يادداشت روز اوین نامه کیهان "آيا به روسيه مي توان اعتماد كرد؟"


 اوین نامه ی کیهان 4 شنبه 27 تیر ماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه  کیهان "آيا به روسيه مي توان اعتماد كرد؟"
آيا روسيه غير قابل اعتماد است؟ برقراري روابط استراتژيک با اين کشور درست است يا غلط؟ اينکه، «آمريکا و اروپا در برجام بدعهدي کردند، پس قابل اعتماد نيستند لذا بايد به سمت روسيه، هند، چين يا مثلا اندونزي و به طور کلي کشورهاي همسايه برويم،» به معناي اين است که، «شعار نه شرقي و نه غربي» را زير پا گذاشته ايم؟ علت علاقه غير عادي جناح خاص به غرب با وجود تجربه تلخ «برجام» و اثبات قطعي «بدعهدي» آنها چيست؟ اينکه مي گويند، هر کشوري به غرب نزديک شد، پيشرفت کرد و هر کشوري به شرق نزديک شد پسرفت، چقدر درست است؟ اصلا آيا چرخش به سمت کشورهايي غير از آن 5 کشور بدعهد غربي يعني، چرخش به شرق؟ در اين يادداشت، تلاش مي کنيم تا حد امکان، پاسخ هاي منطقي براي اين سوال ها بيابيم.
    
در دنياي سياست، هيچ کشوري صد در صد «قابل» اعتماد نيست اما برخي کشورها صد در صد «غير قابل اعتمادند». در چنين دنيايي دولت ها غالبا با منطق«سود و زيان» و «منافع ملي» سياست هاي خود را با ديگر کشورها تنظيم مي کنند. اين دولت ها ممکن است به محض مشاهده شرايط جديد، با همان منطق «سود و زيان» زير تعهداتشان بزنند. ممکن است به تعهداتشان پايبند هم باشند. در چنين دنيايي چه بايد کرد؟ آيا بايد به دور کشور حصار کشيد؟ آيا نبايد با آنها پيمان بست و متحد استراتژيکشان شد؟ پاسخ اين سوال ها ساده و براي همه روشن است. نمي توان دور کشور حصار کشيد. بايد خوب ديد، تجزيه و تحليل کرد و بر اساس واقعيات و محاسبات دقيق، کشورها را انتخاب و بر اساس منافع و مصالح نوع روابط را تنظيم کرد. 40 سال است که آمريکا را مي بينيم، رفتارش را تجزيه و تحليل مي کنيم. نتيجه؟ از تحميل 8 سال جنگ تا
    40
سال تحريم ظالمانه بگير تا سرنگوني هواپيماي مسافربري و چند تلاش شکست خورده براي راه انداختن کودتاي نظامي و رنگي و....
    
امروز اروپايي ها هم به آمريکا اعتماد ندارند. دارند؟
    
چرخش به سمت کشورهايي غير از آمريکا و آن سه چهار کشور بدعهد اروپايي، به معناي زير پا گذاشتن آن شعار معروف نيست. شعار«نه شرقي نه غربي» براي دوران« جهان دو قطبي» است، جهاني که تمام شده است. امروز اثري از شوروي باقي نمانده است. آيا امروز جهان دو قطبي است؟! امروز چين و هند قطب نيستند؟! يعني واقعا روسيه امروز همان شوروي سابق است و اتفاق مهمي مثل فروپاشي شوروي رخ نداده است؟!
    
آقايان! اگر مبناي استدلالتان اين شعار است، شوروي سال هاست فروپاشيده اما آمريکا نه که انشاء الله آن هم فرو خواهد پاشيد. ضمن اينکه، بالاخره کشورها يا در شرق اين عالم هستند يا در غرب اين عالم! معناي «نه شرقي و نه غربي» اين نيست که، با هيچ کشور شرقي يا غربي نبايد متحد شد. معناي جمله اين است که، روابط کشورت با سايرين به قول امام راحل، روابط گرگ و ميشي نباشد. رابطه ارباب رعيتي نباشد. امروز روابط کشورمان با روسيه، چين، ترکيه و... روابطي است توام با «اقتدار» و بر اساس منطق «منافع ملي و احترام متقابل». روسيه اگر بر اساس منطق سود و زيان، در «چند جا» با آمريکا! عليه کشورمان همراهي کرده، در چند جا هم با ما عليه آمريکا همراهي کرده و اين يعني، اين کشور صد در صد غير قابل اعتماد نيست. ضمن اينکه، روسيه در آن «چند جا»، برگه اي را امضاء کرده که، آمريکا آن را عليه کشورمان تهيه کرده است! يعني پرچمدار و کارگردان بازي دشمني با ايران، آمريکا و آن چند کشور اروپايي بوده اند. حال کدام يک از اين کشورها قابل اعتمادترند؟! به روسيه اعتماد صد در صد نداريم همانطور که به هيچ کشوري نبايد چنين اعتمادي کرد، اما تجربه سياه برجام و دشمني 40 ساله آمريکا و دوستانش به ما مي گويد، بايد به آمريکا و آن چند کشور اروپايي صد در صد بي اعتماد بود.
    
اشاره کرديم که، برقراري روابط استراتژيک با هر کشوري مادامي که روابط، ارباب رعيتي نباشد و از سر اقتدار و احترام و هوشياري باشد هيچ اشکالي ندارد. راستي! چه کسي اجازه داد روسيه وارد بازي سوريه شود؟ جز ايران؟ روسيه آيا برخلاف تبليغات وحشتناکي که طي روزهاي گذشته از سوي آن جريان خاص مي شد، در نشست هلسينکي ايران را به ترامپ فروخت؟
    
روابط ايران با روسيه، چين يا هر کشور ديگري در شرق و غرب اين عالم روابط ارباب رعيتي نيست. اينکه از تو امتياز بگيرند و امتياز ندهند، پس از اجراي کامل تعهداتت مجددا تحريمت کنند، تحقيرت کنند، به هواپيمايت سوخت ندهند و تصريح کنند، حاضر نيستند (يا نمي توانند) از اين به بعد هم هيچ تضميني بدهند يعني، دنبال روابط ارباب رعيتي اند. به اين گونه کشورهاست که اصلا نبايد اعتماد کرد و متحدش شد. آلمان وقتي هنوز موعد تحريم هاي ترامپ فرا نرسيده، صدها ميليون يورو از دارايي هايت را مي دزدد، فرانسه وقتي حاضر نمي شود تحت هيچ شرايطي ميزباني قاتلان 17 هزار شهيد ايراني را از دست بدهد و آمريکا وقتي به راحتي آب خوردن زير تمام تعهداتش مي زند و مرتب از تغيير رژيم ايران حرف مي زند، يعني بايد از اين کشورها فاصله گرفت. معماي عجيبي است؛ ديروز مشاور رئيس جمهور محترم، چند ساعت پس از اينکه ترامپ گفت، صد در صد از براندازان ايران حمايت مي کند توييت کرد، با آمريکا بايد مذاکره کرد!
    يکي از بزرگترين دروغ هايي که اين روزها زياد در فضاي مجازي پمپاژ مي شود اين است که کشورهايي مثل ژاپن و کره جنوبي پس از نزديک شدن به آمريکا پيشرفته و صنعتي شدند. صِرف نزديک شدن يا دور شدن از يک کشور، هيچ کشوري را نه پيشرفته کرده نه عقب مانده. کشورهاي زيادي را مي توان نام برد که از نزديک شدن به آمريکا هم فرا تر رفته و تبديل به نوکر آن شده اند اما، رهبرانشان به دست همين آمريکا کشته شده، و هيچ نشانه اي از يک کشور صنعتي و پيشرفته هم ندارد. آيا عربستان يک کشور صنعتي است؟ کشورهاي مرتجع عربي چطور؟ آيا ليبي به همين چند کشور غربي اعتماد نکرد؟ قذافي تا آنجا به برخي از رهبران اين کشورها نزديک شد که، هزينه تبليغات انتخاباتي شان را هم از جيب ملتش مي داد. سارکوزي، رئيس جمهور اسبق فرانسه به خاطر دريافت پول از رفيق و متحدش در ليبي چند باري به دادگاه کشيده شد. امروز قذافي کجاست؟ وضعيت ليبي چگونه است؟ تاريخ پر است از امثال قذافي...
    
عقل مي گويد، کشورها با تلاش و زحمت است که به جايي مي رسند. امثال ژاپن و کره جنوبي امروز نان زحمات خود را مي خورند. گفته مي شود مهم ترين دليل مرگ و مير مردان ژاپني«پرکاري» است. صنعت خودروي ژاپن و کره جنوبي را آمريکا به اين نقطه نرسانده است. اتفاقا اين دو کشور در آن حوزه هايي که به آمريکا نزديک شده اند، عقب افتاده و در آن حوزه هايي که روي پاي خود ايستاده و و زحمت کشيده اند، پيشرفته اند. امثال ژاپن و کره جنوبي در حوزه سياست و اقتدار نظامي، کشورهاي عقب مانده اي هستند. ژاپن ارتش به معناي مصطلح در ساير کشورها ندارد و نظاميان اين کشور اجازه مشارکت در عمليات هاي برون مرزي را ندارند. قانون اساسي اين کشور را هم آمريکايي ها نوشته و تحميل کرده اند. ژاپن فقط در حوزه اقتصاد و صنعت سرآمد است و آن را هم از صدقه سر زحمات خودشان دارند.
    
اينکه چرا هنوز چشم اميد به ناقضان برجام دارند و از بدعهدي هاي ناتمام آنها خسته نمي شوند، سوالي است که بايد خود پاسخگوي آن باشند. شايد قطع اميد از آنها را به معناي پذيرفتن شکست تلقي مي کنند. هر چه باشد تمام دولت يازدهم خلاصه شده بود در وزارت خارجه، وزارت خارجه هم خلاصه شده بود در آقاي ظريف و تمام هم و غم آقاي ظريف هم شده بود، برجام!
    
دليل آويزان بودن آن جريان خاص نفوذ کرده به بدنه دولت به آمريکا و آن چند کشور بدعهد اروپايي آن هم «تحت هر شرايطي» هرچه هست، قطعا به خاطر منافع ملي و رساندن کشور به قله هاي پيشرفت نيست. اما دليل حمله چند روز گذشته آنها به «حرکت» به سمت کشورهايي غير از آمريکا، فرانسه، انگليس و آلمان احتمالا سفر مهم چند روز گذشته دکتر ولايتي به روسيه و احتمالا چين است. سفر مهم و پر باري که فقط گوشه بسيار کوچکي از آن رسانه اي شده و جيغ آمريکا و اروپا و آن جريان واداده را درآورده است! نويسنده: جعفر بلوري