ایمیل دریافتی : 15 آبان - 92
تامل بر انگیز است. نه؟
در کارگاه آموزشي "منابع
انساني" ، مدرس دوره، نکاتي در خصوص زبان فارسي و پيچيدگيهاي آن مطرح
کرد که بسيار جالب بود.
به محل نشست و برخاست هواپيما در زبان انگليسي "Air
Port" مي گويند. ترجمه تحت اللفظي اش ميشود "بندر
هوايي". عربها به همين مکان "مطار" ميگويند، يعني "محل
پرواز" و افغانها به آن ميگويند: "ميدان هوايي". ما هم که
ميدانيد چه ميگوييم: فرودگاه!
انگليسي زبانان به محل
مداواي بيماران ميگويند"Hospital" ، که به معناي مکان آسايش و راحتي است. اعراب به آن
"مستشفي" يعني مکان شفاگرفتن ميگويند، افغانها به آن "شفاخانه"
ميگويند و ما چنان که ميدانيد، تا قبل از پهلوي اول، "مريض خانه" و بعد
از آن کمي شيک تر: "بيمارستان"
واقعاً چرا؟ چرا ما از Airport فقط نشستن را ديده ايم؟ اصل
قضيه که "پرواز" بوده است را چرا نديده ايم؟ شما با شنيدن کلمه
بيمارستان چه تصويري در ذهنتان ايجاد ميشود؟ غير از اينکه محيطي افسرده کننده و
سرد و پر از بيمار؟ اين کلمه در فارسي در واقع بيماردان است! محلنگهداري بيماران.
بر خلاف زبانهاي ديگر که محل خوب شدن و شفايافتن است.
چرا ما ميگوييم "کسب و کار"؟ نميگوييم
کار و کسب؟
مگر نه اينکه اول بايد کاري باشد تا منجر به کسب شود؟ چرا ميگوييم "گفت و
گو" ؟
مگر قرار است دو طرف فقط حرف بزنند؟ شنيدني در کار نيست؟ گفت و شنود نيست؟
واقعيت اين است که نوع ساخت اين کلمات، نشانگر
نوعي تفکر است. تفکري که لابد از پس هزاران سال، پس از جنگ و گريزهاي بسيار، پس از
ستم کشي ها و ستمگري هاي فراوان و دهها افت و خيز ديگر سر برآورده و اين کلمات را
ساخته است. (اصلاً همين افت و خيز، مگر نبايد خيز اصالتاً اول باشد؟ چرا اول
افتادن را ديده ايم؟
لابد نااميدي بر مردم ديار حاکم بوده که از شفا
نوميد است و Hospital برايش خانه بيماران است و بس.
لابد از بس سقوط و سرنگوني ديده، پرواز را باور
ندارد و Airport را هم محل نشستن ميداند و
اميدي به پريدن ندارد.
لابد تا بوده در اين ديار، کار اصل نبوده و
اصلاً بزرگان کار نميکرده اند. چنانکه کار فعل خران بوده است و گفته ايم: خرکار! و منظورمان پرکار بوده است.خواستم بگويم مشکلات ما تاريخي
تر و ريشه دارتر از اين حرف هاست، چنانکه حتي در زبان مان هم خودش را نشان مي دهد.
لاجرم درمانش هم به اين سادگي ها نخواهد بود.