پالسهایِ اصلاحطلبانه عزتالله
ضرغامیِ اصولگرا 12دی-96
تصور نمی رود چشم انداز
تغییر موضع تاکتیکی تبلیغاتی پاسدار ضرغامی موجب گشوده شدن دریچه ای برروی وی در نمایش
انتخابات ریاست جمهوری 1400 شود.
«ضرغامی و مانند او هرگز اصلاحطلب نخواهند شد. او خود در این باره میگوید
که به تقسیمبندی سیاسی در کشور بسیار بیاعتقاد شده است و باور دارد:
«سیاستمداران به مرد و نامرد تقسیم میشوند که در هر دو دسته اصولگرا و اصلاحطلب
وجود دارند.» تقویت گفتمان امثال ضرغامی اما یک فایده دیگر برای اصلاحطلبان دارد
و آن این است که از تقویت گزینههای تندرو به عنوان نامزدهای نهایی اصولگرایان
جلوگیری میکند. رقیب خردمند و منصف یک موهبت است.»
به گزارش ایسنا، روزنامه آفتاب یزد نوشت: «برخی سلبریتیها میگویند از
رای به روحانی پشیماناند. برخی دیگر در مقابله با آنان میگویند پشیمان نیستند.
برخی هم به شدت مشغول تحریک دو برخی قبلی هستند! به جای این کارها کمک کنیم دولت
به وعدههایش عمل کند. همه وعدههای آقای روحانی از ایجاد اشتغال تا کاهش درخواست
مجوز شنود مورد تایید همه است. ما همه با هم هستیم! نترسید.» این جملات نه سخنان
یکی از طرفداران جوان تدبیر و امید در فضای مجازی برای ترغیب مردم به ادامه حمایت
از دولت که گفتههای یکی از مشهورترین چهرههای اصولگرا در ایران است؛ حاج عزتالله
ضرغامی، رئیس پیشین صداوسیمای جمهوری اسلامی که این روزها با ادبیاتی بسیار متفاوت
از رویه پیشیناش و با زبانی متمایز از لسان اصولگرایی درباره مسائل و رخدادهای
کشور اظهار نظر میکند، جایگاهی ثابت در صدر خبرها یافته است. نمیتوان در میان
انبوه سیاستمداران کسالتآور اصولگرا با آن چهرههای عبوس، زبان غالبا تند، مواضع
حق به جانب و طلبکار چرخید و تفاوتهای آقا عزت نظر شما را جلب نکند. او شوخطبع،
خونسرد و خوشبرخورد است و نشان داده که چرخش و تغییر را یک نقطهضعف نمیداند.
انگار سالها محشور بودن با اهالی هنر در روحیات او چندان بیتاثیر نبوده است.
زمانی که در بازار داغ یارگیریهای پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ برخی کارنامه کاری وی در صداوسیما و ضعف بُعد اجتماعی و مردمی وی را دلیلی
درست برای پر ریسک بودن سرمایهگذاری سیاسی روی او قلمداد میکردند، چه کسی فکرش
را میکرد که او در مدت کوتاهی پس از آن انتخابات چنین تجدید قوا کند و با رویکرد
و استراتژی جدید به شطرنج سیاسی کشور بازگردد.
۷ ماه متفاوت
زندگی او و پیشینهاش از روندی شبیه بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی
برخوردار است. او ۵۸ سال پیش در محله گمرک تهران در خانوادهای
به قول خودش به لحاظ درآمدی «با سطح زندگی پایین ولی آبرومندانه و فرهنگی» به
دنیا آمد. ضرغامی میگوید: در کودکی در خانه تلویزیون نداشتند. در میان ۹ خواهر و برادر همه به جز دو نفر تحصیلات عالیه علمی را طی کردند و عزتالله
ضرغامی پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه پلیتکنیک به سپاه پاسداران پیوست. معاونت
امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران وزارت علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم و پیوستن
به کادر مدیریتی صداوسیمای تحت مدیریت لاریجانی از جمله سوابق مدیریتی اوست. از
همه جالبتر شاید به کار گیریاش در وزارت دفاع دولت اصلاحات از سوی شمخانی به
عنوان معاون پارلمانی است؛ انتخابی که به گفته ضرغامی با مخالفت شدید اصلاحطلبانی
همچون ابطحی و موسوی لاری و با موافقت و مساعدت رئیس دولت اصلاحات همراه بود. او
در مصاحبهای از حمایت رئیس دولت اصلاحات از او در برابر وزیر کشور وقت سخن میگوید.
پرچالشترین دوران کاری مهندس ضرغامی اما ریاست ۱۰ ساله او از ۳ خرداد ۱۳۸۳ تا ۱۵ آبان ۱۳۹۳ بر صداوسیماست. با این همه تمام سه دهه زندگی کاری او شاید به اندازه ۷ ماه اخیر از عمر سیاسی او جذابیت نداشته باشد. او اقدامی انجام داد که در
کمتر سیاستورز همجناحی او سراغ داریم؛ اضافهکردن کمی چاشنی تغییر به خمیر سیاست.
تنهاترین کاندیدا!
نام ضرغامی با نام صداوسیما گره خورده است. بخش خبری جنجالی ۲۰:۳۰، مستندهای سیاسیِ «دیروز، امروز و فردا»، «رو به فردا» و «شناسنامه»،
مصاحبههای جنجالی با محکومان و بسیاری موارد دیگر از نکات دردناکی است که اصلاحطلبان
انگشت خود را روی آن فشار میدهند و در مواقع لزوم آنها را یادآوری میکنند. خود
او اما بارها از کارنامهاش دفاع کرده است. گسترش شبکههای استانی، برنامه نود،
گسترش برنامهسازی مفرح و سریالسازی و مواردی از این دست از جمله دستاوردهایی
هستند که این مهندس عمران، آنها را در زمره نقاط قوت کاری خود برمیشمارد. پرونده
کاری وی در معاونت سینمایی نیز همواره مورد نقد طیف تاثیرگذاری از هنرمندان بوده
است. حضور حمید خاکبازان در کسوت مدیریت وقت اداره کل نظارت و ارزشیابی در دوره
معاونت او نقطه اوج تلاقی وی و هنرمندان در تاریخ هنر معاصر است. او در دفاع از
خود و برائت از خاکباز میگوید: «آقای خاکبازان در مدیریت قبل از من وارد سینما
شده بود. روزی که من به این پست منصوب شدم، ایشان میخواستند همراه همکارانشان به
استقبال من بیایند که گفتم از چنین کارهایی خوشم نمیآید. به مرور هم با برخی از
رفتارها و عملکرد ایشان موافق نبودم؛ مثلا نگاه ایشان به هنرمندان از بالا به
پایین بود؛ در حالی که من اصل را بر رفاقت گذاشته بودم. مشکل اصلی آقای خاکبازان
عدم تعامل مناسب با هنرمندان و سوء ظن شدید نسبت به آنان بود. من این را نمیپسندیدم.
بنابراین آقای حبیبالله کاسهساز را به جای او منصوب کردم.» با این همه در
انتخابات ریاستجمهوری چنین مواردی نمیتوانست دلیل کافی برای کنار نهادن یک
کاندیدا از لیست نهایی اصولگرایان باشد. رقبای او همچون محمدباقر قالیباف و
ابراهیم رئیسی به مراتب کارنامه بسیار چالشبرانگیزتری داشتند که خوراک مناسبتری
برای حریف فراهم میکرد و فراهم نیز کرد. او البته از ابتدا صحبت از نیامدن میکرد
تا آن که در نهایت اعلام کرد که به دعوت جمنا در لیست ۱۰نفره کاندیداهای ریاستجمهوری حضور خواهد یافت.
کیمیای محبوبیت
زمانی که در سپتامبر ۱۹۶۰ جان اف کندی نه
چندان مشهور برای اولین بار در مناظرات تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری در برابر
نیکسون از حزب جمهوریخواه قرار گرفت، معروف است که نیکسون در این مباحثات خشک و
غیر جذاب صحبت میکرد و عصبی و خیس عرق بود؛ در حالی که کندی آرام و با متانت بود
و همین از عوامل پیروزی او شد. مقایسه معالفارق خواهد بود که انتخابات و
کاندیداهای کشورمان را با آنها مقایسه کنیم اما مناظرات تلویزیونی و نحوه صحبت،
همچنین برخی خصوصیات فردی نظیر خونسرد بودن، جذاب صحبت کردن و حتی کمی شوخطبعی و
حاضرجوابی میتواند در نظر نهایی مردم تاثیرگذار باشد. اینها خصوصیاتی بودند که هم
حسن روحانی برنده انتخابات و البته هر سه کاندیدای اصولگرا به شکل واضحی از آن بیبهره
بودند. ضرغامی اما در مصاحبههای تلویزیونیاش نشان داده است که آنچنان که رسم
قاطبه سیاستمداران اصولگراست، چندان هم بیذوق نیست. در مصاحبه زنده محمدباقر
قالیباف در برنامه جهانآرا، او علیرغم گذشت زمان قابل توجه از انتخابات به
سوالات غیر چالشی مجری که دست بر قضا از طرفداران او نیز بود، واکنشی شدید نشان میداد،
استفاده از کلمات با بار معنایی منفی و زمخت همچون «موافق نیستم»، «چرا این سوال
رو میپرسی اصلاً» همان چهره نامطلوب رسانهای همیشگی را از قالیباف به نمایش
گذاشت. در مصاحبهای مشابه در همین برنامه که ضرغامی حضور یافت، او در برابر
سوالات به مراتب چالشیتر و گاه غیر منطقی، بسیار خوب ظاهر شد، میخندید و بسیار
حرفهای اداره بازی را در دست گرفت. نظرات معتدل او در این برنامه در برابر مجری
تندرو در مورد محصوران و مسئله حصر بازتابی بسیار وسیع در رسانهها یافت. این نقاط
مثبت اما مواردی نیست که در تصمیمگیری نهایی اردوگاه اصولیون در انتخاب کاندیدای
نهایی چندان به چشم آید، جایگاه ابراهیم رئیسی در نظام و شبکه و امکانات وسیع
قالیباف در شهرداری در نهایت تعیینکننده بود. ضرغامی به راحتی حذف شد و اشخاص
زیادی از حذفش ناراحت نشدند. رویه پساانتخاباتی او اما نشان داد که این انتخابات
تاثیر بسیاری بر متدهای سیاسی او گذارد. او سعی کرد با فاصله گرفتن از قالب سنتی
اصولگرایان به بازسازی هویت سیاسی خود بپردازد. حسامالدین آشنا پیش از انتخابات
در توئیتی خطاب به او گفت: «یک توصیه دوستانه به جناب آقای مهندس ضرغامی؛ لطفا به
خاطر خودتان چهار سال صبر کنید؛ دیر نمیشود.» مهندس بر اساس این توصیه«سیاست صبر
فعالانه» را در پیش گرفته است، استفاده روزمره از رخدادها و اظهار نظر جامعالاطراف
درباره آنها، حضور پررنگ سیاسی و امید بستن به اقبال و شانس سیاسی، بخشی از راهبرد
ضرغامی به نظر میرسند. او تاکنون در دوران پساانتخاباتی باهوشتر از رئیسی و
قالیباف ظاهر شده است.
احیای یک «برند» مرده
فرق انتخابات با انتصابات در این مورد ساده است که برای برنده شدن در آن،
مردم باید به شما رای دهند، برای آن که مردم به شما رای بدهند، باید از شما خوششان
بیاید، برای آن که مردم از شما خوششان بیاید، باید حرفها و اکت سیاسی شما
خوشایند آنها باشد. اینها واقعیتهایی هستند که علیرغم ابتداییبودنشان، بسیاری
از مردان سیاست در ایران از هر دو اردوگاه به ویژه در میان اصولگرایان در برابر
پذیرش آن مقاومت میکنند. عزتالله ضرغامی پس از انتخابات تیتر داستان را از «روزگار
سپری شده یک مدیر» به «شروع دوباره یک اصولگرا» تغییر داد. حضورش را در اجتماعات و
جلسات به شدت افزایش داده است، لحن و نوع گفتارش را تغییر داده است. ظرفیت شبکههای
اجتماعی را به کار گرفته است تا ضرغامی جدید را به مردم معرفی کند. در شیراز و در
بازدید از حافظیه ساعتها با مردم گفتوگو میکند، در اصفهان زمانی که مردم دور
او جمع شدند و درخواستهای خود را مطرح کردند، همانجا و در میان آنها تلفنی با
سردار اشتری، فرمانده نیروی انتظامی صحبت کرد و از او درخواست مساعدت کرد. برخی از
منتقدانش این اقدامات را پوپولیستی میخوانند، حضور در سطح شهر و پستنویسی از
رخدادهایی که در برخورد با مرد رخ میدهد اما وجه جالبتوجهی به او داده. برای
نمونه:
«بعد از دو ساعت پیادهروی در هوای گرم، یک خاکشیر خنک، شیرین و معطر در
کنار خیابان حال آدم رو عوض میکنه! (امروز سهشنبه ۱۳ تیر ۹۶، خیابان جمهوری اسلامی)
از فروشنده دلیل طعم خوب آن را پرسیدم. گفت کمی گلاب با آبلیمو و زعفران هم
به آن اضافه میکند. واقعاً برخی افزودنیها کیفیت را دگرگون میکند.
با اینا تابستون رو سر میکنیم!
با اینا خستگی رو در میکنیم!
(روح مرحوم فرهاد شاد)!»
یا این یکی:
«بعد از ۳ساعت پیادهروی و قدری خرید در خیابانهای
مرکزی تهران، وارد ساندویچفروشی کوچکی در خیابان امام خمینی (ره) شدم و یک
پیتزای سبزیجات، به قیمت ۷ هزار تومان سفارش
دادم. نصفه آن را هم برای حاج خانم بردم. صاحب اغذیهفروشی گفت در سال ۶۴، رتبه ۱۲۵ کنکور بوده و میتوانسته به راحتی
پزشکی قبول شود ولی نامهای دریافت کرده که او عضو یا هوادار گروهکها بوده و نمیتواند
به دانشگاه وارد شود. قسم میخورد که دروغ بوده است! البته در سالهای بعد توانسته
بود رادیولوژی بخواند و مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد! فعلا هم با این دو مدرک خوب،
پشت دخل اغذیهفروشی بود. بعد از کمی درددل و مشاهده اوضاع و رفتار من، قدری آرام
گرفت. فکر کردم همین قدر هم مفید باشم خیلی خوب است!»
لهجه صراحتیافته
جالبترین بخش از فرآیند تغییرات ضرغامی، اما به اظهارنظرهای او درباره
رخدادهای سیاسی این چند ماهه بازمیگردد. این شروع متفاوت از انتقاد او، از یکی از
مطرحترین چهرههای جامعه روحانیت آغاز شد. ضرغامی در واکنش به یکی از خطبههای
نماز جمعه گفت: «نه حرام دانستن رای رقیب با اصول امام و رهبری میخواند و نه
خشونتطلب خواندن آن با حقوق شهروندی.» او همچنین در دانشگاه تهران در پاسخی
تلویحی به دیگر عضو متنفذ جامعه اصولگرای روحانیون گفت: «مساوی قرار دادن برخی
رفتار مسئولان با کل نظام، یک خطای راهبردی است که برخی دلسوزان مرتکب آن میشوند.»
انتقادات او از جناح مطبوعش به این موارد محدود نماند.
اظهارات متفاوت
در فضایی که بسیاری از اصولگرایان مواضع سختی در برابر سالگرد فرضی درگذشت
کوروش، پادشاه ایرانی اتخاذ کردند، او در این باره بالنسبه معتدلتر سخن راند و
نوشت: «کوروش، مرد الهی و به احتمال زیاد همان ذوالقرنین است. او افتخار ملی ماست.
باید بین عناصر مشکوک و ضد انقلاب با مردم علاقهمند به تاریخ و میراث فرهنگی کشور
تمایز قائل شد.» پاسخ ضمنی او به سخنان یکی از مسئولان درباره اظهارات جهانگیری در
مورد زلزله کرمانشاه در میان اصولگرایان کمسابقه بود: «آقایی که من در طول این
سالها شناختهام، همواره دعاگوی مسئولان بودهاند. (حتی به اسم و در نماز شب) از
ایشان آموختهام که اگر محتوای خوب را نمیتوانم در قالب خوب بیان کنم، همان بهتر
که کل آن را ترک کنم.» پاسخهای ضمنی او به تحولات کشور بسیار فراتر از اینهاست.
او درباره درخواست برخی مدیران دولت مهرورز برای محاکمه علنی نوشت: «در شرایطی که
متهم میتواند همه دفاعیه و ادعاهای دیگر خود را از طریق فضای مجازی به افکار
عمومی منتقل کند، چه فرقی بین دادگاه علنی و غیر علنی هست؟! فکر میکنم علنی بودن
این قبیل دادگاهها به نفع قوه قضائیه است.» جالبترین اظهار نظر او که همسو با
اصلاحطلبان بود به مورد حساس سپنتا نیکنام بازمیگردد. ضرغامی در این باره نوشت:
«ضرورت احترام به افکار عمومی به ویژه مردم متعهد یزد (مسلمان و زرتشتی) که بر
اساس نظامات قانونی و اعلامی قبلی به آقای سپنتا رای دادهاند، بهترین دلیل در
تایید عضویت آقای نیکنام در شورای شهر یزد است. ضمناً مسلمانها در شوراهای شهری
چه تخم دوزردهای برای مردم کردند که حالا یک زرتشتی نمیتواند؟!»
از مخالفت با نظام پارلمانی تا استمداد برای اعاده
حیثیت از یک متهم سیاسی!
خیلی معمول نیست که یک چهره اصولگرا پیگیر اعاده حیثیت از یک زندانی سیاسی
شود. ضرغامی معتقد بود بیگناهی طاهره قیومی، رئیس سابق مرکز ارتباطات، اطلاعرسانی
و تبلیغات ریاستجمهوری ثابت شده است و از او باید اعاده حیثیت شود. سخن راندن او
از این موضوع این مسئله را به صدر اخبار رسانهها کشاند. در نهایت سیدمحمود علوی،
وزیر اطلاعات در نامهای به ضرغامی، صحت گفتههای او را تایید کرد و حتی از او
حلالیت طلبید. ضرغامی همچنین در برابر طرح برخی چهرههای نزدیک به جبهه پایداری
درباره ایجاد نظام پارلمانی، موضعی همسو با اصلاحطلبان گرفت و نوشت: «امکان جابهجایی
قدرت و جریانهای سیاسی در نظام ریاستجمهوری از نقاط قوت قانون اساسی است.
معتقدم طرح نظام پارلمانی که اخیراً از طرف برخی نمایندگان مجلس مطرح شده، به
دلیل فقدان زیرساختهای لازم سیاسی در کشور، نهایتاً به تضعیف «جمهوریت» نظام منجر
میشود.» شاید مهمترین خصیصه اظهارت او در فضای پس از انتخابات تمایز آنها با
ادبیات رسمی اصولگرایانه است. او سعی کرده با صراحت بیشتری سخن بگوید و همچنین
دنبالروی بولتنهای روزانه نباشد. از آن جمله میتوان به این موارد کلی نیز اشاره
کرد: «هیچکس در کشور مخالف فضای مجازی نیست. دیوارکشی در این فضا معنا ندارد.»،
«مملکت ما گرفتار برخی استادهایی است که هیچ هنری ندارند جز آن که سالهاست به
آنان استاد خطاب میکنند! صرفاً تشریف دارند! بر صدر مینشینند و قدر میبینند!
برخی از آنان در جلسات متعدد شوراهای مشورتی و هیاتهای مدیره و اتاقهای فکر
و... شرکت میکنند و نوعاً هم حرف تازهای برای آن دستگاهها ندارند. در هنر، در
سیاست، در علوم، در ورزش، در صنعت، در اقتصاد، حتی در سازمان روحانیت هم با این
اساتید پرقیمت و کمهنر مواجه هستیم. هم خریدار و هم فروشنده و هم خود جناب استاد
در این ضایعه سهیماند!»، «محافظهکاری و ترس از صراحت در بررسی آسیبها و اصلاحگری
در رویههای نادرست حاکم بر جامعه، بلای جان احزاب کشور در تاثیرگذاری و هدایت
افکار عمومی شده است.»
طرفدار اصولگرای چهگوارا!
صحبتهای او درباره چهگوارا، انقلابی مارکسیست کوبایی غوغایی در میان
محافل اصولگرایی به پا کرد. او در پاسخ به این انتقادات نوشت: «به من اشکال
گرفتند که چرا یک موی چهگوارا را به هزار نماز شبخوان منحرف ترجیح دادهام.
مرحوم آیتالله منتظری میگوید، حضرت علی(ع) در جنگ نهروان ۴ هزار فتنهگر نماز شبخوان را گردن زد.» او درباره حضور بازیگر پیش از
انقلاب، ناصر ملکمطیعی در صداوسیما نیز علیرغم مواضع صریحش علیه جریان فیلمفارسی
نوشت: «شرایط دهه اول سینمای بعد از انقلاب، مرزبندیهایی را بین هنرمندان سینما
ایجاد کرد. این مرزبندیها تا امروز هم ادامه دارد. دلیل خاصی هم وجود ندارد که
مثلاً چرا فلان بازیگر قبل از انقلاب مجاز است و دیگری غیر مجاز! مدیران بعدی
سینما و تلویزیون هم تا حدی مقهور این مرزبندیها شدند. از جمله خود من! یه جایی
هم در کشور وجود ندارد تا ارزیابی حرفهای و صادقانهای از سیاستهای متفاوت اجرا
شده در این ۴۰ سال ارائه دهد!»
یک استکان چای با حسین کروبی!
این عنوان پستی از عزتالله ضرغامی است که او را در کنار حسین کروبی، فرزند
یکی از محصوران در حال چای خوردن در حیاط دفتر باصفایش در خیابان پاستور نشان میدهد.
ضرغامی در توضیح این عکس میگوید: «آقای کروبی در دوره ریاست مجلس ششم به نیروهای
تندروی مشارکتی اعتماد نداشت. از من خواسته بود تا مطالب مهم را مستقیما یا از
طریق حسین آقا به ایشان اطلاع دهم، نه دفتر ریاست! به همین دلیل رابطه من با ایشان
صمیمی و صریح است.» ضرغامی بعداً در مصاحبهای گفت که این دیدار سه ساعت به طول
انجامیده است. حسین کروبی در توضیح این دیدار و مواضع ضرغامی گفت: «عمده نگرانی
ایشان به اتفاقات بعد از حصر بازمیگشت که من مفصل صحبت کردم که نگرانی وجود
ندارد و اتفاق خاصی بعد از حصر رخ نخواهد داد.» ضرغامی این سخنان را در مصاحبه
زنده تلویزیونی که در شبکه افق انجام داد به صورت ضمنی تایید کرد. او در پاسخ به
نظر یامینپور، مجری برنامه که خواستار محاکمه و اعدام محصوران به عنوان مفسد
سیاسی بود، اظهار کرد: «با توجه به اقتضائات زمان، برگزاری دادگاه میتواند حکم
سنگین و شرایط ویژهای را به وجود بیاورد و من هم موافق آن نیستم و افزود با توجه
به تاکید رهبری به توجه به متن و دوری از حاشیه در شرایط فعلی به جای برگزاری
محاکمه، دغدغه اصلی مردم مسائل اقتصادی و معیشت است.» او در بخش دیگری از این
برنامه به شکل جالبی از برنامه نود و فردوسیپور دفاع کرد و به شوخی گفت که شاید
شما از این برنامه خوشت نیاید که یامینپور به این مسئله واکنش نشان داد و گفت:
«چرا گفتید!»
همچنان اصولگرا
ضرغامی بسیاری مواقع در بیان گفتارش از طنز استفاده میکند. او درباره پوشش
مجری مراسم قرعهکشی جام جهانی در روسیه نوشت: «خدا کنه پوشش مجری مراسم قرعهکشی
جامجهانی منشوری نباشه! ما که دور قبل بیچاره شدیم! نرمافزار روتوسکوپیمون هم
هنگ کرد!»
او علیرغم زبان متفاوتی که انتخاب کرده است، همچنان یک اصولگراست. با این
همه نمیتوان چند نکته را در مورد وی نادیده گرفت:
۱- در سالهای حساس پیش
رو ممکن است اصلاحطلبان در شرایطی قرار گیرند که به کوچکترین کمکها از سوی
افراد نشسته در حول هسته سخت قدرت نیاز پیدا کنند، تشویق گفتار و اعمال و موضعگیریهای
اصلاحطلبانه از سوی هر چهره اصولگرا راهبردی است که به تسلط کلی گفتمان اصلاحطلبانه
بر فضای کلی بازی سیاست کمک میکند. با پرهیز از نیتخوانی اگر چهرههای اصولگرا
نیز برای رسیدن به اهداف سیاسی از گفتمانهای اصلاحطلبی بهره ببرند، در نهایت این
موضوع به پیشبرد اهداف مثبت اصلاحطلبان یاری میرساند و این مردم خواهند بود که
از این تلطیف شرایط سیاسی کشور نفع خواهند برد.
۲- ضرغامی و مانند او
هرگز اصلاحطلب نخواهند شد. او خود در این باره میگوید که به تقسیمبندی سیاسی در
کشور بسیار بیاعتقاد شده است و باور دارد: «سیاستمداران به مرد و نامرد تقسیم میشوند
که در هر دو دسته اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارند.» تقویت گفتمان امثال ضرغامی
اما یک فایده دیگر برای اصلاحطلبان دارد و آن این است که از تقویت گزینههای
تندرو به عنوان نامزدهای نهایی اصولگرایان جلوگیری میکند، رقیب خردمند و منصف یک
موهبت است.»