3 خبر ویژه اوین نامه ی کیهان علیه زیبا کلام وخاتمی و دیپلمات
های 80 . 11 مهر - 92
|
3 خبر ویژه اوین نامه ی کیهان
در مورد حامیان ائتلافی و تبلیغاتچی دولت مدعی اعتدال گرای روحانی بازتاب
داده شده است که شامل صادق زیبا کلام حامی سابق رفسنجانی که همیشه در حال مانور دادن چرخش و فرصت طلبی می باشد که چرا
به موضع ضد آمریکایی سربازجو شریعتمداری انتقاد کرده است وخواهان ایجاد رابطه با
آمریکا می باشد و متهم به طوطی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا شده است . همچنین جواب
به خاتمی با عنوان تمسخر آمیز اسمشو
نیار، خودشو بیار! داده شده که
چرادیدارش با جورج سوروس را منکر شده است؟ بالاخر خبر ویژه دیگر عنوان باورم نمیشد که با شیطان بزرگ
اینقدر رفیق باشند! به نقل از سفیر سابق آمریکا در عراق و افغانستان است که
گزارش شده وی گفته است از شدت علاقه
برخی دیپلماتهای ایرانی برای همکاری با آمریکا در سال 80 شگفتزده شده بود.
|
«چرا آمریکا باید تحریمها را بردارد؟
مگر ایران چه امتیازی داده که آمریکا بخواهد تحریمها را بردارد؟ اصلاً مذاکره
خاصی نشده و فقط اظهار تمایل دو طرف در مکالمات بوده است.»این جملات مربوط به
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا یا یکی از اعضای صهیونیست کنگره نیست بلکه ادبیات آقای
صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت خبر آنلاین است. وی در این مصاحبه گفته است: مثل
اینکه خودمانیم باورمان شده که آقای روحانی امتیاز مهمی را در نیویورک داده! اصلاً
صحبت و مذاکرهای در کار نبوده، امتیازی داده نشده. ما و آمریکا صرفاً اعلام
آمادگی کردهایم که حاضریم با یکدیگر گفتوگو کنیم. در خلال 15 دقیقه مکالمه
تلفنی- که اهمیتی ندارد که چه کسی تماس گرفته- هم هیچ اتفاق دیگری نیفتاده. نمیدانم
چطور امر بر برخی مشتبه شده که ما گام مهمی برداشتهایم و الان نوبت آمریکاییهاست.وی
میافزاید: طی دو روز گذشته 10-15 پیامک از شخصیتهای اصولگرا و شخصیتهای عضو
انجمنهای اسلامی مستقل دانشجو در کل کشور داشتهام که در آنها آمده است «نوبت
آمریکا است که تحریمها را لغو کند و دست از شیطنت بردارد و حقوق ملت ایران را به
رسمیت بشناسد و...». من خیلی دلم میخواهد بپرسم که ما چه کردهایم و چطور الان
نوبت آمریکا است؟ اینکه با آمریکا با وقار و مودب صحبت کردیم دلیل میشود که
آمریکا، برای ما سند شش دانگ کنگره را بزند و یا دو دور 75 میلیون ایرانی را دور
میدان آزادی بگرداند؟ صرفاً به خاطر اینکه آقای ظریف هولوکاست را انکار نکرده،
آنها باید به ما امتیاز بدهند؟ ما چطور خودمان هم باورمان شده که از آمریکاییها
طلبکار هستیم و آنها باید گامی بردارند؟خبرنگار درباره عدم صداقت طرف آمریکایی میگوید
«البته این را هم نمیتوان نادیده گرفت که هنوز آقای روحانی به ایران نرسیده خانم
رایس در آمریکا اعلام کرد که درخواست تماس تلفنی از سوی ایران بوده و جان کری هم
بار دیگر فعالیت هستهای ما را غیر شفاف خواند. اینها نشان نمیدهد که طرف
آمریکایی هم چندان صادق نیست؟» و زیبا کلام به جای اینکه از موضع یک انصاف منصف -و
نه حتی ایرانی- حرف بزند میگوید: ببینید آمریکاییها هم میتوانند بگویند که ما
شفاف نیستیم و مثلاً نمیگذاریم بازرسین بیایند پارچین را ببینند و تعداد
سانتریفیوژهایمان مرتب بالا میرود و همچنان از اسد حمایت میکنیم و از حزبالله
حمایت کرده و به آن سلاح میدهیم و... اگر آنها این را به ما بگویند ما میگوییم
مگر مذاکره و توافقی شده که انتظاری جز این از ما دارید؟یک بار دیگر این سؤال و
جواب را مرور کنید! آیا این پاسخ، جواب آن سؤال درباره بیصداقتی آمریکاییهاست؟ظاهراً
حق با دوستان آقای زیباکلام است که به وی به خاطر همین ترهاتگویی گفتهاند باید
در اتاق تو در دانشکده حقوق دانشگاه تهران را گل گرفت.
خاتمی بدون اسم بردن از جرج سوروس گفت نه او را دیده و نه صحبتی با او کرده است.وی
مصاحبهای با نشریه اندیشه پویا کرده که ضمن آن میگوید: «به دروغ مینویسند فلانی
برای ایران نسخه نوشته و با خاتمی مذاکره کرده که بیاید آن را در ایران پیاده کند.
میگویند میخواهم نسخه کسی را در ایران اجرا کنم که نه او را دیدهام و نه با او
صحبت کردهام! من برای این انقلاب خون دل خوردهام. من روحانیام. سابقهام در
انقلاب مشخص است. من میخواهم جمهوری اسلامی الگو باشد تا مسلمان و غیرمسلمان آن
بگویند من میتوانم در اینجا زندگی کنم، کار کنم و پیشرفت داشته باشم. من میخواهم
حقوق بشر، روابط مطلوب با جهان، توسعه، زندگی آبرومند و امن در ایران تضمین شود.»هر
چند خاتمی از سوروس اسم نبرده اما رسانههای حامی وی منظور وی را (جرج سوروس)
معرفی کردهاند.محمد خاتمی در حالی مدعی شد نه جرج سوروس یهودی را دیده و نه با او
صحبت کرده است که اسناد و اخبار و شواهد زیادی از این دیدار منتشر شده است.به
گزارش «دانا»، چند سال است که اخبار متعدد از این دیدار و حواشی آن منتشر میشود.
حتی زمانی که در سال 88 خبری مربوط به مشروح مذاکرات 3 سال پیشتر خاتمی و جرج
سوروس به نقل از سوروس در جلسهای که به مناسبت سالگرد 11 سپتامبر در هتل بینالمللی
ترامپ (Trump
Internationl Hotel)
نیویورک و در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمانهای غیردولتی آمریکا واکنش
شتابزده دفتر خاتمی و رسانههای حامی وی را در پی داشت.پایگاه خبری نیوزمکس درباره دیدار خاتمی با جرج سوروس که طی یک شام خصوصی صورت
گرفته است مینویسد: «جرج سوروس، این هفته در بوستون در یک شام خصوصی با محمد
خاتمی، رئیسجمهور سابق ایران، یک «معامله بزرگ» را مورد بحث قرار داد؛ این خبر را
پنجشنبه، منابع متعددی به نیوزمکس گفتند.»تیمرمن موسس بنیاد دموکراسی برای ایران است
که خود نیز مدیر اجرایی آن بود. وی که از نیروهای بخش پژوهشی سازمان جاسوسی آمریکا
(سیا) است، با موسسه آمریکن اینترپرایز و همچنین پروژه قرن جدید برای آمریکا نیز
همکاری دارد. تیمرمن در تاریخ 15 سپتامبر 2006 با اشاره به موضوع هستهای ایران و
بررسی پیشنهادهایی برای چگونگی توقف ایران هستهای از دیدار محرمانه سوروس و خاتمی
در یک ضیافت شام خبر داده و نوشته بود: همزمان و کمتر از یک مایل دورتر از محل گفتوگوی
پهلوی با سانتوروم و مارتینز در سنای آمریکا، جرج سوروس و سایر مخالفان دولت بوش
در هتل هایت گردهم آمده بودند تا تعامل دولت با تهران را خواستار شوند.طبق این
گزارش برخی مقامات به نیوزمکس گفتند سوروس در همین هفته و در یک مراسم خصوصی صرف
شام در بوستون، درباره این معامله بزرگ با محمد خاتمی رئیسجمهوری سابق ایران گفتوگو
کرد. یک ایرانی که در آن مراسم شام حضور داشت، گفت: خاتمی به ما گفت که آمریکا
باید مذاکره با ایران را آغاز کند.
سفیر سابق آمریکا در عراق و افغانستان
از شدت علاقه برخی دیپلماتهای ایرانی برای همکاری با آمریکا در سال 80 شگفتزده
شده بود.وبسایت بیبیسی فارسی ضمن مرور برخی همکاریهای امنیتی اصلاحطلبان با
آمریکا در دهه گذشته نوشت: در آبان سال 88 رایان کراکر سفیر سابق آمریکا در عراق و
افغانستان در خاطرات خود نوشت یک هفته پس از حملات یازده سپتامبر در سال 1380 و در
جریان مذاکرات ژنو با چند دیپلمات ایرانی، مذاکراتی درباره حمله به افغانستان
داشته است.کراکر نوشته بود. «من واقعا از هویت طرفهای ایرانی خود متعجب شده بودم.
دو نفر از سه نفرشان در آمریکا درس خوانده بودند و ما در وقت تنفس راجع به فوتبال
دانشگاه یو.سی.ال.ای حرف میزدیم.»کراکر افزوده بود: «آنچه که برایم جالبتر از
همه بود، اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا (همان «شیطان بزرگ») به حیاط
خلوت ایران یعنی افغانستان بود. اوایل اکتبر، یعنی تقریبا یک ماه پس از حملات 11
سپتامبر، ما پشت میز یکی از سالنهای کنفرانس سازمان ملل نشسته بودیم و در مورد
ساختار پارلمان بعد از طالبان صحبت میکردیم. یکی از دیپلماتهای ایرانی رفته رفته
به تنگ آمد و سرانجام سرپا ایستاد و تقریبا با فریاد گفت که ما نباید در مورد «چه
باید باشد» صحبت کنیم. تا زمانی که رژیم کنونی - در افغانستان - بر سر کار است،
هیچ کدام از این حرفها سودی ندارد. سپس او اتاق را ترک کرد. بمباران افغانستان
توسط آمریکا چند روز بعد آغاز شد.»یادآور میشود دولت آمریکا پاداش این همکاری کمسابقه
را با اعطای عنوان اهانتآمیز «محور شرارت» به ایران جبران کرد. بعدها رئیس دولت
اصلاحات و وزیر خارجه از این ناسپاسی آمریکا ابراز گلایه کردند.