روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 21 مرداد
ماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه جمهوری
اسلامی " آیا این، جنگ جهانی سوم است؟ "
گفته می شود پس از رگبارباران درمنطقه ی کویری جای پای شتر کویری را که آب
باران پر کرده بود . در جوار این گودال کوچک جای پای شتر لانه ی مورچه ای بود که موجب آبگرفتگی لانه اش شده بود . طوری که
سراسیمه از لانه اش بیرون زده وفریاد برآورد که بشتابید سیل آمده ودارد همه چیزراباخودش
می برد . به وی جواب داده شد چه خبر است؟ فقط مقداری باران آمده است .چون لانه
تورا آب گرفته است فکر می کنی سیل بنیان کن جاری شده است و دارد همه چیزر ا باخودش
می برد . حال داستان رژیم وارونه ی ولایت فقیه جنگ افروز است .چون برای بقای ننگین
اش منطقه را ناامن وبی ثبات کرده در تنگنا قرار گرفته است . به خصوص که از موضع
ضعف مجبور به پذیرش توافق هسته ای شده است .
از طرف دیگرا وضاع هم پیمانانش عراق وسوریه و حوثی های یمنی وحزب الشیطان
لبنان بحرانی شده است. ولی موقعیتی برای روس ها پیش آمده تا فرصت طلبانه بهره
برداری سیاسی- نظامی- اقتصادی کند. بنابراین قلمزن روزی نامه حکومتی هوار زنان
سئوال کرده است آیا جنگ جهانی سوم است؟
بعد از پایان گرفتن جنگ جهانی دوم در سال 1324 همواره تاکنون صحبت از جنگ
جهانی سوم مطرح بوده و حتی چند بار از بعضی حوادث تند و تلخ منطقهای به ویژه در
منطقه خاورمیانه بوی جنگ جهانی سوم به مشام رسید. مسابقه تسلیحاتی آمریکا و شوروی
که دوران جنگ سرد نامیده شد، گاهی زمینه ساز جنگ جهانی سوم دانسته میشد و اکنون
نیز منازعاتی که میان روسیه و آمریکا وجود دارد تا حدودی هشدار دهنده وقوع چنین
جنگی است.
در تفسیر بعضی صاحبنظران، تروریسم لجام گسیختهای که این سالها در منطقه خاورمیانه جریان دارد، «جنگ جهانی سوم» دانسته شده است. این افراد بر این باور هستند که تروریسم موجود در سوریه، لبنان، عراق، لیبی، افغانستان و پاکستان، نه آتش تهیه بلکه خود جنگ جهانی سوم است که قدرتهای استعماری غربی در منطقه نفتخیز و استراتژیک خاورمیانه به راه انداختهاند تا از این مسیر بتوانند منافع خود را تامین نمایند.
علت اینکه منطقه خاورمیانه برای جنگ جهانی سوم زبان زد است و همه انتظار دارند این جنگ از این منطقه شروع شود، اینست که خاورمیانه به دلیل برخورداری از نفت و گاز و سایر ثروتهای زیرزمینی، لقمه بسیار چربی برای استعمارگران است. امروز اگر فرضیه جنگ جهانی سوم از مجرای تروریسم را بپذیریم میتوان گفت قدرتهای استعمارگر غربی یعنی آمریکا و چند کشور اروپائی، با به راه انداختن این جنگ درحال تعقیب کردن سه هدف مهم هستند که عبارتند از به جیب زدن درآمد سرشار نفت و گاز، مهار نمودن روسیه و حفاظت از موجودیت متزلزل رژیم غاصب صهیونیستی.
پرونده نفت و گاز کاملاً روشن است. اصولاً هدف اصلی از باز شدن پای استعمارگران به منطقه خاورمیانه این بود که ثروتهای زیرزمینی ملتهای این منطقه به ویژه نفت و گاز آن را چپاول کنند. ماجرای دستاندازی انگلیس به نفت ایران که با اعتراض مردم و ملی شدن صنعت نفت منجر گردید و سرانجام با کودتای آمریکائی 28 مرداد به مسیر دیگری کشیده شد، یک نمونه از این چپاول است. حضور ایتالیائیها در لیبی و مبارزات عمر مختار و یاران او علیه آنها، نمونه دیگر این ماجراست. سلطه آمریکا بر عربستان و به راه انداختن جنگ در عراق و اشغال این کشور در سال 1382 نیز با همین هدف صورت گرفت. کما اینکه قبل از آن نیز انگلیس در عراق همین هدف پلید را دنبال کرد و خسارات زیادی به کشور و ملت عراق وارد ساخت.
همزمان با چپاول نفت و گاز و سایر ثروتهای زیرزمینی منطقه خاورمیانه، دو هدف امنیتی قدرتهای غربی یعنی مهار کردن روسیه و حفاظت از موجودیت نامشروع رژیم غاصب صهیونیستی نیز دنبال میشود.
روسیه، با پشت سر گذاشتن افت و خیزهای بعد از فروپاشی شوروی، اکنون یک دولت قدرتمند و مطرح است. موقعیت استراتژیک روسیه نیز بالقوه برای منافع غرب یک تهدید محسوب میشود. به همین دلیل، آمریکا با هم پیمانان اروپائی خود درصدد کوتاه ساختن دست روسیه در منطقه خاورمیانه هستند. آنها در جریان انقلابهای مردمی سالهای اخیر توانستند روسیه را در بعضی کشورهای عربی منزوی نمایند اما روسها با درک حساسیت موضوع، در سوریه ایستادگی کردند و اجازه ندادند آمریکا و اروپا به هدفشان در این کشور برسند. هر چند اشتباه استراتژیک روسیه در یمن که مانع تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه انصارالله و انقلابیون نشد، لطمه شدیدی به اعتبار مسکو وارد کرد ولی سران کرملین در مجموع با ایستادگی در برابر مداخلات غرب به ویژه آمریکا در خاورمیانه و اوکراین، موجودیت خود را در برابر غرب حفظ کردهاند. به همین جهت، آمریکا و قدرتهای غربی تلاش میکنند خود را از این مزاحم راحت کنند. حمایت همه جانبه غرب از تروریسم در کشورهای منطقه و کشاندن آن تا مرزهای روسیه این هدف را نیز دنبال میکند.
موجودیت رژیم صهیونیستی برای غرب منافع زیادی دارد. آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپائی از رهگذر وجود رژیم صهیونیستی در قلب منطقه خاورمیانه، از یکطرف به بهانه توازن قدرت و امنیت منطقه انقلابهای مردمی را سرکوب میکنند و از طرف دیگر سلاحهای انبار شده در کارخانههای جنگ افزارسازی خود را به اعراب میفروشند و در همان حال طرحهای مداخله جویانه خود در منطقه را عملی مینمایند. اینها منافع مهمی هستند که قدرتهای سلطه طلب غربی به خاطر رسیدن به آنها حاضرند به هر کاری دست بزنند و منطقه و مردم آن را به آتش بکشند.
گرفتاری بزرگی که اکنون تروریسم برای مسلمانان به وجود آورده اینست که جنایات ارتکابی به نام اسلام ثبت میشود و غربیها که خودشان این بلا را به جان ملتهای منطقه انداختهاند، با شگردهای تبلیغاتی گستردهای تلاش میکنند چهره اسلام را به استناد همین جنایات، چهرهای خشن و سیاه نشان دهند. این، یعنی مسلمانان در عین حال که کشته میدهند و متحمل خسارتهای مالی میشوند و دشواریهای ناشی از ناامنی را تحمل میکنند، شاهد اهانت به مقدسات و عقائد خود نیز باشند. چنین خسران بزرگی برای مسلمانان، کم سابقه است و متاسفانه کسی درصدد جلوگیری از این خسران نیست.
اگر تروریسم گسترده موجود در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه را جنگ جهانی سوم بدانیم، این جنگ اکنون از مرزهای منطقه عبور کرده و درحال نفوذ به مناطق امن بانیان این جنگ است. خبرهائی که این روزها از اروپا و آمریکا و کشورهای عربی حامی تکفیریهای تروریست میرسد، حاکی از فعال شدن شاخههای این گروههای تکفیری در این کشورهاست. هر چند این واقعیت به معنای افتادن چاه کنها در چاهی است که خود کندهاند اما هیچکس نباید از گسترش تروریسم خوشحال باشد. خاصیت جنگ جهانی اینست که فراگیر و آفات آن گسترده است.
بنابر این، همه باید برای خاموش کردن شعلههای این آتش اقدام کنند و برای ریشه کن شدن جنگ، ریشه استعمار را بسوزانند، کاری که در جهان امروز، که جهان ارتباطات است و نمیتوان ملتها را از اطلاعات محروم ساخت، کاملاً شدنی است.
در تفسیر بعضی صاحبنظران، تروریسم لجام گسیختهای که این سالها در منطقه خاورمیانه جریان دارد، «جنگ جهانی سوم» دانسته شده است. این افراد بر این باور هستند که تروریسم موجود در سوریه، لبنان، عراق، لیبی، افغانستان و پاکستان، نه آتش تهیه بلکه خود جنگ جهانی سوم است که قدرتهای استعماری غربی در منطقه نفتخیز و استراتژیک خاورمیانه به راه انداختهاند تا از این مسیر بتوانند منافع خود را تامین نمایند.
علت اینکه منطقه خاورمیانه برای جنگ جهانی سوم زبان زد است و همه انتظار دارند این جنگ از این منطقه شروع شود، اینست که خاورمیانه به دلیل برخورداری از نفت و گاز و سایر ثروتهای زیرزمینی، لقمه بسیار چربی برای استعمارگران است. امروز اگر فرضیه جنگ جهانی سوم از مجرای تروریسم را بپذیریم میتوان گفت قدرتهای استعمارگر غربی یعنی آمریکا و چند کشور اروپائی، با به راه انداختن این جنگ درحال تعقیب کردن سه هدف مهم هستند که عبارتند از به جیب زدن درآمد سرشار نفت و گاز، مهار نمودن روسیه و حفاظت از موجودیت متزلزل رژیم غاصب صهیونیستی.
پرونده نفت و گاز کاملاً روشن است. اصولاً هدف اصلی از باز شدن پای استعمارگران به منطقه خاورمیانه این بود که ثروتهای زیرزمینی ملتهای این منطقه به ویژه نفت و گاز آن را چپاول کنند. ماجرای دستاندازی انگلیس به نفت ایران که با اعتراض مردم و ملی شدن صنعت نفت منجر گردید و سرانجام با کودتای آمریکائی 28 مرداد به مسیر دیگری کشیده شد، یک نمونه از این چپاول است. حضور ایتالیائیها در لیبی و مبارزات عمر مختار و یاران او علیه آنها، نمونه دیگر این ماجراست. سلطه آمریکا بر عربستان و به راه انداختن جنگ در عراق و اشغال این کشور در سال 1382 نیز با همین هدف صورت گرفت. کما اینکه قبل از آن نیز انگلیس در عراق همین هدف پلید را دنبال کرد و خسارات زیادی به کشور و ملت عراق وارد ساخت.
همزمان با چپاول نفت و گاز و سایر ثروتهای زیرزمینی منطقه خاورمیانه، دو هدف امنیتی قدرتهای غربی یعنی مهار کردن روسیه و حفاظت از موجودیت نامشروع رژیم غاصب صهیونیستی نیز دنبال میشود.
روسیه، با پشت سر گذاشتن افت و خیزهای بعد از فروپاشی شوروی، اکنون یک دولت قدرتمند و مطرح است. موقعیت استراتژیک روسیه نیز بالقوه برای منافع غرب یک تهدید محسوب میشود. به همین دلیل، آمریکا با هم پیمانان اروپائی خود درصدد کوتاه ساختن دست روسیه در منطقه خاورمیانه هستند. آنها در جریان انقلابهای مردمی سالهای اخیر توانستند روسیه را در بعضی کشورهای عربی منزوی نمایند اما روسها با درک حساسیت موضوع، در سوریه ایستادگی کردند و اجازه ندادند آمریکا و اروپا به هدفشان در این کشور برسند. هر چند اشتباه استراتژیک روسیه در یمن که مانع تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه انصارالله و انقلابیون نشد، لطمه شدیدی به اعتبار مسکو وارد کرد ولی سران کرملین در مجموع با ایستادگی در برابر مداخلات غرب به ویژه آمریکا در خاورمیانه و اوکراین، موجودیت خود را در برابر غرب حفظ کردهاند. به همین جهت، آمریکا و قدرتهای غربی تلاش میکنند خود را از این مزاحم راحت کنند. حمایت همه جانبه غرب از تروریسم در کشورهای منطقه و کشاندن آن تا مرزهای روسیه این هدف را نیز دنبال میکند.
موجودیت رژیم صهیونیستی برای غرب منافع زیادی دارد. آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپائی از رهگذر وجود رژیم صهیونیستی در قلب منطقه خاورمیانه، از یکطرف به بهانه توازن قدرت و امنیت منطقه انقلابهای مردمی را سرکوب میکنند و از طرف دیگر سلاحهای انبار شده در کارخانههای جنگ افزارسازی خود را به اعراب میفروشند و در همان حال طرحهای مداخله جویانه خود در منطقه را عملی مینمایند. اینها منافع مهمی هستند که قدرتهای سلطه طلب غربی به خاطر رسیدن به آنها حاضرند به هر کاری دست بزنند و منطقه و مردم آن را به آتش بکشند.
گرفتاری بزرگی که اکنون تروریسم برای مسلمانان به وجود آورده اینست که جنایات ارتکابی به نام اسلام ثبت میشود و غربیها که خودشان این بلا را به جان ملتهای منطقه انداختهاند، با شگردهای تبلیغاتی گستردهای تلاش میکنند چهره اسلام را به استناد همین جنایات، چهرهای خشن و سیاه نشان دهند. این، یعنی مسلمانان در عین حال که کشته میدهند و متحمل خسارتهای مالی میشوند و دشواریهای ناشی از ناامنی را تحمل میکنند، شاهد اهانت به مقدسات و عقائد خود نیز باشند. چنین خسران بزرگی برای مسلمانان، کم سابقه است و متاسفانه کسی درصدد جلوگیری از این خسران نیست.
اگر تروریسم گسترده موجود در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه را جنگ جهانی سوم بدانیم، این جنگ اکنون از مرزهای منطقه عبور کرده و درحال نفوذ به مناطق امن بانیان این جنگ است. خبرهائی که این روزها از اروپا و آمریکا و کشورهای عربی حامی تکفیریهای تروریست میرسد، حاکی از فعال شدن شاخههای این گروههای تکفیری در این کشورهاست. هر چند این واقعیت به معنای افتادن چاه کنها در چاهی است که خود کندهاند اما هیچکس نباید از گسترش تروریسم خوشحال باشد. خاصیت جنگ جهانی اینست که فراگیر و آفات آن گسترده است.
بنابر این، همه باید برای خاموش کردن شعلههای این آتش اقدام کنند و برای ریشه کن شدن جنگ، ریشه استعمار را بسوزانند، کاری که در جهان امروز، که جهان ارتباطات است و نمیتوان ملتها را از اطلاعات محروم ساخت، کاملاً شدنی است.