ادامه 4 دهه سیاست صدور تروریسم وبحران وجنگ افروزی ومداخله جویی درامور داخلی کشورهای منطقه که همراه باتهدید وتروروجنگ افروزی بوده است اکنون مداخله جویی درامور داخلی عمان شده است که چرا ازخط قرمز عبورکرده و ازنقش سرپلی ارتباطی اش باآمریکا برای رژیم ولایت فقیه فاصله گرفته است چون پادشاه عمان پس از دیدار با نماینده ویژه ظریف دیداربا نخست وزیر اسراییل داشته است؟
ینیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم اشغالگر صهیونیستی در یک سفر غیرمنتظره و مخفیانه به مسقط پایتخت عمان با سلطان قابوس دیدار و مذاکره کرد. محور اصلی مذاکرات فیمابین، مسئله فلسطین و برخی طرحهای ریز و درشت عنوان شده که اخیراً از جانب آمریکا، صهیونیستها و برخی دربارهای عرب مطرح بوده است. دفتر پادشاهی عمان اعلام کرده نتانیاهو به دعوت عمان از این کشور دیدار نکرده بلکه به اصرار و درخواست خودش این سفر را انجام داده است.
پیش از این پادشاه عمان برای میانیجی گری میان فلسطینیها و رژیم صهیونیستی با هدف پیشبرد طرح صلح و آتش بس فیمابین اظهار آمادگی کرده بود. بعلاوه قبل از سفر نتانیاهو، پادشاه عمان میزبان محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بوده است و اگرچه هیچ یک از طرفها از نقش مستقیم و غیرمستقیم واشنگتن در این زمینه سخنی به میان نیاوردهاند اما برخی گزارشها به فشار فزاینده آمریکای ترامپ بر عمان با هدف نقش آفرینی در مسئله فلسطین اشاره کردهاند.
در این مقوله نکات مهمی وجود دارد که نباید از کنار آنها به سادگی گذشت. نخست آنکه عمان تاکنون جزو کشورهای خوشنام عرب و منطقه بوده و سعی کرده کمتر در بازیهای رسوای رژیمهای فاسد عربی حاضر و ظاهر شود. طبعاً عمان جزو کشورهای کم حاشیه محسوب میشود که ارتباطات خوبی با کشورهای منطقه و فرامنطقه برقرار کرده و از اعتبار و موقعیت ویژهای برخوردار بود.
با در نظر گرفتن اینکه رژیمهای فاسد عربی در زمینه مسئله فلسطین باقیمانده اعتبار خود را هم از دست دادهاند و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، گویا صهیونیستها برای سوءاستفاده از موقعیت نسبی عمان و بازی با آن وسوسه شدهاند. به ویژه آنکه عمان پیشاپیش و تحت فشارهای فزاینده واشنگتن چراغ سبز داده بود و برای میانجی گری اعلام آمادگی کرده بود. عمان، قبل از انتفاضه سال 1379 فلسطین چند بار با سران رژیم اشغالگر قدس تماسهائی داشت ولی با شروع انتفاضه، آن تماسها قطع شد و عجیب است که عمان در شرایطی وارد این بازی شده که دربار سعودی اکنون در باتلاق جنگ یمن دست و پا میزند و در عین حال به خاطر رسوائی در قتل فجیع جمال قاشقچی دیگر آبروئی برایش نمانده تا باز هم برای صهیونیستها هزینه کند. بعلاوه سایر رژیمهای عربی به حدی منفعل ظاهر شدهاند که وجههای برای میانجیگری ندارند. نتانیاهو هم در عمل نشان داده به دنبال صلح و آشتی نیست و فقط در فکر امتیاز گرفتن و دفعالوقت است تا بر روی سردرگمی کنونی رژیم صهیونیستی به نحوی سرپوش بگذارد و در عین حال در جمع کشورهای منطقه بیش از پیش تفرقه ایجاد کند و به آن دامن بزند.
رهبران عمان در این زمینه باید بسیار هشیار باشند و از سرنوشت دیگران عبرت بگیرند. عمان در محاسبات خود باید دریابد که دیگران از بازی با صهیونیستها چه چیزی به جز بدنامی و بیاعتباری کسب کردهاند که امروز حتی صهیونیستها هم به آنها پشت کردهاند و به دنبال رقبای تازهای برای ایجاد تقابل با آنها هستند؟ فراموش نکنیم که اندیشه و انگیزه اصلی و مشترک آمریکای ترامپ، لابی صهیونیستی «ایپک» و رژیم اشغالگر صهیونیستی، جا انداختن همان طرح نکبت باری است که «معامله بزرگ قرن» معرفی شده است عمان قطعاً خوب میداند که هرگونه اقدام یا حرکتی که باز هم حقوق حقه فلسطینیها را بیش از پیش تضییع کند و باز هم امتیازات جدیدی را برای اشغالگران صهیونیست رقم بزند، حرکتی خیانت بار علیه ملت مظلوم فلسطین و خنجر در قلب دنیای اسلام است که امت اسلامی آن را تحمل نخواهد کرد. تکلیف دنیای عرب را هم که رژیمهای ارتجاعی عرب و اتحادیه عرب پیشاپیش با صحه گذاشتن بر خیانتهای مشتی عناصر فاسد، روشن و یکسره کردهاند. هیچکس فراموش نمیکند که بن سلمان در سفر به آمریکا رسماً اعلام کرد که دیگر مسئله فلسطین اولویت اعراب نیست بلکه دشمنی با ایران و همدستی با اسرائیل در اولویت است. اگرچه شرم آور است ولی فریاد اعتراض به این سخن سخیف از هیچ رژیم عربی و اسلامی برنخاست که حداقل کشور خود را مستثنی کنند و بگویند اینهمه خفت و خواری و ذلت پذیری را تحمل نخواهند کرد. اگر قرار باشد دشمنی با اسرائیل به فراموشی سپرده شود و از این پس شاهد دشمنی اعراب علیه ایران و با محوریت اسرائیل باشیم، پس میانجی گری عمان با چه هدفی و برای رسیدن به چه نقطهای برنامه ریزی و هدایت شده و میشود؟ آیا این سرآغاز تلاش برای ایجاد تفرقه و تشتت بیشتر در دنیای اسلام و جهان عرب نیست؟ آیا این تلاشی مذبوحانه برای بدنام کردن عمان و هزینه کردن از اعتبار نسبی عمان نیست؟ مگر دیگران از همدستی با صهیونیستها چه دستاوردی داشتهاند که سران عمان برای پیمودن همان راه وسوسه شوند؟ مغازله سلمان و فرزندش با صهیونیستها، سکوت در برابر انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و رقص شیوخ امارات با وزرای صهیونیست چه اعتباری به جبهه ارتجاع عرب بخشید که عمان از روش متعادل کنونی خود به خاطر دستیابی به آن منصرف شود؟
ینیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم اشغالگر صهیونیستی در یک سفر غیرمنتظره و مخفیانه به مسقط پایتخت عمان با سلطان قابوس دیدار و مذاکره کرد. محور اصلی مذاکرات فیمابین، مسئله فلسطین و برخی طرحهای ریز و درشت عنوان شده که اخیراً از جانب آمریکا، صهیونیستها و برخی دربارهای عرب مطرح بوده است. دفتر پادشاهی عمان اعلام کرده نتانیاهو به دعوت عمان از این کشور دیدار نکرده بلکه به اصرار و درخواست خودش این سفر را انجام داده است.
پیش از این پادشاه عمان برای میانیجی گری میان فلسطینیها و رژیم صهیونیستی با هدف پیشبرد طرح صلح و آتش بس فیمابین اظهار آمادگی کرده بود. بعلاوه قبل از سفر نتانیاهو، پادشاه عمان میزبان محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بوده است و اگرچه هیچ یک از طرفها از نقش مستقیم و غیرمستقیم واشنگتن در این زمینه سخنی به میان نیاوردهاند اما برخی گزارشها به فشار فزاینده آمریکای ترامپ بر عمان با هدف نقش آفرینی در مسئله فلسطین اشاره کردهاند.
در این مقوله نکات مهمی وجود دارد که نباید از کنار آنها به سادگی گذشت. نخست آنکه عمان تاکنون جزو کشورهای خوشنام عرب و منطقه بوده و سعی کرده کمتر در بازیهای رسوای رژیمهای فاسد عربی حاضر و ظاهر شود. طبعاً عمان جزو کشورهای کم حاشیه محسوب میشود که ارتباطات خوبی با کشورهای منطقه و فرامنطقه برقرار کرده و از اعتبار و موقعیت ویژهای برخوردار بود.
با در نظر گرفتن اینکه رژیمهای فاسد عربی در زمینه مسئله فلسطین باقیمانده اعتبار خود را هم از دست دادهاند و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، گویا صهیونیستها برای سوءاستفاده از موقعیت نسبی عمان و بازی با آن وسوسه شدهاند. به ویژه آنکه عمان پیشاپیش و تحت فشارهای فزاینده واشنگتن چراغ سبز داده بود و برای میانجی گری اعلام آمادگی کرده بود. عمان، قبل از انتفاضه سال 1379 فلسطین چند بار با سران رژیم اشغالگر قدس تماسهائی داشت ولی با شروع انتفاضه، آن تماسها قطع شد و عجیب است که عمان در شرایطی وارد این بازی شده که دربار سعودی اکنون در باتلاق جنگ یمن دست و پا میزند و در عین حال به خاطر رسوائی در قتل فجیع جمال قاشقچی دیگر آبروئی برایش نمانده تا باز هم برای صهیونیستها هزینه کند. بعلاوه سایر رژیمهای عربی به حدی منفعل ظاهر شدهاند که وجههای برای میانجیگری ندارند. نتانیاهو هم در عمل نشان داده به دنبال صلح و آشتی نیست و فقط در فکر امتیاز گرفتن و دفعالوقت است تا بر روی سردرگمی کنونی رژیم صهیونیستی به نحوی سرپوش بگذارد و در عین حال در جمع کشورهای منطقه بیش از پیش تفرقه ایجاد کند و به آن دامن بزند.
رهبران عمان در این زمینه باید بسیار هشیار باشند و از سرنوشت دیگران عبرت بگیرند. عمان در محاسبات خود باید دریابد که دیگران از بازی با صهیونیستها چه چیزی به جز بدنامی و بیاعتباری کسب کردهاند که امروز حتی صهیونیستها هم به آنها پشت کردهاند و به دنبال رقبای تازهای برای ایجاد تقابل با آنها هستند؟ فراموش نکنیم که اندیشه و انگیزه اصلی و مشترک آمریکای ترامپ، لابی صهیونیستی «ایپک» و رژیم اشغالگر صهیونیستی، جا انداختن همان طرح نکبت باری است که «معامله بزرگ قرن» معرفی شده است عمان قطعاً خوب میداند که هرگونه اقدام یا حرکتی که باز هم حقوق حقه فلسطینیها را بیش از پیش تضییع کند و باز هم امتیازات جدیدی را برای اشغالگران صهیونیست رقم بزند، حرکتی خیانت بار علیه ملت مظلوم فلسطین و خنجر در قلب دنیای اسلام است که امت اسلامی آن را تحمل نخواهد کرد. تکلیف دنیای عرب را هم که رژیمهای ارتجاعی عرب و اتحادیه عرب پیشاپیش با صحه گذاشتن بر خیانتهای مشتی عناصر فاسد، روشن و یکسره کردهاند. هیچکس فراموش نمیکند که بن سلمان در سفر به آمریکا رسماً اعلام کرد که دیگر مسئله فلسطین اولویت اعراب نیست بلکه دشمنی با ایران و همدستی با اسرائیل در اولویت است. اگرچه شرم آور است ولی فریاد اعتراض به این سخن سخیف از هیچ رژیم عربی و اسلامی برنخاست که حداقل کشور خود را مستثنی کنند و بگویند اینهمه خفت و خواری و ذلت پذیری را تحمل نخواهند کرد. اگر قرار باشد دشمنی با اسرائیل به فراموشی سپرده شود و از این پس شاهد دشمنی اعراب علیه ایران و با محوریت اسرائیل باشیم، پس میانجی گری عمان با چه هدفی و برای رسیدن به چه نقطهای برنامه ریزی و هدایت شده و میشود؟ آیا این سرآغاز تلاش برای ایجاد تفرقه و تشتت بیشتر در دنیای اسلام و جهان عرب نیست؟ آیا این تلاشی مذبوحانه برای بدنام کردن عمان و هزینه کردن از اعتبار نسبی عمان نیست؟ مگر دیگران از همدستی با صهیونیستها چه دستاوردی داشتهاند که سران عمان برای پیمودن همان راه وسوسه شوند؟ مغازله سلمان و فرزندش با صهیونیستها، سکوت در برابر انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و رقص شیوخ امارات با وزرای صهیونیست چه اعتباری به جبهه ارتجاع عرب بخشید که عمان از روش متعادل کنونی خود به خاطر دستیابی به آن منصرف شود؟