موضوعی که بیشترین اعتراضها را به
همراه داشته است، بازی دیکاپریو در نقش رومی (مولانا) است. مردم برای رساندن صدای
اعتراض و ناراحتی خود توییتر را انتخاب کرده و با هشتگ "RumiWasntWhite" مطالب خود
را مینویسند.
به
گزارش پایگاه تحلیلی المانیتور، در جدیدترین گزارش خود در بخش ایران با عنوان «چرا
ایرانیها با لئوناردو دیکاپریو مخالف شدهاند؟» به موضوع ساخت فیلم مولانا با
بازی دیکاپریو پرداخته است.
این
گزارش با اشاره به نگارش فیلمنامه زندگی جلالالدین محمد بلخی شاعر و متفکر پارسیگوی
معروف به مولانا، توسط دیوید فرانزونی فیلمنامه نویس برنده جایزه اسکار، از همکاری
ترکیه برای ساخت این فیلم خبر داد.
این
پایگاه خبری با بیان اینکه اعلام ساخت این فیلم بحثها و اختلاف نظرهایی را بههمراه
داشته است، مینویسد: «نقشآفرینی لئوناردو دیکاپریو در نقش این شاعر پارسی
اعتراضاتی را در پی داشته است که در ایران، ترکیه و افغانستان بیشتر بر محور
"بازی هنرپیشهای سفیدپوست در نقش شخصیتی غیرسفیدپوست" متمرکز است؛ هر
یک از این سه کشور رومی را شاعر ملی خود میدانند».
خبرنگار
المانیتور برای بررسی ابعاد بیشتر این موضوع با دو نفر از منتقدان فیلم از ایران
گفتوگو کرده است؛ ابتدا نظر احمد طالبینژاد، نویسنده و منتقد فیلم را جویا شد:
«شیفتگی آمریکا و غرب به مولانا، یا به قول خودشان "رومی"، از همین چند سال
پیش آغاز شده است. وی نه تنها در عالم سینما که در موسیقی و شعر نیز از جذابیت
فراوانی برخوردار است. شاید علت آن جهانبینی فراگیر او باشد. منظور من این است که
اگر ما به تفسیر او از زندگی و وجود بنگریم، میفهمیم که کل جهان از نگاه وی همچون
وطن اوست و بنابراین فقط به یک گروه از مردم تعلق ندارد».
طالبینژاد
در ادامه به کتاب "رومی: آتش عشق" به قلم نهال تجدد، که داستان زندگی
رومی را نوشته، اشاره کرد و گفت: «معلوم نیست که چقدر از این داستان ریشه در
واقعیت داشته باشد. اما مولانا را فردی بینظیر نشان میدهد. این دقیقاً همان
تصوری است که مردم درباره او دارند و در این شرایط، شاید هالیوودیها هم حق داشته
باشند درباره او فیلم بسازند.»
این
گزارش سپس پیشینهای تاریخی از زندگی مولانا و ملاقات وی با شمس تبریزی، عارف
فارسی را بیان میکند که این ملاقات 40 روزه موجب آموزش الهیات اسلامی از طرف شمس
شد؛ مولانا نیز هزاران بیت در شرح عشق معنوی خود به شمس سرود که مجموعه این اشعار
در دو شاهکار شعر فارسی، یعنی "دیوان شمس تبریز" (آموزههای شمس تبریز)
و "مثنوی معنوی" (ابیاتی که معنای روحانی ژرفی دارند) جمعآوری شدهاند.
دیوید
فرانزونی، فیلمنامهنویس برنده جایزه اسکار که در سال ٢٠٠٠ فیلمنامه
"گلادیاتور" را نوشت، با همکاری ترکیه روی فیلم مولانا کار خواهد کرد.
رضا
صدیق دیگر منتقد فیلم و روزنامهنگار ایرانی است که به المانیتور درباره عدم درک
درست هالیوود از رابطه مولانا و شمس گفت: «شاید چهرهای همچون عمر خیام [شاعر
پارسیزبان قرون وسطی] جذابیت بیشتری برای هالیوود داشته باشد؛ زیرا اشعار و سبک
زندگی او به دوران جدید نزدیکتر است. برای نمونه خیام میگفت: "در حال شاد
باشید و زندگی شما همین لحظه است". بنابراین زمانی که با این پرسش روبرو میشویم
که چرا هالیوود به دنبال مولانا رفته است؟ آیا فیلمسازان غربی عرفان شرقی را درک
میکنند؟ آنها چه درکی از مثنوی دارند؟ و آیا آنها میتوانند به درک لازم از اشعار
وی پی ببرند؟ پاسخ "نه" است.»
صدیق
در ادامه با بیان اینکه بر این باور است که هالیوود تصویری "ناقص" از
رومی و شمس ارائه خواهد کرد، گفت: «این دقیقاً همان چیزی است که هالیوود انجام
داده است و همچنان با تاریخ و به ویژه تاریخ شرق انجام خواهد داد. اگر کسی به فیلم
"نوح"، به کارگردانی دارن آرونوفسکی، نگاه کند، میتواند فاصله بسیار
زیاد داستان واقعی و تحریفهای هالیوود را ببیند. هالیوود چگونه میتواند چنین
رویدادی را درک کند، وقتی با ذهنیت شرقی چنین چهرههای برجستهای آشنا نیست و با
آن زندگی نکرده است؟»
المانیتور
سپس با اشاره به اینکه بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش رومی بیشترین اعتراضها را
بههمراه داشته است، مینویسد: «مردم برای رساندن صدای اعتراض و ناراحتی خود
"توییتر" را انتخاب کرده و با هشتگ "RumiWasntWhite" مطالب خود
را مینویسند. منتقدان این پرسش را که چرا هیچوقت نقشهای مهم یا مثبت به
بازیگران غرب آسیا (خاورمیانهای) داده نمیشود؟ مطرح کردند و پاسخها به
"تبعیض نژادی غالب در هالیوود" اشاره دارد. اما برخی از کاربران نوشتند
که چنین مسائلی "از اساس اشتباه است و خود آنها نژادپرستی را رواج می
دهند". در همین حال، برخی دیگر درباره "تصاحب" رومی از سوی دولت
ترکیه ابراز نگرانی کردند».
المانیتور:
موضوعی که بیشترین اعتراضها را بههمراه داشته است، بازی لئوناردو دیکاپریو در
نقش رومی و رابرت دونی در نقش شمس تبریز است.
این
پایگاه خبری – تحلیلی در رابطه با این اعتراضات نظر آقای طالبنژاد و صدیق را
پرسیده است؛ طالبنژاد با سیاسی دانستن موضوع گفت: «ما ایرانیان فکر میکنیم
مولانا به ما تعلق دارد و افغانها بر این باوراند که وی متعلق به آنها است. اما
این ترکیه است که در واقع مولانا را تصاحب کرده است. در واقع، بیتدبیری سیاسی ما
به ثبت نام مولانا به عنوان شاعری ترک انجامیده است. من از این نگرانم که چنین
اتفاقی دوباره در آینده درباره شاعرانی همچون خیام و سعدی شیرازی بیافتد. درباره
نقش آفرینی دی کاپریو نیز او چهرهای جذاب دارد و این میتواند ما را به معنویت
چهره رومی نزدیکتر کند. از سوی دیگر، به درستی نمیدانیم کدام تصویر مولانا به
واقعیت نزدیکتر است».
صدیق
نیز در این رابطه معتقد است که اعتراضات به این فیلم ریشه در بی اعتمادی مردم شرق
به هالیوود دارد و گریم و جلوههای ویژه میتواند تا حد مشخصی مؤثر باشد؛ اما حضور
چنین بازیگری نشانههایی را از پروژه هالیوود درباره مولانا نشان میدهد که شرقیها
را بدبین میکند. وی مشارکت ترکیه در این طرح را مشارکت فرهنگی ندانست و گفت:
«روشن است که این حضوری سیاسی است ... هم هالیوود و هم دولت ترکیه به اهداف خود
خواهند رسید و در میان این همه، مولانا و شمس و تاریخ تصوف شرق لطمه خواهند خورد
که کمترین اهمیت را برای دو طرف این معادله دارد».منبع: مشرق
به گزارش پایگاه تحلیلی المانیتور، در جدیدترین گزارش خود در بخش ایران با عنوان «چرا ایرانیها با لئوناردو دیکاپریو مخالف شدهاند؟» به موضوع ساخت فیلم مولانا با بازی دیکاپریو پرداخته است.
این گزارش با اشاره به نگارش فیلمنامه زندگی جلالالدین محمد بلخی شاعر و متفکر پارسیگوی معروف به مولانا، توسط دیوید فرانزونی فیلمنامه نویس برنده جایزه اسکار، از همکاری ترکیه برای ساخت این فیلم خبر داد.
این پایگاه خبری با بیان اینکه اعلام ساخت این فیلم بحثها و اختلاف نظرهایی را بههمراه داشته است، مینویسد: «نقشآفرینی لئوناردو دیکاپریو در نقش این شاعر پارسی اعتراضاتی را در پی داشته است که در ایران، ترکیه و افغانستان بیشتر بر محور "بازی هنرپیشهای سفیدپوست در نقش شخصیتی غیرسفیدپوست" متمرکز است؛ هر یک از این سه کشور رومی را شاعر ملی خود میدانند».
خبرنگار المانیتور برای بررسی ابعاد بیشتر این موضوع با دو نفر از منتقدان فیلم از ایران گفتوگو کرده است؛ ابتدا نظر احمد طالبینژاد، نویسنده و منتقد فیلم را جویا شد: «شیفتگی آمریکا و غرب به مولانا، یا به قول خودشان "رومی"، از همین چند سال پیش آغاز شده است. وی نه تنها در عالم سینما که در موسیقی و شعر نیز از جذابیت فراوانی برخوردار است. شاید علت آن جهانبینی فراگیر او باشد. منظور من این است که اگر ما به تفسیر او از زندگی و وجود بنگریم، میفهمیم که کل جهان از نگاه وی همچون وطن اوست و بنابراین فقط به یک گروه از مردم تعلق ندارد».
طالبینژاد در ادامه به کتاب "رومی: آتش عشق" به قلم نهال تجدد، که داستان زندگی رومی را نوشته، اشاره کرد و گفت: «معلوم نیست که چقدر از این داستان ریشه در واقعیت داشته باشد. اما مولانا را فردی بینظیر نشان میدهد. این دقیقاً همان تصوری است که مردم درباره او دارند و در این شرایط، شاید هالیوودیها هم حق داشته باشند درباره او فیلم بسازند.»
این گزارش سپس پیشینهای تاریخی از زندگی مولانا و ملاقات وی با شمس تبریزی، عارف فارسی را بیان میکند که این ملاقات 40 روزه موجب آموزش الهیات اسلامی از طرف شمس شد؛ مولانا نیز هزاران بیت در شرح عشق معنوی خود به شمس سرود که مجموعه این اشعار در دو شاهکار شعر فارسی، یعنی "دیوان شمس تبریز" (آموزههای شمس تبریز) و "مثنوی معنوی" (ابیاتی که معنای روحانی ژرفی دارند) جمعآوری شدهاند.
دیوید فرانزونی، فیلمنامهنویس برنده جایزه اسکار که در سال ٢٠٠٠ فیلمنامه "گلادیاتور" را نوشت، با همکاری ترکیه روی فیلم مولانا کار خواهد کرد.
رضا صدیق دیگر منتقد فیلم و روزنامهنگار ایرانی است که به المانیتور درباره عدم درک درست هالیوود از رابطه مولانا و شمس گفت: «شاید چهرهای همچون عمر خیام [شاعر پارسیزبان قرون وسطی] جذابیت بیشتری برای هالیوود داشته باشد؛ زیرا اشعار و سبک زندگی او به دوران جدید نزدیکتر است. برای نمونه خیام میگفت: "در حال شاد باشید و زندگی شما همین لحظه است". بنابراین زمانی که با این پرسش روبرو میشویم که چرا هالیوود به دنبال مولانا رفته است؟ آیا فیلمسازان غربی عرفان شرقی را درک میکنند؟ آنها چه درکی از مثنوی دارند؟ و آیا آنها میتوانند به درک لازم از اشعار وی پی ببرند؟ پاسخ "نه" است.»
صدیق در ادامه با بیان اینکه بر این باور است که هالیوود تصویری "ناقص" از رومی و شمس ارائه خواهد کرد، گفت: «این دقیقاً همان چیزی است که هالیوود انجام داده است و همچنان با تاریخ و به ویژه تاریخ شرق انجام خواهد داد. اگر کسی به فیلم "نوح"، به کارگردانی دارن آرونوفسکی، نگاه کند، میتواند فاصله بسیار زیاد داستان واقعی و تحریفهای هالیوود را ببیند. هالیوود چگونه میتواند چنین رویدادی را درک کند، وقتی با ذهنیت شرقی چنین چهرههای برجستهای آشنا نیست و با آن زندگی نکرده است؟»
المانیتور سپس با اشاره به اینکه بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش رومی بیشترین اعتراضها را بههمراه داشته است، مینویسد: «مردم برای رساندن صدای اعتراض و ناراحتی خود "توییتر" را انتخاب کرده و با هشتگ "RumiWasntWhite" مطالب خود را مینویسند. منتقدان این پرسش را که چرا هیچوقت نقشهای مهم یا مثبت به بازیگران غرب آسیا (خاورمیانهای) داده نمیشود؟ مطرح کردند و پاسخها به "تبعیض نژادی غالب در هالیوود" اشاره دارد. اما برخی از کاربران نوشتند که چنین مسائلی "از اساس اشتباه است و خود آنها نژادپرستی را رواج می دهند". در همین حال، برخی دیگر درباره "تصاحب" رومی از سوی دولت ترکیه ابراز نگرانی کردند».
المانیتور: موضوعی که بیشترین اعتراضها را بههمراه داشته است، بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش رومی و رابرت دونی در نقش شمس تبریز است.
این پایگاه خبری – تحلیلی در رابطه با این اعتراضات نظر آقای طالبنژاد و صدیق را پرسیده است؛ طالبنژاد با سیاسی دانستن موضوع گفت: «ما ایرانیان فکر میکنیم مولانا به ما تعلق دارد و افغانها بر این باوراند که وی متعلق به آنها است. اما این ترکیه است که در واقع مولانا را تصاحب کرده است. در واقع، بیتدبیری سیاسی ما به ثبت نام مولانا به عنوان شاعری ترک انجامیده است. من از این نگرانم که چنین اتفاقی دوباره در آینده درباره شاعرانی همچون خیام و سعدی شیرازی بیافتد. درباره نقش آفرینی دی کاپریو نیز او چهرهای جذاب دارد و این میتواند ما را به معنویت چهره رومی نزدیکتر کند. از سوی دیگر، به درستی نمیدانیم کدام تصویر مولانا به واقعیت نزدیکتر است».
صدیق نیز در این رابطه معتقد است که اعتراضات به این فیلم ریشه در بی اعتمادی مردم شرق به هالیوود دارد و گریم و جلوههای ویژه میتواند تا حد مشخصی مؤثر باشد؛ اما حضور چنین بازیگری نشانههایی را از پروژه هالیوود درباره مولانا نشان میدهد که شرقیها را بدبین میکند. وی مشارکت ترکیه در این طرح را مشارکت فرهنگی ندانست و گفت: «روشن است که این حضوری سیاسی است ... هم هالیوود و هم دولت ترکیه به اهداف خود خواهند رسید و در میان این همه، مولانا و شمس و تاریخ تصوف شرق لطمه خواهند خورد که کمترین اهمیت را برای دو طرف این معادله دارد».منبع: مشرق