يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "سر زد از افق مهر خاوران..."


 اوین نامه ی کیهان دو شنبه 11 تیرماه سال 1397
    يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "سر زد از افق مهر خاوران..."
 مرده خواری و فرصت طلبی و سوء استفاده انگلی و دستآویز کردن دین وجنگ و ملت و هرموضوع ومقوله دیگری جزو خصلت های ویژه آخوندهای حوزوی حاکم و پاسداران وشرکا وقلم بردستان مجیز وسپاس گوی  ومتملق در خدمت شان می باشد . برای همین اکنون که جام چهانی 2018 8  فوتبال  درر وسیه ادامه دارد و تیم ملی فوتبال رژیم ولایت فقیه هم حضور داشت و با بازی یک برد شانسی واتفاقی و یک مساوی ویک باخت به خانه برگشت ونسبت به سایردفعات قبلی حضورش  درجام جهانی که شرکت کرده بود  امتیاز بیشتری کسب کرد وهمین  موقعیت موجب بالارفتئ تب فوتبال در جامعه  گردید . برای همین یادداشت نویس اوین نامه کیهان برای اینکه از قافله موج سواری عقب نمانده باشد پیرامون این نوضوع بالهجه ومواضع سربازجو شریغت نداری قلم فرسایی کرده است.
نمايش تيم ملي فوتبال جمهوري اسلامي در بيست و يکمين دوره رقابت هاي فوتبال جام جهاني رضايت و تحسين همگان از دوست گرفته تا غريبه و از آشنا گرفته تا بيگانه را برانگيخت، به گونه اي که چه آنها که با نگاه کارشناسانه عملکرد تيم ملي را زير ذره بين بردند و چه آنها که تماشاگر ساده و عادي بودند و حتي کساني که زياد سروکاري با ورزش و رقابت هاي ورزشي ندارند اما به خاطر در ميان بودن نام ايران عزيز با کنجکاوي و علاقه مسابقات تيم ملي را تعقيب مي کردند تلاش ملي پوشان را ستودند و به خاطر ارائه بازي هاي «عالي» آنها را تحسين کردند و در پيش خود احساس غرور کردند. عملکرد تيم ملي ايران تا آنجا تماشايي و مقتدرانه بود که رهبر معظم انقلاب در دو پيام جداگانه به ملي پوشان «آفرين» و «خداقوت» گفتند.
    
اگر با نظر بسياري از جامعه شناسان موافق باشيم که معتقدند ورزش علاوه بر يک سروکار تخصصي، پديده اي اجتماعي است با کارکردهاي مهم و تاثيرگذار سياسي، اقتصادي، تربيتي و... مهم تر از همه فرهنگي از جمله افزايش غرور ملي، ارتقاي روحيه وحدت و همبستگي اجتماعي، ايجاد شور و نشاط و شادي اجتماعي و... است، مي توانيم بگوييم که تيم ملي فوتبال کشورمان در ميدان بزرگ جهاني به بهترين وجه نقش خود را ايفا کرد و به اين دسته از کارکردهاي ورزش عينيت بخشيد.
    
بررسي دلايل و چرايي کاميابي و موفقيت تيم ملي به ويژه از حيث فني، بحث مفصلي است که نياز به بررسي کارشناسانه و مقالات جداگانه دارد، اما اگر بخواهيم در اين مقال نيز پاسخي مختصر به اين سوال بدهيم مي توانيم بگوييم به نظر مي رسد وجود عامل ايمان و انگيزه از يک سو و در کار بودن عنصر تدبير و برنامه که بر پايه شناخت(آناليز) دقيق از قدرت و نقاط قوت و ضعف خود و حريفان بنا شده بود، در کار و بار تيم ملي، مهم ترين عامل موفقيت تيم ملي بود.
    
عواملي که چون بودند، وجود داشتند، باعث شد ما (به ويژه کادر فني و مديريتي تيم) از داشته هايمان بهترين و بيشترين استفاده را ببريم و فقدان عوامل تاثيرگذار و عمدتا مادي (مثل کمبود بازي هاي تدارکاتي مناسب و...) را خنثي و جبران کنيم. و اين اصل بزرگ و اثبات شده در تاريخ و جامعه است که اين بار در عرصه ورزش تجربه کرديم.
    
تيم ايران آن چنان که همه ديديم بازي به بازي بهتر شد به طوري که مي شود گفت اوج بازي اين تيم در نيمه دوم مسابقه پرتغال بود. آنجا که تيم ايران در اين نيمه کاملا از لاک دفاعي به در آمده و بدون باک و ترس از نام و سابقه حريف و ستارگانش با شجاعت و جرات بيشتر به دروازه پرتغال يورش مي برد، به گونه اي که حريف صاحب نام کاملا عقب کشيده و زير توپ مي زد و حتي گاهي وقت کشي مي کرد.
    
نکته جالب اينکه در همين نيمه وقتي تيم ايران با پنالتي حريف تهديد شد و دروازه بان سرپنجه و نترس ما پنالتي فوق ستاره حريف را به زيبايي مهار کرد، حملات ايران شدت بيشتري يافت و اين يعني ملي پوشان ما از آن تهديد توانستند فرصتي براي بهتر و مسلط تر شدن بسازند!
    و باز ديديم که تسلط و برتري ايران تا آنجا پيش رفت که نه تنها بالاخره دروازه حريف فرو ريخت بلکه باعث شد تيم ما تا آستانه زدن گل هاي بيشتر و صعود به دور بعد هم پيش برود و...
    
جام جهاني ميدان بزرگ و مهمي است که چون همه عرصه ها و ميادين زندگي و روزگار با خود و در دل خود درس ها و عبرت ها فراوان دارد که بايد سعي کرد آنها را حتي الامکان دريافت و آموخت.
    
علاوه بر مسائل فني و رقابت و برد و باخت و صعود و سقوط تيم ها و... و حتي فراتر از آن در جريان برگزاري مسابقات جام جهاني نکته هاي فراوان و حاشيه هاي قابل توجه به چشم مي خورد که پرداختن به هريک وقت بيشتر و مجال مفصل تري مي طلبد.
    
نکته هايي که هر يک در جاي خود هرچقدر موجبات خشنودي دوست و دوستداران اين ملک و ملت را فراهم مي آورد، موجب خشم و بغض و عصبانيت دشمنان و بدخواهان آن مي شد. دشمنان خبيثي که مي خواهند با سلاح هاي مستعمل و ناکارآمد خود مثل تحريم به خيال خود اين ملت بزرگ، سرافراز و ظلم ستيز را منزوي و بايکوت کنند، در کمال حيرت مي بينند فرزندان اين ملت در همه جا از جمله جام جهاني که بسياري کشورها آرزوي حضور در آن را دارند نه تنها حاضرند بلکه خوش مي درخشند و با ارائه بازي هاي مردانه و «عالي» شانه به شانه حريفان نام آور مي سايند و هرگز «کم» نمي آورند.
    
و شايد از اين هم مهم تر، حضور «تماشاگر» انبوه، يکدست و متحد و هماهنگي است که به عنوان نماد «حضور» مردم ايران براي حمايت از ملي پوشان، خود را از ايران و سراسر جهان با وسايل مختلف به محل برگزاري مسابقات (يک مورد که نگارنده برخورد کرد، هموطني با اتومبيل شخصي از انديمشک خود را به محل برگزاري تمرينات تيم ملي در مسکو رسانده بود!) آمده بودند.
    
تماشاگراني که پوشش هاي آنها خبر از قوميت هاي آنها مي داد. ترکمن، کرد، لر، ترک، عرب و... و کساني که به عشق تيم ملي از اقصي نقاط مختلف دنيا آمده بودند(تا آنجا که نگارنده برخورد کرد: آلمان، کانادا، آمريکا، سوئد، ژاپن و...) اما همگي پرشور و با حرارت و با پرچم هاي يکدست و مقدس ايران اسلامي و... نقطه اوج و غرورانگيز اين حضور برادرانه و متحدانه وقتي بود که قبل از آغاز بازي سرود ملي کشور در ورزشگاه نواخته مي شد.
    
ورزشگاه هايي که به کوري چشم بدخواهان اين آب و خاک انقلابي، توسط تماشاگران پرشمار ايراني به تسخير در مي آمد و ترنم سرود ملي با مطلع «سر زد از افق مهر خاوران» که يک صدا و هماهنگ بر زبان ده ها هزار ايراني جاري مي شد، فضايي عجيب و پرهيمنه را بر ورزشگاه حاکم و هر ايراني واقعي و باغيرتي را تحت تاثير قرار مي داد به طوري که مي ديدي اشک شوق از ديدگان بسياري جاري شده است.
    
و بالاخره آنجا که سرود به «امام... شهيدان... استقلال... آزادي» مي رسيد بدون اغراق بيش از هميشه احساس عزت و اقتدار بر جسم و جان ايرانيان حاضر در ورزشگاه حاکم مي شد.
    
و از اين نکته ها و صحنه هاي روحيه بخش و دشمن شکن چه بسيار در اين روزها به چشم آمد. شايد يکي ديگر از قشنگ ترين و بامعناترين آن که حداقل تقريبا همه همکاران رسانه اي آن را لمس و احساس کردند و درباره اش بارها صحبت کردند و حتي در رسانه هاي خود گفتند و نوشتند، محبوبيت ايراني ها در نزد «ديگران» بود.
    
و اين بار بر خلاف خواست و طراحي دشمن غدار ناجوانمردي است که با ابزار وسيع و مجهز تبليغاتي خود بساط «ايران هراسي» و «اسلام و شيعه ستيزي» به راه انداخته است و بي امان در اين بوق مي دمد.
    
بدون اغراق و خودفريبي رفتار و برخورد ديگر مليت ها، از مردم و مسئولان کشور ميزبان گرفته تا طرفداران تيم ها و کشورهاي ديگر (حتي بعضي کشورهايي که تحت تاثير سياست هاي استکباري يا ترس از آمريکا با ايران رابطه ندارند به ويژه کشورهاي مسلمان مثل مصر، عربستان، مراکش، امارات و...)، و از مقامات رسمي و از داخل فرودگاه گرفته تا درون تاکسي و اتوبوس و مغازه و رستوران ها و... با ايرانيان رفتاري محترمانه و حتي صميمي و برادرانه داشتند.
    
در دو سه مورد (که براي حقير اتفاق افتاد) بعضي کساني که رانندگي مي کردند از نگارنده يا همکاران سراغ مليتمان را مي گرفتند و چون مي فهميدند ايراني هستيم از اتومبيل پياده مي شدند با گرمي مصافحه و روبوسي مي کردند. هر چقدر از مناطق شمالي به مناطق مرکزي مسلمان نشين روسيه نزديک تر مي شديم اين مهرباني و نزديکي بيشتر مي شد و به افرادي همدل بر مي خورديم که سعي مي کردند با فارسي نيم بند با ما ايراني ها حرف بزنند و براي تيم مان آرزوي موفقيت کنند و از اينکه ايران ظلم ستيز است، داعش را تار و مار کرده است و... از ايران و ايراني تمجيد کنند و...
    
در باره حضور تيم ملي فوتبال ايران و آنچه در متن و حاشيه اين حضور چهره بست و ديده شد سخن بسيار بيشتر از آني است که بالاتر به اشاره آمد، اما آنچه شايد عصاره اين تجربيات و خروجي اين مشاهدات باشد اين است که قدر کشور سرفراز و مردم قهرمان و فهيم خود را بدانيم.
    
همه و به ويژه آنها که رداي مسئوليت به تن کرده و به امانت صاحب پست و جايگاهي هستند، خود را خادم و خدمتگزار مردم بدانند و آن چنان که رهبري فرزانه انقلاب همواره و آخرين آن همين دو روز پيش تذکر داده و تاکيد کردند: «... از سهل انگاري، تنبلي، اشرافيگري، تکبر نسبت به مردم و تکيه به جايگاه چند روزه رياستي اجتناب کنند» و طوري عمل و مديريت کنند که در شان اين مردم بزرگ و نجيب باشد و... در اين صورت شک نبايد کرد که پيروزي هاي بزرگ تر و... فردايي روشن تر در انتطار اين ملک و ملت است...