روزی نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 10 مرداد ماه سال
1395
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری " و
اینک انقلاب اخلاقی"
گفته می شود روزی بچه روباهی که پدر پیرش بیمار شده بود . برای درمانش تجویز شده بود
که گیاهی است که در ارتفاع یک کوه می روید . شرط مثمر ثمر
بودن گیاه این بود تا حیوانی بر
روی این گیاه شاش نکرده باشد .بچه روباه
برای دسترسی به این گیاه پرسان پرسان راهی قله کوه می شود تا اینکه در مسیرر اه که خسته وناامید شده بود
به یک روباه پیرباتجربه می رسد و آدرس قله را از این روباه پیر سئوال می کند که
مید انی کجاست ؟ روباه پیر به بچه روباه جواب می دهد من می دانم این قله کجاست .ولی قبل از اینکه تو عازم این
قله بشوی باید مطمئن شوی که بابایت دره ودشت و کوهی هست که به گیاهی نشاشیده باشد
آنگاه عازم قله شو .حال داستان رژیم
وارونه ی ولایت فقیه است که مگر در مدت 38
سال تاریخچه ننگین رژیم و ارونه ی ولایت فقیه به قاموس کلمه ای هست که تجاوز و آلوده اش نشده کرده باشد که اکنون ادعای مضحک
انقلاب اخلاقی شده است .چونا عتراف شده این واقعیت تلخ را انکار نکنیم که هر چه زمان میگذرد، زبانها
تلخ تر، قلمها گزندهتر و رفتارها خشنتر میشوند. این، یعنی سقوط اخلاقی....
؟مگر خانه خرس بادیه مس یافت می شود؟
این روزها یک سخن نسنجیده درباره ارتش موجب گلایه نیروهای ارتش جمهوری
اسلامی شده و واکنشهائی را پدید آورده است. قطعاً باید از هرگونه برخورد خارج از
ضوابط قانونی و اخلاقی با گوینده این سخن نسنجیده جلوگیری شود کما اینکه باید
ترتیبی داده شود که چنین سخنی تکرار هم نشود. این، تدبیری است که مسئولان عالیرتبه
ارتش و مسئولان امنیتی کشور اتخاذ خواهند کرد و به بدخواهان اجازه سوءاستفاده از
این واقعه را نخواهند داد.
در کنار این تدبیر، لازم است به این قبیل پدیدهها قدری عمیقتر نگاه شود و برای سوزاندن ریشههای چنین پدیدههای زشت و زیانباری اقدامات اساسی صورت بگیرد.
واقعیت اینست که جامعه ما علیرغم اینکه هم انقلابی است و هم اسلامی، مدتی است که از ضعفهای اخلاقی زیادی رنج میبرد. اینکه آحاد جامعه حق داشته باشند مسئولین، شخصیتها، نهادها و ارگانها را نقد کنند، نه تنها عیبی ندارد بلکه یک نقطه قوت برای جامعه و حتی یک ضرورت است به شرط آنکه ضوابط و چارچوبهای نقد رعایت شود و به بداخلاقی و کینه توزی و تهمت و اهانت و تضعیف منجر نشود. اگر این ضوابط و چارچوبها دقیقاً رعایت نشود آنچه صورت میگیرد انتقام خواهد بود نه انتقاد.
متاسفانه اکنون انتقام جای انتقاد را گرفته و همین امر موجب بروز بداخلاقیهای شدیدی شده و جامعه را در آستانه سقوط اخلاقی قرار داده است. عدهای به بهانه انتقاد به ارتش حمله میکنند، عدهای به بهانه انتقاد به سپاه و بسیج حمله میکنند، عدهای با همین بهانه دولت را تخریب میکنند، عدهای برای اثبات خود پیشکسوتان انقلاب را نفی میکنند، عدهای به نام اصلاحات به اصولگرائی حمله میکنند و عدهای به بهانه اصولگرائی اصلاحات را زیر سئوال میبرند...
اینها همه خلاف اخلاق و در تضاد با مفهوم واقعی انتقاد است. کسی نمیتواند مدعی شود ارتش و سپاه و بسیج و دولت و شخصیتهای انقلابی و اصولگراها و اصلاح طلبها بیعیب و نقص هستند و به انتقاد نیازی ندارند، اما این واقعیت را نیز نمیتوان انکار کرد که تخریب ارتش و سپاه و بسیج و دولت و شخصیتها و نهادهای انقلابی و ارگانهای نظام، خیانت به کشور و ملت است. انتقاد اگر صحیح و منطقی باشد، موجب رشد جامعه و پالایش آن از ناخالصیها میشود و اگر ناصحیح و خارج از منطق و ضابطه باشد، جامعه را به پرتگاه تفرقه، بداخلاقی و درگیری میکشاند و درست در همین نقطه است که سقوط اخلاقی پیش میآید. هر چند تلخ است ولی واقعیت دارد که جامعه ما امروز در همین نقطه خطرناک قرار دارد. کسانی که تلاش میکنند خدمات سپاه و بسیج در دوران دفاع مقدس، در مقابله با شورشهای ضدانقلاب و امروز در کسوت مدافعان حرم را نادیده بگیرند و این نهادهای انقلابی را تضعیف کنند، به کشور و انقلاب و نظام و ملت خیانت میکنند کما اینکه نادیده گرفتن خدمات ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس و بعد از آن در عرصههای مختلف نیز خیانت به کشور و انقلاب و نظام و ملت است. مروری بر فداکاریهای نیروهای هوائی، زمینی و دریائی ارتش جمهوری اسلامی چه در 8 سال دفاع مقدس و چه بعد از آن تا امروز، نشان میدهد این ارتش همواره در خدمت مردم، اسلام، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده و هست و به همین دلیل باید مورد تقدیر قرار گیرد، کاری که امام خمینی و بعد از ایشان حضرت آیتالله خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا انجام دادند و همواره همگان را از تضعیف ارتش برحذر داشتند. این، خط صحیح انقلاب است که باید تمام قلمها و زبانها از آن پیروی کنند و اجازه تخطی از آن را به خود ندهند.
جمهوری اسلامی ایران اکنون دشمنان کینهتوزی دارد که در خارج از مرزها انتظار شنیدن صدای تفرقه و برخورد نیروهای داخلی را میکشند تا با استفاده از فرصتی که به دست میآورند اهداف خود را دنبال کنند، عقل، منطق و احساس مسئولیت اسلامی و انقلابی و ملی ایجاب میکند همه از هر کاری که موجب تفرقه و برخورد است پرهیز کنند و به وحدت و نزدیکتر کردن قلبها به همدیگر بپردازند و از بداخلاقیها پرهیز نمایند.
برای رسیدن به نصاب اخلاق اجتماعی در رفتارها، نوشتارها و گفتارها اکنون به یک انقلاب اخلاقی احساس نیاز شدید میشود. این واقعیت تلخ را انکار نکنیم که هر چه زمان میگذرد، زبانها تلخ تر، قلمها گزندهتر و رفتارها خشنتر میشوند. این، یعنی سقوط اخلاقی. ما با چنین ویژگیهائی نمیتوانیم ادعا کنیم پیروان پیامبری هستیم که فرموده است «انّی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و خدا در قرآن خطاب به او فرموده است «انّک لعلی خلق عظیم». انقلاب اگر با اخلاق همراه نباشد، کامل نیست.
بزرگان نظام، هرگونه که مصلحت میدانند برای انجام یک انقلاب اخلاقی اقدام نمایند. ما بعد از انقلاب سیاسی و انقلاب فرهنگی اینک به انقلاب اخلاقی نیاز داریم. این انقلاب هرچه زودتر باید انجام بگیرد تا بتواند مانع هدر رفتن دستاوردهای انقلابی ملتی شود که اکنون از بداخلاقیها رنج میبرد.مدیر مسئول
در کنار این تدبیر، لازم است به این قبیل پدیدهها قدری عمیقتر نگاه شود و برای سوزاندن ریشههای چنین پدیدههای زشت و زیانباری اقدامات اساسی صورت بگیرد.
واقعیت اینست که جامعه ما علیرغم اینکه هم انقلابی است و هم اسلامی، مدتی است که از ضعفهای اخلاقی زیادی رنج میبرد. اینکه آحاد جامعه حق داشته باشند مسئولین، شخصیتها، نهادها و ارگانها را نقد کنند، نه تنها عیبی ندارد بلکه یک نقطه قوت برای جامعه و حتی یک ضرورت است به شرط آنکه ضوابط و چارچوبهای نقد رعایت شود و به بداخلاقی و کینه توزی و تهمت و اهانت و تضعیف منجر نشود. اگر این ضوابط و چارچوبها دقیقاً رعایت نشود آنچه صورت میگیرد انتقام خواهد بود نه انتقاد.
متاسفانه اکنون انتقام جای انتقاد را گرفته و همین امر موجب بروز بداخلاقیهای شدیدی شده و جامعه را در آستانه سقوط اخلاقی قرار داده است. عدهای به بهانه انتقاد به ارتش حمله میکنند، عدهای به بهانه انتقاد به سپاه و بسیج حمله میکنند، عدهای با همین بهانه دولت را تخریب میکنند، عدهای برای اثبات خود پیشکسوتان انقلاب را نفی میکنند، عدهای به نام اصلاحات به اصولگرائی حمله میکنند و عدهای به بهانه اصولگرائی اصلاحات را زیر سئوال میبرند...
اینها همه خلاف اخلاق و در تضاد با مفهوم واقعی انتقاد است. کسی نمیتواند مدعی شود ارتش و سپاه و بسیج و دولت و شخصیتهای انقلابی و اصولگراها و اصلاح طلبها بیعیب و نقص هستند و به انتقاد نیازی ندارند، اما این واقعیت را نیز نمیتوان انکار کرد که تخریب ارتش و سپاه و بسیج و دولت و شخصیتها و نهادهای انقلابی و ارگانهای نظام، خیانت به کشور و ملت است. انتقاد اگر صحیح و منطقی باشد، موجب رشد جامعه و پالایش آن از ناخالصیها میشود و اگر ناصحیح و خارج از منطق و ضابطه باشد، جامعه را به پرتگاه تفرقه، بداخلاقی و درگیری میکشاند و درست در همین نقطه است که سقوط اخلاقی پیش میآید. هر چند تلخ است ولی واقعیت دارد که جامعه ما امروز در همین نقطه خطرناک قرار دارد. کسانی که تلاش میکنند خدمات سپاه و بسیج در دوران دفاع مقدس، در مقابله با شورشهای ضدانقلاب و امروز در کسوت مدافعان حرم را نادیده بگیرند و این نهادهای انقلابی را تضعیف کنند، به کشور و انقلاب و نظام و ملت خیانت میکنند کما اینکه نادیده گرفتن خدمات ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس و بعد از آن در عرصههای مختلف نیز خیانت به کشور و انقلاب و نظام و ملت است. مروری بر فداکاریهای نیروهای هوائی، زمینی و دریائی ارتش جمهوری اسلامی چه در 8 سال دفاع مقدس و چه بعد از آن تا امروز، نشان میدهد این ارتش همواره در خدمت مردم، اسلام، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده و هست و به همین دلیل باید مورد تقدیر قرار گیرد، کاری که امام خمینی و بعد از ایشان حضرت آیتالله خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا انجام دادند و همواره همگان را از تضعیف ارتش برحذر داشتند. این، خط صحیح انقلاب است که باید تمام قلمها و زبانها از آن پیروی کنند و اجازه تخطی از آن را به خود ندهند.
جمهوری اسلامی ایران اکنون دشمنان کینهتوزی دارد که در خارج از مرزها انتظار شنیدن صدای تفرقه و برخورد نیروهای داخلی را میکشند تا با استفاده از فرصتی که به دست میآورند اهداف خود را دنبال کنند، عقل، منطق و احساس مسئولیت اسلامی و انقلابی و ملی ایجاب میکند همه از هر کاری که موجب تفرقه و برخورد است پرهیز کنند و به وحدت و نزدیکتر کردن قلبها به همدیگر بپردازند و از بداخلاقیها پرهیز نمایند.
برای رسیدن به نصاب اخلاق اجتماعی در رفتارها، نوشتارها و گفتارها اکنون به یک انقلاب اخلاقی احساس نیاز شدید میشود. این واقعیت تلخ را انکار نکنیم که هر چه زمان میگذرد، زبانها تلخ تر، قلمها گزندهتر و رفتارها خشنتر میشوند. این، یعنی سقوط اخلاقی. ما با چنین ویژگیهائی نمیتوانیم ادعا کنیم پیروان پیامبری هستیم که فرموده است «انّی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و خدا در قرآن خطاب به او فرموده است «انّک لعلی خلق عظیم». انقلاب اگر با اخلاق همراه نباشد، کامل نیست.
بزرگان نظام، هرگونه که مصلحت میدانند برای انجام یک انقلاب اخلاقی اقدام نمایند. ما بعد از انقلاب سیاسی و انقلاب فرهنگی اینک به انقلاب اخلاقی نیاز داریم. این انقلاب هرچه زودتر باید انجام بگیرد تا بتواند مانع هدر رفتن دستاوردهای انقلابی ملتی شود که اکنون از بداخلاقیها رنج میبرد.مدیر مسئول