پژوهشگر
آب در گفتوگو با ایلنا:
"تجارت بزرگ" پشت پرده طرحهای
مخرب انتقال آب/شرکتهای سودجو منابع آب را نابود کردهاند 8 خرداد -
97
حامی این شرکت های سودجوی آب کیستند؟
یک
پژوهشگر آب درباره انتقال آب از دریای خزر به کویر گفت: متاسفانه یک تجارت بزرگ و
کسب و کار بسیار گستردهای در اجرای این طرحها وجود دارد که جلوی اصلاح مدیریت آب
کشور را گرفته و به همین دلیل است که علیرغم مخالفتهای قشرهای مختلف مردم بویژه
جوامع بومی مولد و عدم مشارکت آنها در تصمیم گیریها بودجه کلانی از درآمد نفت
در این طرحهای مخرب هزینه شده و در حالی که اثرات بسیار منفی در زندگی مردم
داشته، اما دیوانسالاری آب همچنان بر انجام این طرحها اصرار دارد.
فاطمه ظفرنژاد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا
درباره مضرات و دلایل مخالفتهای انتقال آب دریای خزر به کویر به خبرنگار ایلنا
گفت: امروزه هر گونه انتقال آب آن هم در این حجم زیاد و گسترده از فاصله دور در
تمام اسناد علمی دنیا رد شده است، چراکه تغییرات زیادی هم در حوضه دهنده آب و هم
در حوضه گیرنده آب ایجاد میکند. به این معنی که تاثیر منفی و مخربی بر ویژگیهای
بوم شناختی و اکولوژیک روی هر دو حوضه میگذارد.
نویسنده کتاب "توسعه پایدار و مدیریت
آب" ادامه داد: انتقال آب باعث کاهش حجم آب و تخریب زیستگاهها درحوضه دهنده
آب است و همچنین حقوق جوامع بومی مولد وابسته به آن منابع آب و وابسته به آن منابع
زیستی را زیر سوال میبرد.
وی ادامه داد: حوضه گیرنده نیز با مصرف آبی که
مربوط به بوم خودش نیست، دچار تغییرات میشود. به طور مثال آب کارون به اصفهان
منتقل و در صنایع فولاد استفاده شد این اقدام نه تنها باعث اتفاقات خوب در این
منطقه نشد، بلکه به دلیل مصرف آب زیاد و تمرکز بیش از اندازه جمعیت در نقاطی که
کارخانه ایجاد شده بود، تالاب گاوخونی و زایندهرود خشک شد و اصفهان با معضلات
بسیاری روبرو شد.
ظفرنژاد تاکید کرد: این در حالی است که میدانیم
صنایع با بوم شناخت مناطق خشکی مانند اصفهان سازگاری ندارند و از روز نخست باید در
کنار خلیج فارس ساخته می شدند که از آب شور و غیرمتعارف برای خنک کردن فولاد بهره
گیری کنند نه آب قابل شرب و ارزشمندی که جان انسان را میتواند نجات دهد و برای
مصارف بسیار مهمتری لازم است.
این پژوهشگر آب و توسعه پایدار با تاکید بر
اینکه آخرین یافتهها در دانشگاههای معتبر دنیا هر گونه انتقال آب حتی برای
آشامیدن را با سوال مطرح میکند، تصریح کرد: طرحهای انتقال آب معمولا هزینههای
بسیار زیاد و پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی ناسازگاری دارند و بر اقتصاد و امنیت
کشور اثر می گذارند اما از آنجا که مشاوران این طرحها وابسته به وزارت نیرو هستند
هزینهها را بسیار پایینتر از آن چیزی که هست برآورد میکنند و توجیه
اقتصادی و اجتماعی جانبدارانهای از این طرحها دارند. همچنین توجیه زیستمحیطیشان
به شدت خدشهدار است و دچار اختلافات زیاد با واقعیتهایی است که از طرحهای
انتقال میبینیم.
نویسنده کتاب "تمدن و توسعه پایدار"
با اشاره به طرح انتقال آب کرج به تهران در دهه ۱۳۳۰
و مشکلات این انتقال که باعث خشک شدن کشتزارها و باغهای کرج و شهریار شد و
مهمترین عامل خشکیدن دریاچه نمک بود، از بیتوجهی دستگاه متولی آب به این پیامدها
انتقاد کرد و گفت: دریاچه خزر در حال حاضر زیست بوم به شدت شکننده و آسیبپذیری
دارد و سدهایی که در شش دهه گذشته از سوی دستگاه متولی آب در این حوضه زده شده،
خشک و کم آب شدن همه رودخانههای ورودی به جنوب این بزرگترین دریاچه دنیا و تخریب
دهانههای رودها که از غنیترین تنوع زیستی برخوردار هستند را رقم زده است.
احداث ۱۵۰ سد در حوضه آبریز دریای خزر باعث تخریب
زیستگاهها، تخریب جنگلهای هیرکانی، تغییر ساختار شیمیایی و فیزیکی آب دریا در این
مناطق هم شده است.
مترجم کتاب "رودهای خاموش" به استفاده
از آبشیرینکنها در انتقال آب اشاره کرد و گفت: از سوی دیگر شیرین کردن آب دریا
توسط آب شیرینکن ها بویژه در این حجم بزرگ، اثرات مخرب زیادی بر محیط
زیست و همچنین اثرات ناسازگاری روی دریاچه خزر که هم اکنون نیز آسیبدیده است میتواند
داشته باشد. در حال حاضر دریای خزر با مشکلات زیادی روبروست و بسیاری از گونههای
ماهی، آبزی، کف زی و کنارآبزی این دریا از بین رفتند. در صورتی که ماهیهایی از
جمله خاویار و آزاد و .. با روشهای مصنوعی تولید نشوند دریای خزر دیگر ماهی طبیعی
ندارد و تمام گونههایی که در دهانه رودها و تالابها زندگی میکردند دچار آسیب
جدی شدهاند و این طرح این موضوع را تشدید میکند.
ظفرنژاد با بیان اینکه طرحهای انتقال آب
نیازمند مقدار زیادی انرژی هستند، خاطرنشان کرد: باید گزارش کامل و مستندی از سوی
دستگاهی مستقل از وزارت نیرو و شرکتهای منتفع در ساخت و ساز در آبخیزها
درباره اثرات و حقایق انتقال آب ارائه شود. همچنین گزارشهایی مانند گزارش مستندات
نیاز به آب، گزارش گزینهیابی برای تامین نیاز آبی مستند شده و جستجوی راهکارهای
غیرسازهای تامین آب لازم است که پیش از همه این گزارشها ارائه شده باشد.
او ادامه داد: باید مردم و مسئولان بدانند که
آیا با استفاده از روشهایی مانند رویکرد تامین غیرسازهای، رویکرد مدیریت پایدار
عرضه آب (مانند گردآوری آب باران و آب خاکستری و بازیافت پساب)، یا رویکرد کاهش
مصرف آب (دربرگیرنده سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف آب)، یا دیگر رویکردها میتوان
مشکل آب سمنان را برطرف کرد یا خیر. بویژه که طرح انتقال آب مستلزم خط انتقالی از
صدها کیلومتر با تلمبه بسیار پرهزینه آب تا ارتفاع ۲۳۱۲
متر است که در این فرایند به ۱۰ مخزن، ۸
ایستگاه پمپاژ و تامین ۳۵۰ مگاوات برق برای گذر
از رشته کوه البرز با هزینه سرسام آور نیاز است تا به مقصد برسد.
مترجم کتاب "اقتصاد و مدیریت محیط
زیست" به بخشنامه های ابلاغ شده در وزارت نیرو اشاره کرد و گفت: در بخشنامه
ابلاغ شده از سوی وزارت نیرو در سال ۷۵ انجام
مطالعات مشارکت مردمی در طرحهای آب ضروری است اما در این ۲۱
سال طرحهای انجام شده بدون نظر خواهی از سوی جوامع بومی مولد انجام شده و تصمیمگیریهای
از بالا به پایین دیوانسالاری آب از سوی شرکتها و مهندسانی انجام شده که در ساخت
و ساز این طرحها سهیم و شریک بودهاند.
این پژوهشگر آب و توسعه پایدار با اشاره به
مخالفت شمار زیادی از دانشگاهیان با طرح انتقال آب از دریای خزر به کویر خاطرنشان
کرد: یک سوم تا نیمی از بودجه کشور در طول ۶۰ سال گذشته
برای اجرای طرحهای مخرب سدسازی و انتقال هزینه شده که اثرات آن را در نقاط مختلف
کشور از جمله بر ارومیه، کارون، شادگان، گاوخونی، زاینده رود، جزموریان، بختگان،
دریاچه نمک و... میبینیم و کوچکترین پاسخگویی در برابر این پیامدها نبوده است.
او ادامه داد: متاسفانه یک تجارت بزرگ و کسب و
کار بسیار گستردهای در اجرای این طرحها وجود دارد که جلوی اصلاح مدیریت آب کشور
را گرفته و به همین دلیل است که علیرغم مخالفتهای قشرهای مختلف مردم بویژه جوامع
بومی مولد و عدم مشارکت آنها در تصمیم گیری ها بودجه کلانی از درآمد نفت در این
طرحهای مخرب هزینه شده که اثرات بسیار منفی در زندگی مردم داشته است اما
دیوانسالاری آب همچنان بر انجام این طرح ها اصرار دارد.
وی با بیان اینکه این طرح هیچ توجیه اقتصادی
ندارد و بیشک گذشته از پیامدهای زیست محیطی و اجتماعی، چندین ده برابر مدیریت
تقاضا و اصلاح الگوی مصرف و بازچرخانی آب هزینه دربر خواهد داشت. تاکید کرد: طرح
انتقال ذخیرهسازی آب از دریای خزر به کویر نیازمند ۸
ایستگاه تلمبه و پمپاژ و دو مخزن بزرگ در مبدا و مقصد است همچنین آب باید چندصد
کیلومتر را طی کند تا به مقصد برسد. همچنین در میانه راه نیز نیازمند ۱۰
مخزن در جنگل هیرکانی است که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است.
وی پیش بینی کرد که این طرح با پیامدهایی
مانند تسهیل قاچاق چوب و گسترش ویلاسازی و شهرک سازی های رایج در هیرکان همراه
خواهد بود و بنابراین در زمانی کوتاه نیم تا یک میلیون هکتار از ته مانده
جنگلهای هیرکانی را از میان خواهد برد.
ظفرنژاد تصریح کرد: متاسفانه دستگاه متولی آب
به فکر مدیریت آب نیست، آن هم در حالی که منابع آب کشور در دست شرکتهای سودجو
نابود شده است.
او اصلاح وضعیت بحران آب در کشور را موکول به
حذف وزارت نیرو دانست و گفت: باید طرحی نو درانداخت و بنابر سیاستهای کلی محیط
زیست مدیریت آب با خاک و جنگل و منابع طبیعی را تلفیق کرد.
وی حذف رویکرد سازه ای
از مدیریت آب و مشارکت دادن کشاورزان و جوامع مولد خوراک درتصمیم گیری برای آب را
گام آغازین در نجات از وضعیت بحرانی کنونی دانست.
یک
پژوهشگر آب درباره انتقال آب از دریای خزر به کویر گفت: متاسفانه یک تجارت بزرگ و
کسب و کار بسیار گستردهای در اجرای این طرحها وجود دارد که جلوی اصلاح مدیریت آب
کشور را گرفته و به همین دلیل است که علیرغم مخالفتهای قشرهای مختلف مردم بویژه
جوامع بومی مولد و عدم مشارکت آنها در تصمیم گیریها بودجه کلانی از درآمد نفت
در این طرحهای مخرب هزینه شده و در حالی که اثرات بسیار منفی در زندگی مردم
داشته، اما دیوانسالاری آب همچنان بر انجام این طرحها اصرار دارد.