گزیده ها 11 آبان - 95

گزیده ها 11 آبان - 95
آیا آیت‌الله جنتی حملاتی را که به پسرش شده دور از انصاف می‌داند؟ آیا اعتقاد دارد باید به جای حرف‌های تند، با لحنی ملایم و در خفا مسئله جمع و جور می‌شد؟ 
علی جنتی چند روزی است وزارت ارشاد را ترک کرده است. خبرهایی که در باره وی منتشر می شود تک و توک است. حتی کسی به نقد عملکرد او در دوران وزارتش نمی پردازد. نه مانند علی اصغرفانی وزارتخانه اش حاشیه ای به نام صندوق ذخیره فرهنگیان دارد، نه مانند وزیر ورزش به دلیل نتایج ضعیف المپیک و به هم ریختگی مدیریت تیم های فوتبال زیر ضرب انتقاد است. جنتی در نامه استعفایش و حتی در مراسم خداحافظی اش، گلایه هایی را مطرح کرد که در آنها صراحتا از عملکرد وزارت ارشاد دفاع شد و مهمتر آنکه  خطاب به روحانیونی که با موضوع کنسرت مسئله داشتند با لحنی نیشدار سخن گفت. بعلاوه برخی علمای معترض  را متهم کرد که با تماشای عکس ۴نفر بدحجاب که با برنامه ریزی قبلی عکاسی شده بود، داوری کرده اند
علی جنتی خوب یا بد، موفق یا ناموفق، اکنون سکان وزارت ارشاد را رها کرده اما سوالات جدی درباره او  مطرح است. اما در صدر همه سوالات یک پرسش بزرگ وجود دارد که تمام سوالات دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد. آن سوال این است: "راز سکوت آیت الله پدر در برابر همه هجمه هایی که به پسر می شود چیست؟
جامعه دلواپسان در برابر این پرسش چه می توانند بگویند؟ قطعا آنها قادر نیستند که سکوت آیت الله را چنین توجیه کنند که عواطف پدری نمی گذارد علیه فرزندش سخن بگوید. چه آیت الله ۳۴سال پیش فرزند دیگرش را که عضو منافقین بود، طرد کرد و در برابر مرگ او در جریان درگیری با نیروهای انقلاب، خم به ابرو نیاورد. آیت الله در یک برنامه تلویزیونی درباره آن فرزندش صراحتا گفت که میزان دلبستگی اش به انقلاب و نظام به مراتب بیش از حب فرزندان است
علی جنتی، دیگر فرزند همین آیت الله اصولگراست که با دیدگاههای او زاویه دارد. خود آیت الله در همان برنامه تلویزیونی گفت که با پسرش همسو نیست و گاهی با او وارد بحث می شود اما همیشه نمی تواند او را قانع کند. بنابراین نخستین توقع این است که اگر او به زعم خود کمترین انحرافی در فرزند می بیند، آن را برنتابد. حال آنکه جز یکبار در نمازجمعه، آن هم به صورت بسیار ملایم، انتقادی را متوجه علی جنتی نکرد
رفتن پسر از وزارت ارشاد نیز سکوت او را نشکست. حتی اعتراض بسیار شدید آیت الله محمدیزدی از عملکرد وزارت ارشاد نیز باعث نشد او با رئیس جامعه مدرسین همنوا شود و بر وزیر بتازد. این در حالی است که آیت الله جنتی در مقابل موضوعاتی که آنها را محل انتقاد می داند صریح و سریع موضع می گیرد؛ ذره ای هم اهل مماشات و رودربایستی نیست. او در برابر موضوعات فرهنگی کوچک هم سکوت نکرد است، چه برسد به آنچه که در یک مراسم در قم رخ داد و طبعا باید مکدر می شد
پس علت چیست؟ آیا آیت الله حملاتی را که به پسرش شده دور از انصاف می داند؟ آیا اعتقاد دارد باید بجای حرفهای تند، با لحنی ملایم و در خفا مسئله جمع و جور می شد؟ آیا او از برخوردهای برخی علما دلگیر است؟ و... پس راز سکوت اصولگراترین آیت الله چیست؟
وقتی فرهنگ ایرانی در ترکیه سنگ روی یخ شد
فراروامیر هاشمی مقدم؛ از دیروز نمایش فیلم "حضرت محمد: پیامبر خدا" در سینماهای ترکیه آغاز شد. به‌عنوان نخستین روز و در اقدامی کاملاً سنجیده و به جا، یک جلسه نمایش ویژه توسط رایزنی فرهنگی ایران در یکی از سینماهای آنکارا در نظر گرفته شد. من آگهی این نمایش ویژه را در صفحه فیس‌بوک رایزنی فرهنگی دیدم که تنها یک واژه توضیح داشت: «رایگان= Bedava».
در حالیکه این اقدام سنجیده را تحسین می‌کردم، آنرا در فیس‌بوک خودم به اشتراک گذاشتم و در کامنتها هم حدود چهل نفر از دوستان ایرانی، افغانستانی و ترکیه‌ای‌ام را با mention کردن، دعوت کردم. اتفاقاً گرداننده صفحه فیس‌بوک رایزنی فرهنگی هم جزو نخستین کسانی بود که این مطلبم را لایک کرد.
ساعت هفت دیشب به سینمای یادشده رفتم و تازه آنجا بود که متوجه شدم برای ورود باید حتما قبلاً از رایزنی فرهنگی بلیط رایگان می‌گرفتیم! هرچه هم توضیح دادم که در صفحه فیس‌بوک هیچ چیزی درباره این موضوع نوشته نشده بود، آنها هم توضیح می‌دادند که در کانال تلگرام‌شان توضیح داده‌اند که باید از رایزنی بلیط رایگان می‌گرفتیم (هرچند بعداً که به صفحه تلگرام رایزنی مراجعه کردم، متوجه شدم تبلیغ فیلم را یک روز زودتر از پخش گذاشته‌اند، اما اطلاعیه درباره لزوم تهیه بلیط را در همان روز پخش فیلم و تنها چند ساعت پیش از مراسم!).
در حین جر و بحث، متوجه شدم چند نفر از دوستان ایرانی و ترکیه‌ای که مطلب فیس‌بوک را خوانده بودند هم پیش از من آمده، اما چون موفق به ورود نشدند، در گوشه‌ای ایستاده‌اند.
دست آخر هم یکی از مسئولین ایرانی نمایش فیلم با لحنی ناخوشایند گفت: «کسی که مطلب را در فیس‌بوک گذاشته خودش اینجا نیست. اصلاً بروید رایزنی و بکشیدش. اما لطفاً الان بفرمایید [بیرون] ما سرمان خیلی شلوغ است!». هرچند یکی از دیگر همکاران رایزنی فرهنگی که در آنجا بود تلاش کرد با عذرخواهی و... از ناراحتی ما بکاهد، اما انصافاً رفتار آن فرد، به اندازه کافی فرهنگ ایرانی را جلوی دوستان ترکیه‌ای سنگ روی یخ کرد. بعد هم که به خوابگاه برگشتم متوجه شدم چند تن از دیگر دوستان هم رفته و دست از پا درازتر برگشته بودند.
بی‌تردید با یک رفتار و اشتباه، نمی‌شود کل فعالیت‌های یک نهاد را زیر سوال برد. اما من به‌طور کلی با فعالیت‌های رایزنی‌های فرهنگی ایران در دیگر کشورها مشکل دارم و قبلاً هم به آن پرداخته‌ام. در واقع این رفتار اخیر رایزنی فرهنگی ایران در آنکارا بهانه‌ای شد تا یکبار دیگر به لزوم تجدید نظر در فعالیتهای رایزنی فرهنگی بپردازم.
رایزنی‌های فرهنگی در هر کشوری، نماینده فرهنگ کشورشان در مقصد هستند و بنابراین باید در راستای معرفی و در صورت امکان، گسترش اصلی‌ترین عناصر هر فرهنگ تلاش کنند. اما رایزنی‌های فرهنگی ایران در این زمینه استثنا بوده و عموماً تنها به یک بُعد فرهنگ، که همان مذهب باشد پرداخته و از دیگر ابعاد، فارغ‌اند. اتفاقاً صفحه تلگرام رایزنی فرهنگی ایران در ترکیه شاید نمونه خوبی در این زمینه باشد که مملو است از خبرهای متعدد درباره برنامه‌های دینی و مذهبی. اما به ندرت می‌توان خبری درباره کنسرت موسیقی، پخش فیلم، کلاس‌ها یا نمایشگاه‌های هنری و... دید.
از همین رو است که علیرغم حضور هزاران دانشجوی ایرانی و ده‌ها هزار ایرانی غیر دانشجو (همچون تاجر و...) در ترکیه، صفحه تلگرام رایزنی فرهنگی ایران کمتر از هفتصد عضو دارد که از آن میان، حدود یکصد نفرشان اخبار رایزنی را دنبال می‌کنند. همچنانکه بیشتر مطالب این نهاد در فیس‌بوک هم در حد دو یا سه لایک می‌خورد. البته با نگاهی به صفحات رایزنی‌های فرهنگی ایران در دیگر کشورها، متوجه می‌شویم که این مسئله خاص رایزنی ایران در ترکیه نیست و رایزنی‌های فرهنگی ایران در همه کشورها (تا آنجا که من دیده‌ام) با معضل کمبود شدید مخاطب روبرو هستند.
در واقع این امر طبیعی است. دانشجویی که از ایران (که عنوان ام‌القرای جهان اسلام را بر خود نهاده و بنابراین بیشتر برنامه‌های فرهنگی‌اش دور محور مذهب و دین می‌گردد) و با فقر شدید برنامه‌های فرهنگی روبرو است، وقتی به ترکیه یا کشوری دیگر می‌رود، کمتر در پی برنامه‌هایی است که ایران آکنده از آنها بود؛ بلکه بیشتر به دنبال پر کردن خلأیی است که در ایران با آن روبرو بوده است. از همین روست که می‌بینیم کنسرت محسن نامجو هر سال در سالن‌های کنسرت چندهزار نفری در شهرهای مختلف ترکیه برگزار می‌شود؛ کنسرت بزرگان موسیقی سنتی در ترکیه همیشه با کمبود جا روبرو بوده و بازار سیاه برای بلیط‌‌شان درست می‌شود (از سر و کله بالا رفتن برای کنسرتهای لس‌آنجلسی‌ها در ترکیه چشم می‌پوشیم)؛ اما برنامه‌های مذهبی و دینی رایزنی فرهنگی در نمازخانه رایزنی فرهنگی برگزار می‌گردد که تنها گنجایش چند ده نفر را دارد و در بیشتر مواقع همان هم پر نمی‌شود (مگر در ایام خاصی همچون شب عاشورا و...). اما دیگر برنامه‌ها و ابعاد فرهنگی ایران عموماً به حاشیه رانده می‌شوند.
خوب به یاد دارم برای نوروز 1394 که همه دانشجویان دیگر کشورها در دانشگاه‌مان غرفه‌ای بر پا کرده بودند، از غرفه نوروزی ایران خبری نبود. وقتی به مسئول برنامه مراجعه و گلایه کردم، تازه سر گلایه‌های وی باز شد که چندین بار در روزهای گذشته با سفارت ایران تماس گرفته و حتی نامه‌نگاری کرده‌اند، اما پاسخی نگرفتند. پس از آن بود که با دلخوری به یکی از مسئولین عالی‌رتبه سفارت شکایت کردم که چرا علی‌رغم این همه دانشجوی ایرانی در دانشگاه حاجت‌تپه، نباید ایران یک غرفه نوروزی می‌داشت. پاسخ آن مسئول جالب بود: «ما برای حضور در هر مراسمی، پروتکل خاص خود را داریم». من حقیقتاً متوجه نشدم این چه پروتکلی است که به ایران اجازه نمی‌دهد در برنامه ویژه نوروز (که ما داعیه‌دارش هستیم) شرکت کند، اما کشورهایی مانند مقدونیه و فلسطین و عربستان (که بیشتر مردمان‌شان درباره نوروز هیچ اطلاعی هم ندارند) چنین پروتکلی ندارند و غرفه نوروزی با تبلیغات و خدمات فراوان برپا می‌کنند! آیا با این رفتارها اگر نوروز را هم به نام کشوری دیگر ثبت می‌کردند، جای گلایه و شکایت داشتیم؟
در موردی دیگر، سال گذشته با رایزنی فرهنگی ایران هماهنگ کردم برای برگزاری یک نمایشگاه صنایع دستی ایران به مناسبت دهه فجر در آنکارا. قرار شد خودم هماهنگی‌هایش را انجام داده و به رایزنی اطلاع بدهم. من با بسیاری از هنرمندان صنایع دستی اصفهان، زنجان، مازندران و.. هماهنگ کردم و آنها هم اطلاعات و تصاویر خواسته شده را فرستادند و من نیز به رایزنی فرهنگی فرستادم. اما پیگیری‌هایم در رایزنی تا خود دهه فجر بی‌پاسخ ماند و نهایتاً در دهه فجر بود که به سادگی و با یک لبخند گفتند: «انشاءالله دفعه بعد!».
در واقع به نظر می‌آید تا زمانی که رایزنی‌های فرهنگی ایران در اختیار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باشد، آن هم با این نگرش که همه ابعاد فرهنگ ایران در برنامه‌های مذهبی خلاصه می‌شود، تنها هزینه‌های کلانی در این میان به نام رایزنی فرهنگی صرف می‌شود؛ بدون اینکه مخاطب و دستاورد قابل توجهی برای فرهنگ ایرانی داشته باشد. و مخاطبان ناکام را غیرمستقیم می‌فرستیم برای پر کردن این خلأها در کنسرت‌های لس‌آنجلسی‌ها، در سالن کنسرت‌های کشورهای دیگر.
حالا دیگر همه از سعید طوسی صحبت می‌کنند؛ پرونده‌ای که اگرچه از زمان تشکیلش چند سال می‌گذرد؛ اما مطرح‌شدنش در دو هفته اخیر حواشی بسیاری به‌همراه داشته است. در همین راستا کم‌کم اخبار و موضع‌گیری‌های رسمی از راه می‌رسند.
روز گذشته مدیران مسئول دو روزنامه «جمهوری اسلامی» و «جوان» درباره این پرونده دست به قلم شدند. همچنین در جلسه جامعه روحانیت مبارز هم درباره او بحث شده است. در کنار این اخبار رسمی، اما آنچه دیروز درباره پرونده سعید طوسی جلب توجه می‌کرد، انتشار برخی فایل‌های صوتی‌ منتسب به او در فضای مجازی بود؛ فایل‌های صوتی‌اي که مشخص نیست به چه زمان و مکانی تعلق دارد و طوسی در آن می‌گوید مدتی گرفتار این مسائل بوده، اما با مراجعه به مشاور و با کمک خداوند از این مشکل رها شده و اکنون توبه کرده است.
همچنین جمعه‌شب سعید طوسی که پیش از این در نامه‌ای به رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هجمه کرده و آنها را ضدانقلاب و برانداز خوانده بود، اقدام به گفت‌وگویی بیش از دو دقیقه‌ای با صدای آمریکا کرد. او در این گفت‌وگو ضمن آرزوی سلامتی برای مجری این تلویزیون گفت: «ای کاش یک‌طرفه به قاضی نمی‌رفتید، اکنون حیثیت من رفته است».
پنهان‌کاری، عامل تضعیف نظام
یکی از مهم‌ترین واکنش‌های روز گذشته به پرونده سعید طوسی، سرمقاله حجت‌الاسلام مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی بود. مدیرمسئول این روزنامه در ابتدای یادداشت خود نوشت: «این سؤال که چگونه می‌توان نظام جمهوری اسلامی را تقویت کرد و چه اقداماتی موجب تضعیف نظام می‌شود، از قدیمی‌ترین سؤال‌هايی است که می‌توان آن را تقریبا هم‌سن‌وسال این نظام دانست. متأسفانه بعد از چهار دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی گذشته، هنوز به این سؤال پاسخ روشنی که مورد وفاق باشد و همه براساس آن عمل کنند، داده نشده است.
اینجانب به یاد دارم در دوران دفاع مقدس سلسله‌گزارش‌هايی را تحت عنوان «نگذارید جوجه‌ها کرکس شوند» در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ می‌رساندیم که حکایت از بازگشت خان‌های فراری و پس‌گرفتن زمین‌های کشاورزی از کشاورزانی داشت که به برکت انقلاب اسلامی و کوتاه‌شدن دست قلدران و زورگویان، در حال کشت و زرع آن زمین‌ها بودند و احساس آزادی و اعتمادبه‌نفس می‌کردند... .
این افراد به ما فشار وارد می‌کردند که چاپ این مقالات و گزارش‌ها را قطع کنیم تا رزمندگان با خاطری آسوده مشغول جنگ باشند و نگران پشت جبهه نباشند و تأکید می‌کردند که این کار به مصلحت نظام نیست. ما با این منطق که وقتی مطبوعات از حقوق مردم دفاع کنند، رزمندگان هم با دلگرمی در جبهه‌ها می‌مانند زیرا اطمینان پیدا می‌کنند که در پشت جبهه کسانی هستند که نمی‌گذارند حقوقشان ضایع شود و ضدانقلاب برگردد، به چاپ گزارش‌ها ادامه می‌دادیم».
مهاجری در ادامه با ذکر خاطره‌ای از امام نوشته است: «این جدال همچنان ادامه داشت تا اینکه معترضان، موضوع را از طریق بعضی مسئولان به عرض امام خمینی(ره) رساندند و نظر ایشان را جویا شدند. امام، نظر روزنامه را تأیید فرمودند و ما با پشتوانه بیشتری به چاپ آن گزارش‌ها ادامه دادیم و خوشبختانه در آن مقطع تا حدود زیادی جلوی خطر بازگشت خان‌های غاصب گرفته شد و همه دیدند که این کار به مصلحت نظام بود. مواردی از این قبیل در تاریخ روزنامه‌نگاری چهار دهه گذشته وجود دارد و اینجانب شخصا خاطرات زیادی از ورود امام خمینی(ره) به موضوعاتی دارم که با نگاه مصلحت و عدم مصلحت و اینکه آیا نظام، تضعیف می‌شود یا نه، در جامعه و در میان مسئولان و اصحاب رسانه مطرح بود ولی امام خمینی پنهان‌کاری و پاک‌کردن صورت‌مسئله را به‌نفع نظام و کشور نمی‌دانستند و روشن‌کردن تکلیف آن موضوعات و برخورد شفاف با قضایا را عین تقویت نظام و به سود مردم تشخیص می‌دادند».
مهاجری سپس با اشاره مستقیم به ماجرای طوسی افزوده است: «در هفته‌های اخیر موضوع یک اتهام اخلاقی در مورد یکی از قاریان قرآن، در فضای مجازی و سپس در محافل مختلف و حتی در مطبوعات، به‌شدت افکار عمومی را درگیر کرده است. ظاهرا عدم تعیین‌تکلیف این موضوع در گذشته و حال، به ‌این ‌دلیل بوده که عده‌ای معتقد هستند مطرح‌شدن چنین موضوعی موجب تضعیف جامعه قرآنی است و تضعیف جامعه قرآنی نیز موجب تضعیف نظام جمهوری اسلامی است که بر قرآن مبتنی می‌باشد. بطلان این ادعا با توجه به آنچه از سیره امام خمینی نقل کردیم کاملا روشن است.
علاوه‌براین، آنچه این روزها در جامعه مشاهده می‌شود و به گوش می‌رسد نیز بر بطلان این ادعا تأکید می‌کند. این پنهان‌کاری حتی به ضرر خود متهم نیز هست، زیرا تا زمانی که تکلیف این پرونده روشن نشود، او هم بلاتکلیف است و همچنان آماج شایعات و تهمت‌ها خواهد بود ولی اگر حکم روشن و مستندی درباره این پرونده صادر شود، علاوه بر اینکه تکلیف متهم روشن خواهد شد، بساط شایعه و شیطنت‌هايی که به وسیله بدخواهان در جریان است نیز جمع می‌شود».
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی ضمن تأکید بر برخورد مساوی با همه تخلفات در درون نظام، یادداشت خود را این‌چنین به پایان برده است: «این واقعیت را انکار نکنیم که اگر در نظام جمهوری اسلامی با افراد متهم، از هر طبقه و قشری که باشند، به صورت شفاف و بدون ملاحظه برخورد قانونی شود، به‌نفع این نظام خواهد بود. حکم متهم اگر تبرئه باشد، جواب سؤال‌های مردم داده خواهد شد و اگر مجازات باشد، مردم از اینکه نظام جمهوری اسلامی با هیچ‌کس تعارف ندارد به این نظام خوش‌بین‌تر خواهند شد.
به‌این‌ترتیب، تردید نباید کرد که رسیدگی شفاف، سریع و قاطع به اتهامات و اعلام نتیجه و اجرای بدون ملاحظه آن همواره به‌نفع و موجب تقویت نظام خواهد بود و این تفکر که در مواردی باید پنهان‌کاری شود تا نظام تضعیف نشود، یک توهم است. نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد این است که امروزه وضعیت ارتباطات به‌ویژه گسترش فضای مجازی به هیچ‌کس مجال پنهان‌کاری نمی‌دهد. کسانی که فکر می‌کنند با پنهان‌کاری به نظام خدمت می‌کنند باید بدانند با این کار ضربه بزرگی به نظام و خودشان می‌زنند.
نظام جمهوری اسلامی به‌آسانی به دست نیامده که اجازه داده شود دچار ضربه‌هایی شود که می‌توان مانع آنها شد. مردم این نظام را دوست دارند و برای حفاظت از آن آماده فداکاری هستند. با این مردم باید صادقانه و شفاف برخورد کرد و همه باید بدانند که تقویت نظام جمهوری اسلامی با برخوردهای شفاف میسر است و پنهان‌کاری، عامل تضعیف نظام است نه تقویت آن».

از سیف‌الله صدر اسلام تا قاری زمان ما
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان نیز روز گذشته در سرمقاله این روزنامه به سعید طوسی پرداخت. او یادداشت خود را این‌گونه آغاز کرد: «ماجرای سعید طوسی که هنوز حدود و ثغور آن معلوم نیست به‌گونه‌ای پیش می‌رود که گویی نظام جمهوری اسلامی ابتدا وی را قاری قرآن و سپس مأمور فساد در جامعه کرده است. فصل‌الخطاب قوه قضائیه نیز مانند بسیاری از مقولات دیگر برای معاندین، مغرضین و منافقین بی‌معناست. هیچ‌کس با طوسی کاری ندارد و نمی‌گوید هر قاری قرآن الزاما مهذب نیست، همان‌گونه که هر آخوندی الزاما مروج دین نیست و به همین دلیل امام فرمودند تاریخ اسلام پر است از خیانت علمای اسلام به اسلام، چراکه در هر قشری ناپاک وجود دارد».
او در ادامه با ذکر مثالی از صدر اسلام افزود: «این در حالی است که تاریخ بشر و اسلام از این پدیده‌ها بارها به خود دیده است. خالدبن ولید را تقریبا همه مسلمانان می‌شناسند. فرمانده شجاعی که سپاه پیامبر را در احد شکست داد، ‌اما قبل از فتح مکه ایمان آورد و یکی از فرماندهان سپاه اسلام شد. در جنگ موته پس از شهادت زید‌بن حارثه (فرمانده) و جعفربن ابی‌طالب (جانشین)، سپاه اسلام را از معرکه نجات داد و فداکاری‌های زیادی برای اسلام کرد تا جایی که پیامبر وی را «سیف‌الله» نامید.
این سیف‌الله در زمان خلافت ابوبکر، مأمور اخذ خراج و مالیات از فردی به نام مالک (نه مالک اشتر نخعی) که بیرون از مدینه زندگی می‌کرد و به حکومت مالیات نمی‌داد، شد. خالد به همراه یک نفر دیگر به محل سکونت مالک رسید و با رؤیت زیبایی همسر وی، دست و پای مالک را بست و در حضور او به همسرش تجاوز کرد. آن روز کسی کار خالد را به دستگاه پیامبر نسبت نداد و کسی نگفت «بفرمایید این هم سیف‌الله پیامبر!» کسی نگفت «این هم مجاهد بزرگ اسلام».
آنچه گفته شد اینکه خالد بر همان فرهنگ جاهلی پیش از اسلام خود پایبند است و اسلام‌آوری وی نوعی تظاهر و توفیق اجباری بوده است. او فرمانده شجاعی بود که تهذیب نداشت. به صحنه کشور برگردیم؛ فرض نمایید یکی از فرماندهان عالی دوران دفاع مقدس دچار لغزش اخلاقی شود. آیا می‌توان گفت خون رزمندگانی که ذیل فرماندهی او سال‌های پیش شهید شده‌اند به هدر رفته است؟ می‌توان دفاع مقدس را به فساد آلوده نشان داد، می‌شود امام را زیر سؤال برد که عجب فرمانده‌ای داشته‌ای؟»
گنجی در ادامه نوشته است: «طوسی دارای صدای خوش و خدادادی برای خواندن قرآن است که نظام چک سفیدامضا برای عصمت او نداده است و اگر انحراف او ثابت شود باید مجازات شود. درباره او از تبرئه تا اعدام را باید پذیرا باشیم... اگر طوسی و امثالهم تبرئه شوند خواهند گفت «دست خودشان است سرش را به هم آوردند». اگر اعدام شود خواهند گفت «نقض حقوق‌ بشر است و اتحادیه اروپا علیه ما بیانیه می‌دهد و تحریم می‌کند». اینجاست که باید از مخالفان نظام خواست که اگر دین ندارید لااقل آزاده‌مرد باشید.
سیف‌الله صدر اسلام به زنای محصنه روی آورد، اما مردم به حاکمیت وقت حمله نکردند و پیامبر و اسلام را به سخره نگرفتند. حال اشتباه و انحراف احتمالی یک فرد غیرمهذب، محور بازنمایی عقده‌های فروخورده این جماعت مقابل نظام شده است». او ضمن انتقاد از قوه قضائیه ادامه داد: «به صورت طبیعی عالم سیاست و اجتماع با عالم حقوق متفاوت است و معمولا انتظار اجتماعی و سیاسی فراتر از حقوق ظاهر می‌شود و این مسئله در پرونده‌های مختلف تاکنون طرح شده است.
قوه قضائیه به ‌عنوان رکنی از حاکمیت نمی‌تواند صرفا بر «وظایف حقوقی» خود تأکید کند، بلکه باید پاسخ‌گو باشد که چرا پرونده‌ای را از سال ١٣٨٩ تاکنون به انجام نرسانده است و چرا قبل از دیگران عرصه اجتماع را روشن نکرده است؟». مدیرمسئول روزنامه جوان در بخش پایانی یادداشت خود نوشت: «نیروهای انقلاب باید همیشه یادشان باشد که نظام دینی را با دین شکار خواهند کرد و دشمنان نیز در همین نقطه متمرکز شده‌اند.
دشمنان انقلاب هم دین را فاقد صلاحیت برای امر سیاسی و اجتماعی می‌دانند و هم برای تخفیف نظام در عرصه اجتماعی به دین مراجعه می‌کنند. آنان دست به گزینش می‌زنند، همان‌گونه که حرکت عظیم عاشورای امسال ایران و کربلا را سانسور و چند قمه‌زن را محور تصویرسازی از عاشورا کردند. طوسی را در صدر قرار می‌دهند اما هم‌زمان علت عزل فلان مدیرعامل دولت را چیز دیگری وانمود می‌کنند. لزومی ندارد نیروهای انقلاب درصدد دفاع از هر مسئله‌ای باشند که همین مسئله قطب‌بندی و انگیزه قطب‌بندی در طرف را چندبرابر می‌کند.
جریان انقلابی کشور باید سردمدار مبارزه با هر فسادی باشد وگرنه ممکن است رسانه‌های غربی که فساد فلان نیروهای همسوی خود در ایران را مخفی می‌کنند دلسوز نظام معرفی شوند. تا حیات آدمی وجود دارد سیف‌الله‌ها و طوسی‌ها خواهند بود و در عمق تاریخ نیز بوده‌اند... فساد مالی و انحراف جنسی همانند شایعه است. شایعه در طول حیات بشر وجود داشته است و انباشت‌ هزاران سال تجربه نمی‌تواند به آن پایان دهد. مانند حسادت است که قابل حذف نیست اما قابل کنترل است. هر روز کشیشان کودک‌آزار در تارک اروپا و آمریکا می‌درخشند اما مسلمانان آن را مستمسکی برای هجو مسیحیت نمی‌دانند که آن کشیش را فرد فاسدی تلقی می‌کنند که اشتباهی در مسیر کلیسا قرار گرفته است».
هزینه‌های اطاله دادرسی
خبرگزاری فارس هم در یادداشتی به قلم مهدی فضائلی، فعال رسانه‌ای اصولگرا، به موضوع طوسی پرداخت. فضائلی در بخشی از یادداشت خود معتقد است این ماجرا نقاط سیاه و سفیدی دارد. او در ابتدای مطلب نوشت: «رسانه‌ها و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی، شرایط و دوران عجیب و شگفت‌انگیزی را پدید آورده‌اند.
شرایطی که هم می‌تواند بستر رشد فضائل اخلاقی و مقوم ایمان و افزایش آگاهی باشد و هم عامل گسترش ضداخلاق و پلشتی و ولنگاری و هرزگی و بی‌ایمانی! رسانه‌هایی که فضای مجازی خوانده می‌شوند، گاهی تأثیراتی به‌مراتب جدی‌تر و واقعی‌تر دارند از رسانه‌های غیرمجازی ولی گاهی این دو دست در دست هم می‌گذارند و با هم‌افزایی، امواج سهمگینی را به راه می‌اندازند! ماجرای اخیر درباره قاری ممتاز و بین‌المللی قرآن کشورمان را می‌توان از مصادیق همین هم‌افزایی ارزیابی کرد؛ ماجرايی که براساس تعالیم دین مبین اسلام و به‌منظور حفظ حریم‌های اخلاقی، کسی نباید حتی پس از اثبات از طرق شرعی و قانونی، درباره آن بی‌محابا سخن بگوید، چه برسد در مرحله‌ای که هنوز در حال رسیدگی است! این ماجرا نشان داد متأسفانه جامعه ما، این تعلیم را نیاموخته و در مواجهه با چنین موضوعاتی آسیب‌پذیر است».
او انتشار اصل خبر ازسوي رسانه‌های خارج از کشور را در راستای قبح‌زدایی ارزیابی کرده و گفت: «نکته طنز و از دیگر نقاط سیاه این ماجرا این است که رسانه‌ها و کشورهایی که مستظهر به آنها هستند، در حالی سینه‌چاک این موضوع شده‌اند و گلو برای آن پاره می‌کنند که خود از کف پا تا فرق سر در منجلاب فساد اخلاقی فرو رفته‌اند و تلاش می‌کنند با قبح‌زدایی از مفاسدی همچون همجنس‌بازی، دیگران را هم به ورطه سقوط بکشانند. کسانی که مفاسدی از قبیل آنچه جامعه دینی و قرآنی ما را به آن متهم می‌کنند، نشانه تمدن و توسعه‌یافتگی می‌دانند و نه‌تنها گروه‌هایی از مردم آنها بلکه سیاست‌مداران و نخبگان علمی و اقتصادی آنها یا به چنین هرزگی‌ها و رفتارهای پست، آلوده‌اند و یا جرئت مخالفت ندارند!».
فضائلی ضمن انتقاد از اطاله دادرسی نوشته است: «از سوی دیگر و ازجمله نقاط سفید این ماجرا اینکه، بازتاب گسترده و البته غیراخلاقی این ماجرا و نگرانی‌هایی که به ‌دنبال داشت، نشان داد در جامعه ایران همچنان، اخلاق و ارزش‌های اخلاقی حاکم و غالب است و چنین رویدادی، خدای ناکرده در صورت صحت، اتفاقی شگفت‌انگیز، نادر و غیرعادی است! نکته دیگری که در این ماجرا باید مورد توجه قرار گیرد و انتظار می‌رود به‌خصوص دستگاه قضا را به خود بیاورد، هزینه‌های اطاله دادرسی است! موضوعی که باید آن را از معضلات سیستم قضائی کشور دانست و از مسئولان این قوه چاره‌اندیشی برای حل یا کاهش آن را به طور جدی مطالبه کرد».
طرح پرونده طوسی در جامعه روحانیت مبارز
شاید مهم‌ترین خبر روز گذشته در حول‌وحوش سعید طوسی خبری بود که از درون جامعه روحانیت مبارز بیرون آمد. به گزارش «ایسنا»، حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی‌مقدم در نشست خبری با خبرنگاران گفت که در جلسه اخیر این تشکل سیاسی، گزارشی از پرونده سعید طوسی ارائه شده است.
مصباحی‌مقدم در پاسخ به پرسشی درباره ارائه گزارشی از پرونده سعید طوسی در جلسه اخیر جامعه روحانیت افزود: «درباره سعید طوسی فقط گزارش را شنیدیم و با توجه به اینکه اخبار رسمی در این زمینه اعلام نشده است، نمی‌خواهیم اظهارنظری کنیم». طرح بحث در جلسه جامعه روحانیت مبارز نشان از اهمیت و درعین‌حال حساسی موضوع دارد». هفته گذشته سخنگوی قوه قضائیه در صدوسومین نشست خبری خود با اصحاب رسانه درباره پرونده طوسی گفته بود: «فردی شکایت کرد و روال قانونی بررسی شد، هنوز مرحله رسیدگی نهایی نشده است. به‌لحاظ پیگیری یکی از شکات در مسئله خلاف عفت عمومی قرار منع تعقیب در دادسرا صادر و تأیید شد. ادعای دیگری شد درباره تشویق به فساد که قرار منع تعقیب صادر شد که دادگاه با قرائن و شرایط رسیدگی را ادامه داد و قرار منع تعقیب را نقض کرد».
او در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه درباره آقای طوسی موضوعاتی در فضای مجازی مطرح شد که یکی از این موضوعات ارائه مدارکی ازجمله سند قرار مجرمیت و بعد سند قرار منع تعقیب او بود، آیا قرار مجرمیت درباره او ساختگی است، گفت: «بنده گفتم که درخصوص مسئله خلاف عفت قرار منع تعقیب صادر شد که تأیید شده است. درخصوص موضوع تشویق به فساد، دادگاه قرار منع تعقیب را تأیید نکرد و قرار جلب به دادرسی داد و پس از آن قرار مجرمیت را صادر کردند؛ برهمین‌اساس این پرونده در مرحله رسیدگی است».
در روزهای گذشته، خانواده یکی از شاکیان سعید طوسی در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه ضمن اعلام برائت از رسانه‌های معاند نوشته بودند: «یکی از اولین و نزدیک‌ترین مصادیق حفظ این نظام مقدس و آرمان‌های والای آن، مقابله بلکه مبارزه با افراد زیاده‌خواه و متعدی به حدود الهی است. همانانی که بی‌شرمانه در جهت مزید بلکه احیای مقبولیت‌شان نزد دیگران از انتساب خود به مسئولان ارشد نظام هیچ‌گونه ابایی ندارند. غائله اخیر را به‌نوعی نتیجه تعلل و کم‌لطفی چندین‌ساله مسئولان مرتبط با این پرونده در صدور حکم قطعی می‌دانیم؛ پرونده‌ای که از سال ٩٠، همچنان مفتوح است. در انتها مجددا از آن ریاست محترم خواستار رسیدگی دقیق و سریع به پرونده که موضوعش ربطی به‌‌عنوان منتشره ازسوي معاندان نظام و رسانه‌های بیگانه نداشته، هستیم و به حکم صادره تمکین کامل خود را نیز اعلام می‌داریم».
به نظر می‌رسد با سپري‌شدن این روند به احتمال فراوان روزهای آینده باید آبستن اخبار جدیدی در اطراف این پرونده باشد.

هیچ جا امن نیست؛ نه اتوبان،نه پل عابر پیاده و نه بیمارستان. این برداشتی است که باید از هشدار‌های روز گذشته درباره ساخت و ساز روی گسل‌های تهران داشت. همزمان با اظهار نظر رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات شهرسازی که «چند بیمارستان روی گسل ساخته شده‌اند که به دلیل تاثیرات روانی و التهاباتی که ایجاد می‌شود از اعلام نام این مراکز درمانی و بیمارستان‌ها معذور هستم»، یک عضو شورای شهر تهران نیز گفت: «هفت محور ترافیکی تهران روی گسل قرار دارد
به گزارش آرمان امروز، به عقیده کارشناسان، اگر زلزله ای به وسعت و شدت زلزله‌هائیتی در تهران رخ دهد میزان خسارات و تلفات انسانی آن ۱۰ برابر بیشتر خواهد بود. در همین راستا، رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات شهرسازی درباره قرارگیری ساختمان‌های مهم تهران بر روی گسل‌های زلزله هشدار داد و گفت: مخازن سوختی شهران بر روی گسل شمال تهران ساخته شده است.
علی بیت‌اللهی با بیان اینکه نقشه پهنه‌های گسلی در شورای عالی معماری و شهرسازی به تصویب رسید و به شهرداری ابلاغ شد، اظهار داشت: قرار بر این است از حریم گسل‌ها با توجه به نقشه ارائه شده ساختمان‌های مهم و حساس مانند بیمارستان‌ها و ساختمان‌هایی که نقش کلیدی پس از وقوع بحران دارند، ساخته نشوند.
بیت‌اللهی با تاکید بر اینکه مخازن سوختی نباید در مجاورت گسل‌ها جانمایی شوند، افزود: در حال حاضر تعدادی از ساختمان‌های حساس تهران بر روی گسل‌های اصلی ساخته شده‌اند، از جمله مخازن سوختی شهران که باید اقدامات فوری برای مقاوم سازی این تجهیزات سوختی در برابر زلزله انجام شود. این مقام مسئول با اشاره به جانمایی چند بیمارستان بر روی گسل‌های تهران گفت: همچنین چند بیمارستان بر روی گسل ساخته شده‌اند که به دلیل تاثیرات روانی و التهاباتی که ایجاد می‌شود از اعلام نام این مراکز درمانی و بیمارستان‌ها معذور هستم.
بیت‌اللهی تاکید کرد: به وزارت بهداشت اعلام کرده ایم که مقاوم‌سازی این بیمارستان‌ها را در اولویت اقدامات خود قرار دهند. او با بیان اینکه مسئولیت مقاوم سازی ساختمان‌های دولتی مانند وزارتخانه‌ها در برابر زلزله با وزارت راه و شهرسازی و مقاوم‌سازی مراکز انرژی بر عهده وزارت نفت است، ادامه داد: همچنین مسئول مقاوم سازی خانه‌های مسکونی در حریم گسل‌ها بر عهده دو نهاد سازمان نوسازی شهری در شهرداری تهران و شرکت عمران و بهسازی شهری ایران در وزارت راه و شهرسازی است.
تمرکز ۱۷ درصد جمعیت تهران در بافت فرسوده
رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات شهرسازی با بیان اینکه از بیش از یک میلیون پلاک رسمی در شهر تهران، حدود ۲۰۰ هزار پلاک در بافت فرسوده واقع شده‌اند، گفت: از نظر جمعیتی ۱۷ درصد جمعیت شهر تهران در همین بافت فرسوده متمرکز شده است. او با اشاره به میزان تاب آوری بافت‌های فرسوده در برابر زلزله اظهار داشت: اغلب ساختمان‌های بافت فرسوده ساختمان‌های بنایی هستند که در مقابل زلزله۵/۵ ریشتر به بالا آسیب‌رسانند و سکنه این ساختمان‌ها در معرض جراحت جانی قرار می‌گیرند. به گزارش ایلنا، بیت‌اللهی خاطر نشان کرد: این بافت‌ها در زلزله‌های ۵/۵ ریشتر ریزش خواهند داشت و تراکم جمعیتی در این محدوده بالاست و به دلیل معابر کم عرض امداد‌رسانی هم بسیار سخت است.
۷ محور ترافیکی تهران روی گسل
همزمان با اظهارات رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات شهرسازی، رئیس کمیته فرهنگی شورای شهر تهران نیز گفت: ۷ محور مواصلاتی مهم پایتخت از روی گسل عبور کرده است و حدود ۱۸۰ دستگاه پل روگذر سواره‌رو در تهران وجود دارد که برخی از آنها بدون درنظرگرفتن معیارهای مقاوم سازی در مقابل زلزله ساخته شده است. مجتبی شاکری در تشریح مشکلات و چالش‌های عملکرد سازمان مدیریت بحران شهر تهران اظهار داشت: اگرچه تکالیف جامع سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران در برنامه‌های پنج ساله اول و دوم تصریح شده و با وجود قرارگیری تهران در منطقه فعال از نظر لرزه‌خیزی، بیش از ۷۰ درصد مفاد برنامه‌های مذکور بر زمین مانده است که این موضوع به طور عمده ناشی از محدودیت منابع سازمان مذکور و عدم همراهی سایر دستگاه‌ها بوده است.
او افزود: نکته قابل توجه اینجاست که میان اعتبار مصوب ابلاغی در سال ۹۵ با برآورد اعتبار مورد نیاز برای انجام تکالیف و ماموریت‌های مصوب، تفاوت فاحشی وجود دارد؛ به نحوی که اعتبار مصوب امسال معادل یک دهم نیاز این سازمان است. افزون بر این، ۶۹ درصد از اعتبار ابلاغی امسال مربوط به پرداخت حقوق و دستمزد و هزینه‌های نگهداشت سازمان است و با این وصف اعتبارات تخصیص یافته به هیچ وجه برای اجرای برنامه‌های موثر کافی نیست.
طرح جامع مدیریت بحران از سال ۸۰
بازنگری نشده
به گفته شاکری، یکی دیگر از خلاهای جدی در امر مدیریت بحران تهران، قدیمی بودن نسخه‌ای است که مدیریت شهری در این حوزه پیچیده است؛ به نحوی که طرح جامع مدیریت بحران از سال ۱۳۸۰ تاکنون مورد بازنگری قرار نگرفته و این در حالی است که برنامه پنج ساله اول شهرداری که بین سال‌های ۸۸ تا ۹۲ اجرا شد، شهرداری را مکلف کرده بود طرح مذکور را به روز کند.
 
رئیس کمیته فرهنگی شورای شهر تهران در ادامه با انتقاد از کوتاهی در امر شناسایی گسل‌های شهر تهران گفت: مطالعات مربوط به این ماموریت از سال ۸۴ آغاز شد اما هنوز به سرانجام نرسیده است. این در حالی است که طرح‌های جامع و تفصیلی جدید تهران که در سال‌های ۸۵ و ۹۰ مبنای عمل قرار گرفت، به دلیل آماده نبودن نقشه گسل‌های شهر فاقد هرگونه ضوابط ساخت و ساز متفاوت در پهنه‌های لرزه خیز شهر هستند.
او افزود: انتظار می‌رود طرح تفصیلی شهر تهران نیز بر اساس نقشه به روز گسل‌های پایتخت مورد بازنگری قرار گیرد و ساخت‌وساز اماکن خاص و با اهمیت نظیر بیمارستان‌ها در این نقاط ممنوع شود. افزون بر این باید از ساخت و ساز در عرصه‌های ناپایدار مستعد لغزش و شیب‌های تند به ویژه در ارتفاعات شمالی تهران جلوگیری شود.
شاکری در ادامه پیشنهاد داد این سازمان علاوه بر پیگیری مقاوم سازی پل‌های سواره رو تهران، نسبت به شناسایی و ارزیابی تاب آوری ساختمان‌های دولتی، دانشگاه‌ها، مدارس، مساجد، بیمارستان‌ها و نظایر آن اقدام و ضمن مکلف کردن نهادهای مذکور به مقاوم سازی، در صورت عدم همکاری مراتب را به شورای عالی مدیریت بحران کشور گزارش کند. او ادامه داد: در این راستا لازم است تمام دستگاه‌های متولی امور زیرساختی نظیر شرکت‌های گاز، آب، مخابرات و برق این سازمان را در امر شناسایی و ارزیابی دقیق خطوط انتقال زیرسطحی و تهیه نقشه جامع از شریان‌های حیاتی شهر کمک کند.
شاکری با بیان اینکه هفت محور مواصلاتی مهم پایتخت از روی گسل عبور کرده است، گفت: بزرگراه‌های شهید بابایی، صدر، نیایش، شهید چمران، آزادگان و امام علی (ع) با توجه به محل قرار گیری در صورت وقوع زلزله به نحوی آسیب می‌بینند که امکان امدادرسانی از این مسیرها در صورت وقوع زلزله وجود ندارد. همچنین در حال حاضر حدود ۱۸۰ دستگاه پل روگذرسواره رو در تهران وجود دارد که برخی از آنها در دهه ۵۰ شمسی و بدون درنظرگرفتن معیارهای مقاوم سازی در برابر زلزله ساخته شده است.

شاکری در پایان با اشاره به تکرار سریالی فرونشست در تهران طی ماه‌های اخیر خاطرنشان کرد: با توجه به تهدیدهای جدی حاصل از فرونشست زمین در تهران و امکان بروز حوادث خطرناک و غیرقابل جبران، سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران باید با بررسی و شناسایی نقاط در معرض آسیب ناشی از فرونشست، تمهیدات فوری برای پیشگیری و مقابله با این پدیده را اتخاذ کند؛ چراکه تکرار فرونشست‌ها شهروندان تهرانی را نگران کرده است.