نگرانی
خیر، حساسیت بله9اسفند-98
تهران- ایرنا- آیا باید مردم را نسبت به
ویروس کرونا نگران کرد یا از نگرانی در آورد؟ آیا حساسیتهای مردم درباره این
پدیده یکسان و مشابه است؟ سیاست کلی حکومت و رسانهها چه باید باشد؟اولین نکتهای
که باید رعایت کرد، اطلاعرسانی صحیح است. چه درباره نحوه برخورد با پدیده و رعایت
اصول بهداشتی و چه در زمینه آمارها و اطلاعات آن.
روزنامه ایران در یادداشتی آورده است: در این
باره وزارت بهداشت باید سیاست اطلاعرسانی خود را تکمیل کند. همه میدانیم که
تعداد مبتلایان به ایدز در ایران حدود ۴۰ هزار نفر است. این آمار ثبت شده و رسمی
است، ولی کارشناسان یقین دارند که ۶۰ تا ۷۰ درصد افراد مبتلا به ایدز در این آمار
نیستند. یا تشخیص داده نشدهاند یا مراجعه نکردهاند. این مسأله درباره کرونا خیلی
حادتر است. ممکن نیست که با تعداد زیر ۲۰۰ نفر مبتلا حدود ۲۰ نفر فوتی وجود داشته
باشد. گرچه آمار رسمی همان است که این وزارتخانه میگوید ولی در عین حال باید
برآورد علمی داشته باشد که چه تعداد دیگر نیز مبتلا شدهاند و این اطلاعرسانی به
نفع همه است. درک مردم از آمار مبتلایان گزارش رسمی نیست بلکه برآورد علمی از
واقعیت است. بنابراین اطلاعرسانی باید با تأکید قطعی و بدون چون و چرا بر بیان
حقیقت، همه حقیقت و نیز نگفتن چیزی بجز حقیقت متمرکز شود.
نکته دوم تعیین مسأله محوری کرونا است. مسأله کرونا حداقل در مراحل اول درمان آن یا میزان مرگ و میر نیست، بلکه مسأله اصلی جلوگیری از اشاعه آن است. اشاعه این بیماری خطرناک است، حتی اگر تعداد تلفات آن کم باشد. بنابراین در این مرحله باید توضیح داد که مسأله اصلی جلوگیری از انتشار آن است، حتی اگر بیماری سادهای باشد. راههای جلوگیری از آن نیز روشن است. باید همه را نسبت به اشاعه آن حساس کرد. دولت باید نشان دهد که در درجه اول در پی شناسایی افراد مبتلا به این بیماری است تا شکاف میان آمار رسمی و آمار حقیقی را کاهش دهد.
نکته سوم این است که میان حساسیت و ترس فاصله بزرگی است. ترس از عوامل منفی در مبارزه با این بیماری است. اتفاق نظر وجود دارد که ترس و نگرانی و نیز تخلیه روانی، موجب تضعیف سیستم دفاعی بدن میشود و تلفات را بیشتر میکند. ولی حساسیت داشتن چنین نیست. یک امر لازم است. یکی از همکاران تعریف میکند که برخی از مشاغل مثل نانوایان یا بقالیها و سوپریها و فعالیتهای مشابه نوعی بیتوجهی و بیخیالی یا روحیه تقدیرگرایی از خود را نشان میدهند، گویی که هیچ مشکلی آنان را تهدید نمیکند. بله شاید برای آنان خطری نداشته باشد و اگر هم مبتلا شوند، به سرعت بهبودی پیدا کنند، ولی افراد آسیبپذیر زیادی هستند که از بیمبالاتی و فقدان احساس مسئولیت آنان زیان خواهد دید.
مسأله دیگر که نباید نادیده گرفته شود، حضور مجموعه کارشناسان و متخصصان غیردولتی در مبارزه با این اپیدمی است. هیچ دلیلی ندارد که متکلم وحده این مسائل فقط مقامات و مسئولان دولتی باشند. پزشکان، پرستاران، جامعهشناسان، روانشناسان و حتی در این مورد خاص اقتصاددانان و کلاً همه گروههای نخبه جامعه بدون تمایز میباید در مسیر مبارزه با این ویروس مشارکت کنند. حرف آنان برای مردم پذیرفتنیتر است. این کار بسیار اثرگذارتر از دلداری دادن و اعتماد دادن صاحبان قدرت است. اتخاذ هر تصمیمی باید با همدلی و پذیرش مردم همراه باشد. مسأله سلامت بویژه برای فرزندان خیلی مهم است. اگر فردا مدارس فعالیت کنند ولی دانشآموزان حاضر نشوند، عوارض زیادی خواهد داشت. البته دولت اگر لازم دید در جایی هم باید قاطعیت از خود نشان دهد. اتفاقاً این دو رفتار مکمل یکدیگرند و به مردم احساس آرامش میدهند.
چهارمین نکته که شاید مهمترین نیز باشد، ضرورت حضور فعال یک رسانه معتبر و مورد اعتماد است. اکنون با وجود تعداد فراوان کانال تلگرامی و دیگر منابع خبری نوعی بلبشوی تحلیلی و اطلاعرسانی به وجود آمده است که وجود آن از اصل ویروس کرونا خطرناکتر است. این آشفتگیهای ذهنی و روانی و اطلاعاتی نتیجه فقدان حضور مؤثر یک رسانه معتبر است و تا این نقیصه حل نشود، هیچ گرهی در این جامعه باز نخواهد شد.
نکته دوم تعیین مسأله محوری کرونا است. مسأله کرونا حداقل در مراحل اول درمان آن یا میزان مرگ و میر نیست، بلکه مسأله اصلی جلوگیری از اشاعه آن است. اشاعه این بیماری خطرناک است، حتی اگر تعداد تلفات آن کم باشد. بنابراین در این مرحله باید توضیح داد که مسأله اصلی جلوگیری از انتشار آن است، حتی اگر بیماری سادهای باشد. راههای جلوگیری از آن نیز روشن است. باید همه را نسبت به اشاعه آن حساس کرد. دولت باید نشان دهد که در درجه اول در پی شناسایی افراد مبتلا به این بیماری است تا شکاف میان آمار رسمی و آمار حقیقی را کاهش دهد.
نکته سوم این است که میان حساسیت و ترس فاصله بزرگی است. ترس از عوامل منفی در مبارزه با این بیماری است. اتفاق نظر وجود دارد که ترس و نگرانی و نیز تخلیه روانی، موجب تضعیف سیستم دفاعی بدن میشود و تلفات را بیشتر میکند. ولی حساسیت داشتن چنین نیست. یک امر لازم است. یکی از همکاران تعریف میکند که برخی از مشاغل مثل نانوایان یا بقالیها و سوپریها و فعالیتهای مشابه نوعی بیتوجهی و بیخیالی یا روحیه تقدیرگرایی از خود را نشان میدهند، گویی که هیچ مشکلی آنان را تهدید نمیکند. بله شاید برای آنان خطری نداشته باشد و اگر هم مبتلا شوند، به سرعت بهبودی پیدا کنند، ولی افراد آسیبپذیر زیادی هستند که از بیمبالاتی و فقدان احساس مسئولیت آنان زیان خواهد دید.
مسأله دیگر که نباید نادیده گرفته شود، حضور مجموعه کارشناسان و متخصصان غیردولتی در مبارزه با این اپیدمی است. هیچ دلیلی ندارد که متکلم وحده این مسائل فقط مقامات و مسئولان دولتی باشند. پزشکان، پرستاران، جامعهشناسان، روانشناسان و حتی در این مورد خاص اقتصاددانان و کلاً همه گروههای نخبه جامعه بدون تمایز میباید در مسیر مبارزه با این ویروس مشارکت کنند. حرف آنان برای مردم پذیرفتنیتر است. این کار بسیار اثرگذارتر از دلداری دادن و اعتماد دادن صاحبان قدرت است. اتخاذ هر تصمیمی باید با همدلی و پذیرش مردم همراه باشد. مسأله سلامت بویژه برای فرزندان خیلی مهم است. اگر فردا مدارس فعالیت کنند ولی دانشآموزان حاضر نشوند، عوارض زیادی خواهد داشت. البته دولت اگر لازم دید در جایی هم باید قاطعیت از خود نشان دهد. اتفاقاً این دو رفتار مکمل یکدیگرند و به مردم احساس آرامش میدهند.
چهارمین نکته که شاید مهمترین نیز باشد، ضرورت حضور فعال یک رسانه معتبر و مورد اعتماد است. اکنون با وجود تعداد فراوان کانال تلگرامی و دیگر منابع خبری نوعی بلبشوی تحلیلی و اطلاعرسانی به وجود آمده است که وجود آن از اصل ویروس کرونا خطرناکتر است. این آشفتگیهای ذهنی و روانی و اطلاعاتی نتیجه فقدان حضور مؤثر یک رسانه معتبر است و تا این نقیصه حل نشود، هیچ گرهی در این جامعه باز نخواهد شد.