش کنند.

با وجود 69 سال زندگی در غربت و دور از شهر و دیار، خاطرات برجا مانده از خانه پدری هنوز هم پررنگ ترین تصویری است که بر ذهن و روح ابوهلیل پیرمرد 93 ساله فلسطینی نقش بسته و آرزوی قدم نهادن دوباره در آن خاک و دفن شدن در آن به حسرتی در دلش تبدیل شده است.
ابوهلیل از اهالی روستای «یبنا» واقع در شهر «الرمله» فلسطین است که در جریان حمله وحشیانه تانک های صهیونیستی در سال 1948 مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شد. او در هر بار که فرزندان و نوه ها دورش جمع می شوند به آنها سفارش می کند که مبادا روستای اشغال شده شان را فراموش کنند. 

**
قصه آوارگی
صحنه های خون و خاکستر و ویرانی روستا هنوز هم در حافظه پیرمرد 90 و اندی ساله حضور دارد. او می گوید: وقتی روستایمان را ترک کردم بیست و دو ساله و ازدواج کرده بودم و دو کودک داشتم. آن شب روستا با همه توان در برابر گروه های صهیونیستی مقاومت کرد. 
ابوهلیل پس از آوارگی در سال 1948، همراه با خانواده 14 نفره خود در اردوگاهی در نوار غزه زندگی می کند. 
روستای بینا از توابع شهرستان الرمله بر بالای تپه بلندی واقع شده که موقعیت راهبردی به آن بخشیده است. این روستا در بین روستاهای اطراف آن منطقه مانند «النبی روبین»، «القبیبه»، «زرنوقه»، «عرب صقیر»، «بشیت»، «اسدود» و «الحفار» آخرین روستایی بود که به تصرف صهیونیست ها درآمد. 
ابوهلیل از جمله کسانی بود که همراه با اهالی روستا در برابر هجوم یهودیان افراطی مقاومت به خرج داد اما کمبود سلاح و امکانات باعث شد روستای بینا در تاریخ 4 ژوئن (16 خرداد) سال 1948 میلادی به تصرف صهیونیست ها دراید. 
گروه های مسلح صهیونیستی بعد از سیطره بر روستا و ویران کردن آن، اهالی روستا را که تعدادشان بیش از 6 هزار نفر می شد از آن بیرون راندند. بیشتر مردم روستا مجبور شدند به شهر غزه پناه ببرند و بعضی ها هم به کشورهای عربی دیگر مهاجرت کردند. 

**
زندگی اهالی روستا 
پیرمرد فلسطینی می گوید بیشتر مردم روستا به کار کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند و در کرم و مهمان نوازی زبانزد بودند. «با وجود زندگی روستایی و عدم امکانات، ما در آن زمان زندگی شادی داشتیم و سنت های قدیمی به ویژه در مناسبت ها و جشن های مختلف تا امروز هم در بین اهالی روستا رواج دارد.» ابوهلیل زمین خود در روستا را به کشت مرکبات به ویژه پرتقال و ذرت و هندوانه اختصاص داده بود. 
او می گوید: «هر چقدر هم زمان بگذرد ما به روستای اشغال شده مان بازخواهیم گشت. او داستان های روستا را برای فرزندان و نوه ها تعریف می کند که آرزوی دیدن دوباره آن را در سر دارد. 

**
بزرگ ها می میرند و کودکان فراموش می کنند
«
بزرگترها می میرند و کوچکترها فراموش می کنند» این جمله ای بود که «گلداماییر» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در سال 1948 و زمانی که فلسطینیان با آن شیوه وحشیانه از خانه و دیار خود آواره شدند بر زبان آورد، اما پیرمرد فلسطینی هیچگاه اجازه نداد فرزندانش ارث پدری و تاریخ روستای بینا را فراموش کنند. 
«
علی» پسر حاج ابوهلیل که در زمان اشغالگری و «روز نکبت» چند ماه بیشتر نداشت تمام ماجرا را با همه جزئیات از پدر شنیده و خوب به ذهن سپرده است. او می گوید ما تاریخ روستایمان را از نسلی به نسل دیگر بازگو خواهیم کرد تا نسل های بعدی فلسطین یاد و خاطره شهر و دیار غصب شده شان را فراموش نکنند. 
علی گفت: «آرزو می کنم روزی اشغال پایان یابد و ما در کنار فرزندان و نوه ها و خانواده به روستایمان یبنا برگردیم و زندگی تازه ای در آن شروع کنیم 
از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948 که به روز نکبت فلسطینی معروف شده، تعداد آوارگان فلسطینی ساکن اردوگاه های داخل مرزهای فلسطین و خارج آن در کشورهای همسایه مانند لبنان و سوریه و اردن چند برابر شده است.
خاورم*287*390* 2054
انتشاردهنده:محمد خواجوئی