مرگ اختياري 10 تیر - 95
سربازجو شریعت نداری برگ برنده رو کرده است .چون از یک شغل پنهانی مرده شور بودنش رو نمایی کرده است.
تاکنون ديده ايد که مرده شور چگونه مرده را مي شويد و کفن مي
کند. مرده روي سنگ يا تخت افتاده و اين مرده شور است که او را هرطوري که مي خواهد
مي گرداند و جابه جا مي کند. دست هايش را بالامي آورد، پايش را باز و بسته مي کند.
مرده را به پشت و پهلو مي گرداند و سرش را به هر سمتي مي چرخاند. مرده هم راحت
خوابيده و کاري نمي کند.
اگر انسان بخواهد در زندگي اش موفق باشد، بايد خودش را اين گونه به خداوند بسپارد. قرآن درباره سپردن و واگذار کردن خود به خدا مي فرمايد: وَاُفَوِّضُ اَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ اموراتم را به خدا واگذار مي کنم؛ زيرا خداوند بصير و بينا به بندگان است. (غافر، آيه44)
اگر کسي اين گونه خودش را به خدا بسپارد و واگذار کند، خداوند او را مرده اي مي بيند و خودش اموراتش را انجام مي دهد.اصولامومن بايد اين گونه باشد. پيامبر گرامي(ص) فرموده است: «موتوا قبل ان تموتوا؛ بميريد پيش از آنکه به مرگ طبيعي بميريد؟» (بحارالانوار، ج 72، ص 59)
اگر در همين دنيا بميريم (که منظور از آن، کشتن نفس سرکش اماره و زير پا گذاشتن هوس ها و خواسته هاي نفساني است) و خودمان را در دستان خدا قرار دهيم، اوست که امور ما را به عهده مي گيرد. اين همان مقام فنايي است که هر کسي دوست دارد به آن برسد. در اين مقام فنا که در سايه خداوندي خواهيم بود، هر کاري که انسان انجام مي دهد، کاري است که خداوند در جهت مقدرات وسرنوشت اوانجام مي دهد. پس اگر شخص مي گيرد، اين خداست که مي گيرد نه خودش؛ زيرا مرده که نمي تواند چيزي را بگيرد. سخن و نطقش، نطق خدا است(نجم، آيات 3 و 4) و وقتي تير مي اندازد، خداست که تير مي اندازد (انفال، آيه 17) و وقتي مايوس مي شود خداست که مايوس مي شود. (زخرف، آيه 55)
مومن وقتي به مرگ اختياري مي ميرد و خودش را دراختيارخدا قرار مي دهد؛ ديگر اختياري از خود ندارد و هر کاري که خدا خواست و اراده کرد به وسيله قلب و بدن و اعضاي اين مومن مرده به مرگ اختياري، انجام مي گيرد.
پس انسان پيش از آنکه به مرگ طبيعي بميرد و اختيار خودش را از دست دهد، بايد به مرگ اختياري بميرد و اختيارش را به دست خدا بسپارد تا خداوند با سرانگشتان حکمت و قدرت و علم خويش او را به سر منزل مقصد و مقصود برساند.
اگر انسان بخواهد در زندگي اش موفق باشد، بايد خودش را اين گونه به خداوند بسپارد. قرآن درباره سپردن و واگذار کردن خود به خدا مي فرمايد: وَاُفَوِّضُ اَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ اموراتم را به خدا واگذار مي کنم؛ زيرا خداوند بصير و بينا به بندگان است. (غافر، آيه44)
اگر کسي اين گونه خودش را به خدا بسپارد و واگذار کند، خداوند او را مرده اي مي بيند و خودش اموراتش را انجام مي دهد.اصولامومن بايد اين گونه باشد. پيامبر گرامي(ص) فرموده است: «موتوا قبل ان تموتوا؛ بميريد پيش از آنکه به مرگ طبيعي بميريد؟» (بحارالانوار، ج 72، ص 59)
اگر در همين دنيا بميريم (که منظور از آن، کشتن نفس سرکش اماره و زير پا گذاشتن هوس ها و خواسته هاي نفساني است) و خودمان را در دستان خدا قرار دهيم، اوست که امور ما را به عهده مي گيرد. اين همان مقام فنايي است که هر کسي دوست دارد به آن برسد. در اين مقام فنا که در سايه خداوندي خواهيم بود، هر کاري که انسان انجام مي دهد، کاري است که خداوند در جهت مقدرات وسرنوشت اوانجام مي دهد. پس اگر شخص مي گيرد، اين خداست که مي گيرد نه خودش؛ زيرا مرده که نمي تواند چيزي را بگيرد. سخن و نطقش، نطق خدا است(نجم، آيات 3 و 4) و وقتي تير مي اندازد، خداست که تير مي اندازد (انفال، آيه 17) و وقتي مايوس مي شود خداست که مايوس مي شود. (زخرف، آيه 55)
مومن وقتي به مرگ اختياري مي ميرد و خودش را دراختيارخدا قرار مي دهد؛ ديگر اختياري از خود ندارد و هر کاري که خدا خواست و اراده کرد به وسيله قلب و بدن و اعضاي اين مومن مرده به مرگ اختياري، انجام مي گيرد.
پس انسان پيش از آنکه به مرگ طبيعي بميرد و اختيار خودش را از دست دهد، بايد به مرگ اختياري بميرد و اختيارش را به دست خدا بسپارد تا خداوند با سرانگشتان حکمت و قدرت و علم خويش او را به سر منزل مقصد و مقصود برساند.