نه استيضاح نه چك سفيد تعامل با دولت براي تامين مطالبات ملت

 اوین نامه ی کیهان  11 تیر -97
گزارش خبري – تحليلي اوین  نامه كيهان 
نه استيضاح نه چك سفيد تعامل با دولت براي تامين مطالبات ملت

معمای لاینجل اوین نامه کیهان همچنان ادامه دارد . برای اینکه  با وجودی که رسوایی فسادش عالم گیرشده  یا طشت اژدهای 7 سر فساد رژیم ولایت فقیه از بام برز یر فتاده است و صدایش سنگین گوش ها را آزرده  است  .ولی قلمزنان اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری از حالت موجی وکر بودن خارح نشده اند .چون بخش شنیداری اژدهای 7 سر فساد بخش غالب  حکومت را نمی شوند در مقابل ضریب شنیداری و دیداری شان نسبت به عملکرد فساد جناح رقیب  خیلی خوب وسریع می شنود و درجذ واکنش نشان می دهند.درصورتی که دیگر جای ابهامی در اذهان عمومی باقی نمانده است که چگونه رژیم ولایت فقیه درهمه سطوح غوطه ور درفساد است.

در هفته هاي اخير تلاطم در وضعيت اقتصادي کشور از جمله نابساماني بازارهاي سکه، ارز، طلا و مسکن و همچنين فشار دشمن، موضوع اصلي و اساسي که در برابر ما قرار داده آن است که چگونه مي توان بر اين چالش ناشي از نقشه دشمن و سوءتدبيرهاي داخلي فائق آمد؟
    
    
سرويس سياسيآيا اکنون مسئله مهم، استعفاي روحاني و دولت است، چنانکه سياست بازاني مانند حسين موسويان -عضو اولين تيم مذاکره کننده روحاني و محکوم شده به جرم ارائه اطلاعات به بيگانگان مقيم آمريکا- و حجاريان گفتند؟
    
جرياني که مي خواهند ناکارآمدي نسخه اعتماد به دشمن و بي اعتمادي به ظرفيت هاي ملي پس از پنج سال واگذاري انواع امتيازها را پشت مظلوم نمايي و ادا و اطوار قهر و استعفا پنهان کنند يا در حالي که عرصه کاملا بر آنها تنگ شده و در مظان اتهام و بدگماني افکار عمومي قرار دارند، براي راديکاليسم جديد ميدان مانور باز کنند. جرياني که به اعتبار همپوشاني با دشمن مي خواهند مانع از تمرکز ملي بر جبهه بندي در برابر دشمن شوند و مجددا در ميان مردم و درون حاکميت صف بندي و درگيري باشد. در اين ميان برخي منتقدان دولت نيز از لزوم حساب کشي دقيق تر و شديدتر از دولت مي گويند.
    
فارغ از صحت انتقادها و اعتراض هاي منتقدان دلسوز، بايد ديد آيا وقت برخورد با بدعملي ها و خطا هاي بزرگ دولت روحاني شرايط فعلي است يا در اينجا پاي قاعده اهمّ و مهم به بحث باز مي شود و اينکه مصلحت و تکليف بالاتر کدام است؟
    
ادبيات آقاي روحاني ظرف چند روز اخير تا حدودي تغيير کرده است. او از لزوم ايستادگي و عدم تسليم مقابل آمريکا و حفظ عزت ملي سخن مي گويد و بر خلاف رويه قبلي خود، از حفظ وحدت حرف مي زند. اگر روزي مي گفت آمريکا ابرقدرت بزرگ دنياست، اکنون مي گويد ما مي توانيم و بايد در مقابل زورگويي و باج خواهي آمريکا ايستادگي کنيم.
    
روحاني که همواره به واسطه «تفسير ناصحيح از نرمش قهرمانانه» در جريان مذاکرات هسته اي از سوي اصولگرايان مورد انتقاد بود، در ادامه نشست با مديران ارشد دولت مي گويد:«اگر در برابر توهين و خلاف گويي دشمن سر فرود آوريم، اين به معناي مهر پاياني بر عزت تاريخي ملت ايران است؛ فکر نمي کنم حتي يک نفر از 81 ميليون نفر از ملت ايران نظرش اين باشد که بايد در برابر بدخواهان متجاوز، توهين کننده و دروغگو، تسليم شويم
    
و در ادامه تسليم نشدن تحت هيچ شرايطي در برابر آمريکا، حفظ عزت ملي، تاريخي و به زانو درآوردن آمريکا در مبارزه اراده ها را به عنوان يک گزينه مطلوب از ميان ساير گزينه ها به ملت توصيه مي کند و آن را راهکار مقاومت و ايستادگي با کمترين هزينه مي خواند.
    
رئيس جمهور که دولتش در پنج سال گذشته از سوي منتقدان به فقدان روحيه جهادي به ويژه جهت تحقق اقتصاد مقاومتي متهم بود، اين بار با به کارگيري واژگاني متعلق به «گفتمان جهادي» همچون «مبارزه» و «خط مقدم» و «ايستادگي» عنوان مي دارد: «در اين مبارزه دولت در خط مقدم قرار دارد و همه مديران دولت بايد اين احساس را داشته باشند که در خط مقدم مبارزه قرار دارند... ما به عنوان مسئولين کشور و نيروهاي خط مقدم در کنار هم بايد از عمق جان سختي هاي اين ايستادگي را به جان بخريم و باور داشته باشيم که هر روز و هر شب ما از 18 ارديبهشت [روز خروج آمريکا از برجام] به اين سو روز و شب قدر است. اين شعار نيست، بلکه گفته پيامبر گرامي اسلام(ص) است چرا که امروز در مرز اقتصاد، عزت و آبروي ايران اسلامي ايستاده ايم و جان و آبروي مان را با افتخار در اين مسير تقديم مي کنيم
    
    
با تغيير ادبيات روحاني چگونه بايد روبرو شد؟
    
در شرايط فعلي مسئله مهم اين است که با اين تغيير ادبيات چگونه بايد روبرو شد؟ با خوش بيني مطلق پذيرفت که روحاني تغيير کرده؟ با بدبيني و به اعتبار تناقضات فراوان گذشته، نپذيرفت و دست رد به سينه آن زد؟ يا محتاطانه و گام به گام - مشروط و به تاييد هريک از گفتارها در رفتار و رويکرد- با اين تغيير مواجه شد و استقبال کرد؟
    
رويکرد حمايت از اقدامات درست و اصلاحي، به مفهوم تعطيلي مطالبه گري و نقد دلسوزانه نيست. اگر رويکرد لفظي آقاي روحاني با عملکرد او و دولتمردان نقض نگردد و تاييد شود، جريان انقلابي آماده بيشترين حمايت هاست. چرا که سرنوشت کشور و مقابله با شرارت دشمنان را مقدم بر اختلاف سلايق سياسي مي داند.
    
اساسا همه دغدغه و نگراني نيروهاي انقلابي که آنها را تبديل به منتقد کرده و به اعتراض واداشته، همين نقض عهدها و اصول و بي توجهي به مطالبات واقعي مردم و حاشيه سازي هاي بي مورد است. اگر دولت با رفتار خود جلب اعتماد کند، ديگر مسئله اي براي انتقاد و اعتراض و اختلاف و شکاف باقي نمي ماند.
    
    
تعارض 180 درجه اي دو طيف خواهان تغيير دولت
    
اکنون دو طيف، مطالبه تغيير در دولت و رويکردهاي آن را دارند که اتفاقا 180 درجه در تعارض با يکديگر هستند. يکي طيف نيروهاي انقلابي و وفادار به نظام و عزت و اقتدار و استقلال وطن؛ دوم، طيف ساختارشکن و معارض نظام که قائل به تسليم و دست بالا بردن در مقابل آمريکا و اروپا هستند و بارها در نقشه دشمنان براي ايجاد بي ثباتي و آشوب انگيزي نقش آفريني کرده اند.
    
اين طيف ورشکسته به تقصير به ويژه شاخه نفاق جديد، مانند هميشه مي کوشند ضمن راهزني و مصادره به مطلوب راي مردم، خود را وکيل مدافع و مالک راي مردم جا بزنند و به واسطه دوپينگ با فشار دشمن، آقاي روحاني و دولتش را تحت فشار قرار داده و به تقابل با گفتمان انقلاب و رويکرد نظام وادار کنند.
    
اگر آقاي روحاني به درستي مي گويد مذاکره با ترامپ و دولت بدعهد آمريکا ديوانگي و ذلت پذيري است، بنابراين بايد با طيف توجيه کننده تسليم در برابر آمريکا و غرب مرزبندي صريح داشته باشد. منطقا او نمي تواند جمع نقيضين کند؛ همچنانکه اعضاي دولت جمهوري اسلامي نمي توانند هم وفادار به نظام و انقلاب و قانون اساسي باشند و هم با اضداد و معارضان آن کنار بيايند. اينجاست که دولت و شخص رئيس جمهور مي توانند اعتماد جبهه نيروهاي انقلاب و ارکان نظام را جلب کنند و با اقتدار به جنگ دشمن و اخلالگران اقتصادي بروند و يا خدا ناکرده، مرزهاي کمرنگ شده با بدخواهان را پررنگ نکنند و از فشار آنها منفعل شوند که در اين صورت طبيعتا، در نقشه دشمن افتاده و درگيري و مجادله و مقابله را به درون جبهه خودي آورده اند.
    
    
تله مدعيان اصلاحات پيش پاي دولت
    
افراطيون مدعي اصلاح طلبي و نفوذي هاي متظاهر به همراهي با دولت، حتما خواهند کوشيد به هر قيمت که شده و با تحرکات خود يا هل دادن دولت به ارتکاب رفتارهاي اعتمادسوز، دولت را در موضع اتهام و غير قابل اعتماد بودن براي نظام و انقلابيون نگه دارند.
    
آن جريان هاي آلوده سياسي که دولت طي اين5 سال هرگز حاضر به فاصله گذاري با آنها نشده، از موضع گيري هاي اخير روحاني نگرانند، لذا استيضاح و عدم کفايت سياسي روحاني را به ميان مي کشند. در حالي که حرف زدن از استيضاح و بي کفايتي رئيس دولت در چنين شرايطي مي تواند با هدف به گردن نگرفتن مسئوليت چنين وضعي از سوي اين طيف هم باشد. طيفي که هميشه گفته، دولت را صرفا يک رحم اجاره اي براي ادامه بقاء مي داند! در ضمن در حالي که راهبرد دشمن بي ثبات سازي کشور در حوزه هاي مختلف است، طرح عدم کفايت دولت، آيا چيزي جز تکميل راهبرد دشمن است؟!
    
    
اولويت؛ تغيير کابينه يا تغيير رويکرد کابينه؟
    
بنا بر آنچه گفته شد موضوع استيضاح رئيس جمهور در اين شرايط به معناي بحران سازي و اضافه کردن يک مشکل سياسي به ساير مشکلات است که البته شايد راز ذوق زدگي جريان هاي آلوده سياسي داخلي و خارجي و رسانه هاي بدنامي مثل بي بي سي از استيضاح روحاني، در همين نکته نهفته باشد. اما مسئله مهم، تغيير کابينه است يا قبل از آن تغيير رويکرد کابينه مهم است و يا هر دو ضرورت دارد؟ حتما کابينه نيازمند تغيير است اما قبل از آن، نيازمند اصلاح رويکرد، ابراز بي اعتمادي به غرب و نقشه «پليس خوب- پليس بد» آن و بازگشت به ظرفيت هاي دروني کشور است.
    
به عنوان نمونه در خبر روزهاي گذشته داشتيم که فاز دوم پالايشگاه ستاره خليج فارس که به همت قرارگاه خاتم الانبياء سپاه پاسداران ساخته شده است به بهره برداري رسيد و به همين واسطه گام نهايي در خودکفايي بنزين و گازوئيل برداشته شد. موضوعي که البته از سوي روزنامه هاي زنجيره اي به طور کامل سانسور شد و تنها يکي دو روزنامه مدعي اصلاحات در صفحه اول خود اين خبر را منعکس کردند و همين چند روزنامه هم نقش سپاه در اين پروژه را سانسور کردند! امري که به خوبي نشان مي دهد که اين جريان سياسي خاص در پشت نسخه پيچي هاي خود براي دولت به دنبال حل مشکلات اقتصادي است يا تامين منافع حزبي و قبيله اي خود.
    
    
فقط وحدت کافي است؟
    
از سوي ديگر درباره تاکيد بر ضرورت مقاومت مردم در برابر دشمن و نيز وحدت جريان هاي سياسي براي برون رفت از شرايط کنوني که پيش از اين در مواضع مسئولان دولتي مفقود بوده اما در عين حال برخي گروه هاي سياسي منتقد دولت به صورت مشروط از آن استقبال کرده اند نيز بايد گفت که نفس اتخاذ چنين مواضعي از سوي مسئولان دولتي، هرچند ديرهنگام، قابل قبول است، اما مسئله جدي در آن است که آيا با صرف وحدت مشکل اقتصاد مردم حل خواهد شد يا اين وحدت بايد به حوزه هاي عملياتي هم تعميم داده شود؟
    
    
و مهم تر از همه اينکه وحدت حول کدام محور؟
    
به عبارت ديگر بسياري از چهره هاي مطرح منتقد دولت که در مخالفت با استيضاح از مواضع اخير روحاني استقبال کرده اند مشروط بر اين بوده است که نبايد تنها در حد شعار باقي بماند و گفته هاي رئيس جمهور بايد جنبه عملياتي پيدا کند.
    
به عنوان مثال حداد عادل نايب رئيس جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي گفته است: «سخنان رئيس جمهور نکات مثبت زيادي داشت، اما انتظار داريم اين سخنان ادامه يابد و ايشان به شيوه هاي قبل بازنگردد تا وحدت ملي حاصل شود... امروز و براي حل مشکلات داخلي، در مقابل دشمن خارجي در کنار دولت هستيم، به شرط آنکه، رئيس جمهور نيز به سخناني که گفته است عمل کند».
    
همچنين حميدرضا حاجي بابايي رئيس فراکسيون نمايندگان ولايي مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان کرده است: «صحبت هاي آقاي رئيس جمهور که پذيرفت روند موجود روند قابل قبولي نيست و بايد حتماً طرح نويي در انداخت و اينکه پذيرفت که در فضاي جنگ اقتصادي هستيم خوب بود... اما در اين باره نبايد تنها به شعار بسنده کرد و گفته هاي آقاي رئيس جمهور بايد جنبه عملياتي پيدا کند و عملياتي شدن آن مستلزم اين است که ايده هاي گذشته خود را تغيير دهد و برخي اظهارات گذشته خود را که به عنوان مثال گفته بود جامعه مشکلي از نظر اقتصادي ندارد را تغيير دهد.
    
عليرضا زاکاني کانديداي منتتخب جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي در انتخابات رياست جمهوري 96 نيز گفته است «اين صحبت ها منشا اميد شد نويدي بر آغاز جبهه بندي جديد در برابر آمريکاست» در ادامه ابراز اميدواري کرده است: اين سخنان در مقام حرف باقي نماند و لوازم تحقق آن توسط مسئولان به ويژه وزرا فراهم آيد.
    
از طرف ديگر، محمدباقر قاليباف يکي از 2 رقيب اصلي روحاني در انتخابات 96 در اين باره اين طور عنوان مي کند: «ما خوشحاليم که دولت ما يک اعلام موضع روشني در مقابل آمريکا داشت و گفت ما بايد در مقابل زياده خواهي آمريکا بايستيم و تاکيدات خوبي به مسئولين در دولت براي حل مسايل اقتصادي داشت؛ ولي علاوه بر گفتن نيازمند عمل هم است».
    
اما محمد دهقان نايب رئيس و سيد حسين نقوي حسيني نايب رئيس و سخنگوي فراکسيون نمايندگان ولايي مجلس هم که معمولاً صريح ترين نقدها را به دولت هاي يازدهم و دوازدهم مي کنند، بر بعد عملي اظهارات روحاني براي ايجاد وحدت در کشور تاکيد کردند.
    
دهقان ضمن اعلام حمايت از سخنان رئيس جمهور اين گونه عنوان داشته است: «صحبت آقاي رئيس جمهور مثبت بود و ان شاءالله [اگر] رفتار و تصميمات آقاي رئيس جمهور هم متناسب با صحبت مثبت امروزشان [چهارشنبه] باشد قطعاً ما از ايشان حمايت مي کنيم».
    
نقوي حسيني نيز در اين باره اظهار داشته است: «معتقديم که صحبت هاي رئيس جمهور بايد جنبه عملياتي به خود بگيرد و در حد حرف باقي نماند... شرايط امروز کشور به گونه اي است که سر دادن شعار و تبليغات اين چنيني جايگاهي ندارد و عرصه، عرصه عمل است و بايد حرف ها و صحبت ها جنبه اجرايي و عملياتي به خود بگيرد
    
اما حجت الاسلام مجتبي ذوالنوري عضو شوراي مرکزي فراکسيون نمايندگان ولايي مجلس هم ابراز داشت: «اميدوارم اين تغيير رويکرد آقاي رئيس جمهور واقعي باشد... تا زماني که آقاي رئيس جمهور خود با روحيه جهادي و فرهنگ و مديريت جهادي به ميدان نيايد، اتفاق خاصي نمي افتد
    
در پايان بايد تاکيد کرد راه تعامل و مواجهه صحيح و اصولي با دولت، نه استيضاح آقاي رئيس جمهور است و نه دادن چک سفيد امضا به دولت و اعضاي آن. راهکار درست کمک به دولت براي برآوردن مطالبات واقعي مردم به خصوص در حوزه معيشت و مطالبه گري دلسوزانه و همراه با واقع بيني از مسئولين در اين راستا است.