اوین نامه
ی کیهان 3 شنبه 8 مرداد ماه سال
1397
يادداشت روز اوین نامه
ی کیهان "سوژه هاي سربازگيري دشمن "
اکنون روشن گری شده است قلم زن یادداشت نویس سربازجو شریعت نداری که باید
سابقه پاسداری یا بسیجی داشته باشد برای
اینکه دکان دونبش یا بیشتر دارد زیرا تولیدی اش در
اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری و هم از
سوی خبرگزاری پاسداران همقطارش فارس بازتاب داده می شود . زیرا
محتوای یادداشت یا تحلیل وی ترکیبی
از شیوه طلبه های منبری حوزوی و لهجه پاسداری است چون با آویزان شدن به فاکت و
روایات دینی و وصل کردن به ترفتد بازجویی کیفرخواست
بالا بلند انتقادی تنظیم می کند .البته مخاطبش علیه جناح رقیب و روحانی و دولت وحامیانش می باشد . بطور نمونه با الگوی تأکید دشمن شناسی ونفوذ
عوامل جاسوس دشمن بیگانه رهبرش خامنه ای
از سوژه های سربازگیری دشمن یاد کرده است .
ولی ه بدون
آنکه به قول معترضان ضد حکومتی که درشهرهای ایران
فریاد می زنند دشمن ما همین جاست، دروغ میگین آمریکاست محال است یادداشت نویس به دشمنان واقعی ملت اشاره کند چون چاقو دسته اش را نمی برد و چنانچه
آدرس علط ندهد نمی تواند اهدافش را
همگام با اهداف دولت موازی با تفنگ و
رسانه و قرارگاه خاتم پاسداران علیه جناح و باندهای رقیب دنبال کند.
1- امير مومنان عليه السلام در اولين خطبه نهج البلاغه، از اعتماد
به شيطان به عنوان معامله ياد مي کند و مي فرمايد حضرت آدم در جنت امن الهي ساکن و
از نعمت ها بهره مند بود اما شيطان او را وسوسه کرد «فباع اليقين بشکّه والعزيمه
بوهنه. پس، يقين را به ترديد، و عزم و اراده را در ازاي سستي فروخت. شادماني و
خرسندي او به ترس تبديل شد و فريب خوردگي، به ندامت و پشيماني انجاميد». امام
همچنين در نامه 78 نهج البلاغه، خطاب به صحابي دنيازده و کج انديشي در تراز
ابوموسي اشعري نوشت«همانا شقي و بدبخت کسي است که از عقل و تجربه اي که به او داده
اند، محروم بماند». اهل بيت عليهم السلام فرمودند «در هر چيزي که چشم مي بيند عبرت
هست». و آنها که نگاه عبرت نياندوزند، لاجرم عبرت ديگران مي شوند.
2- نقشه راهي که ائتلاف حاضر در دولت و مجلس براي خروج از مضيقه هاي اقتصادي به ويژه از سال 92 به بعد پيش روي کشور نهاد، نتايجي خلاف تصورات و وعده ها بر جاي گذاشت. البته در اين ائتلاف، با دو طيف فعال و منفعل مواجه هستيم. بي تعارف، عده اي ولو صاحب منصب و عنوان در اين ائتلاف، قرار است قرباني گروه دوم شوند که گروه اول را «رحم اجاره اي» و «پياده سربازگيري شده» خويش مي دانند. اين روزها در حالي که اقتصاد، مدام از تلاطم هاي مصنوعي متاثر مي شود، برخي دست اندرکاران ائتلاف مذکور اصرار دارند حاشيه هايي مانند رفع حصر سران فتنه و بردن زنان به ورزشگاه و... را مسئله دولت و مجلس کنند يا به بهانه تلاطم بازار، نسخه به بن بست خورده و ذاتا عقيم «تسليم» در برابر زياده طلبي هاي پسابرجامي آمريکا و اروپا را دوباره بزک کنند.
3- عجيب اينکه برخي از همين عنوان دارها مي پذيرند حيثيت آنها، خرج چنين رويه هاي انحرافي گردد و صورت حساب فرصت سوزي و خسارت آفريني ها پاي آنها نوشته شود. مي گويند چند نفر رند وارد رستوراني شدند و کنار يک نفر ديگر نشستند. چند بار پاي مرد تنها به پايه ميز خورد و بلافاصله آن چند نفر گفتند «پاي شما... پاي شما!». مرد بي خبر از همه جا هم مي گفت «بله... البته که پاي منه». آن چند نفر، سفارش مفصل دادند و حسابي خوردند و بعد هم پا شدند و رفتند... مرد تنها، غذايش را خورد و رفت صورت حسابش را پرداخت کند اما ديد رستوران دار مي گويد «صورت حساب آن چند نفر را پرداخت نکرديد». مرد گفت «آنها که با من نبودند». اما رستوران دار پاسخ داد «آنها مدام مي گفتند؛ پاي شماست ها»! و شما نيز حرف آنها را تاييد مي کرديد و مي گفتيد «بله... معلومه که پاي منه»!
4- سهم «فتنه گران مدعي اصلاح طلبي»، «مديران اجرايي مدعي اعتدال» و «اکثريت منفعل و همسوي مجلس» در ناکارآمدي 5 سال گذشته چه قدر است؟ چرا نسخه اين ائتلاف چندسر، هم موجب خسارت به برنامه هسته اي شد و هم اقتصاد کشور را به مراتب آسيب پذير تر از ماقبل برجام کرد تا جايي که ظرف يک سال طلايي برجام، دلار از 3700 تومان به ده هزار تومان و سکه از 900 هزار تومان به سه ميليون و پانصد هزار تومان صعود کرد و رکود و تورم توامان، بلاي جان اقتصاد شد؟ و چرا اکنون که معلوم شده نسخه مذکور، عامل بيماري است و نه درمان، دست روي دست گذاشته اند يا منتظرند اروپاي بي اراده و ناتوان، براي آنها معجزه کند؟
5- هفت ماه است اقتصاد کشور در اثر سوءمديريت برخي دولتمردان متلاطم است و آشفتگي قيمت ها، بازار ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشي تلفن همراه را در مي نوردد. مديران مذکور، به شکل سردرگم 30 ميليارد دلار و 60 تن طلا را در آغوش چندصد رانت خوار ريختند و بعد که کار از کار گذشت، چند هفته بين دو وزير و رسانه ها بحث مهيج اما کم مايه اي درباره ضرورت انتشار يا عدم انتشار ليست دريافت کنندگان ارز و سکه و ثبت نام کنندگان غيرقانوني واردات خودرو برپا شد! پس از آن هم توپ را در زمين قوه قضائيه انداخته اند! مقصر اصلي، وزارتخانه هاي اقتصاد و صنعت و ارتباطات و بانک مرکزي و سازمان برنامه و بودجه و معاون اقتصادي و دستياران اقتصادي ارشد رئيس جمهور هستند اما حالا که ظرف چند ماه، رانت 140 هزار ميليارد توماني (بودجه يک ساله ايجاد يک ميليون و 200 هزار شغل) پرداخته و در مقابل، تورم گرفته اند، از دستگاه قضايي مي خواهند دنبال نخود سياه برود و با رانت خواران و محتکران و اخلالگران بازارهاي ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشي تلفن و لوازم خانگي و.... برخورد کند!
6- کدام شبکه مافيايي تعيين مي کند که نرخ سکه يا دلار چه قدر بالا برود؟ روي چه حساب و مکانيسمي؛ بر اساس فرمول تئوري موهوم «دست نامرئي بازار» که آدام اسميت ادعا مي کرد و در خود غرب رد شد؟! دولت و بانک مرکزي و وزارت اقتصاد و وزارت اطلاعات و ارتباطات اين وسط چه کاره هستند يا چه نقشي مي توانند ايفا کنند و نمي کنند؟ چرا عرصه را در خوش بينانه ترين ارزيابي به فرصت طلبان و در واقع بينانه ترين ارزيابي به اخلالگران و تروريست هاي اقتصادي وابسته به اتاق جنگ دشمن سپرده اند؟! آيا شک برانگيز نيست که وزير راه و شهرسازي بگويد «خروج آمريکا از برجام بر بازار مسکن تاثير گذاشت؛ بايد همان هفته اول مي گفتيم در برجام مي مانيم» و اين در حالي است که در پنج سال وزارت وي، به اندازه يک سال مسکن توليد شده است؟ مسائلي مانند به رکود کشاندن بازار بومي مسکن که مي توانست 250 شاخه صنعتي را فعال و نقدينگي سرگردان را در خدمت توليد و اشتغال مهار کند، چه دخلي به برجام دارد؟
7- چرا با انواع مباحث انحرافي، دو چالش مهم «سوء مديريت مبتني بر انحراف رويکرد» و «جنگ اقتصادي دشمن» مجددا به حاشيه رانده مي شود؟ آيا نقشه غافلگيري دوباره اقتصادي در ميان است تا عناصر ماموريت دار مجددا پرچم تسليم طلبي و امتياز دهي به دشمن را بالا ببرند؟ چرا همان طيفي که دولت را «رحم اجاره اي» خوانده اند، نسخه مذاکره با ترامپ را مي پيچند؟ اگر قرار است آمريکا يا اروپا به تعهدات فعلي خود پايبند نباشد، چرا اسم پيشنهاد خود را مذاکره و توافق جديد مي گذارند؟ بي پرده بگويند دنبال وطن فروشي از طريق قرباني کردن دولت و شخص آقاي روحاني هستند! چرا در حالي که تعهدات برجامي غرب هوا شده، کساني براي تصويب شتابان ملحقات FATF و قبول تعهدات ضدامنيتي جديد عجله و اصرار دارند؟ برخي محافل چنين القا مي کنند که مشکل، شخص ترامپ است و بقيه هيئت حاکمه آمريکا آدم هاي شريف و عهدشناسي هستند. کتمان مي کنند که تمام کارشکني ها و مصوبات تحريمي در مجلس سنا و نمايندگان آمريکا به شکل اجماعي حاصل شد. يا اينکه بدعهدي و بازگشت تحريم ها و تهديد شرکت و کشورها به عدم معامله با ايران و مصوباتي نظير ممنوعيت هاي ويزايي براي اتباع 38 کشور درصورت سفر به ايران، از همان دولت اوباما کليد خورد. پنهان نمي کنند که آرزو انديشانه، در انتظار انتخابات کنگره هستند اما کتمان مي کنند که سختگيري هايي نظير قانون «اينارا» در همين کنگره مرکب از دموکرات ها و جمهوري خواهان و با اتفاق آرا تصويب شد.
8- افراطيون مدعي اصلاحات، جزو بي صداقت ترين طيف ها در پروژه «نرماليزاسيون» و «برجاميزاسيون» هستند. آنها در بزک شيطان بزرگ و متهم کردن نظام و ايجاد بي ثباتي سياسي، هيچ کم نگذاشتند. اما اکنون که خسارت هاي اين نسخه بيمار، يکي پس از ديگري آشکار شده، با فرافکني و توليد سرگرمي، مي کوشند از خود سلب مسئوليت کنند و اذهان را از شبيخون عوامل نيابتي دشمن در جنگ اقتصادي منحرف نمايند. نمايندگان فراکسيون اميد، بعد از دو سال ولنگاري، مدعي استيضاح وزرا مي شوند، سپس پيش رئيس جمهور مي روند اما به جاي اينکه درباره مشکلات اقتصادي و معيشت مردم و سوء تدبير هاي برخي مديران حرف بزنند، موضوع حصر سران -ورشکسته به تقصير- فتنه را پيش مي کشند!
9- قبل از آنکه وزيران پيشنهادي کابينه دوم روحاني(جز يک نفر) راي اعتماد از مجلس بگيرند، روزنامه شرق تيتر زد «پرش وزرا از موانع کوتاه بهارستان». هنوز يک سال از راي دربست اکثريت مجلس به کابينه دوازدهم نمي گذرد که آقاي عارف رئيس فراکسيون اميد، از سوء تدبيرهاي دولت مي نالد و مي گويد «اظهر من الشمس بود که سياست ارزي دولت براي کشور مشکلاتي را به وجود مي آورد» و محمود صادقي عضو همين فراکسيون ادعا مي کند «کابينه دوازدهم نسبت به کابينه يازدهم تنزل پيدا کرده است. متاسفانه کل کابينه دچار کرختي و پيري و خستگي شده است»! اين قبيل اظهارات در حالي است که همين طيف، به جاي مطالبه کار و جديت و سلامت و شفافيت از دولتمردان، سرگرم جنجال و توليد حاشيه و سوژه اتهام افکني در خدمت ضد انقلاب و آمريکا و انگليس بوده اند.
10- عباس عبدي عضو حزب منحله مشارکت 5 مهر 91 به عصر ايران گفته بود «آقاي ناطق اگر از جايگاه فعلي اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح طلبان بپيوندد، چيزي به اصلاح طلبان اضافه نمي کند. اهميت آقاي ناطق در اين است که در آن سو قرار دارد نه در اين سو! او بايد در آن سو خوب بازي کند»! مشابه اين سخن را برخي اعضاي حزب اشرافي کارگزاران گفته اند. اخيرا محمد عطريانفر، از عناصر بازداشت شده در فتنه 88 گفته است «نبايد لاريجاني را از دست بدهيم»! قبل از وي، حسين مرعشي سخنگوي کارگزاران و ديگر بازداشتي فتنه 88 ، در تاريخ 22 آذر 94 (دو ماه پس از تصويب برجام در مجلس) به روزنامه اعتماد گفته بود «ما در مورد آقاي لاريجاني در حزب بحث کرديم، به نتيجه هم رسيديم و موضع ما يکي است. حمايت از او موضوع مصوب حزب ماست. (خبرنگار: اگر آقاي لاريجاني رقيب خوبي به شمار مي آيد، چرا گفتيد ما در قم ممکن است براي ايشان رقيب نتراشيم؟) اين به خاطر خدمتي بود که ايشان در بحث برجام کردند».
11- کرباسچي دبيرکل کارگزاران 7 آذر 94 در مصاحبه با روزنامه شرق، از ادبيات موهن «سربازگيري» استفاده مي کند و مي گويد «ما ناگزيريم به سمت توسعه و سازندگي و سياست هاي اعتدالي پيش برويم... اصلاح طلبان بايد دنبال يارگيري از طرف مقابل باشند... طيف آقاي لاريجاني الان مواضع خوبي دارد و اگر بتواند طيف راديکال را کنترل کند، مطلوب است. تا حالا که شده. مجلس با سياست لاريجاني توانست بالاخره برجام را تصويب کند؛ درحالي که در تلاش بودند نشود. اگر از جناح مقابل يارگيري کنيم، ضرر نمي کنيم. در انتخابات ٩٢ و سياست خارجي، همين کار را انجام داديم... دولت از طرف مقابل يارگيري کرده است. در مجموع بازي گروه هاي طرفدار دولت، به واسطه همين «سربازگيري» از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم همين اتفاق مي تواند بيفتد». با وجود اين روند، افراطيون مدعي اصلاحات در انتخابات يک ماه قبل هيئت رئيسه مجلس، عبور از لاريجاني را کليد زدند و به صراحت گفتند او از اين به بعد «کارت سوخته» است، همچنانکه دولت روحاني را رحم اجاره اي و کاتاليزور خواندند. آيا اين همه عبرت، براي متنبه شدن آقايان روحاني و لاريجاني و تصميم به جبران بخشي از کوتاهي ها کافي نيست؟! نويسنده: محمد ايماني
2- نقشه راهي که ائتلاف حاضر در دولت و مجلس براي خروج از مضيقه هاي اقتصادي به ويژه از سال 92 به بعد پيش روي کشور نهاد، نتايجي خلاف تصورات و وعده ها بر جاي گذاشت. البته در اين ائتلاف، با دو طيف فعال و منفعل مواجه هستيم. بي تعارف، عده اي ولو صاحب منصب و عنوان در اين ائتلاف، قرار است قرباني گروه دوم شوند که گروه اول را «رحم اجاره اي» و «پياده سربازگيري شده» خويش مي دانند. اين روزها در حالي که اقتصاد، مدام از تلاطم هاي مصنوعي متاثر مي شود، برخي دست اندرکاران ائتلاف مذکور اصرار دارند حاشيه هايي مانند رفع حصر سران فتنه و بردن زنان به ورزشگاه و... را مسئله دولت و مجلس کنند يا به بهانه تلاطم بازار، نسخه به بن بست خورده و ذاتا عقيم «تسليم» در برابر زياده طلبي هاي پسابرجامي آمريکا و اروپا را دوباره بزک کنند.
3- عجيب اينکه برخي از همين عنوان دارها مي پذيرند حيثيت آنها، خرج چنين رويه هاي انحرافي گردد و صورت حساب فرصت سوزي و خسارت آفريني ها پاي آنها نوشته شود. مي گويند چند نفر رند وارد رستوراني شدند و کنار يک نفر ديگر نشستند. چند بار پاي مرد تنها به پايه ميز خورد و بلافاصله آن چند نفر گفتند «پاي شما... پاي شما!». مرد بي خبر از همه جا هم مي گفت «بله... البته که پاي منه». آن چند نفر، سفارش مفصل دادند و حسابي خوردند و بعد هم پا شدند و رفتند... مرد تنها، غذايش را خورد و رفت صورت حسابش را پرداخت کند اما ديد رستوران دار مي گويد «صورت حساب آن چند نفر را پرداخت نکرديد». مرد گفت «آنها که با من نبودند». اما رستوران دار پاسخ داد «آنها مدام مي گفتند؛ پاي شماست ها»! و شما نيز حرف آنها را تاييد مي کرديد و مي گفتيد «بله... معلومه که پاي منه»!
4- سهم «فتنه گران مدعي اصلاح طلبي»، «مديران اجرايي مدعي اعتدال» و «اکثريت منفعل و همسوي مجلس» در ناکارآمدي 5 سال گذشته چه قدر است؟ چرا نسخه اين ائتلاف چندسر، هم موجب خسارت به برنامه هسته اي شد و هم اقتصاد کشور را به مراتب آسيب پذير تر از ماقبل برجام کرد تا جايي که ظرف يک سال طلايي برجام، دلار از 3700 تومان به ده هزار تومان و سکه از 900 هزار تومان به سه ميليون و پانصد هزار تومان صعود کرد و رکود و تورم توامان، بلاي جان اقتصاد شد؟ و چرا اکنون که معلوم شده نسخه مذکور، عامل بيماري است و نه درمان، دست روي دست گذاشته اند يا منتظرند اروپاي بي اراده و ناتوان، براي آنها معجزه کند؟
5- هفت ماه است اقتصاد کشور در اثر سوءمديريت برخي دولتمردان متلاطم است و آشفتگي قيمت ها، بازار ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشي تلفن همراه را در مي نوردد. مديران مذکور، به شکل سردرگم 30 ميليارد دلار و 60 تن طلا را در آغوش چندصد رانت خوار ريختند و بعد که کار از کار گذشت، چند هفته بين دو وزير و رسانه ها بحث مهيج اما کم مايه اي درباره ضرورت انتشار يا عدم انتشار ليست دريافت کنندگان ارز و سکه و ثبت نام کنندگان غيرقانوني واردات خودرو برپا شد! پس از آن هم توپ را در زمين قوه قضائيه انداخته اند! مقصر اصلي، وزارتخانه هاي اقتصاد و صنعت و ارتباطات و بانک مرکزي و سازمان برنامه و بودجه و معاون اقتصادي و دستياران اقتصادي ارشد رئيس جمهور هستند اما حالا که ظرف چند ماه، رانت 140 هزار ميليارد توماني (بودجه يک ساله ايجاد يک ميليون و 200 هزار شغل) پرداخته و در مقابل، تورم گرفته اند، از دستگاه قضايي مي خواهند دنبال نخود سياه برود و با رانت خواران و محتکران و اخلالگران بازارهاي ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشي تلفن و لوازم خانگي و.... برخورد کند!
6- کدام شبکه مافيايي تعيين مي کند که نرخ سکه يا دلار چه قدر بالا برود؟ روي چه حساب و مکانيسمي؛ بر اساس فرمول تئوري موهوم «دست نامرئي بازار» که آدام اسميت ادعا مي کرد و در خود غرب رد شد؟! دولت و بانک مرکزي و وزارت اقتصاد و وزارت اطلاعات و ارتباطات اين وسط چه کاره هستند يا چه نقشي مي توانند ايفا کنند و نمي کنند؟ چرا عرصه را در خوش بينانه ترين ارزيابي به فرصت طلبان و در واقع بينانه ترين ارزيابي به اخلالگران و تروريست هاي اقتصادي وابسته به اتاق جنگ دشمن سپرده اند؟! آيا شک برانگيز نيست که وزير راه و شهرسازي بگويد «خروج آمريکا از برجام بر بازار مسکن تاثير گذاشت؛ بايد همان هفته اول مي گفتيم در برجام مي مانيم» و اين در حالي است که در پنج سال وزارت وي، به اندازه يک سال مسکن توليد شده است؟ مسائلي مانند به رکود کشاندن بازار بومي مسکن که مي توانست 250 شاخه صنعتي را فعال و نقدينگي سرگردان را در خدمت توليد و اشتغال مهار کند، چه دخلي به برجام دارد؟
7- چرا با انواع مباحث انحرافي، دو چالش مهم «سوء مديريت مبتني بر انحراف رويکرد» و «جنگ اقتصادي دشمن» مجددا به حاشيه رانده مي شود؟ آيا نقشه غافلگيري دوباره اقتصادي در ميان است تا عناصر ماموريت دار مجددا پرچم تسليم طلبي و امتياز دهي به دشمن را بالا ببرند؟ چرا همان طيفي که دولت را «رحم اجاره اي» خوانده اند، نسخه مذاکره با ترامپ را مي پيچند؟ اگر قرار است آمريکا يا اروپا به تعهدات فعلي خود پايبند نباشد، چرا اسم پيشنهاد خود را مذاکره و توافق جديد مي گذارند؟ بي پرده بگويند دنبال وطن فروشي از طريق قرباني کردن دولت و شخص آقاي روحاني هستند! چرا در حالي که تعهدات برجامي غرب هوا شده، کساني براي تصويب شتابان ملحقات FATF و قبول تعهدات ضدامنيتي جديد عجله و اصرار دارند؟ برخي محافل چنين القا مي کنند که مشکل، شخص ترامپ است و بقيه هيئت حاکمه آمريکا آدم هاي شريف و عهدشناسي هستند. کتمان مي کنند که تمام کارشکني ها و مصوبات تحريمي در مجلس سنا و نمايندگان آمريکا به شکل اجماعي حاصل شد. يا اينکه بدعهدي و بازگشت تحريم ها و تهديد شرکت و کشورها به عدم معامله با ايران و مصوباتي نظير ممنوعيت هاي ويزايي براي اتباع 38 کشور درصورت سفر به ايران، از همان دولت اوباما کليد خورد. پنهان نمي کنند که آرزو انديشانه، در انتظار انتخابات کنگره هستند اما کتمان مي کنند که سختگيري هايي نظير قانون «اينارا» در همين کنگره مرکب از دموکرات ها و جمهوري خواهان و با اتفاق آرا تصويب شد.
8- افراطيون مدعي اصلاحات، جزو بي صداقت ترين طيف ها در پروژه «نرماليزاسيون» و «برجاميزاسيون» هستند. آنها در بزک شيطان بزرگ و متهم کردن نظام و ايجاد بي ثباتي سياسي، هيچ کم نگذاشتند. اما اکنون که خسارت هاي اين نسخه بيمار، يکي پس از ديگري آشکار شده، با فرافکني و توليد سرگرمي، مي کوشند از خود سلب مسئوليت کنند و اذهان را از شبيخون عوامل نيابتي دشمن در جنگ اقتصادي منحرف نمايند. نمايندگان فراکسيون اميد، بعد از دو سال ولنگاري، مدعي استيضاح وزرا مي شوند، سپس پيش رئيس جمهور مي روند اما به جاي اينکه درباره مشکلات اقتصادي و معيشت مردم و سوء تدبير هاي برخي مديران حرف بزنند، موضوع حصر سران -ورشکسته به تقصير- فتنه را پيش مي کشند!
9- قبل از آنکه وزيران پيشنهادي کابينه دوم روحاني(جز يک نفر) راي اعتماد از مجلس بگيرند، روزنامه شرق تيتر زد «پرش وزرا از موانع کوتاه بهارستان». هنوز يک سال از راي دربست اکثريت مجلس به کابينه دوازدهم نمي گذرد که آقاي عارف رئيس فراکسيون اميد، از سوء تدبيرهاي دولت مي نالد و مي گويد «اظهر من الشمس بود که سياست ارزي دولت براي کشور مشکلاتي را به وجود مي آورد» و محمود صادقي عضو همين فراکسيون ادعا مي کند «کابينه دوازدهم نسبت به کابينه يازدهم تنزل پيدا کرده است. متاسفانه کل کابينه دچار کرختي و پيري و خستگي شده است»! اين قبيل اظهارات در حالي است که همين طيف، به جاي مطالبه کار و جديت و سلامت و شفافيت از دولتمردان، سرگرم جنجال و توليد حاشيه و سوژه اتهام افکني در خدمت ضد انقلاب و آمريکا و انگليس بوده اند.
10- عباس عبدي عضو حزب منحله مشارکت 5 مهر 91 به عصر ايران گفته بود «آقاي ناطق اگر از جايگاه فعلي اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح طلبان بپيوندد، چيزي به اصلاح طلبان اضافه نمي کند. اهميت آقاي ناطق در اين است که در آن سو قرار دارد نه در اين سو! او بايد در آن سو خوب بازي کند»! مشابه اين سخن را برخي اعضاي حزب اشرافي کارگزاران گفته اند. اخيرا محمد عطريانفر، از عناصر بازداشت شده در فتنه 88 گفته است «نبايد لاريجاني را از دست بدهيم»! قبل از وي، حسين مرعشي سخنگوي کارگزاران و ديگر بازداشتي فتنه 88 ، در تاريخ 22 آذر 94 (دو ماه پس از تصويب برجام در مجلس) به روزنامه اعتماد گفته بود «ما در مورد آقاي لاريجاني در حزب بحث کرديم، به نتيجه هم رسيديم و موضع ما يکي است. حمايت از او موضوع مصوب حزب ماست. (خبرنگار: اگر آقاي لاريجاني رقيب خوبي به شمار مي آيد، چرا گفتيد ما در قم ممکن است براي ايشان رقيب نتراشيم؟) اين به خاطر خدمتي بود که ايشان در بحث برجام کردند».
11- کرباسچي دبيرکل کارگزاران 7 آذر 94 در مصاحبه با روزنامه شرق، از ادبيات موهن «سربازگيري» استفاده مي کند و مي گويد «ما ناگزيريم به سمت توسعه و سازندگي و سياست هاي اعتدالي پيش برويم... اصلاح طلبان بايد دنبال يارگيري از طرف مقابل باشند... طيف آقاي لاريجاني الان مواضع خوبي دارد و اگر بتواند طيف راديکال را کنترل کند، مطلوب است. تا حالا که شده. مجلس با سياست لاريجاني توانست بالاخره برجام را تصويب کند؛ درحالي که در تلاش بودند نشود. اگر از جناح مقابل يارگيري کنيم، ضرر نمي کنيم. در انتخابات ٩٢ و سياست خارجي، همين کار را انجام داديم... دولت از طرف مقابل يارگيري کرده است. در مجموع بازي گروه هاي طرفدار دولت، به واسطه همين «سربازگيري» از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم همين اتفاق مي تواند بيفتد». با وجود اين روند، افراطيون مدعي اصلاحات در انتخابات يک ماه قبل هيئت رئيسه مجلس، عبور از لاريجاني را کليد زدند و به صراحت گفتند او از اين به بعد «کارت سوخته» است، همچنانکه دولت روحاني را رحم اجاره اي و کاتاليزور خواندند. آيا اين همه عبرت، براي متنبه شدن آقايان روحاني و لاريجاني و تصميم به جبران بخشي از کوتاهي ها کافي نيست؟! نويسنده: محمد ايماني