جنایتکاران
ژاپنی ٩انگشتی ایرانی! 11 مرداد – 95
وقتی مشتی
جنایتکار وغارتگرو جنگ افروز .... 38 سال در کشور حاکم شده باشند باید که تولید
داخلی و صادراتی اینگونه هم داشته باشند.
چون هیچ مافیای مواد مخدر جهانی به گردپای مافیای موادمخدر پاسداران نمی رسد چون
نه موادمخدر واردو توزیع وبه درون زندان ها می برد که به کشور های
چندقاره منتقل می کند و اهداف تروریستی هم
انجام می دهد . مهمتر اینکه با پول های کثیف مواد مخدر درا نتخابات اهداف
سیاسی استفاده می کند .
پول، قدرت و شجاعت؛ باید این سه ویژگی را
داشته باشی تا در باند عضو شوی. در ابتدا ساده به نظر میآید، اما عمل کردن به آن
سخت است. اثبات این سه ویژگی برای اعضای گروه، تنها با خالکوبیهای عجیب و انگشتهای
قطعشده امکانپذیر است. اینگونه است که شبکهای بزرگ از مردانی با انگشتان قطعشده
و خالکوبیهای عجیب روی بدنشان که نماد شجاعت و قدرت است، تشکیل میشود.
باندی به نام یاکوزاها؛ مافیای ژاپنی که در سراسر کشورهای دنیا رخنه کردهاند و فعالیتهای خود را که بیشتر در زمینه مواد مخدر است، به صورت گسترده انجام میدهند. معمولا وقتی نام یاکوزا به میان میآید، همین بدنهای خالکوبیشده و انگشتهای قطعشده در ذهنها تداعی میشود.
بیشتر نسل قدیمی یاکوزاها به خالکوبی علاقه زیادی داشتند چون در قدیم خالکوبی سه مشخصه اصلی داشت، درد به نشانه شجاعت، پول به خاطر گرانی خالکوبی و طرد شدن از جامعه به دلیل اینکه خالکوبی چنین مفهومی را در جامعه آن روز ژاپن میرساند.
قطع کردن انگشت هم ماجرای خودش را دارد. فرد حاضر میشود انگشت دستش که معمولا انگشت کوچک است را قطع کند. آن هم به دو دلیل؛ یا شخص کار اشتباهی انجام داده و برای اینکه داخل گروه بماند، قبول میکند که چنین کاری را انجام دهد که آن انگشت به «انگشت مرده» شهرت دارد یا ممکن است یاکوزایی به خاطر دوستش حاضر شود انگشتش را از دست بدهد که به آن انگشت «انگشت زنده» گفته میشود.
بهطورکلی نام یاکوزاها برای همه آشناست. یاکوزا به قرن ١٧ برمیگردد. پس از پایان یافتن جنگ داخلی و اتحاد ژاپن توسط شوگان تاکوگاوالیاسو در سال ١٦٩٣ میلادی برنامههای او موجب پیدایش این گروه شد. گروهی که گویا در ژاپن کاملا آزادانه فعالیت میکنند و شبکههای خود را گسترش میدهند.
وقتی میگوییم که این باند بزرگ در کشورهای مختلف دنیا رخنه کرده است، ایران نیز در این فهرست مستثنی نیست. از سالها پیش بود که جوانان ایرانی برای بهدست آوردن پول و سرمایه ژاپن را انتخاب کردند. جوانانی که سودای پولدار شدن را در سر داشتند و با کمی سرمایه رهسپار ژاپن شدند. آنجا بود که وسوسه ثروتمند شدن، آنها را جذب این گروه جنایی کرد تا جایی که حتی بیشتر ایرانیها در مراتب سازمانی این گروه، به رتبههای ارشدی نیز رسیدند.
همین شد که با بازگشت این جوانان فرهنگ یاکوزا هم به ایران رخنه کرد تا جایی که همین کشمکش آنها با پلیس هنوز هم تیتر اصلی رسانههاست. ایرانیها هم با ورود به این باند به یاکوزاهای ایرانی تبدیل شدند، انگشتان خود را قطع کردند و روی بدنشان هم خالکوبی کردند و کمکم باندهای بزرگی را در این زمینه تشکیل دادند. اعضای باند یاکوزاها برای انجام فعالیتهای خود از هیچ جنایتی نمیگذرند.
کافی است اشتباه کنی یا با آنها درگیر شوی، آنوقت است که یا کشته میشوی یا شکنجه؛ در این باند همه چیز با خطر و وحشت همراه است. درست است که نام آن با قاچاق مواد مخدر شناخته شده است ولی اعضای این باندها فعالیتهای دیگری ازجمله زورگیری، شکنجه، سرقت و قتل را هم در کارنامههای تبهکاری خود ثبت میکنند.
قتل یاکوزای ایرانی در ژاپن
صبح روز پنجشنبه بود که آخرین عامل قتل یک یاکوزای ایرانی در ژاپن که در ایران زندگی مخفیانهای تشکیل داده بود، دستگیر شد. ماجرا به ٨ ماه پیش برمیگردد. آن روز یک مرد ایرانی در ژاپن قربانی درگیری با اعضای باند یاکوزاها شد و به قتل رسید. ساعت ١٠ شب ٢٨ آذرماه بود که میلاد، مرد ایرانی در یکی از خیابانهای شهر ناگویای ژاپن بهطرز مشکوکی به قتل رسید.
این مرد با ضربات چاقو به قتل رسیده بود و عاملان این قتل نیز متواری شده بودند. با حضور پلیس ژاپن در محل و بررسی موضوع مشخص شد که ٤ مرد ایرانی جلوی خودرو مقتول را گرفته و پس از متوقف کردن، وی را با ضربههای چاقو کشتهاند.
این مردان پس از جنایت بلافاصله پا به فرار گذاشتند. با مشخص شدن این موضوع جسد به سردخانه منتقل شد و خانواده مقتول نیز در جریان ماجرا قرار گرفتند. از طرفی به دلیل فراری بودن عاملان جنايت، كارآگاهان پليس ژاپن جستوجوي خود را براي شناسايي و دستگيري آنها آغاز كردند. در ادامه تحقیقات تیم تجسس دریافتند که هر ٤ مرد قاتل مدتي قبل براي كار به كشور ژاپن سفر كرده بودند و ويزاي دایمي نداشتند. پس از جنايت هم مخفيگاه خود را ترك كرده بودند.
برادر میلاد در تحقیقات به ماموران گفت: «برادرم ٦سال پیش به کشور ژاپن رفت. او با دختری ژاپنی آشنا شد و تصمیم به ازدواج گرفت. برای همین در آنجا ماند و زندگیاش را در کشور ژاپن آغاز کرد. او زندگي خوبي داشت و در نمايشگاه خودرو پدر همسرش كار مي كرد، اما بهطور ناگهانی دیروز شنیدم که او در جريان يك درگيري به قتل رسيده است. پس از قتل هم ٤ جوان ايراني فراري شدهاند و من تصميم گرفتم در تهران شكايت كنم تا مسأله قتل او در كشور خودمان رسيدگي شود.»
با آغاز رسیدگی به پرونده، هماهنگیهای لازم از طریق پلیس بینالملل و وزارت امور خارجه انجام و جسد مقتول به خانوادهاش تحویل داده شد. همزمان با انتقال جسد مقتول به تهران و برابر اعلام پلیس ژاپن به وزارت امور خارجه و پلیس بینالملل مشخص شد که مقتول در درگیری با اراذل و اوباش موسوم به «یاکوزا» و بر اثر جراحات شدید ناشی از ضربات متعدد شمشیر به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که مقتول به همراه تعدادی از اتباع سایر کشورها و همچنین دو ایرانی در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت داشته و در اینباره با گروه دیگری از فروشندگان مواد مخدر دچار اختلاف و درگیری بوده است.
در ادامه پیگیری پرونده از سوی پلیس بینالملل در کشور ژاپن، چهار عامل جنایت به نامهای «رسول» ٣١ ساله، «حسین» ٣٠ ساله، «مجید» ٣٢ ساله و «وحید» ٣١ ساله شناسایی شدند که نهایتا دو نفر از متهمان به نامهای «وحید» و «مجید» توسط پلیس کشور ژاپن دستگیر شدند.
در ادامه اقدامات پلیسی برای دستگیری دو متهم دیگر پرونده، از سوی پلیس ژاپن به پلیس بینالملل اعلام شد که دو متهم دیگر پرونده به نامهای «رسول» و «حسین» تنها پس از گذشت چند ساعت از ارتکاب جنایت، از کشور ژاپن خارج شده و رسول به ایران و حسین به کشور ایتالیا متواری شده است.
با توجه به متواری شدن یکی از متهمان به نام حسین به کشور ایتالیا، هماهنگیهای لازم از طریق پلیس بینالملل انجام و سومین متهم پرونده در کشور ایتالیا دستگیر شد. آخرین متهم پرونده به نام رسول نیز که پس از ورود غیرقانونی به ایران، زندگی مخفیانهای را آغاز کرده بود، در آخرین مخفیگاهش در شهرستان تنکابن شناسایی و روز پنجشنبه هفتم مردادماه دستگیر شد.
رسول پس از انتقال به اداره دهم به قتل میلاد اعتراف کرد و گفت: «به مدت ١١سال است که در کشور ژاپن در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت دارم تا اینکه من و شرکایم برای گسترش فعالیت خود اقدام به خرید یک خط تلفن گوشی تلفن همراه که شماره آن نزد خریداران مواد مخدر بود از مقتول به مبلغ ٤میلیارد تومان کردیم که خریداران مواد مخدر با آن تماس میگرفتند. پس از گذشت مدت کوتاهی متوجه کم شدن تعداد تماسهای گوشی شدیم. با پیگیری موضوع مشخص شد مقتول با تعدادی از خریداران تماس گرفته و شماره جدیدش را به آنها داده و این خریداران دیگر برای خرید مواد با شماره خریداری شده توسط من و شرکایم تماس نمیگرفتند. برای همین به مقتول اخطار دادیم که از این کار دست بردارد یا پول خط را پس بدهد اما او زیر بار نمیرفت. برای همین روز حادثه به بهانه خرید مواد، از طریق تعدادی از خریداران مواد با مقتول قرار ملاقات گذاشتیم. زمانی که مقتول سر قرار حاضر شد و با ما روبهرو شد، به سرعت فرار کرد. ما هم با دو خودرو سواری به تعقیب او پرداختیم. با ایجاد تصادف عمدی، خودرو میلاد را از جاده اصلی خارج کردیم و میلاد مجبور به توقف در حاشیه خاکی جاده شد. قبل از آنکه میلاد موفق به پیاده شدن از خودرو شود، من و شرکایم یعنی سه متهم دیگر پرونده به سمت خودرو حملهور شدیم که میلاد به سمت ما شمشیر و اسلحه کمری کشید. با شمشیر ضربهای به دست میلاد زدیم که باعث شد اسلحه از دستش بیفتد. در نهایت، هر کدام از ما چهار نفر با ضربات متعدد شمشیر و چوب به سمت میلاد حملهور شدیم و پس از ارتکاب جنایت هر چهار نفر از محل متواری شدیم.»
با اعتراف متهم وی با قرار بازداشت قانونی و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. سه متهم دیگر پرونده نیز در اختیار پلیس ژاپن قرار دارند که با توجه به تابعیت ایرانی متهمان، اقدامات قانونی برای تحویل گرفتن آنها درحال پیگیری است.
سلطان وحشت
فعالیتهای یاکوزاها در این ایران از سالها پیش آغاز شده و تا به امروز هم ادامه دارد. یکی از معروفترین یاکوزاهای ایرانی محمود کدخدایی معروف به سلطان وحشت است که در محله جوادیه کشتیگیر آزادکار سابق ایرانی بود. او متهم به قاچاق مواد مخدر و فعالیتهای تبهکارانه در ژاپن شد.
کدخدایی در ۲۵سالگی ورزش را رها کرد و برای کار به ژاپن رفت. او یک رستوران راه انداخت و پس از آن چندینبار در ایران و ژاپن به اتهام درگیری در فعالیتهای مختلف غیرقانونی ازجمله قاچاق مواد مخدر، زورگیری، اخاذی و ضرب و شتم دستگیر شد.
بسیاری از ایرانیان مقیم ژاپن مدعی شدند که قربانی فعالیتهای تبهکارانه کدخدایی شده اند. کدخدایی در سال ۱۳۸۱ پس از دیپورت از ژاپن به ایران بازگشت و با شکایت ایرانیانی که ادعا میکردند در ژاپن مورد ضرب و شتم و زورگیری از سوی وی قرار گرفتهاند، دستگیر شد، اما پس از دو جلسه محاکمه با وثیقه قانونی آزاد شد و از ایران فرار کرد.
سرانجام دادگاه او بهطور غیابی برگزار شد و او به ۱۰سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت دیه محکوم شد. یکی از شاکیان او ادعا میکرد که گروه کدخدایی گوشش را بریدهاند و شاکی دیگری مدعی بود که تیم کدخدایی دستش را قطع کردهاند. وی برای دریافت ۲ کیلوگرم حشیش که از نپال با پست بینالمللی ارسال شده بود به رستوران رفته بود که به دام پلیس افتاد.
کدخدایی سرکردگی گروهی مرکب از حدود یکهزار هموطن ایرانیاش را برعهده داشت و از این راه حدود ۳۰میلیون ین (معادل ۲۸۵هزار دلار) درآمد ماهانه داشت. مشهور است که وی کاسبهایی که از دستورهای او اطاعت نکنند را با قمه سلاخی میکرده و به همین دلیل در میان آنها به «سلطان وحشت» شهرت یافته است. البته وی در سال ٩٢ با حضور در برنامه تلویزیونی بسیاری از مسائل مطرح شده درباره زندگی خود را تنها ساخته و پرداخته مطبوعات دانست. کدخدایی اصرار داشت آنچه بر زندگیاش گذشته بر اثر جفای رسانههای ایران بوده است.
اعدام یاکوزای ایرانی
اسفند سال ٩٣ بود که قاچاقچی حرفهای مواد مخدر معروف به یاکوزا زمانی که در انتظار اجرای حکم اعدام خود بود، به اتهام انتقال هرویین به زندان به دومین حکم اعدام خود محکوم شد و درنهایت پای چوبه دار رفت.
محمدرضا، مدتی را در ژاپن زندگی میکرد و پس از ازدواج با زن ژاپنی، خودش به ایران بازگشته بود. محمدرضا آشنایی کاملی با فنون رزمی داشت و به دلیل فعالیتش در ژاپن به «یاکوزا» معروف شده بود. پس از اطمینان از فعالیت دوباره یاکوزا در بندر انزلی، ماموران وارد عمل شدند و متهم را دستگیر کردند.
دادگاه او را به اتهام در معرض فروش قرار دادن بیش از ١٣کیلو ماده مخدر شیشه به اعدام محکوم کرد. درحالیکه پرونده مرد قاچاقچی درحال بررسی بود، مسئولان زندان رشت متوجه شدند یاکوزا در ملاقات حضوری با خانوادهاش از آنها مواد مخدر گرفته و قصد توزیع آن را در زندان دارد. مرد زندانی قبل از ورود به بند دستگیر و در بازرسی از او ٣٢٥ گرم هرویین که بهطرز ماهرانهای در دمپایی جاسازی شده بود، کشف شد. اینبار او به اتهام قاچاق ٣٢٥ گرم هرویین به اعدام محکوم شد. سرانجام با تأیید حکم اعدام از سوی دادستانی کل کشور و تنفیذ رئیس قوه قضائیه، حکم اعدام این قاچاقچی در زندان مرکزی رشت اجرا شد.
خودکشی سركرده باند ياكوزا در زندان
مرداد سال ٩٠ سركرده باند تبهكاري ياكوزا در زندان خودكشي كرد. اين زنداني كه نادر نام داشت و سركرده باند ياكوزا بود، همراه ٢ نفر از همدستانش به اتهام سرقت خودروهاي مدل بالا، جعل عنوان پليس، زورگيري، كيفقاپي و شرارت در شهريار دستگير شده بود.
نادر در اعترافاتش به پليس گفته بود: «چندي پيش پس از فرار از زندان با همدستان سابقم يك گروه جديد را تشكيل داديم و جرايم خود را از سرگرفتيم. ابتدا براي انجام سرقتها نياز به خودروهاي مدل بالا داشتيم، بنابراين با ايفاي نقش پليس، خودروهاي مدل بالا را متوقف و بعد آنها را سرقت ميكرديم. چندين جوان ديگر را نيز به بهانه جابهجايي مسافر به دام انداخته و پس از كتك زدن آنها اموالشان را دزديديم و علاوه بر آن نيز در شمال تهران كيفهاي زنان را سرقت ميكرديم.» تحقیقات نشان داد که این مرد زنداني در غياب ديگر همسلوليهايش با بند پتو خود را از ميلههاي زندان حلقآويز كرده و مرده است.
یاکوزاهایی که از کتک خوردن قربانیان فیلمبرداری میکردند
هفتم تیر سال گذشته نیز اعضای باند «یاکوزا»ی پایتخت که با انواع سلاحهای سرد و گرم اقدام به زورگیری از شهروندان میکردند، توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند. تحقیقات ماموران حکایت از آن داشت که ٨ نفر از اراذل و اوباش منطقه غرب پایتخت باند مخوفی را تشکیل دادند. این افراد ضمن سرقتهای بزرگ در غرب تهران اقدام به زورگیری میکنند و پس از ضرب و جرح و گرفتن فیلم از طعمههای خود اموال مالباخته را گرفته و آنها را رها میکنند. درنهایت ماموران در یک عملیات در محدوده جنتآباد ٦ نفر دیگر از این باند را دستگیر کردند.
باندی به نام یاکوزاها؛ مافیای ژاپنی که در سراسر کشورهای دنیا رخنه کردهاند و فعالیتهای خود را که بیشتر در زمینه مواد مخدر است، به صورت گسترده انجام میدهند. معمولا وقتی نام یاکوزا به میان میآید، همین بدنهای خالکوبیشده و انگشتهای قطعشده در ذهنها تداعی میشود.
بیشتر نسل قدیمی یاکوزاها به خالکوبی علاقه زیادی داشتند چون در قدیم خالکوبی سه مشخصه اصلی داشت، درد به نشانه شجاعت، پول به خاطر گرانی خالکوبی و طرد شدن از جامعه به دلیل اینکه خالکوبی چنین مفهومی را در جامعه آن روز ژاپن میرساند.
قطع کردن انگشت هم ماجرای خودش را دارد. فرد حاضر میشود انگشت دستش که معمولا انگشت کوچک است را قطع کند. آن هم به دو دلیل؛ یا شخص کار اشتباهی انجام داده و برای اینکه داخل گروه بماند، قبول میکند که چنین کاری را انجام دهد که آن انگشت به «انگشت مرده» شهرت دارد یا ممکن است یاکوزایی به خاطر دوستش حاضر شود انگشتش را از دست بدهد که به آن انگشت «انگشت زنده» گفته میشود.
بهطورکلی نام یاکوزاها برای همه آشناست. یاکوزا به قرن ١٧ برمیگردد. پس از پایان یافتن جنگ داخلی و اتحاد ژاپن توسط شوگان تاکوگاوالیاسو در سال ١٦٩٣ میلادی برنامههای او موجب پیدایش این گروه شد. گروهی که گویا در ژاپن کاملا آزادانه فعالیت میکنند و شبکههای خود را گسترش میدهند.
وقتی میگوییم که این باند بزرگ در کشورهای مختلف دنیا رخنه کرده است، ایران نیز در این فهرست مستثنی نیست. از سالها پیش بود که جوانان ایرانی برای بهدست آوردن پول و سرمایه ژاپن را انتخاب کردند. جوانانی که سودای پولدار شدن را در سر داشتند و با کمی سرمایه رهسپار ژاپن شدند. آنجا بود که وسوسه ثروتمند شدن، آنها را جذب این گروه جنایی کرد تا جایی که حتی بیشتر ایرانیها در مراتب سازمانی این گروه، به رتبههای ارشدی نیز رسیدند.
همین شد که با بازگشت این جوانان فرهنگ یاکوزا هم به ایران رخنه کرد تا جایی که همین کشمکش آنها با پلیس هنوز هم تیتر اصلی رسانههاست. ایرانیها هم با ورود به این باند به یاکوزاهای ایرانی تبدیل شدند، انگشتان خود را قطع کردند و روی بدنشان هم خالکوبی کردند و کمکم باندهای بزرگی را در این زمینه تشکیل دادند. اعضای باند یاکوزاها برای انجام فعالیتهای خود از هیچ جنایتی نمیگذرند.
کافی است اشتباه کنی یا با آنها درگیر شوی، آنوقت است که یا کشته میشوی یا شکنجه؛ در این باند همه چیز با خطر و وحشت همراه است. درست است که نام آن با قاچاق مواد مخدر شناخته شده است ولی اعضای این باندها فعالیتهای دیگری ازجمله زورگیری، شکنجه، سرقت و قتل را هم در کارنامههای تبهکاری خود ثبت میکنند.
قتل یاکوزای ایرانی در ژاپن
صبح روز پنجشنبه بود که آخرین عامل قتل یک یاکوزای ایرانی در ژاپن که در ایران زندگی مخفیانهای تشکیل داده بود، دستگیر شد. ماجرا به ٨ ماه پیش برمیگردد. آن روز یک مرد ایرانی در ژاپن قربانی درگیری با اعضای باند یاکوزاها شد و به قتل رسید. ساعت ١٠ شب ٢٨ آذرماه بود که میلاد، مرد ایرانی در یکی از خیابانهای شهر ناگویای ژاپن بهطرز مشکوکی به قتل رسید.
این مرد با ضربات چاقو به قتل رسیده بود و عاملان این قتل نیز متواری شده بودند. با حضور پلیس ژاپن در محل و بررسی موضوع مشخص شد که ٤ مرد ایرانی جلوی خودرو مقتول را گرفته و پس از متوقف کردن، وی را با ضربههای چاقو کشتهاند.
این مردان پس از جنایت بلافاصله پا به فرار گذاشتند. با مشخص شدن این موضوع جسد به سردخانه منتقل شد و خانواده مقتول نیز در جریان ماجرا قرار گرفتند. از طرفی به دلیل فراری بودن عاملان جنايت، كارآگاهان پليس ژاپن جستوجوي خود را براي شناسايي و دستگيري آنها آغاز كردند. در ادامه تحقیقات تیم تجسس دریافتند که هر ٤ مرد قاتل مدتي قبل براي كار به كشور ژاپن سفر كرده بودند و ويزاي دایمي نداشتند. پس از جنايت هم مخفيگاه خود را ترك كرده بودند.
برادر میلاد در تحقیقات به ماموران گفت: «برادرم ٦سال پیش به کشور ژاپن رفت. او با دختری ژاپنی آشنا شد و تصمیم به ازدواج گرفت. برای همین در آنجا ماند و زندگیاش را در کشور ژاپن آغاز کرد. او زندگي خوبي داشت و در نمايشگاه خودرو پدر همسرش كار مي كرد، اما بهطور ناگهانی دیروز شنیدم که او در جريان يك درگيري به قتل رسيده است. پس از قتل هم ٤ جوان ايراني فراري شدهاند و من تصميم گرفتم در تهران شكايت كنم تا مسأله قتل او در كشور خودمان رسيدگي شود.»
با آغاز رسیدگی به پرونده، هماهنگیهای لازم از طریق پلیس بینالملل و وزارت امور خارجه انجام و جسد مقتول به خانوادهاش تحویل داده شد. همزمان با انتقال جسد مقتول به تهران و برابر اعلام پلیس ژاپن به وزارت امور خارجه و پلیس بینالملل مشخص شد که مقتول در درگیری با اراذل و اوباش موسوم به «یاکوزا» و بر اثر جراحات شدید ناشی از ضربات متعدد شمشیر به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که مقتول به همراه تعدادی از اتباع سایر کشورها و همچنین دو ایرانی در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت داشته و در اینباره با گروه دیگری از فروشندگان مواد مخدر دچار اختلاف و درگیری بوده است.
در ادامه پیگیری پرونده از سوی پلیس بینالملل در کشور ژاپن، چهار عامل جنایت به نامهای «رسول» ٣١ ساله، «حسین» ٣٠ ساله، «مجید» ٣٢ ساله و «وحید» ٣١ ساله شناسایی شدند که نهایتا دو نفر از متهمان به نامهای «وحید» و «مجید» توسط پلیس کشور ژاپن دستگیر شدند.
در ادامه اقدامات پلیسی برای دستگیری دو متهم دیگر پرونده، از سوی پلیس ژاپن به پلیس بینالملل اعلام شد که دو متهم دیگر پرونده به نامهای «رسول» و «حسین» تنها پس از گذشت چند ساعت از ارتکاب جنایت، از کشور ژاپن خارج شده و رسول به ایران و حسین به کشور ایتالیا متواری شده است.
با توجه به متواری شدن یکی از متهمان به نام حسین به کشور ایتالیا، هماهنگیهای لازم از طریق پلیس بینالملل انجام و سومین متهم پرونده در کشور ایتالیا دستگیر شد. آخرین متهم پرونده به نام رسول نیز که پس از ورود غیرقانونی به ایران، زندگی مخفیانهای را آغاز کرده بود، در آخرین مخفیگاهش در شهرستان تنکابن شناسایی و روز پنجشنبه هفتم مردادماه دستگیر شد.
رسول پس از انتقال به اداره دهم به قتل میلاد اعتراف کرد و گفت: «به مدت ١١سال است که در کشور ژاپن در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت دارم تا اینکه من و شرکایم برای گسترش فعالیت خود اقدام به خرید یک خط تلفن گوشی تلفن همراه که شماره آن نزد خریداران مواد مخدر بود از مقتول به مبلغ ٤میلیارد تومان کردیم که خریداران مواد مخدر با آن تماس میگرفتند. پس از گذشت مدت کوتاهی متوجه کم شدن تعداد تماسهای گوشی شدیم. با پیگیری موضوع مشخص شد مقتول با تعدادی از خریداران تماس گرفته و شماره جدیدش را به آنها داده و این خریداران دیگر برای خرید مواد با شماره خریداری شده توسط من و شرکایم تماس نمیگرفتند. برای همین به مقتول اخطار دادیم که از این کار دست بردارد یا پول خط را پس بدهد اما او زیر بار نمیرفت. برای همین روز حادثه به بهانه خرید مواد، از طریق تعدادی از خریداران مواد با مقتول قرار ملاقات گذاشتیم. زمانی که مقتول سر قرار حاضر شد و با ما روبهرو شد، به سرعت فرار کرد. ما هم با دو خودرو سواری به تعقیب او پرداختیم. با ایجاد تصادف عمدی، خودرو میلاد را از جاده اصلی خارج کردیم و میلاد مجبور به توقف در حاشیه خاکی جاده شد. قبل از آنکه میلاد موفق به پیاده شدن از خودرو شود، من و شرکایم یعنی سه متهم دیگر پرونده به سمت خودرو حملهور شدیم که میلاد به سمت ما شمشیر و اسلحه کمری کشید. با شمشیر ضربهای به دست میلاد زدیم که باعث شد اسلحه از دستش بیفتد. در نهایت، هر کدام از ما چهار نفر با ضربات متعدد شمشیر و چوب به سمت میلاد حملهور شدیم و پس از ارتکاب جنایت هر چهار نفر از محل متواری شدیم.»
با اعتراف متهم وی با قرار بازداشت قانونی و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. سه متهم دیگر پرونده نیز در اختیار پلیس ژاپن قرار دارند که با توجه به تابعیت ایرانی متهمان، اقدامات قانونی برای تحویل گرفتن آنها درحال پیگیری است.
سلطان وحشت
فعالیتهای یاکوزاها در این ایران از سالها پیش آغاز شده و تا به امروز هم ادامه دارد. یکی از معروفترین یاکوزاهای ایرانی محمود کدخدایی معروف به سلطان وحشت است که در محله جوادیه کشتیگیر آزادکار سابق ایرانی بود. او متهم به قاچاق مواد مخدر و فعالیتهای تبهکارانه در ژاپن شد.
کدخدایی در ۲۵سالگی ورزش را رها کرد و برای کار به ژاپن رفت. او یک رستوران راه انداخت و پس از آن چندینبار در ایران و ژاپن به اتهام درگیری در فعالیتهای مختلف غیرقانونی ازجمله قاچاق مواد مخدر، زورگیری، اخاذی و ضرب و شتم دستگیر شد.
بسیاری از ایرانیان مقیم ژاپن مدعی شدند که قربانی فعالیتهای تبهکارانه کدخدایی شده اند. کدخدایی در سال ۱۳۸۱ پس از دیپورت از ژاپن به ایران بازگشت و با شکایت ایرانیانی که ادعا میکردند در ژاپن مورد ضرب و شتم و زورگیری از سوی وی قرار گرفتهاند، دستگیر شد، اما پس از دو جلسه محاکمه با وثیقه قانونی آزاد شد و از ایران فرار کرد.
سرانجام دادگاه او بهطور غیابی برگزار شد و او به ۱۰سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت دیه محکوم شد. یکی از شاکیان او ادعا میکرد که گروه کدخدایی گوشش را بریدهاند و شاکی دیگری مدعی بود که تیم کدخدایی دستش را قطع کردهاند. وی برای دریافت ۲ کیلوگرم حشیش که از نپال با پست بینالمللی ارسال شده بود به رستوران رفته بود که به دام پلیس افتاد.
کدخدایی سرکردگی گروهی مرکب از حدود یکهزار هموطن ایرانیاش را برعهده داشت و از این راه حدود ۳۰میلیون ین (معادل ۲۸۵هزار دلار) درآمد ماهانه داشت. مشهور است که وی کاسبهایی که از دستورهای او اطاعت نکنند را با قمه سلاخی میکرده و به همین دلیل در میان آنها به «سلطان وحشت» شهرت یافته است. البته وی در سال ٩٢ با حضور در برنامه تلویزیونی بسیاری از مسائل مطرح شده درباره زندگی خود را تنها ساخته و پرداخته مطبوعات دانست. کدخدایی اصرار داشت آنچه بر زندگیاش گذشته بر اثر جفای رسانههای ایران بوده است.
اعدام یاکوزای ایرانی
اسفند سال ٩٣ بود که قاچاقچی حرفهای مواد مخدر معروف به یاکوزا زمانی که در انتظار اجرای حکم اعدام خود بود، به اتهام انتقال هرویین به زندان به دومین حکم اعدام خود محکوم شد و درنهایت پای چوبه دار رفت.
محمدرضا، مدتی را در ژاپن زندگی میکرد و پس از ازدواج با زن ژاپنی، خودش به ایران بازگشته بود. محمدرضا آشنایی کاملی با فنون رزمی داشت و به دلیل فعالیتش در ژاپن به «یاکوزا» معروف شده بود. پس از اطمینان از فعالیت دوباره یاکوزا در بندر انزلی، ماموران وارد عمل شدند و متهم را دستگیر کردند.
دادگاه او را به اتهام در معرض فروش قرار دادن بیش از ١٣کیلو ماده مخدر شیشه به اعدام محکوم کرد. درحالیکه پرونده مرد قاچاقچی درحال بررسی بود، مسئولان زندان رشت متوجه شدند یاکوزا در ملاقات حضوری با خانوادهاش از آنها مواد مخدر گرفته و قصد توزیع آن را در زندان دارد. مرد زندانی قبل از ورود به بند دستگیر و در بازرسی از او ٣٢٥ گرم هرویین که بهطرز ماهرانهای در دمپایی جاسازی شده بود، کشف شد. اینبار او به اتهام قاچاق ٣٢٥ گرم هرویین به اعدام محکوم شد. سرانجام با تأیید حکم اعدام از سوی دادستانی کل کشور و تنفیذ رئیس قوه قضائیه، حکم اعدام این قاچاقچی در زندان مرکزی رشت اجرا شد.
خودکشی سركرده باند ياكوزا در زندان
مرداد سال ٩٠ سركرده باند تبهكاري ياكوزا در زندان خودكشي كرد. اين زنداني كه نادر نام داشت و سركرده باند ياكوزا بود، همراه ٢ نفر از همدستانش به اتهام سرقت خودروهاي مدل بالا، جعل عنوان پليس، زورگيري، كيفقاپي و شرارت در شهريار دستگير شده بود.
نادر در اعترافاتش به پليس گفته بود: «چندي پيش پس از فرار از زندان با همدستان سابقم يك گروه جديد را تشكيل داديم و جرايم خود را از سرگرفتيم. ابتدا براي انجام سرقتها نياز به خودروهاي مدل بالا داشتيم، بنابراين با ايفاي نقش پليس، خودروهاي مدل بالا را متوقف و بعد آنها را سرقت ميكرديم. چندين جوان ديگر را نيز به بهانه جابهجايي مسافر به دام انداخته و پس از كتك زدن آنها اموالشان را دزديديم و علاوه بر آن نيز در شمال تهران كيفهاي زنان را سرقت ميكرديم.» تحقیقات نشان داد که این مرد زنداني در غياب ديگر همسلوليهايش با بند پتو خود را از ميلههاي زندان حلقآويز كرده و مرده است.
یاکوزاهایی که از کتک خوردن قربانیان فیلمبرداری میکردند
هفتم تیر سال گذشته نیز اعضای باند «یاکوزا»ی پایتخت که با انواع سلاحهای سرد و گرم اقدام به زورگیری از شهروندان میکردند، توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند. تحقیقات ماموران حکایت از آن داشت که ٨ نفر از اراذل و اوباش منطقه غرب پایتخت باند مخوفی را تشکیل دادند. این افراد ضمن سرقتهای بزرگ در غرب تهران اقدام به زورگیری میکنند و پس از ضرب و جرح و گرفتن فیلم از طعمههای خود اموال مالباخته را گرفته و آنها را رها میکنند. درنهایت ماموران در یک عملیات در محدوده جنتآباد ٦ نفر دیگر از این باند را دستگیر کردند.