امیر محبیان: قالیباف سوخت، رئیسی ضربه خورد 31اردیبهشت-96
«با ورود
جنجالی قالیباف روی یک شکاف جنجالی و تکیه به گفتمانهای نیمه سوسیالیستی-
پوپولیستی عملا جامعه دوقطبی شد و قالیباف به جای افزایش رأی مستمراً رأی خود را
از دست داد و آقای رئیسی هم با وجود برخورد متین در مناظرهها به دلیل عدم تسلط
لازم بر مسائل اجرایی و تکرار کلیات و نیز مشکل عدم شناخت جامعه با وجود جهش خوب
رأی نتوانست رکورد مطلوب برای پیروزی را تکرار کند.»
به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد»
آورده است: امیر محبیان، تئوریسین اصولگرا معتقد است پیروزی حسن روحانی نتیجه تعجببرانگیزی
نبوده است. به گفته دبیرکل حزب نواندیشان استراتژی تهاجمی، کور و غیرعلمی
اصولگرایان در قبال روحانی و دولت، بازی در زمین روحانی بود. او میگوید قالیباف
با تکیه به گفتمانهای نیمهسوسیالیستی - پوپولیستی عملاً جامعه را دوقطبی کرد و
روز به روز آرای خود را از دست داد.
به اعتقاد محبیان سید ابراهیم
رئیسی هم به دلیل عدم تسلط لازم بر مسائل اجرایی و تکرار کلیات و نیز مشکل عدم
شناخت جامعه با وجود جهش خوب رأی نتوانست رکورد مطلوب برای پیروزی را به دست آورد.
این تئوریسین و تحلیلگر اصولگرا در ادامه تفسیر نتیجه انتخابات و هزینههای آن
برای اصولگرایان گفته است: عملاً یک فرصت طلایی که دولت روحانی به دلیل اشتباهاتش
در اختیار اصولگرایان قرار داده بود از دست رفت؛ قالیباف که میتوانست احیا و مفید
واقع شود سوخت؛ رئیسی که ظرفیت کشف شده جدیدی بود، ضربه خورد. از آن طرف روحانی را
مدیون رادیکالهای اصلاحطلب کردیم. اما در هر حال باز هم باید فاز ترمیم را با
خردمندی به پیش ببریم تا آسیبها را به حداقل برسانیم.
محبیان از همین رو تاکید دارد که
اصولگرایان باید هرچه سریعتر خودشان را بازسازی کنند. به اعتقاد او موتور تئوریک
اصولگرایی خاموش شده و ادبیات آن باید بازتعریف شود. محبیان البته نگرانیهایی هم
دارد. از همین رو به این مساله اعتراف میکند که اگر نوسازی اصولگرایی صورت نگیرد
قدرتگرایی و پوپولیسم جای ارزشگرایی و آرمانگرایی را خواهد گرفت: «و قهرمانان
اصولگرایی به جای علما و دانشمندان و چهرههای دینی، سلبریتیها و چهرههایی
خواهند شد که فاقد حداقل ارزشهای رفتار دینی بوده و بدبختانه مجبور خواهیم شد
برای پیشتازی آنها از ارزشها و تاریخ اسلام هزینه کنیم.»
تحلیل جنابعالی از نتیجه
دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری چیست؟
انتخابات نتیجه تعجببرانگیزی
نداشت؛ فقط بعضی گمان میکردند ممکن است آقای رئیسی تبدیل به پدیده این انتخابات
شود. این افراد روی قدرت جذب آرای شناور توسط اصولگرایان تخمین بیش از حد معقولی
زدند. خود من تصورم این بود اگر آقای قالیباف بدون دوقطبیسازی فضای انتخابات
بتواند متکی به گفتمان کارآمدی وارد شود با توجه به سابقه رای ١٨ میلیونی روحانی و
ریزش بخشی از رای و نیاز به ٢٠ میلیون رای برای پیروزی در دور اول، انتخابات به
دور دوم کشیده شده و با وحدت قهری اصولگرایان روی یک کاندیدا احتمال پیروزی
اصولگرایان افزایش مییاید. اما با ورود جنجالی قالیباف روی یک شکاف جنجالی و تکیه
به گفتمانهای نیمه سوسیالیستی- پوپولیستی عملا جامعه دوقطبی شد و قالیباف به جای
افزایش رأی مستمراً رأی خود را از دست داد و آقای رئیسی هم با وجود برخورد متین در
مناظرهها به دلیل عدم تسلط لازم بر مسائل اجرایی و تکرار کلیات و نیز مشکل عدم
شناخت جامعه با وجود جهش خوب رأی نتوانست رکورد مطلوب برای پیروزی را تکرار کند.
از سوی دیگر با هراس بخشی از آرای شناور از احتمال پیروزی اصولگرایانی که اصلاحطلبان
سعی کردند دروغ آنها را دیو بنمایانند، حدود ١٥ درصد آرا را جذب کردند و نتیجه آن
شد که دیدیم. اما در مجموع معتقدم برنده نهایی این انتخابات مردم ایران، نظام
اسلامی و رهبری بودند که با درایت بر مشارکت افزودند و عملا مخالفان نظام را آچمز
کرده و نمایشی قدرتمند از مردمسالاری دینی را به نمایش گذاشتند.
آیا پیشبینی چنین نتیجهای
را میکردید؟ علت پاسخ آری یا خیر خود را بفرمایید؟
بله، اما نه لزوماً در دور نخست.
تحلیلهای من نشان میداد که اصلاحطلبان در فضای دوقطبی حاد قادرند شش میلیون بیش
از اصولگرایان به جذب رای از آرای شناور بپردازند؛ برای همین معتقد بودم
اصولگرایان اساسا نباید افکار عمومی را بهراسانند؛ اما استراتژی ورود غلط اصولگرایان
به روحانی کمک کرد با وجود ضعف جدی در کابینه و انتقادات درست اصولگرایان و حتی
اصلاحطلبان به کابینه پیروزی قدرتمندی را به دست آورد.