روزی نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 8 شهریور ماه سال
1394
سرمقاله نویس :
روزی نامه ی جمهوری اسلامی "راه
رجائی و باهنر اینست"
سرمقاله
نویس نگفته است از 30 خرداد 60 تا 8
شهریور 60 چه مدت گذشته بود؟ همانگونه که مجاز نیست یا علاقه ندارد بگوید قبل از 30
خرداد 60 تا 22 بهمن چه گذشت ؟ یا بگوید مبارزان راه آزادی قبل از 22 بهمن برای چه اهداف و آرمانی مبارزه
می کردند؟ آن موقع خمینی کجا بود وچه می کرد ؟ پیروانش که پس از انقلاب همکاره
شدند چه می کردند؟ اما سئوال است که پس از انقلاب با مبارزان وفعالان سیاسی چگونه برخورد شد؟ چه تعداد نوجوانان دانش آموز
نشریه فروش یک سازمان سیاسی توی خیابان ها
به فجیع ترین وجه ضد انسانی در برخی از شهرهای ایران به قتل رسیدند؟ چرا تظاهرات
مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 در تهران به
خاک وخون کشیده شد؟ پس از آن چه تعداد فعالان سیاسی دستگیر و شکنجه و اعدام شدند؟
بنابراین واقعه 8 شهریور معلول علت هایی بود که اشاره شد . در صورتیکه گزارشگر همین روزی نامه جمهوری اسلامی بدون کوچکترین
اشاره به جنایات رخ داده شده تا قبل از 8
شهریور در مورد کشته شدن باهنر و رجایی در 8شهریور 60 ازاین دو به عنوان
کبوتر سپید بال عشق یادکرده است . از سوی همکارش
سرمقاله نویس هم با عنوان " راه رجایی و باهنر اینست" اشاره به سازمان قربانی کرده است . البته بدون اینکه بگوید محمدجواد باهنر همچون محمدحسین بهشتی با فرخ روی
پارساوزیر آموزش زمان شاه که پس از انقلاب تیرباران شد همکاری نزدیک داشتند
.طوریکه کتب فقه دبیرستان را تهیه و تنظیم می کردند .
امروز،
هشتم شهریور ماه، سالروز شهادت دو تن از مسئولین نظام جمهوری اسلامی به دست گروهک
تروریستی منافقین است. در 8 شهریور 1360 رئیسجمهور محمدعلی رجائی و نخستوزیر حجت
الاسلام دکتر محمد جواد باهنر، در انفجار دفتر نخست وزیری درحالی که در جلسهای
کاری حضور داشتند به شهادت رسیدند. آنها فقط سه هفته در این مسئولیتها
بودند که در آتش خشم منافقین سوختند و لذا دولت آنها فرصتی برای خدمت اجرائی به کشور
و مردم پیدا نکرد ولی در همان مدت کوتاه و در دوران قبل از استقرار دولتشان با سخن
و روشی که در تعامل با مردم داشتند، درسهائی به عنوان سرمشق برای مسئولین بعد از
خود بر جای گذاشتند که در تاریخ نظام جمهوری اسلامی جاودانه شدند و هر ساله هفته
اول شهریور به یاد آنها با عنوان «هفته دولت» فرصت مناسبی برای یادآوری آنچه باید
خط مشی مسئولان را تشکیل دهد پدید میآورد.
با استفاده از فرصت هفته دولت، ضمن مروری کوتاه و اجمالی بر سیره شهیدان رجائی و باهنر، نکاتی را به دولتمردان امروز که میراثداران آن دو شهید عزیز هستند یادآور میشویم.
رجائی و باهنر، قبل از آنکه مسئول اجرائی باشند، معلم بودند. آنها هر دو مبارز و مجاهد بودند و رسیدن به مسئولیتهای اجرائی بهیچوجه و هرگز طعمهای برای آنها محسوب نمیشد. به عبارت روشن تر، رجائی و باهنر، از میراث گذاران انقلاب بودند نه میراث خواران. درباره ویژگیهای این دو شهید ارجمند هرچه گفته و نوشته شود باید با توجه به همین ویژگی باشد، ویژگی مهمی که در هر کس یافت شود، او را در سطح نازل طمع ورزی به جنبه دنیائی و ابزار قرار دادن قدرت و مسئولیت برای میراث خواری انقلاب دور میکند و به بالاترین سقف خدمتگزاری به مردم و تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ ایثار میرساند. شهیدان رجائی و باهنر به همین دلیل بود که خود را وقف انقلاب کرده بودند و برای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمیورزیدند.
کسانی که برای رضای خدا و خدمت به بندگان خدا از زندگی راحت و آسایش خود چشم بپوشند و به دل حادثه بروند و در کوره داغ شکنجه و زندان و تبعید و محرومیتها آبدیده شوند، وقتی به مسئولیت اداره کشور میرسند، برای عنوانها و سمتها و مقامهائی که به آنها روی میآورند اصالت قائل نمیشوند بلکه اصالت از نظر آنها متعلق به خدمت در راه خداست. شهیدان رجائی و باهنر این چنین بودند. آنها هرگز برای رسیدن به اهداف خود از مرز منطق و اخلاق عبور نکردند، در برابر زیاده خواهیها اعم از داخلی و خارجی تسلیم نشدند، اخلاق را محور اصلی سخن گفتنها و عملکردهای خود قرار دادند، ترویج فرهنگ اسلامی و نهادینه کردن رفتارهای دینی و اخلاقی را وجهه همت خود قرار دادند و در مواردی که نظرها و منافع شخصی خود را با مصالح بالاتر در تزاحم میدیدند هرگز در ترجیح دادن مصالح بالاتر و کنار گذاشتن نظر و منافع خود کمترین تردیدی به خود راه ندادند. اینگونه بود که راه رجائی و باهنر، راه نظام جمهوری اسلامی شد و هفته دولت، هفتهایست که باید مسئولان نظام جمهوری اسلامی با مرور سیره این دو بزرگمرد، چگونه زیستن و چگونه با مردم بودن را فرا بگیرند و نقشه راه خود قرار دهند.
یکی از هنرهای رجائی و باهنر این بود که بیاعتنا به تهمتها، بیحرمتیها و زخم زبانهای مخالفان بیمنطق، به انجام وظیفه مشغول بودند و وقت خود را صرف مشاجرات بیهوده نمیکردند. همین امتناع از بیهوده گوئیها نقش بسیار مهمی در محبوبیت این دو شهید بزرگوار در میان مردم داشت. اینکه بعد از گذشت سه دهه از شهادت رجائی و باهنر، دولتمردان تلاش میکنند با تشبیه خود به آنان، درجه اعتبار خود را نزد مردم و افکار عمومی بالا ببرند، به این دلیل است که این دو شهید عزیز همچنان نزد مردم از محبوبیت بالائی برخوردار هستند.
در مواجهه با دشمنان خارجی نیز رجائی و باهنر با تکیه بر اصول و معیارهای انقلابی و اسلامی برخورد میکردند و در برابر زیادهخواهیها میایستادند و از حقوق ملت و منافع و مصالح کشور دفاع جانانه میکردند. شهید رجائی در سفر به آمریکا در دوران نخست وزیری برای سخنرانی در سازمان ملل وقتی با این سوال یک خبرنگار مواجه شد که شما نگران نیستید آمریکا شما را در ازاء گروگان گیری کارکنان سفارتش در تهران به گروگان بگیرد، زخمهای پایش را که ناشی از شکنجه در زندانهای شاه بود به خبرنگاران نشان داد و گفت ما مدتها گروگان آمریکا بودیم و رژیم پهلوی به عنوان دست نشانده آمریکا مخالفین خود را در زندانها اینگونه شکنجه میکرد و این قبیل حوادث برای ما تازگی ندارد.
این برخورد، آنهم در خاک آمریکا، آثاری به مراتب مخربتر از صدها بمب و صدها هزار گلوله توپ بر سیاستهای استعماری و زیادهخواهیهای آمریکا دارد، کما اینکه انزوای آمریکا در افکار عمومی مردم جهان و استقبال ملتها از آرمانهای امام خمینی و حمایت آنها از انقلاب اسلامی را در نقاط مختلف جهان مشاهده کردیم. رجائی، بدون سلاح به آمریکا رفت و از زبان خود نیز استفاده نامعقول و خارج از موازین اخلاق و منطق نکرد، بلکه فقط با تکیه بر واقعیتهای انکارناپذیر و با استفاده از روش منطقی مطالب خود را به زبان آورد و همین منطق انقلابی بود که به برترین و کارآمدترین سلاح علیه شیطان بزرگ تبدیل شد.
امروز، جامعه ما بشدت نیازمند اخلاق و منطق است. بداخلاقی و ایجاد تنشهائی که ناشی از فاصله داشتن با منطق است، همچون موریانه درحال خوردن و فرسوده کردن بنیانهای جامعه است. مسئولان نظام جمهوری اسلامی در ردههای مختلف باید برای باز گرداندن جامعه به فرهنگ دوران مسئولیت رجائی و باهنر تلاش کنند و مطمئن باشند که حاکم کردن اخلاق و منطق بر گفتارها و رفتارها و تبدیل نمودن آن به فرهنگ جامعه، موثرترین گام برای پیمودن راه رجائی و باهنر است.
با استفاده از فرصت هفته دولت، ضمن مروری کوتاه و اجمالی بر سیره شهیدان رجائی و باهنر، نکاتی را به دولتمردان امروز که میراثداران آن دو شهید عزیز هستند یادآور میشویم.
رجائی و باهنر، قبل از آنکه مسئول اجرائی باشند، معلم بودند. آنها هر دو مبارز و مجاهد بودند و رسیدن به مسئولیتهای اجرائی بهیچوجه و هرگز طعمهای برای آنها محسوب نمیشد. به عبارت روشن تر، رجائی و باهنر، از میراث گذاران انقلاب بودند نه میراث خواران. درباره ویژگیهای این دو شهید ارجمند هرچه گفته و نوشته شود باید با توجه به همین ویژگی باشد، ویژگی مهمی که در هر کس یافت شود، او را در سطح نازل طمع ورزی به جنبه دنیائی و ابزار قرار دادن قدرت و مسئولیت برای میراث خواری انقلاب دور میکند و به بالاترین سقف خدمتگزاری به مردم و تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ ایثار میرساند. شهیدان رجائی و باهنر به همین دلیل بود که خود را وقف انقلاب کرده بودند و برای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمیورزیدند.
کسانی که برای رضای خدا و خدمت به بندگان خدا از زندگی راحت و آسایش خود چشم بپوشند و به دل حادثه بروند و در کوره داغ شکنجه و زندان و تبعید و محرومیتها آبدیده شوند، وقتی به مسئولیت اداره کشور میرسند، برای عنوانها و سمتها و مقامهائی که به آنها روی میآورند اصالت قائل نمیشوند بلکه اصالت از نظر آنها متعلق به خدمت در راه خداست. شهیدان رجائی و باهنر این چنین بودند. آنها هرگز برای رسیدن به اهداف خود از مرز منطق و اخلاق عبور نکردند، در برابر زیاده خواهیها اعم از داخلی و خارجی تسلیم نشدند، اخلاق را محور اصلی سخن گفتنها و عملکردهای خود قرار دادند، ترویج فرهنگ اسلامی و نهادینه کردن رفتارهای دینی و اخلاقی را وجهه همت خود قرار دادند و در مواردی که نظرها و منافع شخصی خود را با مصالح بالاتر در تزاحم میدیدند هرگز در ترجیح دادن مصالح بالاتر و کنار گذاشتن نظر و منافع خود کمترین تردیدی به خود راه ندادند. اینگونه بود که راه رجائی و باهنر، راه نظام جمهوری اسلامی شد و هفته دولت، هفتهایست که باید مسئولان نظام جمهوری اسلامی با مرور سیره این دو بزرگمرد، چگونه زیستن و چگونه با مردم بودن را فرا بگیرند و نقشه راه خود قرار دهند.
یکی از هنرهای رجائی و باهنر این بود که بیاعتنا به تهمتها، بیحرمتیها و زخم زبانهای مخالفان بیمنطق، به انجام وظیفه مشغول بودند و وقت خود را صرف مشاجرات بیهوده نمیکردند. همین امتناع از بیهوده گوئیها نقش بسیار مهمی در محبوبیت این دو شهید بزرگوار در میان مردم داشت. اینکه بعد از گذشت سه دهه از شهادت رجائی و باهنر، دولتمردان تلاش میکنند با تشبیه خود به آنان، درجه اعتبار خود را نزد مردم و افکار عمومی بالا ببرند، به این دلیل است که این دو شهید عزیز همچنان نزد مردم از محبوبیت بالائی برخوردار هستند.
در مواجهه با دشمنان خارجی نیز رجائی و باهنر با تکیه بر اصول و معیارهای انقلابی و اسلامی برخورد میکردند و در برابر زیادهخواهیها میایستادند و از حقوق ملت و منافع و مصالح کشور دفاع جانانه میکردند. شهید رجائی در سفر به آمریکا در دوران نخست وزیری برای سخنرانی در سازمان ملل وقتی با این سوال یک خبرنگار مواجه شد که شما نگران نیستید آمریکا شما را در ازاء گروگان گیری کارکنان سفارتش در تهران به گروگان بگیرد، زخمهای پایش را که ناشی از شکنجه در زندانهای شاه بود به خبرنگاران نشان داد و گفت ما مدتها گروگان آمریکا بودیم و رژیم پهلوی به عنوان دست نشانده آمریکا مخالفین خود را در زندانها اینگونه شکنجه میکرد و این قبیل حوادث برای ما تازگی ندارد.
این برخورد، آنهم در خاک آمریکا، آثاری به مراتب مخربتر از صدها بمب و صدها هزار گلوله توپ بر سیاستهای استعماری و زیادهخواهیهای آمریکا دارد، کما اینکه انزوای آمریکا در افکار عمومی مردم جهان و استقبال ملتها از آرمانهای امام خمینی و حمایت آنها از انقلاب اسلامی را در نقاط مختلف جهان مشاهده کردیم. رجائی، بدون سلاح به آمریکا رفت و از زبان خود نیز استفاده نامعقول و خارج از موازین اخلاق و منطق نکرد، بلکه فقط با تکیه بر واقعیتهای انکارناپذیر و با استفاده از روش منطقی مطالب خود را به زبان آورد و همین منطق انقلابی بود که به برترین و کارآمدترین سلاح علیه شیطان بزرگ تبدیل شد.
امروز، جامعه ما بشدت نیازمند اخلاق و منطق است. بداخلاقی و ایجاد تنشهائی که ناشی از فاصله داشتن با منطق است، همچون موریانه درحال خوردن و فرسوده کردن بنیانهای جامعه است. مسئولان نظام جمهوری اسلامی در ردههای مختلف باید برای باز گرداندن جامعه به فرهنگ دوران مسئولیت رجائی و باهنر تلاش کنند و مطمئن باشند که حاکم کردن اخلاق و منطق بر گفتارها و رفتارها و تبدیل نمودن آن به فرهنگ جامعه، موثرترین گام برای پیمودن راه رجائی و باهنر است.