نگاه بازجویانه اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب

نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان  سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب .  9 بهمن -96

توهين بي شرمانه روزنامه زنجيره اي بهار 
    
روزنامه زنجيره اي بهار روز گذشته با انتشار مطلبي توهين آميز لکه ننگ ديگري به کارنامه سياه خود افزود و کلکسيون افتخارات!! خود در توهين به نهادهاي انقلابي، ارزش ها و مقدسات را کامل کرد.
    
سرويس سياسي 
    
اين روزنامه مدعي اصلاحات روز گذشته در مطلبي با عنوان «سگ هار مجازي نيست...» ضمن توهين وقيحانه به نشست خبرگان مردم از جمله آيت الله سيداحمد خاتمي عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان و خطيب نماز جمعه تهران که «فضاي مجازي تبديل شده به تريبون بيگانگان» را به سگ هار تشبيه کرده بود نوشت: «در باب هار بودن تکنولوژي مي توان گفت هر پديده تازه اي از همان بدو ورودش به جغرافياي ايران براي بسياري از عوام و حتي خواص هار بوده و گاز مي گرفته است و تفاوتي هم نمي کرده که اين تکنولوژي در قامت بلندگو و چراغ روشنايي ظهور يابد يا دوش حمام و ماهواره و تلويزيون. اما در باب اينکه چرا در يکي از مهم ترين نشست هاي سياسي کشور ايران موضوعي چون فضاي مجازي نگراني هاي شديدي برانگيخته است نکات سوگوارانه بسياري نهفته است...»
    
در ادامه مطلب وقيحانه اين روزنامه مدعي اصلاح طلبي در توهين به علما و خبرگان مردم آمده است: «متاسفانه بايد اذعان کرد که سگ هار در ايران امروز رها شده است اما نه در فضاي مجازي و تلگرام و اينستاگرام بلکه در هزاران عرصه و حوزه حقيقي جامعه، در همين ادبيات رو به انحطاط تريبون داران ... آينه فضاي مجازي با همه تيزي و تندي اگر نقش راست ما را نموده است، آينه شکستن گناه نابخشودني است و تنها راهکار شکستن ديوارهاي دروغ...»
    
روزنامه هاي زنجيره اي از جمله بهار در کارنامه خود موارد متعددي از توهين به مقدسات را دارند که متاسفانه برخوردي با آنان از سوي نهادهاي ذيصلاح نشده است و يا برخوردها چنان سطحي و مقطعي بوده که اين روزنامه ها را در تداوم مشي بي شرمانه خود جري تر و گستاخ تر نموده است.
       
    
ناکارآمدي امروز دولت محصول حضور اصلاح طلبان در دولت
    
روزنامه زنجيره اي شرق در يادداشتي با اذعان به ناکارآمدي دولت با وجود امکاناتي که در اختيار دارد، نوشت: تنها بخشي از جريان اصلاحات و توان مديريتي اين جريان در دولت حضور دارد!
    
در بخشي از اين يادداشت آمده است : «مي دانيم پس از انتخابات يازدهم رياست جمهوري در سال ٩٢، دولت روحاني در شرايط خاصي بر سر کار آمد که ويژگي هاي آن مقطع، در پنج سال گذشته تا حدي تشريح شده است. با وجود محدوديت ها، دولت امکاناتي داشت که مي توانست کارآمدي بيشتري از خود نشان دهد و البته بعد از انتخابات امسال و راي بالاي دکتر روحاني، از تجربه دولت اول براي چهار سال دوم بهره بگيرد. اين مطلوب حاصل نشد»
    
در ادامه اين يادداشت آمده است: «اينکه آيا دولت فعلي همه پتانسيل جريان اصلاح طلبي براي اداره کشور است، پاسخ کاملا روشني دارد. اين جريان سياسي در سال هاي ٩٢، ٩٤ و ٩٦ با وجود استيلاي نسبي چنين نگاهي بود که ورق را برگرداند و فقط بخشي از توان آن در دولت، مجلس و چند ماه گذشته مديريت شهري به کار گرفته شد و همچنان نگاه محافل داراي نفوذ به استفاده از يک چهره اصلاح طلب نام و نشان دار در مصدر امور، کاملا منفي است
    
درباره اين يادداشت بايستي به نکاتي اشاره کرد، نخست آنکه «مشت نمونه خروار است»، طبيعي است که همه مديران يک جريان سياسي نمي توانند در کابينه حضور داشته باشند، و جريان اصلاحات نيز از اين قاعده مستثني نيست ، به اذعان همگان اکثريت دولت يازدهم و دوازدهم به جريان اصلاحات و يا کارگزاران که بيشترين نزديکي فکري و سياسي را به اصلاح طلبان دارد تشکيل شده است ، مديران مياني کشور نيز از اين جريان سياسي انتخاب شده و در يک کلام مي توان گفت که مديريت اجرايي کشور امروز يک دست و کاملا در اختيار مدعيان اصلاحات است.
    
ناکارآمدي امروز دولت نيز ناشي از بازي دوگانه مدعيان اصلاحات است، آنان از سويي با بي کفايتي خود زمينه ساز مشکلات فراوان اقتصادي و معيشتي براي مردم شده اند و از سوي ديگر با ظهور و بروز اعتراضات مردمي خود را به کناري مي کشند و از خود رفع مسئوليت کرده و مي گويند بايستي نظام پاسخ دهد!
    
مدعيان اصلاحات در نزديک به سه دهه گذشته به جز يک دوره در مصدر امور بوده و قوه مجريه تمام قد در اختيار آنان بوده است، وضعيت اقتصادي امروز کشور ناشي از مديريت آنان است که بايستي پاسخگو باشند و با اين جملات که تنها بخشي از جريان اصلاحات در بدنه دولت حضور دارند و اگر همه ما بوديم اين مشکلات نبود نه گوينده را قانع مي کند و نه پاسخي به مشکلات فراوان مردم مي تواند باشد.
      
    
چرا براي 15 درصد، به آب و آتش زديد؟!
    
روزنامه آفتاب يزد در گزارشي نوشت:«زماني که احمدي نژاد در سال 84 دولت را از رئيس دولت اصلاحات تحويل گرفت،دولت 85 درصد چرخه اقتصاد را در اختيار داشت اما در سال 92، زماني که روحاني به پاستور رفت اين ميزان به 52 درصد تقليل يافته بود».
    
اين روزنامه زنجيره اي در ادامه نوشت:«[در حال حاضر] رئيس جمهور در بهترين وضعيت و اگر ساير نهادها و قوا همراهش باشند، 10 تا 15 درصد قدرت را در دست دارد».
    
لازم به ذکر است که در روزهاي گذشته، روزنامه جمهوري اسلامي در مطلبي نوشته بود:«شما آقاي رئيس جمهور حداکثر 15 تا 20 درصد از قدرت را در اختيار داريد و روشن است که با اين ميزان از قدرت نمي توانيد کشور را اداره کنيد و پاسخگوي تمام مشکلات و معضلات باشيد آنهم در شرايطي که بخش قابل توجهي از بودجه دولت شما در اختيار دستگاه ها و کساني قرار مي گيرد که مديريت شما را نقض مي کنند
    
فرافکني مدعيان اصلاحات درخصوص اختيارات دولت در حالي است که نزديک به 80 درصد بودجه کل کشور مستقيماً در اختيار دولت است و در قبض و بسط 20 درصد ديگر نيز نقش موثر دارد.
    
سوالي که در افکار عمومي ايجاد مي شود اين است که اگر اختيارات دولت تنها 10 الي 15 درصد است پس چرا مدعيان اصلاحات و مديران ارشد دولت يازدهم در انتخابات رياست جمهوري سال جاري به آب و آتش زدند تا کرسي رياست جمهوري را به دست آورند؟!
    
دولتمردان و روزنامه هاي زنجيره اي به اين نکته توجه داشته باشند که افکار عمومي به هيچ عنوان نمي پذيرد که دولتمردان پس از نشان دادن در باغ سبز در ايام انتخابات و ارائه انواع وعده هاي چرب و شيرين، اکنون که خرشان از پل انتخابات گذشته، با بهانه جويي بگويند مسئوليتي ندارند.
    
        
رئيس جمهور آزادي عمل دارد
    
در اين سال ها روزنامه هاي زنجيره اي از راه هاي مختلفي براي توجيه ناکارآمدي هاي بخش هاي مختلف استفاده کرده اند؛ راه هايي نظير فرافکني و البته تحت فشار بودن رئيس دولت. روزنامه اعتماد در شماره ديروز مصاحبه اي را با يکي از اقتصاددانان انجام داده است.
    
در ابتداي اين گفت و گو، غلامرضا سلامي، كارشناس بازار پول و مشاور وزير راه و شهرسازي گفته است: «عملكرد اقتصادي دولت در شرايط كنوني قابل دفاع نيست و اگر سياست گذاران اقتصادي با اين درجه از محافظه كاري روند اصلاحات اقتصادي را به تاخير بيندازند، در پايان دولت دوازدهم ممكن است به مانند سال ٨٤، موجي از نا اميدي در ميان نخبگان و دانشجويان به وجود آيد...»
    
کارشناس اقتصادي طرف گفت و گوي روزنامه اعتماد در پاسخ به اين سوال که «آيا ممكن است مسائلي در درون حاكميت وجود داشته باشد كه رئيس جمهور را چنين منفعل كرده است؟» مي گويد: «بنده بعيد مي دانم كه منافع حاكميت جداي از منافع اقتصادي آحاد مردم باشد و تا جايي كه تاريخ جمهوري اسلامي نشان مي دهد معمولا دولت ها در مسائل اقتصادي آزادي عمل بيشتري داشته اند. از اين رو هرگونه اختلاف نظري هم اگر در سطح كلان وجود داشته باشد بعيد است مانع از انجام اصلاحات اقتصادي باشد
        
    
ساده لوحي زنجيره اي ها؛ ديروز آمريکا، امروز اروپا
    
روزنامه آرمان در مطلبي نوشت: «دونالد ترامپ پس از تهديدات، در تلاش است متحدان اروپايي خود را در نشست شوراي امنيت سازمان ملل به خروج از برجام راضي کند. آمريکا ادعاهايي درباره خدشه دار شدن روح برجام کرده و به بهانه حضور ايران درمنطقه و بهانه هاي بي ربط به برجام، درصدد است که اروپا را متقاعد به خروج از برجام کند
    
اين روزنامه زنجيره اي در ادامه نوشت: «آنچه از شواهد برمي آيد اين است که گويي اروپايي ها تا اندازه اي به آمريکا متمايل شده اند يا اين طور نشان مي دهند و احتمال دارد در جلسه شوراي امنيت به تفاهم رسيده باشند و موضعي کم و بيش مشترک اعلام کنند...اروپايي ها با آمريکا تعاملات بسيار گسترده دارند، بديهي است که بخواهند ايالات متحده را راضي کنند. تحريم هاي اخير آمريکا عليه ايران تحريم هاي مالي، يکجانبه و مضاعف است و در صورت اعمال، نمي توان تعاملات مالي و اقتصادي گسترده با ايران برقرار کرد. بسياري از شرکت هاي اروپايي با آمريکا سهام مشترک دارند. در نتيجه اين شرکت ها حاضر به ريسک نيستند. توتال فرانسه پس از اعلام موضع جديد آمريکا تا حدودي خود را عقب کشيد و منتظر پيامدهاي بعدي است. بنابراين ملاحظاتي را نسبت به آمريکا رعايت مي کنند. به همين دليل ممکن است در برخي موضوعات حتي بيانيه مشترک هم با آمريکا داشته باشند».
    
اذعان به همنوايي اروپا و آمريکا از سوي رسانه هاي مدعي اصلاحات در حالي است که اين جريان تا چند هفته پيش با فحاشي به منتقدان، مدعي بود که «اروپا، آمريکا نيست»! و «اروپا تمام قد در مقابل ترامپ ايستاده است»! و موگريني گفته است که «هر چه تهران بگويد».
    
روزنامه زنجيره اي آفتاب يزد-7 بهمن 96- در مطلبي نوشته بود:«اينکه تصور کنيم اروپا کاملاً در طرف ايران قرار خواهد گرفت ساده لوحانه است چرا که پيوند ساختاري اروپا و آمريکا در تبادلات اقتصادي و امنيتي موجب شده اين دو قدرت به يکديگر وابستگي متقابلي داشته باشند
    
لازم به ذکر است که کميسيون مشترک برجام به رياست موگريني تاکنون حداقل در سه جلسه، اعتراض ايران درباره نقض برجام توسط آمريکا را وارد ندانسته و مدعي شده است که همه طرف هاي برجام از جمله آمريکا تاکنون به تعهدات خود پايبند بوده اند!
    
مدعيان اصلاحات پس از امضاي برجام، عليرغم عهدشکني هاي متعدد آمريکا، مدعي بودند که امضاي وزير خارجه آمريکا تضمين است و تهران از اجراي برجام اطمينان دارد!
        
    
دليل تراشي براي يک همدستي!
    
ابعاد و شواهد خطاي استراتژيک مدعيان اصلاحات در دلخوشي به اروپا براي دفاع از برجام هر روز نمايان تر مي شود. روزنامه ايران ديروز گزارشي را با عنوان «تاکتيک «کاخ سفيد»؛ فشار موشکي به برجام» منتشر کرد و زير تيتر زد: «وزير خارجه آمريکا مدعي توافق اين کشور با فرانسه، انگليس و آلمان براي تشکيل کارگروهي با هدف مذاکره برجامي شد
    
نکته اي که در تيتر سانسور شده، آن است که فشار بر ايران براي اعمال محدوديت هاي موشکي و منطقه اي، تنها مختص آمريکا نيست؛ اروپا در اين زمينه همسو و همراه آمريکاست.
    
ارگان دولت در گزارش خود براي همراهي اروپا با آمريکا دليل تراشي کرد و نوشت: «اينک مسئولان آمريکايي موضوع برنامه موشکي ايران را در صدر برنامه هاي خود عليه ايران نشانده اند و مي کوشند اروپايي ها را بار ديگر پيرامون اين موضوع متحد کنند. موضوعي که به نظر مي رسد مسئولان کشورهاي اروپايي طرف توافق هسته اي براي پابرجا ماندن برجام، پيگيري جدي آن را در دستور کار خود قرار داده اند.» البته القاي اينکه همراهي اروپا با آمريکا با هدف پابرجا ماندن برجام است، در حالي است که اروپا در پسابرجام بارها تحريم هاي مختلفي عليه ايران تصويب کرده و عملا زير توافق زده است. رويه بزک اروپا نشان مي دهد مدعيان اصلاحات حاضر به پذيرش واقعيت همدستي اروپا و آمريکا نيستند.