يادداشت روزاوین نامه کیهان تروريزم و پشتيبانان ناكام

اوین نامه ی کیهان 5 شنبه 31 فروردین ماه سال 1396
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "تروريزم و پشتيبانان ناكام "
پيروزي رزمندگان اسلام و به طور کلي جبهه مقاومت و موتلفين آن در آزادسازي حلب آنقدر مهم و راهبردي بود که مي توان همه رخدادهاي بعدي اعم از اقدامات پرفشار تروريست ها و حمله آمريکا به پايگاه هوايي «الشعيرات» را مرتبط با آن ارزيابي کرد از اين رو از جنبه تحليل نظامي در واقع همه اين اقدامات در رديف عمليات هاي پدافندي - واکنشي - به حساب مي آيد و جنبه «استراتژيک» ندارد.
    «اقدام استراتژيک» اقدامي است که شرايط ميداني را دگرگون مي کند و وضع جديدي پديد مي آورد. از اين منظر نيز مي توان گفت از آنجا که اقدامات يک سال اخير آمريکا، ترکيه، عربستان و گروه هاي تروريستي تکفيري وابسته به آنان ميدان نظامي و سياسي سوريه را دگرگون نکرده، اين اقدامات جنبه صرفا تاکتيکي داشته است. البته جبهه آمريکايي به مدد رسانه سعي کرده ارزش اين اقدامات را به سطح اقدامات راهبردي بالا ببرد اما در عمل موفق نشده و در نهايت خود آنها نيز اذعان کرده اند که - مثلا- عمليات موشکي آمريکا عليه پايگاه شعيرات واقع در شرق حمص جنبه راهبردي نداشته و يک «اقدام جزء» در ميداني بزرگ به حساب مي آيد درخصوص اين موضوع نکته هاي قابل تاملي وجود دارد:
    1- گروه هاي تروريستي پس از شکست خفت بار در حلب که به کشته شدن دستکم ده هزار نفر از آنان منجر شد، بين 15 تا 17 هزار نيروي خود را به سرعت به منطقه اي در حماء منتقل کردند و دست به حمله اي زدند که منجر به سيطره بر بخش قابل توجهي از مناطق شمال استان حماء گرديد. آنان با سازماندهي جديد ذيل عنوان «جبهه تحريرالشام، قريب يک ماه جنگيدند و بر غرب حماه، جابره، حلب و منطقه «سهل القاب» مسلط شدند در اين ميان حسب خبرهايي که از سوي بعضي از اعضاي رهبري جبهه تحرير الشام عنوان شد، ترکيه، قطر و عربستان فشار زيادي به اين گروهک تروريستي براي از سرگيري حملات وسيع وارد کردند اما در عين حال جبهه مقاومت با عمليات مقابل و طي يک دوره حدود يک ماهه اين مناطق را بازپس گرفتند که شهر «سوران» آخرين آن بود که 5-6 روز قبل آزاد شد. اين در حالي بود که اين گروهک با برآورد موفقيت حتمي از پذيرش آتش بس سر باز زد.
    2- از نظر ترکيه، عربستان و قطر که هر کدام بخشي از لجستيک نظامي اين گروهک را تامين مي کردند روي بدست آوردن موفقيت تروريست هاي تکفيري اصرار داشتند. از نظر آنان روند سياسي زيرسايه پيروزي جبهه مقاومت در حلب نمي تواند دستاوردي براي آنان داشته باشد. دقيقا به همين دليل در مذاکرات آستانه ترکيه ميز مذاکرات را ترک کرد و عوامل رژيم عربستان در مذاکرات نيز گفت وگوهاي دو جانبه با دولت سوريه را رها کردند. براساس يافته هاي اطلاعاتي ارتش سوريه، مقامات ترکيه و عربستان به رهبران تروريست ها يادآوري کردند که گفت وگو با اسد راه را براي به قدرت رسيدن آنان هموار نمي کند و بهتر است مذاکرات سياسي به نقطه ديگري منتقل شود.
    3- در مذاکرات اخير ژنو، دميستورا که خود را ناتوان از رهبري روند سياسي مي ديد، دستور کار مذاکرات را تغيير داد و «تشکيل دولت انتقالي» را شرط گفت وگو درباره ساير مسايل اعلام کرد. جالب اين است علي رغم آنکه هيئت سوري با صراحت گفت که فرمول دولت انتقالي را مي پذيرد، طرف مقابل اعلام کرد که به دولت اعتماد ندارد. اين مواضع تشکيکي در واقع نشان داد که تا چه حد شرايط را عليه خود ارزيابي مي کند. در واقع سازمان ملل از يک طرف به دليل آنکه عليرغم وظيفه اي که دارد، نتوانسته است از آتش درگيري ها بکاهد شايسته ملامت است و از طرف ديگر به دليل آنکه خود زمينه ساز دست يازيدن تروريست ها به حمله جديد عليه مردم و حاکميت سوريه شده است شايسته سرزش مي باشد البته فراتر از اين هم، سوريه بزرگترين نماد شکست شوراي امنيت سازمان ملل در ماموريتي که دارد مي باشد.
    4- در همين زمان، حمله نظامي آمريکا به يک پايگاه نظامي در عمق خاک سوريه صورت گرفته بدون آنکه به طور واقعي تغييري روي داده باشد. خود اين موضوع لطمه جدي به پرستيژ و موقعيت روان آمريکا وارد مي کند چرا که در تجزيه و تحليل اقدامات نظامي يک ابرقدرت، آنگاه که حمله اي صورت گيرد يعني هزينه تغيير پرداخت شده و آنگاه که اين تغيير پديد نمي آيد يعني اين اقدام نظامي به شکست انجاميده است.
    مي توان گفت ترامپ به طور طبيعي انگيزه اي براي بازآزمايي طرف مقابل نداشت چرا که آمريکا بارها آن را آزموده است از اين رو اين گمانه زني بطور جدي وجود دارد که عمليات نظامي 4 صبح جمعه 18 فروردين به درخواست و تاکيد سه کشور ترکيه، عربستان و قطر صورت گرفته است. همزماني اين اقدام نظامي با مذاکرات ژنو و در اولويت قرار دادن «تشکيل دولت انتقالي» از سوي نماينده دبيرکل سازمان ملل و اصراري که طرف ترکيه و عربستان براي به حاشيه بردن مذاکرات «آستانه» داشتند نيز مي تواند پرده از نقش کانوني سه کشور ياد شده در حمله نظامي آمريکا به يک پايگاه نظامي در سوريه بردارد.
    5- پس از عمليات آمريکا عليه «الشعيرات» که با استفاده از دو ناو آمريکا در سواحل قبرس صورت گرفت و منجر به آسيب وارد شدن به جنگ افزارها و هواپيماهاي سوريه شد و علير غم گمانه زني هايي که در مورد ادامه اين نوع عمليات ها وجود داشت، آمريکايي ها در مذاکرات رسمي تلفني و حضوري با مقامات روسيه يادآور شدند که قصدي بر ادامه جنگ نداشته و از آنچه پيش از حمله درباره حکومت بشار اسد گفته بودند، عدول نکرده اند. خب پس براي چه حمله صورت گرفته است؟ جالب اين است که وزيرخارجه آمريکا در ديدار با لاوروف همتاي روسي خود گفته است که واقعا نمي دانم چرا بايد دولت سوريه در حالي که مي داند زير ذره بين است در حمله به مواضع مخالفان خود از سلاح شيميايي استفاده کرده است. در واقع کوشنر اذعان کرده است که گزينه دست داشتن دولت اسد در حمله شيميايي منطقه اي در «ادلب» غيرمحتمل ترين است. آمريکا در اين صحنه در واقع دو هدف اصلي را دنبال کرده است هدف اول آن احياي پرستيژ امنيتي آمريکا ست که به خاطر شکست هاي پي در پي نظامي، آمريکا را در چشم مردم منطقه به کشوري غير موثر و ابرقدرتي تاريخي تبديل کرده است. آمريکا با سوءاستفاده از شرايط داخلي سوريه و علم به اينکه استراتژي ارتش سوريه پاسخ دادن به اقدامات محدود - هر چند سنگين هم باشد - نيست، به حمله اي دست زده است و بلافاصله در تماس با مقامات روسيه و چند کشور ديگر اعلام کرده است که قصدي براي اقدامات مشابه ندارد.

    آمريکا در عين حال اگرچه از انگيزه کافي براي ضربه زدن به جبهه مقاومت برخوردار است اما در اين مورد خاص و با هدف بازسازي نقش خرابکارانه ترکيه، عربستان و قطر و به نيابت از آنان وارد عمل شده است. در اين صحنه آمريکايي ها به مقامات ترکيه، قطر و عربستان اطمينان داده اند که آنان را در اين شرايط تنها نمي گذارند. نويسنده: سعدالله زارعي