دم تکان دادن وخوشرقصی های دو یاروغارِ
تابلو، باتیم همکار علیه مجاهدین
جواد شفايى
برخی ضرب المثل ها
ضمن کوتاه بودن شان دارای مفهوم و معانی خاص هستند که هیچگاه شامل مرور زمان نمی
شوند.چون در هر شرایط زمانی کاربرد روشنگرانه دارند، مثل گفته زنده یاد دکتر مصدق
که گفته بود: یک عمری به توپچی پول داده می شود تاروزی که نیازهست شلیک کند.
یااینکه گفته می شود: هرگز هيچ گربه اى برای رضاىت خدا موش نمي گيرد. یااینکه گفته می شود: اگر دوخر يا الاغ برای مدت طولانی در یک طويله در کنارهم باشند ، ممکن است که هم خون نشوند، ولی هم خو می شوند.حال مصداق عینی دو ضرب المثل و یک گفته فوق داستان دو یار وهمکار بسیار نزدیک است . یکی عنصری به نام " همنشين بهار«محمد جعفرى» است که معلوم نیست دمخور شدن با یک عنصر ازجنس خودش چه ربطی به بهار دارد؟ زیرا که جفت یا يار غار وی « ایرج مصداقى» است که نیاز به معرفی ندارد چون اظهرالمن الشمس است ،این دو عنصر مأمور معذور بیش ازحد مدعی بحرالعلوم بودن، اما آنقدر کودن هستند که متوجه نیستند تکرار بیش ازحد یک مطلب غیرواقعی برضد خودش تبدیل می شود. زیرا که چند سال است که در آستانه سالگرد قتل عام تابستان خونین 67 و قتل عام پاك ترين فرزندان ايران که زندگی شان را وقف مبارزه بارژیم خونخوار فاشیست مذهبی حاکم برایران کرده اند که در شهریور 92 در اشرف مورد شبیخون قرار گرفته و قتل عام شدند که یک سند زنده جنایت علیه ی بشریت است. اما باز این دو عنصر به ميدان فرستاده شدند تا باانجام مأموریت ثابت کنند اگرنقشی بیشتر از دوساواکی شاه احمد فراستی و بچه آخوند عرفان قانعی نداشته باشند که در شبکه ی بی بی سی وکیل مدافع ساواکی ها شده بود درحالیکه مأمور اطلاعاتی سیار رژیم در برون مرز است و مدام دوره گردی می کند . نقش دو یار وغار هم کمتر از سعید شاهسوندی خائن هم نیست که درمیز گرد بی بی سی حضورداشت. چون تلاش مشترک و فشرده ی این دو یار وغار بستر سازی کردن برای قتل عام ديگرى در زندان لیبرتی است،برای اینکه اینان زیرچتر رانت زندانی بودن سوء استفاده کلان می کنند. البته بدون آنکه ذره ای صداقت داشته باشند تا بگویند در زندان چکار کردند که با همه اطلاعاتی که این دو عنصر داشتند و قهرمان بازی هایی که درآوردند،ولی از اعدام قِسِردررفتند؟ گرچه پاسخ مشخص است . زیرا که اینان را توی آب نمک خیسانده بودند تا در شرایط مقتضی به شیوه ی دلخواه بازجوی شان در زندان که همکارشان شدند، درسرفصل های مشخص از اینان استفاده شود.پس برای گُنده نمایی و عقده گشایی و صدا لبته رد گم کردن و پرونده سفید کردن در پوشش نويسنده ومفسر ومدافع زندانى سياسي ظاهر می شوند واجرای نقش ووظیفه می کنند، برای همین اکنون بازچاک دهان گشوده و با تكرارچرندیات و مزخرفات و اتهام وتوهین های بیش از حد نشخوار شده به عنوان ارائه اسناد و مدارك كه بنابراعتراف شان فقط در نزد رژيم مي باشد. مأموریت شان را باجدیت تمام پیگیری می کنند، همچنین با تكرار دروغين خاطرات فلان زندانى كه حال در قيد حيات نيست ،با شیوه تجربیات بازجویی زندان همراه با فرهنگ لمپنى پاسداران شکنجه گراعتراف گیر زندان كه جزو فرهنگ آلوده شان و همکاران بازجویان شان است، عليه مجاهدين سم پاشى می كنند تا کمک حال رژیمی باشند که هرروز اختلافات وتضاد و رقابت جناح ها و باندهایش تند وتیز ترمی شود.
آری، بی جهت نیست که چرا ایرج مصداقى پس از معركه گيرى و خوشرقصی های گذشته و ادامه ی مانوردادن های مشابه ی چند بار تكرار شده سال های گذشته اش آنچنان تابلو ورسوا شده است كه ديگر جاى پشتك و واروزدن و نشان دادن جای دوست ودشمن بیشتر برايش وجود ندارد،با این وجود همچنان با دم تکان دادن تلاش مذبوحانه می کند تا اين پيام را به ميراث خوران خمينى برساند که چه همسويى كاملى با آنها دارد و همچنان خدمتگزارمخلص است، طوریکه تمام ذكر و فكرش و حضور دررسانه های آنچنانی اتهام زنی و صغرا وکبرا کردنش برای رد يابى رهبر مجاهدين است.
ناگفته نماند در اینگونه سناريوسازی های سیاه و تكرارى و لو رفته فقط اين دو یار غار نيستند كه پيش پاى رژيم با دولا و راست شدن و زاویه 90 درجه ساختن، ابراز ارادت ازراه دور می کنند، بلکه تعداد انگشت شمارهمکار ديگرى هم هستند كه به بازى گرفته مي شوند و بطورتیمی اتحاد نامقدسى را تشکیل داده اند كه به جای رژیم، پرچم دار مبارزه با مجاهدين شده اند.
اتحادى كه همه هم وغم تیم حیران و سرگردان وعلاف کینه ورزی و دشمنی آشکار با مجاهدین است که به وضوح بیانگر همسویی با دستگاه اطلاعاتی رژیم علیه مجاهدين و رهبريش ميباشد، که بطور تک یا دوضلعی و مثلثی ومربع و کثیرالاضلاع چند وجهی می شوند که مدام از طریق ایمیل و چت وتلفن دررابطه تنگاتنگ با هم هستند وملات و اطلاعات رد و بدل می کنند که چگونه کار یا وظیفه جمعی شان علیه ی مجاهدین را به پیش ببرند .
آنها به خوبی می دانند، یکنواختی شیوه کار اتحاد خاص چند نفره همراه با اتهام زدن های تکراری بی ربط نه تنها دیگر کاربرد ندارد که موجب روسیاهی بیشترشان می شود، لذا ترجیح داده اند باید بخشی از خط و خطوط ازطریق ايميل و تلفن دنبال ورهنمود ها دیکته شود، دراین رابطه همنشين بهار «بخوان دمخور خامنه ای وبازجو» به اسماعيل هوشيار پيشنهاد داده است كه، فقط روی مجاهدین تمرکز بکن و بزن «نقل به مضمون»«1»
بهرحال کسانی که مسایل رژیم را دنبال می کنند ودر جریان هستند که سناریوی زهرخوری خامنه ای ناشی از توافق هسته ای به کجا کشیده شده است و اوضاع رژیم و باندهایش پیرامون این سناریو چگونه می باشد بنابراین، بخوبی درک می کنند دشمن اصلی و قسم خورده ی رژیم کیست، لذا اشراف دارند که آنسوی معادله ی تاختن به مجاهدین درراستای چه اهدافی است،
به همين دليل رژيم غرق در بحران، پادو هاى خودرا روانه بازار مكاره نموده اند تا ضمن لجن پراكنى عليه مجاهدين و رهبرى آنها كمى بتواند خودرا از زيرآواربيرون بكشد.
ادامه دارد،
1ـــمطلب اسماعيل هشيار درسايت ايران تربيون،
http://www.tipf.info/jenayatkarane,dlisoz,v,khedmatkar.htm
جواد شفايى،
عضو اتحاد زندانیان سیاسی ـمتعهد به سرنگونی
یااینکه گفته می شود: هرگز هيچ گربه اى برای رضاىت خدا موش نمي گيرد. یااینکه گفته می شود: اگر دوخر يا الاغ برای مدت طولانی در یک طويله در کنارهم باشند ، ممکن است که هم خون نشوند، ولی هم خو می شوند.حال مصداق عینی دو ضرب المثل و یک گفته فوق داستان دو یار وهمکار بسیار نزدیک است . یکی عنصری به نام " همنشين بهار«محمد جعفرى» است که معلوم نیست دمخور شدن با یک عنصر ازجنس خودش چه ربطی به بهار دارد؟ زیرا که جفت یا يار غار وی « ایرج مصداقى» است که نیاز به معرفی ندارد چون اظهرالمن الشمس است ،این دو عنصر مأمور معذور بیش ازحد مدعی بحرالعلوم بودن، اما آنقدر کودن هستند که متوجه نیستند تکرار بیش ازحد یک مطلب غیرواقعی برضد خودش تبدیل می شود. زیرا که چند سال است که در آستانه سالگرد قتل عام تابستان خونین 67 و قتل عام پاك ترين فرزندان ايران که زندگی شان را وقف مبارزه بارژیم خونخوار فاشیست مذهبی حاکم برایران کرده اند که در شهریور 92 در اشرف مورد شبیخون قرار گرفته و قتل عام شدند که یک سند زنده جنایت علیه ی بشریت است. اما باز این دو عنصر به ميدان فرستاده شدند تا باانجام مأموریت ثابت کنند اگرنقشی بیشتر از دوساواکی شاه احمد فراستی و بچه آخوند عرفان قانعی نداشته باشند که در شبکه ی بی بی سی وکیل مدافع ساواکی ها شده بود درحالیکه مأمور اطلاعاتی سیار رژیم در برون مرز است و مدام دوره گردی می کند . نقش دو یار وغار هم کمتر از سعید شاهسوندی خائن هم نیست که درمیز گرد بی بی سی حضورداشت. چون تلاش مشترک و فشرده ی این دو یار وغار بستر سازی کردن برای قتل عام ديگرى در زندان لیبرتی است،برای اینکه اینان زیرچتر رانت زندانی بودن سوء استفاده کلان می کنند. البته بدون آنکه ذره ای صداقت داشته باشند تا بگویند در زندان چکار کردند که با همه اطلاعاتی که این دو عنصر داشتند و قهرمان بازی هایی که درآوردند،ولی از اعدام قِسِردررفتند؟ گرچه پاسخ مشخص است . زیرا که اینان را توی آب نمک خیسانده بودند تا در شرایط مقتضی به شیوه ی دلخواه بازجوی شان در زندان که همکارشان شدند، درسرفصل های مشخص از اینان استفاده شود.پس برای گُنده نمایی و عقده گشایی و صدا لبته رد گم کردن و پرونده سفید کردن در پوشش نويسنده ومفسر ومدافع زندانى سياسي ظاهر می شوند واجرای نقش ووظیفه می کنند، برای همین اکنون بازچاک دهان گشوده و با تكرارچرندیات و مزخرفات و اتهام وتوهین های بیش از حد نشخوار شده به عنوان ارائه اسناد و مدارك كه بنابراعتراف شان فقط در نزد رژيم مي باشد. مأموریت شان را باجدیت تمام پیگیری می کنند، همچنین با تكرار دروغين خاطرات فلان زندانى كه حال در قيد حيات نيست ،با شیوه تجربیات بازجویی زندان همراه با فرهنگ لمپنى پاسداران شکنجه گراعتراف گیر زندان كه جزو فرهنگ آلوده شان و همکاران بازجویان شان است، عليه مجاهدين سم پاشى می كنند تا کمک حال رژیمی باشند که هرروز اختلافات وتضاد و رقابت جناح ها و باندهایش تند وتیز ترمی شود.
آری، بی جهت نیست که چرا ایرج مصداقى پس از معركه گيرى و خوشرقصی های گذشته و ادامه ی مانوردادن های مشابه ی چند بار تكرار شده سال های گذشته اش آنچنان تابلو ورسوا شده است كه ديگر جاى پشتك و واروزدن و نشان دادن جای دوست ودشمن بیشتر برايش وجود ندارد،با این وجود همچنان با دم تکان دادن تلاش مذبوحانه می کند تا اين پيام را به ميراث خوران خمينى برساند که چه همسويى كاملى با آنها دارد و همچنان خدمتگزارمخلص است، طوریکه تمام ذكر و فكرش و حضور دررسانه های آنچنانی اتهام زنی و صغرا وکبرا کردنش برای رد يابى رهبر مجاهدين است.
ناگفته نماند در اینگونه سناريوسازی های سیاه و تكرارى و لو رفته فقط اين دو یار غار نيستند كه پيش پاى رژيم با دولا و راست شدن و زاویه 90 درجه ساختن، ابراز ارادت ازراه دور می کنند، بلکه تعداد انگشت شمارهمکار ديگرى هم هستند كه به بازى گرفته مي شوند و بطورتیمی اتحاد نامقدسى را تشکیل داده اند كه به جای رژیم، پرچم دار مبارزه با مجاهدين شده اند.
اتحادى كه همه هم وغم تیم حیران و سرگردان وعلاف کینه ورزی و دشمنی آشکار با مجاهدین است که به وضوح بیانگر همسویی با دستگاه اطلاعاتی رژیم علیه مجاهدين و رهبريش ميباشد، که بطور تک یا دوضلعی و مثلثی ومربع و کثیرالاضلاع چند وجهی می شوند که مدام از طریق ایمیل و چت وتلفن دررابطه تنگاتنگ با هم هستند وملات و اطلاعات رد و بدل می کنند که چگونه کار یا وظیفه جمعی شان علیه ی مجاهدین را به پیش ببرند .
آنها به خوبی می دانند، یکنواختی شیوه کار اتحاد خاص چند نفره همراه با اتهام زدن های تکراری بی ربط نه تنها دیگر کاربرد ندارد که موجب روسیاهی بیشترشان می شود، لذا ترجیح داده اند باید بخشی از خط و خطوط ازطریق ايميل و تلفن دنبال ورهنمود ها دیکته شود، دراین رابطه همنشين بهار «بخوان دمخور خامنه ای وبازجو» به اسماعيل هوشيار پيشنهاد داده است كه، فقط روی مجاهدین تمرکز بکن و بزن «نقل به مضمون»«1»
بهرحال کسانی که مسایل رژیم را دنبال می کنند ودر جریان هستند که سناریوی زهرخوری خامنه ای ناشی از توافق هسته ای به کجا کشیده شده است و اوضاع رژیم و باندهایش پیرامون این سناریو چگونه می باشد بنابراین، بخوبی درک می کنند دشمن اصلی و قسم خورده ی رژیم کیست، لذا اشراف دارند که آنسوی معادله ی تاختن به مجاهدین درراستای چه اهدافی است،
به همين دليل رژيم غرق در بحران، پادو هاى خودرا روانه بازار مكاره نموده اند تا ضمن لجن پراكنى عليه مجاهدين و رهبرى آنها كمى بتواند خودرا از زيرآواربيرون بكشد.
ادامه دارد،
1ـــمطلب اسماعيل هشيار درسايت ايران تربيون،
http://www.tipf.info/jenayatkarane,dlisoz,v,khedmatkar.htm
جواد شفايى،
عضو اتحاد زندانیان سیاسی ـمتعهد به سرنگونی
