تبعات دوگانه
دروغگویی-راستگویی در تبلیغات انتخاباتی
خوب انتخاباتی که
منادی دروغ و پیامش خشکسالی باشد بدتر از هرانتصابات عوامفریبانه و ویرانه گری می
باشد
"با ادامه این روند، در تبلیغات
تازه انتخاباتی با وجود آشکار شدن دروغ و وجود اسناد مبرهن از جمله صدا و تصویر
باز هم جلو دوربین از اخلاق و صداقت سخن گفته می شود. این ادعاها کاملا حامل
ریاکاری است."
فرارو- مناظره روز جمعه انتخابات
ریاست جمهوری دوگانه ای آشکار داشت. دوگانه ای که از بیان یکی از نامزدها علیه
نامزد دیگر نمایان شد. دوگانه دروغگویی- راستگویی نه تنها در مناظره مورد
توجه قرار گرفت بلکه در دیگر تبلیغات انتخاباتی هم دیده می شود. محمد باقر قالیباف
و هوادارانش دولت را متهم به دروغگویی می کنند و حسن روحانی و حامیانش نیز معتقدند
ادعای قالیباف کذب است.
به گزارش فرارو، فارغ از راستی آزمایی
ادعای دو طرف این اتفاقات در مناظره ها و تبلیغات انتخاباتی می تواند تبعات سختی
برای کشور داشته باشد. در گام اول دو قطبی دروغ گو-راستگو را شکل می دهد. این دو
قطبی فضای انتخابات را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. اتفاقی که در انتخابات سال
88 رخ داد و تبعات سنگینی برای کشور داشت.
مهدی مطهر نیا در گفت و گویی با
فرارو درباره شکل گیری این دو گانه اظهار کرد: «آنچه از دوگانه
دروغ-صداقت در فضای سیاسی ایران دیده می شود از منظر اخلاقی به دو دیدگاه بر
می گردد. یکی اخلاق اشرافی است این اخلاق در شرایطی ظهور پیدا می کند که جامعه به
دلیل عدم تجانسی که در آن وجود دارد، یک عده ای در آن بر دیگری برتری داده می
شوند. اخلاق اشرافی از یونان باستان تاکنون سابقه داشته است و جامعه را با
نوعی نگرش طبقاتی فرادست و فرودست تقسیم می کند.»
به گفته این استاد دانشگاه: «در این
تقسیم فرودستان باید شان فرادستان را رعایت کنند، از طرف دیگر فرادستان هیچ تعهدی
به شان فرودستان ندارند و توجهی به جایگاه انسانی آن ها ندارند و هر کاری که
بخواهند می توانند انجام دهند. از همین منظر است که اخلاق ماکیاولی ظهور می کند که
می گوید "هدف وسیله را توجیه می کند." در همین رویکرد قدرت به راحتی به
خود اجازه می دهد به مردم دروغ گوید.»
مطهرنیا دیدگاه دوم را "اخلاق
دموکراتیک" دانست و گفت: «در این رویکرد برای تمام افراد شان و منزلت یکسان
معنا دارد. افراد برابر و در کنار همدیگر و جدای از طبقه بندی قرار دارند. در این
رویکرد تنها شایستگی تفاوت ها را ایجاد می کند و افراد به واسطه شایستگی های خود
عمل می کنند.»
مطهر نیا با این مقدمه به توضیح به وجود
آمدن این فضا در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در ایران پرداخت و گفت: «در دهه 80
این رویکرد دوگانه (دروغگویی-راستگویی) وارد ادبیات سیاسی ایران شد. در همین حال
ما شاهد سلطه پنهان اشرافی گری اخلاقی در ایران بودیم.»
او معتقد است: «از سال 84 شکل گیری
دوگانه (دروغگویی-راستگویی) آغاز شد و در مناظره های انتخاباتی سال 88 به اوج خود
رسید. زمانی که شاهد تهمت زدن، بیان غیبت، ارائه اطلاعات بی پایه و دروغ های
آشکار در بطن و متن مناظره ها بودیم.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «این در
حالی است که اگر آن ادعاها در مناظره های انتخاباتی سال 88 درست هم بود باید به
بوته آزمایش گذاشته می شد. ابتدا راستی آزمایی می شد سپس متهم شدهگان در برابر
ادعاها و افتراهافرصت دفاع از خود را پیدا می کردند.»
به گفته این تحلیلگر مسائل سیاسی
"این نحوه عملکرد در مناظره های انتخاباتی ادامه یافت و در فضای سیاست زده
نیمه دوم دهه 80 شاهد ادامه آن بودیم و این رویکرد که ناشی از اخلاق اشرافی بود از
سوی قدرت نیز حمایت می شد."
مطهرنیا در ادامه گفت: "با ادامه
این روند، در تبلیغات تازه انتخاباتی با وجود آشکار شدن دروغ و وجود اسناد مبرهن
از جمله صدا و تصویر باز هم جلو دوربین از اخلاق و صداقت سخن گفته می شود. این
ادعاها کاملا حامل ریاکاری است."
او اظهار کرد: «این رویکرد
سیاستمداران موجب ایجاد دوگانگی رفتار و چندگانگی کنش می شود و آسیب های اجتماعی
گسترده ای را در پی دارد.»
مطهرنیا گفت: «وقتی طبقه فرادست و
به اصطلاح نخبه در چهارچوب قانون و حمایت قانونی دروغ آشکار می گوید و تحریک
رفتاری و کنشی ایجاد می شود. با این عمل ارائه دروغ در بستر فریب در لایه های
گوناگون تجلی عینی می یابد. اینگونه اگر کسی هم راستی و درستی را در پیش گیرد به
عنوان انسانی فاقد توانایی و به اصطلاح عامه "هالو" توصیف می شود.»
این کارشناس علوم سیاسی معتقد است: «این
وضعیت باعث ایجاد تبعات خطرناک برای آینده حیات سیاسی – اجتماعی ایرانیان می شود.
لذا ایران که یک ملت-تمدن بزرگ را به نمایش می گذارد به اضمحلال جایگاه،
منزلت و تمدن خود می رسد.
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که اتفاقا
در فضای سیاسی ایران دو طرف جدال مدعی هستند که طرف مقابلشان اخلاق اشرافی دارد،
در این میان حرف کدامیک را باید پذیرفت؟ اظهار کرد: «اساسا از منظر تبلیغات گوبلزی
در جهت منکوب کردن باید از تبلیغ عبور کرد و به عملیات روانی رسید. یکی از راه های
عملیات روانی دستکاری در "آستانه تلقین پذیری" مخاطب است.»
او با بیان اینکه این مهم با "فضا
سازی" صورت می گیرد، سه راه گوبلزی ایجاد این فضا را عنوان کرد: 1-
اصل دروغ بزرگ؛ گفتن بزرگترین دروغ ممکن. چرا که دروغ هرچه بزرگتر باشد،
پذیرفتنی تر است. 22- اصل تکرار: دروغ را آن قدر باید تكرار كرد كه به بخشى از
حقيقت بدل شود. 3- اصل رگبار: دروغ بزرگ به صورت رگباری و بی امان منتشر شود تا در
اذهان کاملا جا بیافتد.
مطهرنیا معتقد است: «در سه دهه گذشته
ایران شخصیت های زیادی با همین روش زیر سوال رفته اند و مورد اذیت و آزار قرار
گرفته اند.»د.»