ساده اما پيچيده!


ساده اما پيچيده!  5 اسفند – 97
نوچه ودست پرورده دخمه اوین نامه  کیهان سربازجو شریعت  نداری  در عنوان ساده اما پیچیده تناقض گویی کرده است چون ساده که پیچیده نمی شودو
نويسنده: پژمان كريميبرخي رويدادهاي به ظاهر اجتماعي و سياسي، در نگاه اول يك موج تلقي مي شوند؛ موجي كه بر پايه يك عقيده ساده و طبيعي و يا احساسي زود گذر و خام انديشانه شكل گرفته است. نگاه خردمندانه اما چنين تلقي را مردود توصيف مي كند و تاكيد مي دارد: نبايد يك رويداد را صرفا رويدادي كاملا ساده معنا كرد. بايد فهم كرد كه؛ پديده هاي مختلف اجتماعي و سياسي، جملگي؛ ناگهاني و مبتني بر احساس و قامت كشيده از بطن يك تفكر سطحي متحقق نمي شوند. در جامعه ما كه به دليل «حق خواهي و مشي حق مدارانه» دشمنان فراواني دارد؛ رويدادها را هرچند كوچك يا هر چند از حيث اجتماعي كمرنگ و...نبايد ناگهاني و محصور و محدود به تفكر و احساس و اراده اي شخصي ارزيابي كرد. رويدادها اغلب نتيجه اتاقهاي فكر و كانون هاي توطئه به شمار مي آيند. اين رويدادها طراحي مي شوند، اجرا مي شوند و هدف رصد و ارزشيابي قرار مي گيرند! اين؛ يكي از كاركردها و جلوه هاي گامهاي «نفوذ و براندازي» است! بدون نفوذ، دشمن خارجي و داخلي ميدان عمل گسترده و تاثيرگذاري ندارد. چرا كه نفوذ ابزار و روش و راه در اختيار عاملان هر سناريو مي گذارد. در سال 96« چهارشنبه هاي سفيد» از زبان يك ضد انقلاب فراركرده به آمريكا و از طريق «صداي آمريكا» رو به مخاطب داخل ايران عرضه شد. طبق اين پروژه، دختران و زنان ايراني بايد در روزهاي چهارشنبه، در اعتراض به ضرورت رعايت حجاب اسلامي در داخل ايران، روسري از سر بر مي داشتند و تصاوير نامتعارف و چندش برانگيز خود را در فضاي مجازي منتشر مي ساختند. همين پروژه به پروژه دختران خيابان انقلاب پيوند خورد. در ميدان و خيابان انقلاب اسلامي تهران، دختران و زناني به روي سكوها مي رفتند و در برابر عابران پياده و سرنشينان خودروهاي عبوري كشف حجاب اسلامي مي نمودند. پروژه از زبان يك فرد شرح داده شد! اين فرد تلاش كرد كه « چهارشنبه هاي سفيد » را ديدگاه خود جلوه دهد و قائل شدگان به پروژه را هم افرادي منفصل و شهروند عادي جلوه دهد. اما واقعيت چنين نبود! معرف «چهارشنبه هاي سفيد» از تلويزيون صداي آمريكا استفاده كرد. اين تلويزيون مبلغ پروژه شد. برخي از عاملان كشف حجاب در داخل، دستگير شدند و به عضويت خود در يك مجموعه سازمان دهي شده اعتراف كردند و دستمزدهاي دريافتي را افشا نمودند. پس «چهارشنبه هاي سفيد » نه يك سليقه و احساس و عقيده ساده صرف، نه يك حركت انفرادي، نه يك رخداد محصور و محدود به اراده هاي شخصي كه؛ كاملا رويدادي برنامه ريزي شده، داراي هدف بزرگ اجتماعي و فرهنگي و سياسي و در راستاي براندازي نرم نظام جمهوري اسلامي معنا مي شد. اين تاكيد، وقتي پر رنگتر جلوه مي كند كه بدانيم؛ از زمان طرح پروژه تا امروز، 40 عنوان كتاب در تبليغ «چهارشنبه هاي سفيد» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز دريافت كرده است. مي بينيد؟! يعني تعدادي نويسنده در حركتي هماهنگ از بخشي از دولت، مجوز كتابي دريافت مي كنند كه گامي براي براندازي نرم توصيف مي شود! اين يعني نفوذ در عرصه نظارت فرهنگي جامعه، نفوذ در ميان نويسندگان، هماهنگي ضد انقلاب داخلي و خارجي ! وقتي دستگاه متولي فرهنگ در جامعه اسلامي - در خوشبينانه ترين تصور ممكن - فريب مي خورد يا در مرداب غفلت سرگرم خود است، نفوذ به راحتي صورت مي گيرد و ناظران و رصد كنندگان فرهنگ خود تبديل به پياده نظام دشمن مي شوند! نه تنها آنها؛ همه كساني كه رويدادها را تنها به عنوان «رويداد» مي نگرند و خيره مي شوند!