اوین
نامه ی کیهان 3 شنبه 29 فروردین ماه سال
1396
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " فرار از گوي داغ؛ عمليات غيرممكن"
چرا همه اصول گرایان که مدافع سینه
چاک مسایل اقتصادی شده اند وبطور جمعی وهمآهنگ در سنفونی انتقاد شدید به عملکرد اقتصادی دولت
روحانی می تازند وازاقتصاد جهادی- مقاومتی – خامنه ای حمایت می کنند که تاریخچه 13
ساله دارد .با وجوداینکه همه مدعیان منتقد دولت روحانی مدافع تخته گاز اهداف اقتصادی شده اند وباور دارند که از عهده روحانی ودولت وی
نمی آید چون انقلابی و ضدآمریکایی نیست . بنابراین از نامزد مورد نظر شان آخونددژخیم رئیسی دفاع می
کنند که نمی داند اقتصاد چیست .چون وی همچون حامیانش تابع خمینی با تز اقتصادخری
وخامنه ای جانشین خمینی مدافع اقتصاد –
جهادی – مقاومتی است که پس از 38 سال منجر به بحران اقتصادی کنونی شده
است؟
درست يک
ماه ديگر انتخابات دوره دوازدهم رياست جمهوري برگزار مي شود و علي رغم آنکه يک
هفته ديگر به آغاز تبليغات رسمي زمان باقي است اما خطوط کلي و محل تقاطع گفتمان
هاي اصلي و البته رقيب در اين دوره تا حد زيادي روشن است. در نگاهي کلي اين دو
گفتمان را مي توان اينگونه ساده سازي کرد؛ گفتماني که مدافع وضع موجود است و سامان
يافتن مشکلات را در تداوم همين وضعيت مي بيند. دولت يازدهم نماد ساختاري اين
گفتمان و آقاي روحاني، جهانگيري و محمد هاشمي - به عنوان نامزدهاي بالقوه- چهره
هاي حامل اين گفتمان در ميدان رقابت پيش رو هستند.
گفتمان دوم منتقد وضع موجود و خواهان تغيير و تحول است. آقاي رئيسي، قاليباف و زاکاني را مي توان از چهره هاي اصلي اين گفتمان در ميدان رقابت دانست. البته پرچمداران اين گفتمان محدود به اين چند چهره نبوده و همان قدر که حضور آنها موثر و تعيين کننده است، حرکت انقلابي، ارزشي و اخلاقي چهره هايي همچون سعيد جليلي و مهرداد بذرپاش که با عدم ثبت نام خود و اعلام آمادگي براي کمک به اين جبهه تحول خواه، راه را براي رسيدن به هدف هموارتر کردند، موثر و قابل تحليل و البته تقدير است.
يکي از اصلي ترين مسائل قابل توجه در اين ميان شناخت هسته مرکزي و موتور محرکه دو گفتمان مذکور براي حضور در عرصه انتخابات است. به زبان ساده تر آنکه اين دو گفتمان چه حرفي براي گفتن به مردم دارند؟ چکيده مانيفست و روح کلي حاکم بر اردوگاه مدافع وضع موجود را مي توان در سخنان آقاي روحاني پس از حضور در وزارت کشور و ثبت نام براي انتخابات مشاهده کرد که از چند محور اصلي و چندين بخش فرعي تشکيل شده است.
1- سياه نمايي گذشته و ارائه تصويري کاملاً منفي و حتي رعب انگيز در حوزه هاي مختلف نسبت به دولت هاي نهم و دهم يکي از محورهاي اصلي اين گفتمان است که از ابتداي دولت يازدهم وجود داشته و در ميدان فعلي نيز حضوري پررنگ و جدي خواهد داشت. توسل به اين حربه –هرچند نخ نما- با چند هدف صورت مي گيرد؛
الف: نخست آن که کم کاري ها و ضعف ها توجيه و اينگونه القا شود که اگر وضعيت در برخي عرصه ها خوب نيست، مشکل از آنجاست که دولت يازدهم وارث يک ويرانه بوده و به ادعاي خودشان در تمام عمر چهار ساله آن مشغول آواربرداري بوده اند! و کار و آباداني را بايد در دور بعدي از آنان انتظار داشت! عباراتي شبيه «خالي بودن خزانه»، «حقوق کارمندان را نداشتيم بدهيم» و ...که بارها از سوي دولتمردان تکرار شده، ناظر به همين ادعاي القايي است.
ب: هدف دوم آن است که يک دو قطبي هدفمند و در راستاي علايق دولت مستقر شکل بگيرد. اين دو قطبي به زبان ساده چنين است؛ ما منجي مردم و کشور از شرايطي سخت و مهلک هستيم که موفق شديم به آن دوران سراسر سياهي و تباهي پايان دهيم و زدن دست رد به سينه ما، به معناي بازگشت دوباره به همان وضعيت وحشتناک سابق است. يکي از اقتصاددانان حامي دولت در اين زمينه مدعي است؛ «اقتصاد ايران در ۹۰ و ۹۱ به بدترين حالت ممکن رسيد؛ از بدترين سال هاي قبل از انقلاب هم بدتر. دولت روحاني موفق شد آن را از پرتگاه نجات دهد.»!
مبلغان گفتمان حفظ وضع موجود از تند کردن آتش اين دوقطبي کاذب، حتي در حد «دوئل» شخصي نيز ابايي ندارند. اگرچه اردوگاه اعتدال-اصلاحات مي کوشد هر چهره و گفتمان جديدي را به وضعيت سياه و ساختگي سابق سنجاق کرده و از آن تصويري وارونه، شکست خورده و حتي ترسناک ارائه دهد اما ورود رئيس جمهور سابق به عرصه انتخابات و ثبت نام وي، کمک شاياني به ساخت اين دوقطبي کاذب است و اردوگاه اعتدال-اصلاحات علي رغم ادعاي تقابل و ضديت با وي، به شدت از اين وضعيت استقبال کرده و خواهان دميدن در اين تنور هستند که مهم ترين علت آن توان ايجاد انحراف افکار عمومي از ماجراي اصلي – نزاع کارآمدي و ناکارآمدي- است.
2- آقاي روحاني در بخشي از سخنان روز ثبت نام خود گفت؛ «امروز به ملت ايران اعلام مي کنم از امروز به بعد حفظ برجام يکي از مهم ترين مسائل سياسي، اقتصادي و داخلي ملت ايران است و هووهايي که بارها به قصد کشتن اين نوزاد يعني برجام تصميم گرفته بودند نمي توانند سرپرست خوبي براي اين فرزند باشند و همان ها که تمام تلاش شبانه روزي خودشان را براي اين توافق نهاده اند، بايد مسير اين توافق را تا آخرين قدم ها طي کنند.» اين سخنان نشان مي دهد مانور روي جنازه برجام همچنان در کانون تبليغات انتخاباتي دولت قرار دارد. در اين باره گفتني است؛
الف: دولت که در دوران مذاکرات استراتژي «رسيدن به توافق به هر قيمتي» را در پيش گرفته بود اينک به دنبال «حفظ برجام به هر قيمتي» است. خط مشي غلط پيشين باعث عجله در رسيدن به توافق و حصول توافقي با اشکالات و نواقص فراوان شد و استراتژي جديد اين قابليت را دارد که آن را به «خسارت محض» تبديل کند چرا که حريف را به اين نتيجه مي رساند –رسانده است- که مي توان هر نوع برخوردي داشت و هر تعهدي را نقض کرد و تحريم هاي جديدي را هم اعمال کرد و هيچ هزينه اي هم متحمل نشد چرا که سياست طرف ايراني «حفظ برجام به هر قيمتي» است.
ب: آقاي روحاني و ياران ضربه گيرش در انتخابات مي کوشند رقيبان خود را کساني جلوه دهند که در پي نابودي برجام هستند و راي به آنها بطور خودکار به معناي از بين رفتن برجام است و از اين منظر صحنه را به دوقطبي برجاميان-نابرجاميان تبديل کنند و اجازه شکل گيري فضاي واقعي و عقلاني را در اين خصوص ندهند.
3- رئيس دولت يازدهم در روز ثبت نام گفت؛ «امروز از لحاظ امنيت، ملي و بين المللي سايه شوم جنگ از سر ملت کنار رفته و با مردم محوري در امنيت، شاهد امنيت بي نظير ايران در منطقه آشفته خاورميانه هستيم.» تکرار و اصرار بر اين گزاره کاملاً غلط و دروغ نشان مي دهد ايجاد دوقطبي جنگ-صلح يکي از محورهاي اصلي کار تبليغاتي گفتمان مدافع وضع موجود است. در اين محور که گفتمان مذکور از دوپينگ و چراغ سبز خارجي نيز برخوردار است، مي کوشد اينگونه به جامعه القا کند که رفتن ما از پاستور به معناي شروع دوره اي از تنش هاي بسيار شديد و به دنبال آن جنگ و درگيري در کشور خواهد بود. اقداماتي همچون موشک پراني هاي چندي پيش ترامپ به سوريه و گسيل کشتي جنگي به شرق آسيا و استفاده از «مادر بمب ها» در کشور همسايه افغانستان، فارغ از کارکردهاي محلي آنها، در مجموع معطوف به انتخابات 29 ارديبهشت ايران نيز هست. همانگونه که اعمال تحريم هاي جديد تا پس از انتخابات به تعويق افتاد تا تنفسي مصنوعي به جريان خوش خيال داخلي داده شود.
4- به عنوان نکته پاياني بايد گفت علاوه بر سه محور فوق که جريان موسوم به اعتدال-اصلاحات به دنبال برجسته کردن آن است، يک محور نيز وجود دارد که پاشنه آشيل آن بوده و به شدت از آن فراري است و از طرح هر موضوعي که باعث شود اين محور به حاشيه رانده شود، به شدت استقبال مي کند و آن محور چيزي نيست جز اقتصاد و وضعيت معيشت مردم. محوري که البته راه فراري از آن نيست و ورود به عرصه رقابت با يک بغل آمارهاي گل و بلبلي نيز دردي را دوا نمي کند، چرا که مردم وضعيت را با گوشت و پوست خود لمس مي کنند و از قضا نقطه قوت و تمرکز گفتمان تحول خواه نيز بايد روي همين موضوع باشد که شواهد نشان مي دهد چنين است. هشدارها و زنگ خطرهاي رسانه ها و تحليلگران واقع بين اردوگاه اعتدال-اصلاحات بي دليل نيست. اقتصاد و معيشت براي دولت همچون گوي داغي است که فرار از آن عمليات غيرممکن است و مواجه شدن با آن سخت و دردناک. حضور اجباري نامزدهاي ضربه گير براي خريدن زمان و کاستن سوزناکي اين گوي داغ است چرا که ديگر جاي خواندن انشاء نيست و بايد حساب پس داد. نويسنده: محمد صرفي
گفتمان دوم منتقد وضع موجود و خواهان تغيير و تحول است. آقاي رئيسي، قاليباف و زاکاني را مي توان از چهره هاي اصلي اين گفتمان در ميدان رقابت دانست. البته پرچمداران اين گفتمان محدود به اين چند چهره نبوده و همان قدر که حضور آنها موثر و تعيين کننده است، حرکت انقلابي، ارزشي و اخلاقي چهره هايي همچون سعيد جليلي و مهرداد بذرپاش که با عدم ثبت نام خود و اعلام آمادگي براي کمک به اين جبهه تحول خواه، راه را براي رسيدن به هدف هموارتر کردند، موثر و قابل تحليل و البته تقدير است.
يکي از اصلي ترين مسائل قابل توجه در اين ميان شناخت هسته مرکزي و موتور محرکه دو گفتمان مذکور براي حضور در عرصه انتخابات است. به زبان ساده تر آنکه اين دو گفتمان چه حرفي براي گفتن به مردم دارند؟ چکيده مانيفست و روح کلي حاکم بر اردوگاه مدافع وضع موجود را مي توان در سخنان آقاي روحاني پس از حضور در وزارت کشور و ثبت نام براي انتخابات مشاهده کرد که از چند محور اصلي و چندين بخش فرعي تشکيل شده است.
1- سياه نمايي گذشته و ارائه تصويري کاملاً منفي و حتي رعب انگيز در حوزه هاي مختلف نسبت به دولت هاي نهم و دهم يکي از محورهاي اصلي اين گفتمان است که از ابتداي دولت يازدهم وجود داشته و در ميدان فعلي نيز حضوري پررنگ و جدي خواهد داشت. توسل به اين حربه –هرچند نخ نما- با چند هدف صورت مي گيرد؛
الف: نخست آن که کم کاري ها و ضعف ها توجيه و اينگونه القا شود که اگر وضعيت در برخي عرصه ها خوب نيست، مشکل از آنجاست که دولت يازدهم وارث يک ويرانه بوده و به ادعاي خودشان در تمام عمر چهار ساله آن مشغول آواربرداري بوده اند! و کار و آباداني را بايد در دور بعدي از آنان انتظار داشت! عباراتي شبيه «خالي بودن خزانه»، «حقوق کارمندان را نداشتيم بدهيم» و ...که بارها از سوي دولتمردان تکرار شده، ناظر به همين ادعاي القايي است.
ب: هدف دوم آن است که يک دو قطبي هدفمند و در راستاي علايق دولت مستقر شکل بگيرد. اين دو قطبي به زبان ساده چنين است؛ ما منجي مردم و کشور از شرايطي سخت و مهلک هستيم که موفق شديم به آن دوران سراسر سياهي و تباهي پايان دهيم و زدن دست رد به سينه ما، به معناي بازگشت دوباره به همان وضعيت وحشتناک سابق است. يکي از اقتصاددانان حامي دولت در اين زمينه مدعي است؛ «اقتصاد ايران در ۹۰ و ۹۱ به بدترين حالت ممکن رسيد؛ از بدترين سال هاي قبل از انقلاب هم بدتر. دولت روحاني موفق شد آن را از پرتگاه نجات دهد.»!
مبلغان گفتمان حفظ وضع موجود از تند کردن آتش اين دوقطبي کاذب، حتي در حد «دوئل» شخصي نيز ابايي ندارند. اگرچه اردوگاه اعتدال-اصلاحات مي کوشد هر چهره و گفتمان جديدي را به وضعيت سياه و ساختگي سابق سنجاق کرده و از آن تصويري وارونه، شکست خورده و حتي ترسناک ارائه دهد اما ورود رئيس جمهور سابق به عرصه انتخابات و ثبت نام وي، کمک شاياني به ساخت اين دوقطبي کاذب است و اردوگاه اعتدال-اصلاحات علي رغم ادعاي تقابل و ضديت با وي، به شدت از اين وضعيت استقبال کرده و خواهان دميدن در اين تنور هستند که مهم ترين علت آن توان ايجاد انحراف افکار عمومي از ماجراي اصلي – نزاع کارآمدي و ناکارآمدي- است.
2- آقاي روحاني در بخشي از سخنان روز ثبت نام خود گفت؛ «امروز به ملت ايران اعلام مي کنم از امروز به بعد حفظ برجام يکي از مهم ترين مسائل سياسي، اقتصادي و داخلي ملت ايران است و هووهايي که بارها به قصد کشتن اين نوزاد يعني برجام تصميم گرفته بودند نمي توانند سرپرست خوبي براي اين فرزند باشند و همان ها که تمام تلاش شبانه روزي خودشان را براي اين توافق نهاده اند، بايد مسير اين توافق را تا آخرين قدم ها طي کنند.» اين سخنان نشان مي دهد مانور روي جنازه برجام همچنان در کانون تبليغات انتخاباتي دولت قرار دارد. در اين باره گفتني است؛
الف: دولت که در دوران مذاکرات استراتژي «رسيدن به توافق به هر قيمتي» را در پيش گرفته بود اينک به دنبال «حفظ برجام به هر قيمتي» است. خط مشي غلط پيشين باعث عجله در رسيدن به توافق و حصول توافقي با اشکالات و نواقص فراوان شد و استراتژي جديد اين قابليت را دارد که آن را به «خسارت محض» تبديل کند چرا که حريف را به اين نتيجه مي رساند –رسانده است- که مي توان هر نوع برخوردي داشت و هر تعهدي را نقض کرد و تحريم هاي جديدي را هم اعمال کرد و هيچ هزينه اي هم متحمل نشد چرا که سياست طرف ايراني «حفظ برجام به هر قيمتي» است.
ب: آقاي روحاني و ياران ضربه گيرش در انتخابات مي کوشند رقيبان خود را کساني جلوه دهند که در پي نابودي برجام هستند و راي به آنها بطور خودکار به معناي از بين رفتن برجام است و از اين منظر صحنه را به دوقطبي برجاميان-نابرجاميان تبديل کنند و اجازه شکل گيري فضاي واقعي و عقلاني را در اين خصوص ندهند.
3- رئيس دولت يازدهم در روز ثبت نام گفت؛ «امروز از لحاظ امنيت، ملي و بين المللي سايه شوم جنگ از سر ملت کنار رفته و با مردم محوري در امنيت، شاهد امنيت بي نظير ايران در منطقه آشفته خاورميانه هستيم.» تکرار و اصرار بر اين گزاره کاملاً غلط و دروغ نشان مي دهد ايجاد دوقطبي جنگ-صلح يکي از محورهاي اصلي کار تبليغاتي گفتمان مدافع وضع موجود است. در اين محور که گفتمان مذکور از دوپينگ و چراغ سبز خارجي نيز برخوردار است، مي کوشد اينگونه به جامعه القا کند که رفتن ما از پاستور به معناي شروع دوره اي از تنش هاي بسيار شديد و به دنبال آن جنگ و درگيري در کشور خواهد بود. اقداماتي همچون موشک پراني هاي چندي پيش ترامپ به سوريه و گسيل کشتي جنگي به شرق آسيا و استفاده از «مادر بمب ها» در کشور همسايه افغانستان، فارغ از کارکردهاي محلي آنها، در مجموع معطوف به انتخابات 29 ارديبهشت ايران نيز هست. همانگونه که اعمال تحريم هاي جديد تا پس از انتخابات به تعويق افتاد تا تنفسي مصنوعي به جريان خوش خيال داخلي داده شود.
4- به عنوان نکته پاياني بايد گفت علاوه بر سه محور فوق که جريان موسوم به اعتدال-اصلاحات به دنبال برجسته کردن آن است، يک محور نيز وجود دارد که پاشنه آشيل آن بوده و به شدت از آن فراري است و از طرح هر موضوعي که باعث شود اين محور به حاشيه رانده شود، به شدت استقبال مي کند و آن محور چيزي نيست جز اقتصاد و وضعيت معيشت مردم. محوري که البته راه فراري از آن نيست و ورود به عرصه رقابت با يک بغل آمارهاي گل و بلبلي نيز دردي را دوا نمي کند، چرا که مردم وضعيت را با گوشت و پوست خود لمس مي کنند و از قضا نقطه قوت و تمرکز گفتمان تحول خواه نيز بايد روي همين موضوع باشد که شواهد نشان مي دهد چنين است. هشدارها و زنگ خطرهاي رسانه ها و تحليلگران واقع بين اردوگاه اعتدال-اصلاحات بي دليل نيست. اقتصاد و معيشت براي دولت همچون گوي داغي است که فرار از آن عمليات غيرممکن است و مواجه شدن با آن سخت و دردناک. حضور اجباري نامزدهاي ضربه گير براي خريدن زمان و کاستن سوزناکي اين گوي داغ است چرا که ديگر جاي خواندن انشاء نيست و بايد حساب پس داد. نويسنده: محمد صرفي