«سايه جنگ» عمليات رواني است جنگ در عرصه اقتصادي جريان دارد

اوین نامه  کیهان 7 مرداد -97
گزارش خبري - تحليلي اوین  نامه كيهان 
«
سايه جنگ» عمليات رواني است جنگ در عرصه اقتصادي جريان دارد

 فعلاٌ حنگ تحریم ها که منجر به جنگ اقتصادی یا بحران اقتصادی و ارزی ودلاری و سکه  طلا شده است وبا شتاب ادامه دارد طوری که درمدت چندماه افزایش دلار بیش از 3 برابر شده است و این افزایش شتابدارهمچنان ادامه دارد . بنابراین چنانچه پیشنهاد ارائه شده ترامپ برای مذاکره پذیرفته نشود چشم انداز  تبدیل جنگ اقتصادی به جنگ نظامی خواهد شد که درصورت وقوع جنگ خامنه ای و پاسداران عربده کش جنگ افروز مخالف برجامو تصویب لایحه پالمرو باید پاسخگوی باشد.




    
بخش استرالياي شبکه خبري « اي بي سي» پنجشنبه شب در گزارشي ادعا کرد برخي مقام هاي دولت استراليا از جمله وزيران خارجه و دفاع اين کشور از حمله آمريکا به ايران خبر داده اند. «اي بي سي» مدعي شد که مقام هاي دولت استراليا گمان مي کنند که آمريکا احتمالا ظرف يک ماه ديگر به تاسيسات هسته اي ايران حمله مي کند و احتمال دارد که دولت کانبرا در اين حمله به واشنگتن کمک اطلاعاتي کند.
    
    
سرويس سياسيدر داخل نيز گروهي وجود دارند که «سايه جنگ» را مي بينند و بدتر از اين عده اي هستند که چنان از توهم اين سايه بر فراز آسمان کشور هراسان شده اند که از تشخيص اينکه چه کسي بر طبل جنگ کوبيده يا مي کوبد عاجزند. گروهي ديگر اما کارشان به آنجا رسيده که حتي برخورد نظامي با تروريست هاي داعش را يادآوري کرده و نوشته اند چرا از ديپلماسي استفاده نکرده ايم و با داعش به مذاکره نپرداختيم؟!
    
ماجرا چيست؟! اين «سايه» که آن را به جنگ نسبت داده اند سايه چيست؟ چرا در برخي اذهان و يا در صفحات روزنامه هايي خاص ديده شده و يا کساني صداي طبل اين «سايه» را در کانال ها و صفحه هات شبکه هاي مجازي شنيده اند؟ راستي چرا اين «سايه» تنها بر عده اي خاص ظاهر مي شود؟ وجه مشترک اين افراد چيست؟
    
    
آنچه «فريب» نمي گويد!
    
از زمان هاي دور مکانيزم فريب در جنگ ها و تقابل ها به کار گرفته مي شده است. اين مکانيزم تا آن اندازه کارساز است که مي تواند سرنوشت يک نبرد را دگرگون کند يا اينکه دلاوري هاي يک ملت را در مقاومتي جانانه به باد خوش باوري و تسامح و تساهل دهد. «فريب» مي تواند شادي شب پيروزي را به اندوه بامداد شکست تبديل کند.
    
فريب در جنگ، ساز و کاري است که به واسطه آن داده هايي که از واقعيت بايد به ما برسد دستکاري مي شود؛ کم و زياد مي شود؛ تقدم و تاخر آن دگرگون مي گردد.
    
    
آدرس غلط از خط مقدم نبرد
    
کار وارونه نمايي در مورد جبهه اي که جنگ در آن رخ خواهد داد يکي از مرسوم ترين شيوه هاي فريبکاري بوده که هم اکنون نيز کاربرد دارد. جنگ نظامي جبهه خود را دارد، خط مقدمش و ادواتش و افسرانش متفاوت است. جنگ اقتصادي هم به همين منوال. خط مقدمش ديگر در مرزهاي کشور نيست و اگر باشد خط مقدمش در گمرکات مرزي است، در مناطق آزاد اقتصادي و کارخانه و بانک و... است. در خطوط مقدم جنگ اقتصادي نه تنها اثري از خون و اجساد نيست بلکه ساختمان هاي زيباي بانک و بازار و بورس و... خطوط مقدم اين نبرد هستند. همين است که مي گويند آمريکا اتاق جنگ خود را به خزانه داري منتقل کرده است.
    
به رغم آنچه گفته شد عده اي (البته با نيات و اهداف متفاوت) دائم در حال کوبيدن بر طبل احتمال جنگ نظامي هستند. تلاش مي کنند تا وهم سايه جنگ را نشان داده و بزرگنمايي کنند. در نگاه نخست اين تلاش فريبکارانه براي دادن آدرس غلط از جبهه اي که در آن نبرد واقعي جريان دارد يا خواهد داشت ارائه مي دهد. نتيجه اين مي شود که اين آدرس غلط براي عدم اتخاذ تدابير دفاعي و به تبع آن پيشروي دشمن زمان مي خرد.
    
    
هيچ دليلي براي گمان جنگ نيست
    
ابتداي اين گزارش به خبري که شبکه استراليايي «اي بي سي» آن را عنوان کرده پرداختيم. چند روز قبل اين شبکه مدعي شده بود که مقام هاي دولت استراليا «گمان مي کنند»(!) که ظرف يک ماه آينده آمريکا به ايران حمله خواهد کرد. به راستي آيا آنچه سهل انديشان ديده اند سايه فريبکاري رسانه اي از اين دست نبوده است؟
    
به جز اين بايد گفت که پس از خبر شبکه استراليايي«ملکوم ترنبول» نخست وزير استراليا، به اين خبرسازي شبکه استراليايي واکنش نشان داد و اين ادعا را که مقام هاي کابينه او بر اين باور هستند که آمريکا براي حمله به تاسيسات هسته اي ايران آماده مي شود، تنها حدس و گمان رسانه اي دانست وگفت: «امروز خبري در « اي بي سي» ديدم که چنين ادعايي داشت و از مقام هاي ارشد استراليايي نقل قول کرده بود. اين فقط حدس و گمان (اين رسانه) است که به منابع گمنام استناد مي کند
    
او تاکيد کرد: «هيچ دليلي وجود ندارد که گمان کنيم دولت ترامپ به ايران حمله مي کند
    
نخست وزير استراليا همچنين بر اينکه رويکرد ترامپ به ايران بر همگان روشن است، تصريح کرد که شبکه خبري « اي بي سي» در خبر مورد نظر هيچ صحبتي با دفتر وي و يا دفتر وزيران خارجه و دفاع استراليا نکرده است. اين خبر دروغ حتي واکنش وزير دفاع آمريکا را هم در پي داشت.
    «
ماتيس» در پاسخ به سوالي درباره گزارش اين رسانه استراليايي گفت: «اصلاً نمي دانم خبرنگاران استراليا اين خبر را از کجا آورده اند. اطمينان دارم اين اقدام (حمله به ايران) چيزي نيست که در حال حاضر در دست بررسي باشد. فکر مي کنم خيالبافي، بهترين توصيفي است که مي توانم درباره آن بگويم
    
    
اهميت تهديد آمريکا براي مردم
    
آمريکا چهل سال است که ايران را تهديد مي کند و به قول سردار سليماني مگر کاري مانده که نکرده باشند؟ حالا پس از گذشت چهل سال مي بينم که وقتي تهديدي براي چند صدمين بار تکرار مي شود جوانان ايراني در صفحات مجازي اربابان فريب را به سخره مي گيرند و شهامت فرزندان ايران زمين را به رخ تهديدکنندگان مي کشند.
    
بلومبرگ در خبري اعلام کرد نظرسنجي ها نشان مي دهد تهديدات ترامپ عليه ايران جزو آخرين و بي اهميت ترين نگراني هاي مردم ايران محسوب مي شود.
    
تاسف بار اما آنجاست که ديده مي شود چهره هاي جريان سياسي خاص از يک توئيت ترامپ چنان وحشت مي کنند که دچار توهم شنيدن صداي طبل جنگ مي شوند!
    «
زهرا احمدي پور»، معاون سابق رئيس جمهور روحاني و مشاور فعلي استاندار تهران با اشاره تلويحي به صحبت هاي اخير سردار سليماني گفته است: «صداي طبل جنگ را کم کنيد تا صداي مردم در نه به جنگ را بشنويد
    
حرفشان اين است که آمريکا به ايران و ايراني هرچه گفت بگذار بگويد ما نبايد پاسخي به او بدهيم! به راستي اين ديپلماسي است يا پذيرش کاپيتولاسيون ترامپ در ايران؟!
    
    
خدمات حزبي و سياسيِ «فريب»
    
رسانه هاي مدعي اصلاحات در پمپاژ حس ترس و نگراني در جامعه به خوبي انجام وظيفه مي کنند! اين رسانه ها حتي از سرزنش و حمله به رئيس جمهور نيز به دلايل اتخاذ مواضع ضدآمريکايي اخير ابايي ندارند چه رسد به سرداران کشور! روزنامه اعتماد در بخشي از گزارش ديروز خود که به جز بخش نخست آن رويکردي عليه سردار سليماني دارد، آورده است: «چندي بعد كه بحث رئيس جمهوري نظامي باز هم از سوي طيفي اصولگرا در فضاي سياسي مطرح شد باز هم نام سردار سليماني در سياست داخلي ايران به چشم مي خورد؛ نظامي اي كه كارويژه وي حضور برون مرزي بود و حالا مدتي است كه هر از چندگاهي نامش براي كارويژه اي كاملا داخلي بر سر زبان ها مي افتد
    
در حالي که شعار وحدت سر مي دهند، در حالي که تنها يک سال از دور دوم رياست جمهوري آقاي روحاني سپري شده و سه سال ديگر مانده، در حالي که اکنون مسئله جامعه مشکلات اقتصادي و جنگ اقتصادي آمريکا عليه ايران است، در حالي که در اين اواخر سردار سليماني در دو مرتبه حمايتي ويژه از دولت روحاني کرد طرح مسئله اي مانند رياست جمهوري سردار سليماني به چه منظور صورت مي گيرد؟ آن هم درست پس از سخنراني او عليه ترامپ و در حمايت از ايران و ايراني و دولت ايران!
    
نمونه ديگر آن روزنامه بهار که چند روز پيش در سرمقاله خود به آقاي روحاني تاخت که اين شمائيد که با دم شير بازي مي کنيد و کشور را در معرض تهديد قرار مي دهيد!
    
و يا روزنامه دست چندم ديگري که نوشت: «بازي با دم شير» آن هم وقتي در نقطه مقابل ما ديوانه و جنگجويي چون ترامپ ايستاده است، اصلا توجيه پذير نيست.
    
رئيس جمهوري براي افزايش انزواي هرچه بيشتر ترامپ در پهنه افکار عمومي جهان بايد از مکانيزم هايي چون عقلانيت و تدبير بهره جويد نه اينکه به سبک ترامپ جنگجو رجزخواني نمايد!
    
روحاني بهتر از نظامي ها مي داند که اگر وارد معرکه جنگ نظامي يا اقتصادي با آمريکا شويم قطعا بيشتر از آمريکايي ها متضرر مي شويم. آقاي رئيس جمهور بايد مصلحت کشور را در نظر بگيرد و بر مبناي منافع ملي در عرصه بين المللي سخن بگويد. نه اينکه شاقول رفتار و گفتار رئيس جمهور تاييد و تمجيد نظاميان باشد
    
    
ميدان جنگ اصلي
    
اين اظهارات و مواضع و فريب مردم با سايه جنگ خيالي در حالي است که مدتهاست جنگ اصلي در جاي ديگري آغاز شده است و آن عرصه، عرصه جنگ اقتصادي است. عده اي به هر بهانه مي خواهند کشور و مردم را از اين جنگ اصلي غافل کنند. يک روز با برجام و بزک و بزرگنمايي آن، مردم و مسئولان را به خواب غفلت فراخواندند و روز ديگر با کنسرت و رفتن زنان به ورزشگاه و سپنتا و حصر و... امروز هم گفتن و نوشتن از سايه جنگ همين کارکرد و کاربرد را دارد.
    
از دل فريب سايه جنگ دو چيز بيشتر بيرون نمي آيد. اول غفلت از جنگ واقعي در ميدان اقتصاد و دوم مهيا کردن بستر براي تحميل برجامي ديگر با ادعاي نجات کشور از سايه جنگي موهوم.
    
متوليان تامين امنيت کشور به وظيفه خود آگاهند و با درايت و مقاومت مثال زدني از پس اين مسئوليت سنگين برآمده اند. نوبت مديران کشور است که در سايه اين امنيت کم نظير در دنيا و بي نظير در منطقه، به وظايف خود در ساير عرصه ها عمل کنند.