بهرهبرداری
پوتین از "مافیای روسی" 9مرداد –
95
برای اینکه پوتین خودش
رهبرمافیاست واقدامات وعملکردش هم مافیایی می باشد.
به گزارش فرارو به نقل از یورو نیوزویک، در دهه
1990، "مافیای روسی" کابوس جدید آمریکا شده بود. اما در دهه 2000 تبدیل
به یک کلیشه شد. در حال حاضر این نگرانی دوباره بازگشته؛ با نگرانیهای جدی که
جرائم سازمانیافته تبدیل به "ستون پنجم" تلاشهای کرملین برای تضعیف
امنیت اروپا شده است.
در داخل و خارج از کشور، گانگسترها و
مأموران مخفی روسیه معمولاً ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. گمان میشود
مجرمان در ترور شورشیان چچن در ترکیه دست داشتهاند؛ مجرمان سایبری روسیه در
مبارزههای مجازی کرملین در گرجستان، اوکراین و برای هک کردن دستگاههای دولتی
آلمانی و لهستانی به کار میروند؛ و به نظر میرسد از قاچاقچیان سیگار در بالتیک
استفادهشده تا برای عملیات نفوذ سیاسی روسیه کمک مالی و سرمایه جمعآوری شود.
این مسئله دوطرفه است. زیرا افسران
امنیتی و اطلاعاتی روسیه معمولاً با همکاری با مجرمان، به فساد کشیده میشوند.
دلیل این کار مشخص است: روسیه درگیر
مبارزه جغرافیایی- سیاسی با غرب است اما فاقد قدرت اقتصادی و نرم رقیبش است. بدین
ترتیب، مجبور است از تاکتیکهای پنهان و غیرمتعارف بهره بگیرد تا کسریهایش را
جبران کند. از این منظر، شبکههای جرم و جاسوسی یک انتخاب آشکارند.
سرویسهای امنیتی اروپا دارند بهآرامی
در برابر این تهدید هشیار و آگاه میشوند. تحقیقات طولانیمدت اسپانیا هر روز به
کرملین نزدیک و نزدیکتر میشود.
و این ماه، هولگر مونک رئیس
Bundeskriminalamt” (پلیس فدرال آلمان) درباره گسترش "جرائم
سازمانیافته روسیه- اوراسیا" هشدار داد. مداخله او، در حالیکه اشارهای جدی
به مبحثی بود که اروپا از آن غافل بوده است؛ بر محدودیتهای درک و فهم اروپا از
این مشکل نیز اشاره داشت.
همانطور که صحبت درباره "جرائم
سازمانیافته اروپا" به معنای پدرخوانده باندهای روسی- سوئدی و تمام گروههای
مرتبط است، "جرائم سازمانیافته روسیه- اوراسیا" نیز شامل انواع و اشکال
بسیار متفاوت باارزشهای مختلفی میشود.
این عدم درک تا حدی در این واقعیت ریشه
دارد که به سازمانهای پلیس منابع لازم برای درک عمیقتر ارتباطات سیاسی و خردهفرهنگهای
جامعهشناختی جرائم داده نشده است.
زمانی که قانون تلاش کرد این گروهها را
درک و بررسی کند، آنها را ساده و قدیمی ارزیابی کرد که بافرهنگ خشنی که از
اردوگاههای کار اجباری گولاگ استالین ایجاد و گسترده شد، در ارتباطاند. جرائم
سازمانیافته روسیه وارث تاریخچه روشن و بیرحمانه است، اما دیگر با اصول گولاگ
تعریف نمیشود و Vory نیز از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در حال سقوط است.
اروپا باید درک سیستماتیک تر و متفاوتتری
از "جرائم سازمانیافته روسیه- اوراسیا" پیدا کند- و بهخصوص از
ارتباطاتش با دستگاههای امنیتی روسیه.
جرائم سازمانیافته که اغلب مرتبط و
نزدیک به دولت هستند، در برخی مناطق به وضوح برای منافع نخبگان روسیه بهکار رفتهاند.
یک مثال قدیمی بهرهبرداری از هکرهای روسی است که به ازای هدف قرار دادن دشمنان
کرملین، به آنها مصونیت و عفو از مجازات داده میشود.
بسیاری از این گروهها از روسیه جداشدهاند
و هیچ دلیلی برای همکاری با مسکو ندارند. در عوض، گروهی که نشاندهنده چالشهای
امنیتی بالقوه در اروپاست را میتوان با هم بهعنوان جرائم سازمانیافته روسی دستهبندی
کرد.
چه توسط گرجیهایی که در مسکو زندگی میکنند
یا شاخهای از یک باند اسلاوی از سنت پترزبورگ هدایت شوند و از هر نژاد و زبانی که
باشند؛ در خارج از کشور فعالیت میکنند. اما دارایی، خانواده و یا دیگر آسیبپذیریهایی
دارند که کرملین میتواند آنها را تهدید کند.
مثل همیشه حقیقتِ روسیه پیچیده، ظریف و
گمراهکننده است. جرائم سازمانیافته نه شکلی ساده دارند و نه مستقل از دولتاند.
اما اغلب باید در چارچوب پارامترهای تعیینشده توسط کرملین قرار داشته باشند.
در سال 1994، بوریس یلتسین رئیسجمهور
روسیه هشدار داد که کشورش در حال تبدیل به "ابرقدرت جرم و جنایت" است.
امروز، ولادیمیر پوتین نیز همین عقیده را دارد اما با رویکردی عمیقاً متفاوت: او
جرائم سازمانیافته روسیه در خارج از کشور را بهعنوان یک تهدید یا مسئلهای شرمآور
نمیبیند، بلکه آن را یک فرصت بالقوه میداند.
با ادامه رقابت ژئوپلیتیک روسیه با غرب،
درک ماهیت این تهدید برای امنیت اروپا بسیار مهم و حیاتی خواهد بود.