آنقدر در کشور مدعی امن
ترین کشور جهان امنیت وجود دارد ومکمل آزادی ورفاه اجتماعی شده است که آبمیوه مسموم
موجب مرگ وتخلیه جیب مرده یا مقتول می شود
. چون این شیوه ی مرگ بخشی از بد آموزی های درون زندان است که خمینی شیاد ودست پرورده
اش لاجوردی قصاب آن را دانشگاه نامیدند . اما داستان چنین گزار ش شده است که مرد
تازه اززندان آزاد شده با آبمیوه مسموم از طعمههای خود سرقت میکرد، و به اتهام
قتل یکی از قربانیان به پرداخت دیه و تحمل شلاق محکوم شد . ابتدا تلفن مرده دست یک
مالخر دیده می شود که می گوید این گوشی را از فردی به نام ماشاءالله خریدهام.
با این اعترافات ماشاءالله نیز شناسایی و دستگیر می شود. وی که 40 ساله است ابتدا منکر قتل می شود .اما با زور وفشار و شکنجه لب به اعتراف می گشاید و می گوید چندی قبل به اتهام سرقت دستگیر و روانه زندان
شدم. در آنجا با یک سارق حرفهای دوست شدم که روش سرقت با آبمیوه مسموم را به من
آموزش داد. وی 28 اردیبهشت سال 91 از زندان آزاد می شود اما چون بیکاره بوده است بنابراین از همان روز اول سرقت را با استفاده از
شیوهای که در زندان آموخته بود آغاز می
کند . وی افزوده در پارکشهر قدم میزدم،
طعمههایم را شناسایی میکردم و سپس با طرح دوستی به آنها آب میوه مسموم تعارف میکردم
و پس از اطمینان از بیهوشی طعمهها اموالشان را به سرقت میبردم. بهرحال اولیای دم مقتول در دادگاه برای قاتل پدرشان
تقاضای قصاص کردند. بدون شک قاتل ومقتول جزو قربانیان مناسبت نا عادلانه یتبعیض آمیز حاکم ناشی از فقر
وبیکاری و اعتیادند که مقصر رهبر ولی فقیه ودولت مردان می باشند.
مرد تبهکاری که با آبمیوه مسموم از طعمههای خود سرقت میکرد، به
اتهام قتل یکی از قربانیان به پرداخت دیه و تحمل شلاق محکوم شد.26 خرداد سال گذشته
خانواده مرد 65 سالهای به نام نعمت با مراجعه به کارآگاهان پلیس آگاهی از ناپدید
شدن مرموز او خبر دادند. کارآگاهان در بررسیهای خود دریافتند که نعمت بازنشسته
بوده و روز حادثه به پارکشهر رفته بود. در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه
داشت 19 تیر ماه جسد مردی در یک کانال آب حوالی بزرگراه مدرس کشف شد. با خارج کردن
جسد و بررسیهای اولیه مشخص شد جسد کشف شده متعلق به «نعمت» است.از سوی دیگر در
ادامه بررسیها مشخص شد که فردی در حال استفاده از تلفن همراه نعمت است. با کشف
این سرنخ فرد مورد نظر شناسایی و دستگیر شد.او در بازجوییها با اظهار بیاطلاعی
از مرگ نعمت گفت: من مالخر هستم و این گوشی را از فردی به نام ماشاءالله خریدهام.
با این اعترافات ماشاءالله نیز شناسایی و دستگیر شد.متهم 40 ساله در ابتدا منکر
هرگونه جرمی شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: چندی قبل به اتهام سرقت
دستگیر و روانه زندان شدم. در آنجا با یک سارق حرفهای دوست شدم که روش سرقت با
آبمیوه مسموم را به من آموزش داد.وی تاکید کرد: 28 اردیبهشت سال 91 از زندان آزاد
شدم و از همان روز اول سرقت را با استفاده از شیوهای که در زندان آموخته بودم
آغاز کردم. قاتل افزود: در پارکشهر قدم میزدم، طعمههایم را شناسایی میکردم
و سپس با طرح دوستی به آنها آب میوه مسموم تعارف میکردم و پس از اطمینان از
بیهوشی طعمهها اموالشان را به سرقت میبردم.بنابراین گزارش اولیای دم مقتول در
دادگاه برای قاتل پدرشان تقاضای قصاص کردند.قاضی عزیز محمدی نیز با تفهیم اتهام به
ماشاءالله از او خواست به دفاع از خود بپردازد که متهم با قبول اتهامش اظهار داشت:
با مقتول در پارک شهر آشنا شدم. با او طرح دوستی ریخته و او را به خانهام دعوت
کردم. در طول مسیر یک آبمیوه مسموم به او دادم که پس از رسیدن به بزرگراه مدرس او
گفت خوابش میآید. کنار اتوبان توقف کردم و او پس از پیاده شدن از موتور بیهوش شد.
کیف و تلفن همراهش را سرقت کرده و از محل گریختم.پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل
مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شده و متهم را به خاطر قتل غیرعمد به
پرداخت دیه و 74 ضربه شلاق محکوم کردند.