يادداشت روز اوین نامه کیهان"پايان فرصت شرارت براي امارات"


يادداشت روز
  اوین نامه کیهان"
پايان فرصت شرارت براي امارات"


امارات متحده عربي، طي نزديك به ده سال اخير به يك نام پر سر و صدا تبديل شده است. اين كشور در بسياري از تحولات منطقه از غرب آسيا تا شمال آفريقا حضور پيدا كرده است. يك سر امارات در فتنه آمريكايي - اسرائيلي عليه جمهوري اسلامي بند است. يك سر آن در قضيه «معامله قرن» و محو فلسطين ديده مي شود به گونه اي كه مي گويند، ابوظبي يك ضلع اصلي مالي اين طرح مي باشد، دست امارات در جنايات يمن بسيار آشكار است و كم نيستند كارشناساني كه معتقدند نقش امارات در اين جنايات حتي از نقش آل سعود پر رنگ تر است. امارات در تحميل شوراي نظامي بر مردم سودان و كشتار ده ها نفر از انقلابيون آن هم نقش بارزي داشت. امارات در تحولات الجزاير تلاش زيادي كرد تا مانع قدرت گرفتن اسلام گراهاي اخواني و غير اخواني شود و در انحراف حركت مردم نقش داشت. امارات در بحران ليبي هم ايفاي نقش مي كند و عامل بسياري از كشتارهايي است كه به دست «خليفه حفتر» صورت مي گيرد. امارات در خود شبه جزيره نقش برجسته اي در تضعيف موقعيت دو كشور عربي قطر و عمان دارد. در مسايل مرتبط با ايران نيز مكرر شنيديم كه پيش از اسقاط پهپاد آمريكايي RQ4C توسط پدافند نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، اماراتي ها يك پاي تحريك آمريكايي ها براي اقدام شرورانه نظامي عليه ايران بودند و همين دو روز پيش اعتراف هم كردند كه پهپاد ساقط شده در آب هاي ايران از يك پايگاه زميني در امارات تجهيز شده و به پرواز درآمده است كه اين عدم رعايت حسن همجواري است و از اين رو كاردار اين كشور به وزارت خارجه ايران فرا خوانده شد.
گرچه اين روزها امارات تحت تاثير حوادث امنيتي اخير خليج فارس و درياي عمان به عينه ميزان شكنندگي امنيت خود را متوجه شده و در لاك خود فرو رفته است اما وقتي به حجم تحرك و مداخلات مخرب امارات در حوادثي كه بر شمرديم نگاه مي كنيم اين سوال برايمان پيش مي آيد كه اين مداخلات چه تناسبي با وضع و وزن امارات دارد؟ و در مقابل آن چه بايد كرد؟
در اين خصوص گفتني هايي وجود دارد:
1- «امارات عربي متحده» در سال 1350 از بهم پيوستن هفت اميرنشين ابوظبي، دبي، شارجه، عجمان، فجيره، راس الخيمه و ام القوين تشكيل شده و با اين وجود مساحت مجموع آن 83600 كيلومتر مربع مي باشد اما تنها 7 درصد از اين مساحت يعني فقط 5852 كيلومتر مربع آن آبادي به حساب آمده و قابليت كشاورزي دارد. جمعيت اين كشور 8/160/000 نفر است اما تنها 19 درصد يعني فقط حدود 1/5 ميليون نفر از آنان اماراتي اند كه اگر بين هفت امارت تقسيم شوند به هر امارت حدود 220 هزار نفر مي رسد. با اين وجود اين كشور در طول ده سال گذشته، روزانه بين 2 تا 3 ميليون بشكه نفت صادر كرده و به جايگاه چهارمين كشور صادركننده نفت رسيده است. اين را هم در نظر داشته باشيم كه كشوري با اين ميزان از درآمد نفت از نظر فرهنگي در پايه اي قرار دارد كه سواحل آن تا پيش از اين و در طول قرن هاي متمادي به ساحل دزدان، قراصنه و ساحل بربريت شناخته مي شده است و كاملا معلوم است در كشوري كه 81 درصد ساكنان آن غيربومي هستند برگزاري انتخابات معنا و مفهومي ندارد كما اينكه در طول50 سالي كه اين كشور ادعاي استقلال از انگليس دارد تنها يك انتخابات در سال 1385 در آن برگزار شده ولي مجلس تشكيل شده حق هيچ گونه مداخله اي در امور سياسي، مالي و اجرايي كشور ندارد.
2- تحرك امارات عربي متحده در امور منطقه، با شرحي كه داده شد، تحرك اصيل و برخاسته از تمايلات داخلي مردم در اين كشور نيست چرا كه 1/5 ميليون جمعيت نمي تواند چنين دخالت هايي را بپذيرد و در آن شريك باشد. عقب نشيني شيوخ امارات پس از ماجراي پهپاد و درز گرفتن ادبياتي كه ايران را متهم مي كردند و حتي براي ايران شرط و شروط مي گذاشتند، عدم اصالت مواضع اماراتي ها را نشان داد. در واقع بايد گفت، عقب نشيني شيوخ امارات در اين روزها در ادامه عقب نشيني دونالد ترامپ و تيم او از تهديد جمهوري اسلامي و نيز در ادامه عقب نشيني بنيامين نتانياهو از توسل به آمريكايي ها براي حمله نظامي به جمهوري اسلامي بود. با اين وصف مي توان گفت، همان طور كه مداخلات ابوظبي و دبي در شرارت هاي غرب آسيا و آفريقا اصالت نداشت و در ادامه نقش آفريني آمريكا و رژيم صهيونيستي بود، سكوت اين روزهاي آن هم اگر چه به طور آشكار از زبوني آن حكايت مي كند، به اشاره آمريكا و رژيم اسرائيل صورت گرفته است.
3- اگر به نقش آفريني هاي مخرب امارات نظر بيفكنيم به خوبي درمي يابيم كه شباهت زيادي با نقش صهيونيست ها در جنايات و سفك دماء مسلمين دارد. كشتار اين روزهاي مردم يمن به دست  نيروهاي ارتش امارات و مزدوران آمريكايي آن در يمن يادآور كشتار مردم در دو اردوگاه فلسطيني «صبرا» و «شتيلا» است. در جريان كشتار مظلومين فلسطيني ساكن در اين دو اردوگاه كه در بيروت واقع شده، فالانژهاي لبناني و ارتش جنوب كه تحت امر آريل شارون وزير جنگ وقت رژيم اسرائيل بودند، مردم مظلوم فلسطين را قتل عام كردند، در جريان آن حمله صدها زن و كودك به شهادت رسيدند. در اينجا هم اماراتي ها همين نقش را در يمن و سودان وليبي و الجزاير و فلسطين در پيش گرفته اند. اين در حالي است كه اگر روي گزينه مزدوري امارات براي رژيم صهيونيستي خط بزنيم، هيچ دليل ديگري نمي يابيم كه با آن اقدامات خائنانه  و جنايتكارانه امارات را توجيه كنيم. آنچه از عملكرد امارات گفته شد نه با وزن و اندازه آن مي خواند و نه با منافع و مصالح آن سازگاري دارد. امارات در اين صحنه به تناسب وضع فرهنگي اش نقش يك چاقوكش شرور را برعهده گرفته كه توسط ديگران براي ارتكاب جنايت به كار گرفته مي شود و اين در حالي است كه خود اين فرد شرور به اين گمان عربده مي كشد كه- براساس آنچه به او گفته اند- كوچه از مردان خالي است. حالا اين شرور مي بيند آنان كه او را به وسط معركه فرستاده اند، خود از ترس بر خود مي لرزند و در حال فرار هستند.
امارات در اين گمان است كه اگر به محور مناقشات موردپسند آمريكايي ها و اسرائيلي ها در منطقه تبديل شود، علاوه بر آنكه به عنوان و اعتبار و قدرتي دست پيدا مي كند، به يك پوشش محكم امنيتي هم دست پيدا مي كند و مي تواند ضمن حضور در صحنه هاي شرارت از تبعات آن ايمن باشد. مقامات امارات با اين سابقه فرهنگي و جمعيت و مساحت در ماه هاي اخير به آن درجه از گستاخي و در واقع حماقت رسيده بودند كه فهرستي از مطالبات را متوجه ايران كردند كه يكي از آن ها اين بود كه ايران از به كار بردن عنوان «خليج فارس» خودداري كند!
4- اينكه امارات با اين سعه محدود چه مي كند يك طرف مسئله است اما طرف اصلي اين است كه امارات جداي از مباحث مرتبط با ايران كه واقعا كمترين اهميتي ندارند، امروز به مركز فتنه عليه اساسي ترين مسايل جهان اسلام تبديل شده است. امارات طي دو دهه اخير و به خصوص از زماني كه رژيم صهيونيستي دريافت، نمي تواند به توسعه اراضي مطابق الگوي از نيل تا فرات دست يابد و علنا از آن كنار كشيد به فكر افتاد تا با استفاده از سلاطين و دربارهاي خائن عربي در جنوب خليج فارس عملا و به صورت نرم افزاري در حوزه هاي اقتصادي و اطلاعاتي نفوذ و ورود كند و به مرور روابط خود را علني كرده و پروژه سيطره بر حوزه عربي را به سرانجام برساند. در اين ماجرا امارات به دليل اينكه بي ريشه بود و حكام آن از خود هيچ اراده اي نداشتند، نقش كليدي را به عهده گرفتند. قرار مشترك اسرائيل و امارات اين بود كه اسرائيل به امارات براي انتقال از يك كشور كوچك و منزوي به كشوري با نقش اول در جنوب خليج فارس كمك كند و در مقابل آن امارات همه توانايي خود را براي بسط قدرت و نفوذ اطلاعاتي، سياسي و اقتصادي رژيم اسرائيل در جنوب خليج فارس به كار بگيرد. از اين رو اگر به رفت وآمد مقامات اسرائيلي طي دهه اخير در جنوب خليج فارس در قالب هاي مختلف از اعزام تيم هاي ورزشي تا هيات هاي اقتصادي نظر بيفكنيم در همه آن ها از امارات تا عمان تا بحرين تا حتي رژيم سعودي روي پاي مقامات اماراتي به خصوص شيخ خليفه بن زايد كه در سال 83 به جاي شيخ زايد امارت ابوظبي را به دست گرفت و نخست وزير او شيخ حمدبن راشد، امير دبي را مي بينيم.
الان هم كه ماجراي خائنانه «معامله قرن» - صفقه القرن- مطرح است، اماراتي ها وعده داده اند كه حدود نيمي از هزينه هاي آن را شخصا برعهده مي گيرند. امارات گمان مي كند با كمك اسرائيل مي تواند حتي جاي دولت هاي سمبليك عربي نظير مصر و سوريه را در بين عرب ها پر كند و از اين طريق كوچكي سرزمين و حقارت فرهنگي و كمي جمعيت خود را بپوشاند.
5- امارات خود به خود تهديدي براي هيچ كس نيست بلكه شرايط آن به گونه اي است كه تهديد از هرسو آن را احاطه كرده است ولي از آنجا كه مقامات اين كشور كوچك ثابت كرده اند كه ارزان ترين و در دسترس ترين ابزار براي صهيونيست هاي جنايتكار مي باشند، نمي توان از كنار نيات پليد و اقدامات خائنانه آنان گذشت. ابوظبي و دبي فعلا از ترس مواجه شدن با شرايط امنيتي كه هيچ كس نمي تواند آن را براي امارات كنترل كند، زبان فرو خورده اند اما نبايد گمان كرد كه آنچه در نهان خانه آنان مي گذرد همان است كه در برون در ملاقات با پمپئو در ابوظبي و يا در ملاقات با پوتين در مسكو مطرح مي كنند. واقعيت اين است كه امارات پل ها را پشت سر خود خراب كرده است و به اين آگاهي رسيده كه شرايط منطقه به ضرر متجاوزين به يمن و مشاركت كنندگان در كشتار مردم سودان و ليبي و... پيش مي رود. آنان ممكن است در اين شرايط به خيانت هايي دست بزنند كه تاديب آنان لازم باشد. اينك بايد به امارات گفت هرچه سريع تر پاي خود را از پرونده هاي منطقه اي به خصوص دو پرونده يمن و سودان بيرون بكشد.
نويسنده: سعدالله زارعي