يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "يك يا حيدرِ بسيج "

 اوین نامه ی کیهان  2 شنبه 11 دی ماه سال 1396
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "يك يا حيدرِ بسيج "
تصور نمی شد که سربازجو شریعت نداری  که خبره در شیوه اطلاعاتی وبازجویی و اعتراف گیری ووارونه گویی و سناریو سازی  می باشد برخلاف آنچه قیافه اش نشان می دهد احمق تر می باشد .برای اینکه می خواهد وانمود کند که سیاست 4 دهه سرکوب و سانسور و غارتگری ودروغ وکتمان واقعیات همچنان جواب دارد . برای همین چون درک درستی از نقش فضای مجازی و سرعت عمل  انتقال خبر وپیام ها و... بدون سانسور  ندارد  که چگونه موجب شده است تا نسل جوان کنونی وخواست ومطالبات شان با نسل بدون دسترسی به فضای مجازی  اوایل انقلاب متمایز شده باشد . به خصوص اینکه عملکرد 4 دهه حاکمان غارتگر وجنگ افروز و دروغگوی وعوامفریب آنچنان علنی وبرجسته شده که انکار کردنی نیست  .
بنابراین تلاش مذبوحانه کردن تا عملکرد 4 دهه همراه با فقر وبیکاری و گرانی وشکاف عمیق طبقاتی را  به  5 سال دوره روحانی بسط وتعمیم دهد و خلاصه کند ونتیجه مطلوب  مورد نظر خمد بگیرد . پس همچون اسب عصاری دور خود چرخیده وتکرار کرده است  زیرا نتیجه عقب ماندگی  ناشی از عدم درک درست شرایط کنونی جامعه از سوی این کهنه کار پاسدار اطلاعاتی سربازجو است . زیرا شعارهای معترضان از مرگ بر روحانی  که شامل همه روحانیون یا آخوندهای حکومتی می شود عبور کرده  و به فریاد مرگ بر خامنه ای  و سیدعلی حیا کن حکومت را رها ، مرگ بر دیکتائور و مرگ بر اصل ولایت فقیه و شعار های علیه پاسداران  رسیده است .  چون  شعار ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم ، ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد ،نه غزه نه لبنان جانم فدای  ایران  و فریاد هرایرانی جمهوری  اسلامی ريال سوریه را رها کن ، فکر به حال ما کن نه علیه روحانی که علیه کل رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه  است .  بهر حال  مسدود کردن تلگرام و ایجاد وقفه برای اطلاع رسانی علاج واقعه نیست  چون معجزه سرکوب شدید وبازداشت های گسترده و محاکمه و احکام محکومیت زندان واعدام صادر کردن صورت مسأله پاک کردن است وموجب خشم وکینه و  نفرت بیشتر ناراضیان می شود . ازسوی دیگر سریع جایگزین های انتقال خبرها واطلاع رسانی یافت  می شود. 
  
وقتي معرکه آغاز شد، خشک و تر به هم آميخته بودند و سره از ناسره قابل تشخيص نبود، تابلوي معرکه اعتراض به سختي معيشت و بر زمين ماندن وعده هاي ۵ ساله دولت بود، جماعتي هرچند کم شمار با مشاهده اين تابلو به جمع معرکه گيران پيوستند و خواسته هاي معيشتي خويش را طلبيدند، بازار معرکه که گرم شد، کم کم صداي غريبه هايي بلند شد که زبان دشمنان مردم را به کام گرفته بودند، زناني که هزينه آرايششان با چند ماه حقوق کارگران و کارکنان ساده برابري مي کرد و مرد نماهايي که از مردانگي فقط مذکر بودن را داشتند.
    «مرگ بر سپاهي»! و بعد «نه غزه نه لبنان»! که نشان مي داد از سرکوب ياران داعشي خود دل پرخوني دارند! و سپاه را به اين علت که تکفيري هاي داعش را قلع و قمع کرده است، دشمن مي دارند وگرنه تکرار شعاري که در فتنه ۸۸ رسما از سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي به آشوبگران توصيه شده بود مفهومي نداشت. بازهم به سفارش سايت وزارت خارجه اسرائيل به شعار نه غزه ، نه لبنان، دنباله«جانم فداي ايران» را هم افزوده بودند! تا وانمود کنند ايراني هستند!! و از ايراني بودن، فقط شناسنامه اش را ندارند! و اين پوشش ناشيانه در حالي بود که سپاه در تمامي طول انقلاب و از جمله در جنگ تحميلي از ايران و جان و مال و ناموس مردم اين مرز و بوم دفاع کرده بود و شعار مرگ بر سپاه در کنار شعار نه غزه، نه لبنان به وضوح نشان مي داد که«جانم فداي ايران» همانگونه که سايت وزارت خارجه اسرائيل توصيه کرده بود فقط براي رد گم کردن است! وگرنه اگر روز حادثه اي در پيش باشد، مثل هميشه به ابواب جمعي دشمنان ايران مي پيوندند. معدودي که تابلوي اعتراض به شرايط معيشتي فريبشان داده و به آشوبگران پيوسته بودند بعد از پي بردن به هويت آنان پاپس کشيدند. در اين هنگام بود که شعار «مرگ بر روحاني»! سر داده شد تا وانمود شود که در پي اعتراض به سختي معيشتي هستند که رئيس جمهور باعث آن است! اما اين ترفند هم براي بازگرداندن پا پس کشيده ها کارگر نيفتاد چرا که دلخوري ها از دولت باعث نمي شود که ملت، وقتي دولت را مورد هجوم نوچه هاي دشمنان بيروني مي بينند به حمايت از آن برنخيزند و دلخوري ها را براي فرصتي ديگر و به دور از چشم نامحرمان حرامخوار وانگذارند. ملت بارها نشان داده اند که در اينگونه موارد از دولت و ساير مسئولان جدايي ندارند و صد البته اصحاب و سران فتنه آمريکايي- اسرائيلي ۸۸ را براي هميشه وابسته به دشمن و غريبه مي دانند، چرا که وطن فروش، وطن فروش است و امروز و ديروز ندارد.

    کاسه ليس ها در ادامه، حسينيه را به آتش کشيدند تا نشان بدهند مانند اسلاف سياسي خود- يزيد و شمر و عمر سعد- سينه اي پر کينه از ابا عبدالله الحسين عليه السلام دارند. اين پيام را وهابيون آل سعود و نوچه هاي تکفيري آنها خيلي زود دريافت کردند و تمام شبکه هاي تلويزيوني داخلي و خارجي خود را با قطع برنامه هاي عادي به انتشار خبر دشمني کاسه ليس ها با امام حسين(ع) اختصاص دادند.

    پيش از اين نيز اصحاب فتنه ۸۸ در روز عاشورا به ساحت مقدس امام حسين(ع) اهانت کرده و از سران فتنه مدال«مردمان خداجوي»!! گرفته بودند

    آشوبگران نيابتي که گويا آتش زدن حسينيه را براي جلب رضايت دست هاي پشت پرده خود کافي نمي دانستند از اهانت به ساحت مقدس ابا عبدالله الحسين عليه السلام هم پاي را فراتر گذاشتند و علنا شعار«نه اسلام، نه قرآن»!! سر دادند و...

    کدام عقل سليم و غيرت ديني مي تواند اهانت يک مشت کاسه ليس اسرائيل و آمريکا به رسول خدا(ص)، قرآن و امام حسين(ع) را شاهد باشد و در مقابل آنان سکوت اختيار کند؟! پس تکليف يک عمر «يا ليتني کنت معکم... کاش با شما بودم» که خطاب به مولاي شهيدمان، حضرت ابا عبدالله الحسين بر دل و زبان داشته ايم چه مي شود؟!

    و اما، اين نکته به آساني قابل درک است که تاکنون صبر و خويشتنداري ملت تنها به اين علت بوده است که سره از ناسره شناخته شود و کاسه ليس هاي اسرائيل از افرادي که با فريب اعتراض معيشتي به ميان آنها رفته بودند از يکديگر تفکيک شوند ولي کاسه ليس هاي اسرائيل اين صبر و خويشتنداري را به حساب ديگري نوشته و در اين طمع خام افتادند که همچنان به آنان اجازه تاخت و تاز در جاده اي يکطرفه و بدون مانع داده خواهد شد! غافل از اينکه براي جارو کردن اين جرثومه هاي فساد و تباهي و پياده نظام مفلوکي که به نيابت از دشمنان ملت به خيابان آمده اند فقط يک«يا حيدر» بسيجيان کافي است... 

    مردم پاکباخته اين مرز و بوم با دست خالي پنجه در پنجه قدرت هاي بزرگ انداخته و سقف ظلماني نظام سلطه را شکافته و طرحي نو در انداخته اند که امروزه خواب راحت از چشم دشمنان خويش و کارفرمايان آشوبگران ربوده اند. مردمي که حياط خلوت آمريکا در منطقه را تسخير کرده اند، همه جا سيلي بر چه ره قدرت هاي استکباري زده اند، اسرائيل را که داعيه از نيل تا فرات داشت مجبور کرده اند که با وحشت به دور خود ديوار حائل بکشد، در فتنه ۸۸ همه دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها را که به ميدان آمده بودند، به خاک سياه نشانده اند، تروريست هاي تکفيري را که الهام بخش آشوبگران هستند قلع و قمع و نابود کردند و... آيا تصور مي کنند اينان از پس يک مشت آشوبگر که در حد و اندازه تفاله داعشي ها هم نيستند، بر نمي آيند؟! کساني که اوج شجاعتشان! آتش زدن سطل هاي زباله و کندن نرده خيابان هاست!
نويسنده: حسين شريعتمداري