اعتراض
احمد نجفی به مافیای سینما 10بهمن-96
روز گذشته احمد نجفی بازیگر، تهیه کننده
و مجری برنامه صندلی داغ در اعتراض به پشتخط ماندن اکران فیلم «من یک ایرانیام»،
در مرکز سازمان سینمایی در وزارت ارشاد دست به اعتصاب زد که با وساطت برخی از
اهالی سینما این اعتصاب متوقف شد.
احمد نجفی بعد از سالها سکوت نسبت به
مافیای سینما در شورای صنفی نمایش اعتراض کرد و برای بررسی این موضوع از سازمان
بازرسی دادخواهی کرد.
به گزارش تسنیم، روز گذشته احمد نجفی
بازیگر، تهیه کننده و مجری برنامه صندلی داغ در اعتراض به پشتخط ماندن اکران فیلم
«من یک ایرانیام»، در مرکز سازمان سینمایی در وزارت ارشاد دست به اعتصاب زد که با
وساطت برخی از اهالی سینما این اعتصاب متوقف شد.
اما احمد نجفی برای استمرار اعتصاب
همچنان انگیزههای فراوانی دارد و در فاصله زمانی بسیار کوتاهی با او به گفتوگو
نشستیم.
آقای نجفی، چرا کار به اینجا رسید و شما
در وزارت ارشاد دست به اعتصاب زدید؟
اصلاً مسئله فیلم من نیست. مسئله الیت
(قشر) و گروه خاصی است که همه باهم هستند ورسما دخالت میکنند. شورای صنفی بر اساس
قانون اساسی و مصوبات مجلس عمل نمیکند. یک تفاهمنامهای بوده بین بعضی آدمها با
بعضی روابط که خوب خودشان موضوع را میدانند. من کار به صنف دارم و کار با یک
شورای صنفی که غیرقانونی است و زندگی تهیهکنندگان و کسانی که در سینما زحمت
کشیدند را نابود میکند.
غیرقانونی به چه معنا؟
وقتی میگوییم قانونی یعنی مجلس، نه
تفاهمنامه. یک وزیری تحت شرایطی با دوستان برای حمایت از شخصی در انتخابات، افسار
سینما را به اینها سپردهاند. عرض میکنم که شورای صنفی نمایش ظلم میکند. اینها
ظالم هستند و رسما اینها را میگویم تا تکلیف ما را با این وضعیت مشخص کنند. چه
کسی به اینها اجازه داده با زندگی سینماگران بازی کنند؟
دوسال است که فیلم من آماده است و فیلم
دارای مضمون هویت ایرانی است و جایزه گرفته است. جایزه بهترین فیلم ملی و هویت ملی
از جشنواره بینالمللی فیلمهای ورزشی. اگر بخواهند این جشنواره را کوچک کنند
بروند ببیند فیلمهای در این جشنواره چه بوده، فیلمهایی که در جشنواره فجر حضور
نداشته اند، چه فیلمهای زیبایی هستند.
اینها جز فساد هیچ کاری نمیکنند، این
را رسما اعلام میکنم، آقایان فساد میکنند. من از تمام روزنامه نگاران مستقل
خواهش میکنم به دو مطلب فکر کنند. اولا اسناد فیلمهایی که فروش کردند، از ابتدای
سال تاکنون اکران شدند را پیدا کنند. در دفاتر اینها چقدر فیلم هست و فیلمها دست
چه کسانی بوده است. ببینند فیلمهایی که به ناگهان اکران دادند.... اسم نمیبرم تا
دادگاه.
الان اسنادش را دارم تهیه میکنم. اینها
فکر میکنند که میتوانند به همه ظلم بکنند اینها فکر میکنند گروهند. من خبر دارم
اینها باید بیایند جواب بدهند. شبها مینشینند برنامه اکران میریزند. اگر این
سینمای آقای اسعدیان است باید بگویم که نکبت گرفته و باید در آن را گِل بگیرند.
باید شورای صنفی را گِل بگیرند.
آقای اسعدیان چرا ؟
ایشان بنا به گفته خودشان مافیای عظیمی
راه انداختند و سرپرست این گروه مافیایی هستند. اعلام میکنم ترس هم ندارم و دوست
دارم بنده را به عنوان نشر اکاذیب تعقیب کنند تا در دادگاه در حضور همه در حضور
اعضای این صنف و کل سینما، استدلالهایم را ارائه دهم. تقاضا میکنم از تمام
خبرنگاران از من سئوال نکنند بروند آمارها را بررسی کنند و ببینند حرف من درست است
یا نه. به چه دلیل سینماگری مثل آقای منوچهر محمدی آمده، در حالی که داماداش در
شورای شهر بوده است، بروند تحقیق کنند. باید بروند بپرسند.
مگر میشود با فاصله شش تا هفت میلیون
تومان (درباره یک رقم میلیاردی) یک کاغذ بچسبانند و بگویند سینما مال شخص دیگری
است؟ من دارم مسئلهای را میگویم که بروند تحقیق کنند و بعد مرا صدا کنند و
بگویند شما تهمت زدید. تاوانش را خواهم داد. اینها را باید گفت ... بس است. قبلا
چه کار کردند؟ چند نفری که همیشه باهم بودند ببیند چگونه در شهرداری نفوذ داشتند.
اینها باید مشخص شود. قبلا هم به آقای قالیباف گفتم چرا به ما اطلاع ندادید تا ما
هم در مناقصه شرکت کنیم؟
الان دارم میگویم، هی سکوت کردم.
چهارسال و نیم است سکوت کردم گفتم شاید اشتباه میکنم. خدا شاهد است گفتم اینها که
سرکار آمدند بیایند شاید کار بهتری بکنند. شاید ماها اشتباه میکردیم. این است؟
اینها حتی شورای عالی سینما را منحل کردند که شورای صنفی نمایش بشود سرگروه. این
شورا بشود همه کاره و نتیجهاش شد این کثافتی که زدند. کجای دنیای شورای عالی
سینما زیر نظر یک رئیس جمهور را باطل میکنند که بزرگترین روابط را در قالب یک صنف
دیگر بتوانند بوجود بیاورند. برای اینکه از ابتدا دنبال چنین ماجرایی بودند که این
شورای عالی را بهم بریزند، شورای خصوصی، نه دولتی درست کنند.
آقای منوچهر محمدی باید جوابگو باشد.
آقای موسوی(غلامرضا) نمیدانم در این مملکت چکاره است! این وضعیت باید روشن بشود.
وضعیت دفاتر اینها باید روشن بشود. باید رسیدگی و تحقیق عملی و قانونی راجع به
دفاتر اینها بشود. تا کی باید سکوت کنیم. از یک سال پیش تا حالا دارند فیلم « من
یک ایرانی هستم» را میدوانند و ما هی سکوت کردیم، هی سکوت کردیم و دیدیم امثال من
خیلی زیاد هستند.
شنیدم یک عدهای میروند در شورای صنفی
نمایش گریه میکنند، همه در سینما میدانند، شب برنامه میریزند، صبح میآیند در
شورای صنفی تصمیم میگیرند. اصلا در جلسات شورا شرکت نمیکنند، هم این آقای
اسعدیان و هم این آقای موسوی. به چه دلیل سینما به این وضعیت رسیده که فیلمنامه را
میفرستند دفاتر پخشکنندهها بخوانند و تایید کنند. شرط تعیین میکنند اگر که تو
فلان قصه را ساختی، پخش میکنیم یا پخش نمیکنیم.
به چه دلیل سینما به این وضعیت رسیده که
فیلمنامه را میفرستند دفاتر پخشکنندهها بخوانند و تایید کنند. شرط تعیین میکنند
اگر که تو فلان قصه را ساختی، پخش میکنیم یا پخش نمیکنیم.
وای بر ما که در این سینما هستیم... ،
وای بر ما وزیر ارشاد که نمیداند با چه کسانی روبرو است، وای بر ما که آقایان میفرمایند
سینما را دادیم دست بخش خصوصی... . آقای وزیر لطف بفرمائید این را به من
نگوئید.آقای علی مطهری! نماینده محترم مجلس! پنج ماه پیش نیامدم از این ظلم به شما
شکایت کردم. پنج ماه پیش شما زنگ نزدید به آقای وزیر که چه خبر است ؟ چرا فیلم
نجفی اکران نمیشود؟ فیلم ملی، هویت ملی، چون پرچم هوا کردم و شما نکبت به مردم
نشان میدهید. آقای علی مطهری یادتان است دوبار آمدم توی مجلس. یادتان هست از این
ظلم شکایت کردم. آقایان کمیسیون فرهنگی مجلس ! حتی دعوتتان کردم که بیایید فیلم را
ببینید در ترافیک گیر کردید. آقا ببیند و بگویید چرا این فیلم اکران نمیشود؟
آقای فرجی مدیر کل! شما از پارسال
اسفندماه خبر از این فیلم نداشتید برای اکران؟ شما نگفتید در عید نگذارید اذیت میکنند
گفتم کی بگذارم، گفتید فلان موقع. این هست بعد از عید شما؟! شما در آن سازمان اگر
هیچکاره هستید چرا میروید و شرکت میکنید و ارشاد را بدنام میکنید. این گروههای
فاسد که دفاترشان معلوم نیست چگونه بوجود آمده سینماها را که گرفتهاند. چگونه این
سینماها را بدست آوردند؟
من از نظام و سازمان بازرسی کل کشور
درخواست میکنم، رسما به عنوان فرد حقیقی و زحمتکش سینما، وضعیت این سینماهای
شهرداری و چگونگی رسیدن به این آقایان را بررسی کنند.
من از نظام و سازمان بازرسی کل کشور درخواست میکنم، رسما به عنوان فرد حقیقی و زحمتکش سینما، وضعیت این سینماهای شهرداری و چگونگی رسیدن به این آقایان را بررسی کنند.
من از نظام و سازمان بازرسی کل کشور درخواست میکنم، رسما به عنوان فرد حقیقی و زحمتکش سینما، وضعیت این سینماهای شهرداری و چگونگی رسیدن به این آقایان را بررسی کنند.
چگونه به آقای منوچهر محمدی و غیر
رسیده؟ پیگیری فایده ندارد، همه میخواهند پیگیری کنند، پیگیری چی بکنند؟ یه
پرونده است، پیدا کنید چه کسانی در مناقصه شرکت کردند و کیا نبودند و چرا ایشان در
آن مناقصه فقط برنده شده است؟
بروید شکایت کنید، من هم دارم شکایت
رسمی میکنم. این حق و حقوق ما کجاست؟ روی چه حسابی این اتفاقات در سینما میافتد؟
منوچهر محمدی مدیر کل بوده به مدت یکسال، الان باید سلطان بی تاج و تخت در سینما
بشود؟ میگوید فیلم مرا در سینمایش نمیگذارد. تو کی هستی که اجازه داری بر خلاف
قوانین، بر خلاف تحولات داخلی فیلم مرا اکران نکنی؟ با من بدی؟ بد باش. سیف
الله(داد) از دست تو عاجز شد. خیال میکنی نمیدانم؟ بس کنید.
آقای منوچهر محمدی در اکران نکردن فیلم
شما تاثیر داشته است؟
شدیدا. ایشان عضو همین گروهاند. ایشان
گروه سینمایی زندگی را دارند و رسما اعلام کرده من قرارداد نمیبندم. تو کی هستی
که قرار داد نمیبندی؟ ادای هالیوود برای من درمیآوری؟ والله اگر در هالیوود این
کارها را بکنند. سینما یک قواعدی دارد. هر چی دلتان میخواهد میگویید؟ من هم هر
چی دلم بخواهد میگویم. همه این شورا را (شورای صنفی نمایش) متهم میکنم به ظلم،
به قشری بودن و مافیایی شدن. مسئله من این است چرا فیلم هایی که نباید اکران میشد
و شده و قبل از فیلم من نباید میشد اما شده. همه دوستانشان هستند که فیلمهایشان
اکران شده یا از دفاترشان آدم درآمده، یا روابط دارند و یا فیلمنامههایشان را
آنها اوکی کردند. ای وای بر سازمان سینمایی کشور که فیلمنامهها را آن آقایان
تصویب میکنند.
یعنی اینکه فیلمهایی را میسازید که ما
میخواهیم چون سینما دست این آقایان است و باید بفروشد. حالا جوک باشد، درام باشد،
تریاک باشد، مادرزن عاشق ... من فیلم ایرانی ساختم، من فیلم غرور ساختم، من فیلم
پرچم ساختم، آخه بیشرمها تا کی؟!
دو تا از آن فیلمهای تریاکی را برمیداشتید
فیلم مرا نشان میدادید. یکسال و نیم است که پشت اکران هستم چرا اینجوری میکنید.
مثل همان کاری که آقای موسوی با آقای جیرانی کردند. من امروز فریدون جیرانی را
متهم میکنم. با هم زنگ بزنند صحبت کنند که این فیلم را در جشنواره نگذارند این
دشمن ما بوده. من دشمن شما بودم حداقل رو راست به شما میگفتم. اصلا این موسوی
کیست در این سینما این همه بدبختی درست میکند؟ چه قدرتی پشت اوست؟
متاسفانه اینها گروههای حامیان رئیس
جمهور این مملکت هستند. قدر مسلم اگر بگوییم آقایان میفرمایند پیگیری میکنیم.
سینما و زندگی من نابود شده است. این غضبی که در من هست برای فیلم نیست، این غضبی
و عصبیت برای اکران یک فیلم نیست. همسر من دیده و یکسال و نیم سکوت کرده، بر میگردد
و میگوید من یک اکراینی بودم، آمدم در این مملکت مسلمان شدم و تو به من یاد دادی
عدالت اسلامی را . سه روز است که نمیتوانم در رویش نگاه کنم. این است که جواب زن
من. یکسال دیده و سکوت کردم.
همه بچههای صنف این مسائل را میدانند.
آقای اسعدیان چهکارهای که این کارها را میکنی؟ آقای منوچهر محمدی تو مدیری بودی
که از ارشادآمدی بیرون چه خبر است. نگذار راجع به شرکتت بگویم. راجع به ارتباطتان
بگویم. بس است نمیخواهم موضوع را شخصی کنم. خسته شدم از بس سکوت کردم و الان هم
سر این فیلم خاص نیست که توانستند جلوی مرا بگیرند. من فیلم را میفرستم خدمت حضرت
آقا. ایشان ببیند این فیلم را. ببیند این فیلم است یا آینه بغل؟ یا ابد و یک روز؟
این فیلم یا این فیلمهای عجیبی و غریبی که راجع به دختر بازی ساخته می شود.
من سی نفر را بردم در اکراین زیرسرمای
30 درجه این فیلم را ساختم. من فیتیله را ساختم، خودم گفتم فیلم خوبی نساختم.
صدایم هم درنیامد. هفتصد میلیون هم ضرر کردم تا سه سال طول کشید هر چی داشتم
فروختم که این فیلم من یک ایرانیام را بسازم.
اولا اینها کی هستند که حق داشته باشند
جلوی فیلم مرا بگیرند ؟ فیلمنامه تصویب میکنید؟! خیال میکنید همه ما ساکت مینشینیم.
بالاخره وضعیت شما باید در شورای صنفی نمایش روشن بشود. اما این قضیه باید یک جا
حل شود. این قضیه نظارت بازرسی کل در مورد شهرداری و تغییرات سینماها و واگذاریها
به منوچهر محمدی و یکی دونفر دیگر بعد به وسیله آقای دبیر(علیرضا) ... .
من یک سئوال عمومی از اذهان ملت میکنم،
وقتی داماد من در شورا باشد، من سینمادار باشم، درست هم که باشد، این رانت نیست؟
معلوم است که یک چیزی در پس پرده است. بروید بازرسی.من رسما در دادگستری عذرخواهی
میکنم جلوی دوربینها دستشان را ماچ میکنم، اگر به ناحق گفته باشم. بس است دیگر
آقای منوچهر محمدی.
حتی دوستانی همسوی سیاسی با آقای
اسعدیان، یعنی جناب ابولحسن داوودی از این وضعیت دلشان خون است.
کی راضی هست؟ ما زحمت کشیدیم و در سرمای
30 درجه زیر صفر به خاطر اعتقادم به هویت ملی. بعد از ده سال این قصه را نوشتم ،
با اعتماد و باورم رفتم در کشوری با 30 درجه زیر صفر دلار 3400 تومانی برای من
4200 تومان تمام شد. چون باید قانون به چهار جا حواله میشد تا بدست ما در کیف
برسد. برای اینکه نگویند پولشویی است. فیلم فقط بالای چهارصد هزار دلار در کیف
هزینه شده ، پس باید این پول قانونی دست من میرسید و لاغیر. دو ماه 10 روز در هتل
مستقر بودیم و من به فکر این باشم که غذای حلال و ایرانی به عوامل فیلمم بدهم.نمیفهمید
زجر تهیه یک فیلم چیست. ای وای بر شما که نیامدید حتی یک خسته نباشید به من
بگویید.
من که انتظار ندارم، بلکه جلوی فیلم را
در جشنواره دو سال پیش با توطئه موسوی و آقای فریدون جیرانی گرفتند اینقدر مرد
باشید که بگویید... من نکردم.
یک شایعه راه انداخته بودم که این فیلم
با نام من یک ایرانی هستم پیرو نظرات آقای مشایی ساخته شده و پول این فیلم را
ایشان تامین کردند. از طرفی با همین شایعات هر تسویه حساب سیاسی با احمدی نژاد را
در سینما بر سر شما خالی کردند.
آقای بازرسی کل! لطف کنید قرانی که از
آقای مشایی به من رسیده را بگویید. لطف کنید بفرمائید بگویید که فارابی در آن زمان
(احمدینژاد) تحت تسلط میرعلایی و آقای شمقدری بود. پولی که من از فارابی گرفتم
بعد از فیلمبرداری بوده است.
پس از رفتن آقایان شمقدری و میر علایی
بوده است. مبلغی هم که قرار بوده پرداخت کنند، چهل درصد کل بودجه. قرار بوده حدود
هفتصد میلیون تومان بدهند و 10 میلیون، 10 میلیون، پرداخت کردند و در نهایت 150
میلیون تومان بیشتر پرداخت نکردند. شما حساب کنید که ما چهارصد هزار دلار با دلار
4200 تومان در اکراین خرج کردیم. اگر ریالی در هر جایی اینها دیدند که آقای مشایی
یا احمدینژاد کمک کردند بنده را به عنوان شریک جرم تحویل اوین بدهند.
آقای بازرسی کل! لطف کنید قرانی که از
آقای مشایی به من رسیده را بگویید.
الان در حال حاضر در سینما شما را سیبل
کردند به عنوان شریک هنری آقای احمدینژاد و همینطوری مدام دارند جوری به شما سنگ
میزنند که نتیجهاش چنین وضعیتی میشود که فیلمتان را اکران نمیکنند.
خیال میکنید چه کسانی اینکار را میکنند؟
همینها، امثال او و رفقایش.آقا هی گفتند و خندیدند و من هم گفتم بالاخره یک روزی
روشن میشود. به شرف و ناموسم قسم آقایان در دولت کوچکترین حمایتی از من کرده
باشند. همه زنده هستند بروید مصاحبه کنید بر سر همین موضوع. آقای شمقدری زنده است.
من هیچ وقت از رانت هیچ دولتی استفاده نکردم. از هیچ کس سوء استفاده هم نکردم. من
مثل شما نیستم که کنار دست رئیس جمهور مینشیند و فقط فیلمهای خودم و رفقایم را
اکران کنم.
شما داوری جشنواره فجر را ببیند. همان
تیپها هستند همان آدمها هستند. همان باند همیشگی. چرا ؟ حالا این سئوال من از
آقای داروغه زاده این است. کسی دیگری در این سینما نیست و فقط شعور اینها میرسد؟فقط
همین 7 الی 8 نفر هستند. او خانمش را آورده در شورا، او فلان فامیلش آورده در
فلانجا، یکی دیگرپسرش را میآورد .... آقا چه خبر است؟ هیچ کس در سینما نیست الا
شما 6 نفر؟! من مدعی هستم که اینها دارند سینما را به راهی میبرند که خودشان میخواهند.
امروز شما رفتید دفتر آقای حیدریان برای
تحصن جوابی هم گرفتید؟
من میروم ارشاد که تحصن رسمی بکنم. به
ولای علی (ع) به من گفتند کسی را حَکم گذاشتند، دارند کار میکنند. مسئله فیلم من
نیست. مسئله من برای تحصن صنف است. مسئله صنفی است که غلام حلقه به گوش اینها شده
از ترس اکران. آقای منوچهر محمدی تو چیکاره هستی که میگویی من قرار داد نمیبندم.
سینما را خریدی که هر کاری دلت میخواهی بکنی؟ منوچهر! خدا رحمت کند سیف الله داد
را. ما خیلی حرفها زدیم.
ممکن است یک روزی در مورد این مسائل
آنچه میان مرحوم داد و آقای محمدی گذشت حرف بزنید؟
حتما خواهم گفت. او نمیداند که من چه
چیزهایی میدانم. اینها فکر کردند من فقط سرو صدا دارم. نه آقا ! قبل از اینکه شما
به سینما بیایی منوچهر محمدی، من در این سینما بودم و همان موقع هم داد زدم. شما
آقای منوچهر محمدی برای سیب سرخ حوا، اولین پروانه نمایشی که صادر کردی به عنوان
مدیر کل، پروانه ساخت فیلم من بود، میخواهی بگویی نبود؟ دنبال من میدویدی که این
اولین پروانه ساخت را بگیر و دشت کن. گفتم من در زمان شما کار نخواهم کرد.
لابد دلایلی داشتم و آن دلایل را خواهم
گفت. موقع انتخابات 1384 است. یادتان است به دفترتان آمدم؟ یادت هست خدابیامرز
زنده بود؟ یادت هست، مرتضی شایسته نشسته بود. گفتم تو میخواهی مدیر کل بشوی و تو
هم معاون. به شما گفتم این صنف را سیاسی نکنید، یکروزی چوبش را میخورید و کردید
... یادتان هست من را از طرف خودشان فرستاده بودند. امضاء نکردم. من گفتم من با
سیاسی کردن خانه سینما و صنف مخالفم و در آینده چوب خواهیم خورد. این یکی از آن
چوب هاست. تمام اتفاقاتی که در شورای صنفی میافتد دقیقا سیاسی است.
آقای رئیس جمهور مگر نمیگویید حق
انتقاد دارم. به این گروه بد و نابخرد بگویید دیگر بس است. فساد و زورگویی است که
کار را به اینجا میرساند. نه اینکه فیلم من اکران نشده .. این کار یک ظلم همگانی
است. آقای رئیس جمهور به وزیرتان دستور بدهید به این قضایا رسیدگی کنند، این مسئله
پیگیری نمیخواهد. مثل روز روشن است ، همش پیگیری....پیگیری ... . اینها با زندگی
سینماگران بازی میکنند.
آقای همایون اسعدیان به عنوان سرپرست،
مسئولیت مستقیمی راجع به این ظلم و کثافتکاریها دارند. من تا ابد که زنده باشم
دنبال این قضایا خواهم بود. من دَرِ این شورای صنفی را بادست خودم گِل خواهم گرفت.
حتی اگر فیلم من هم اکران شود مهم نیست، ظلم، ظلم است، چه به من، چه به شخص
دیگری.الان به من گفتند بیا بنشینیم صحبت کنیم، من الان دارم ظلم را بر ملا میکنم.
من این توطئه مافیایی را دارم بر ملا میکنم. من تنها نیستم و همیشه کار صنفی
کردم. من این جامعه صنفی را درست کردم. آن دو تا کلاه میگذاشتند که کسی آنها را
نشناسد و در جلسات شرکت میکردند حالا برای من شیر شدند.
خانه سینما کاری نخواهد کرد؟
تا زمانیکه این آقای رئیس باشد با توجه
به تفکری که از او میشناسم خیر. خیر. منوچهر! یادت هست سه ساعت و نیم با هم صحبت
کردیم و در آخر به من چه گفتی ؟ همه اینها انشاالله در دادگاه رسمی... .
آقای شاهسواری ! اینجوری سینما را حفظ
میکنی؟ ما اگر اشتباه کرده باشیم شما که گفتید که اشتباه بوده که نبوده. اما ما
فکر کردیم تو میآیی. یادت رفته من تورا در صنف آوردم؟ شما اصلا تهیه کننده
نبودی؟ منزل اسدی (هوشنگ) یادت رفته؟ بگرد تا بگردیم. همش توطئه است. آقای
شاهسواری ! حالا تسبیح دست میگیری؟ به اندازه مهرههای تسبیحت باهات کار دارم. از
صنف خودم هم انتقاد شدید دارم. چرا در طول این مدت همه سکوت کردید؟ اینها فکر کنند
خبری است، وزارت اطلاعات کجاست که ببیند اینها چه میکنند؟ دارند با امنیت مملکت
بازی میکنند.
من تنها هم که باشم آنها دارند ضد امنیت
رفتار میکنند. چرا صدای مرا در میآورید. شرمندهام که فردا این پرونده در خارج
باز بشود و گفته شود. همش این چهار سال و نیم ابا کردم. گفتم اینها خوراک میخواهند
شما این خوراک را ندهید. ببینید به کجا ما را رساندند. آقای رئیس جمهور این است
وزارت ارشاد؟ ربطی هم به آقای حیدریان ندارد. چون اینکارها را کرده بودند که این
بنده خدا آمد.
تصور میکنید که آقای حیدریان را محاصره
کردهاند؟
شک نکنید. اصلا این شورا را حیدریان
درست نکرده. اینجا یک پیام دیگر دارم. خیلی متاسفم. شما آمدید که کار را بدهید دست
بخش خصوصی، دیدید که لایق نیستند. این مسئله مرا میترساند. هر کی به قدرت رسید
تصور میکند که رهبری جامعه بر عهده اوست. این است بخش خصوصی، این است حیثیت تهیه
کننده ؟