يادداشت روز اوین نامه کیهان " اين دست هاي نامرئي ديدني است!"


اوین نامه کیهان  4 شنبه 4 مهر ماه سال 1397
    يادداشت روز اوین نامه  کیهان " اين دست هاي نامرئي ديدني است!"


سربازجو شریعت نداری  بدون آنکه به نقش کلیدی  رهبرش  وارگان فاشیستی پاسداران در بحرانی  کردن اقتصاد و ارز   ورشدتورم وگرانی وبی اعتبارشدن کامل واحد پول ریال اشاره   کند . چون اینان باسیاست پیگیرانه مخالفت با برجام و  دفاع  ازتهدید موشکی اسراییل وعربستان  وشعار ضدآمریکایی و جنگ افروزی در سوریه وموشکی در یمن موجب خروج ترامپ از برجام وتشدید روند تحریم ها و  روند افزایش بحران اقتصادی و ارزی و قیمت دلار شدند.
در حالی که سربازجو شریعت نداری برای مقصر جلوه دادن روحانی و دولت  با لهجه لمپنی و توهین آمیر خاص خود این چنین شرایط رژیم ولایت فقیه و اوضاع اقتصادی کشوررا  شفاف وبررسی وتحلیل  کرده است:

 این ضرب‌المثل در گذشته‌ای نه چندان دور زبان به زبان می‌چرخید و کاربرد خاص خود را داشت، می‌گفتند؛« بعضی‌ها آنقدر بی‌دست و پا هستند که اگر سوار شتر هم بشوند، بازهم سگ پاچه آنها را می‌گیرد»!
دیروز نرخ دلار از مرز ۱۶ هزار تومان گذشت و موج دیگری از گرانی افسار‌گسیخته را به مردم تحمیل کرد. نرخ ارز را چه کسانی تعیین می‌کنند؟! این افزایش پر‌شتاب بر چه اساسی صورت می‌پذیرد؟! چرا بی‌آنکه در عرصه اقتصادی کشور اتفاق خاصی افتاده باشد، قیمت دلار افزایش می‌یابد؟! اگر افزایش جهشی نرخ ارز طبیعی است چرا هیچیک از مسئولان درباره آن توضیح قابل قبولی نمی‌دهند و اگر طبیعی نیست
-
که نیست- این پدیده پلشت و فاجعه‌بار، کار کیست؟! و کدام دست نامرئی در میان است که دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی و اطلاعاتی کشورمان قادر به شناسایی آن نیستند؟! و اگر این دست‌های ویرانگر را می‌شناسند چه ملاحظاتی در میان است که با آن برخورد نمی‌کنند؟! و ملت را در چنگ حرامیان رها کرده‌اند؟! کدام سنگ‌ها را بسته‌اند که سگ‌ها با خیال راحت و بدون واهمه از کمترین مانع به جان مردم افتاده‌اند؟!!
!
۱- اين ضرب المثل در گذشته اي نه چندان دور زبان به زبان مي چرخيد و کاربرد خاص خود را داشت، مي گفتند؛« بعضي ها آنقدر بي دست و پا هستند که اگر سوار شتر هم بشوند، بازهم سگ پاچه آنها را مي گيرد»!
    ديروز نرخ دلار از مرز ۱۶ هزار تومان گذشت و موج ديگري از گراني افسار گسيخته را به مردم تحميل کرد. نرخ ارز را چه کساني تعيين مي کنند؟! اين افزايش پر شتاب بر چه اساسي صورت مي پذيرد؟! چرا بي آنکه در عرصه اقتصادي کشور اتفاق خاصي افتاده باشد، قيمت دلار افزايش مي يابد؟! اگر افزايش جهشي نرخ ارز طبيعي است چرا هيچيک از مسئولان درباره آن توضيح قابل قبولي نمي دهند و اگر طبيعي نيست -که نيست- اين پديده پلشت و فاجعه بار، کار کيست؟! و کدام دست نامرئي در ميان است که دستگاه هاي عريض و طويل نظارتي و اطلاعاتي کشورمان قادر به شناسايي آن نيستند؟! و اگر اين دست هاي ويرانگر را مي شناسند چه ملاحظاتي در ميان است که با آن برخورد نمي کنند؟! و ملت را در چنگ حراميان رها کرده اند؟! کدام سنگ ها را بسته اند که سگ ها با خيال راحت و بدون واهمه از کمترين مانع به جان مردم افتاده اند؟!

    ۲- شواهد و اسناد برگرفته از قول و عمل دشمن، کمترين ترديدي باقي نمي گذارد که افزايش نرخ ارز يکي از تاکتيک هاي جنگ اقتصادي حريف عليه ايران اسلامي است. اين تاکتيک به تنهايي کار آمدي چنداني ندارد ولي هنگامي که با بي توجهي ناشي از انفعال و يا - در خوشبينانه ترين حالت- با انفعال ناشي از بي عرضگي برخي از دست اندر کاران و مسئولان خودي روبرو مي شود به حربه اي خطرناک براي ما و در همان حال، اهرمي ارزان و کم هزينه براي دشمن تبديل مي شود که متاسفانه شده است! توضيح آنکه بر اساس آنچه تا کنون و مخصوصا طي دو سه سال اخير شاهد بوده ايم، با افزايش نرخ ارز، قيمت تمامي کالا و خدمات عمومي از لوازم خانگي و مسکن و اجاره بها و عدس و نخود و لوبيا و گوجه فرنگي و سبزي خوردن و کرايه حمل و نقل و انواع ميوه جات گرفته تا تخمه آفتاب گردان و... به صورت جهشي افزايش يافته و افسار پاره مي کند! از اين روي دشمن بي آنکه هزينه چنداني متحمل شده باشد و فقط با مديريت نفوذي هايي که در اين سوي و آن سوي مراکز تصميم ساز و سياست پرداز به کار گرفته است، جنگ اقتصادي عليه کشورمان را که تنگي معيشت مردم اصلي ترين نقطه هدف گذاري شده آن است، پيش مي برد.

    اکنون سوال اين است که کدام عقل سليم مي تواند در وجود اين چرخه و خطر بزرگي که در پي داشته و دارد کمترين ترديدي داشته باشد؟! و پرسش بعدي آن است که چرا برخي از مسئولان دست اندر کار، دست روي دست گذاشته و مقابله چنداني نمي کنند تا آنجا که به نظر مي رسد اين عرصه سرنوشت ساز را به مشتي از حراميان سودجو و غارتگر واگذار کرده اند؟!

    ۳- روز شنبه ۱۰ شهريور ماه آقاي همتي رئيس کل بانک مرکزي که در بيست و نهمين همايش بانکداري اسلامي سخن مي گفت، در پاسخ تلويحي به اين سوال که چرا بازار ارز را به حال خود رها کرده و براي کنترل آن اقدامي نمي کنيد؟ توضيح داد که ۹۷ درصد معاملات ارزي در سامانه نظام يکپارچه معاملات ارزي (نيما) صورت مي پذيرد که تحت کنترل بانک مرکزي است و فقط ۳ درصد باقي مانده در صرافي ها و بازار آزاد انجام مي شود.

     آقاي غلامرضا پناهي، معاون بانک مرکزي نيز - چند هفته قبل که نرخ دلار به ۱۴ هزار تومان رسيده بود- در اين خصوص گفته بود؛ «الان با ارز ۱۳ و ۱۴ هزار تومان که برخي رسانه ها مطرح مي کنند، آيا واردات توجيه دارد؟ اين ارز ۱۳ و ۱۴ هزار توماني کمتر از ۳ در صد بازار است، چرا ما همه تحليل ها را بر مبناي اين نرخ ارز مي گذاريم»؟!

    آقاي همتي ۲ ماه و چند روز است که در جايگاه رياست کل بانک مرکزي قرار گرفته اند و بديهي است که روي سخن در اين يادداشت فقط با ايشان نيست، چرا که افزايش پر شتاب نرخ دلار به گونه اي که امروز شاهد آن هستيم، از مهرماه سال گذشته آغاز شده و قيمت دلار که در آن هنگام ۳ هزار و هشتصد تومان بود، امروزه از مرز ۱۶ هزار تومان هم فراتر رفته است. به بيان ديگر اين حرکت پلشت و فاجعه آميز اگرچه از دوران قبل از رياست جناب همتي بر بانک مرکزي آغاز شده ولي در دوران ايشان نيز نه فقط متوقف نشده بلکه با همان شتاب ادامه يافته است.

     و اما، ظاهرا منظور آقايان همتي و پناهي اين بوده و هست که بازار ۳ درصدي ارز کم اهميت تر از آن است که نوسانات نرخ ارز به آن نسبت داده شود! و اين بازار در عرصه واردات و صادرات نقشي ندارد!

    ۴- در اين باره گفتني است که افزايش قيمت ها با نگاه به نرخ ارز در همين بازار آزاد ۳ درصدي صورت مي پذيرد و دست هاي بيرون آمده از آستين دشمن و يا کلان سودجويان حرامخوار که آنها نيز خواسته يا نا خواسته -و در بسياري از موارد، آگاهانه- در خدمت دشمن هستند، با دستکاري نرخ ارز در همين بازار، امواج سهمگين گراني را پديد مي آورند و معيشت مردم مظلوم را به تنگي و سختي دچار مي کنند. آقايان اگر به آنچه در اين عرصه مي گذرد نگاهي گذرا داشته باشند به وضوح مي بينند که تقريبا هيچکس از نرخ ۸ هزار و چند صد توماني دلار در سامانه نيما خبر ندارد و يا چنانچه با خبر باشد به آن توجهي ندارد، چرا که همه جا سخن از افزايش نرخ دلار به ۱۶ هزار و چند صد تومان است و افزايش سرسام آور قيمت کالا و خدمات در مقايسه با همين نرخِ بازار آزاد صورت مي پذيرد. به بيان ديگر، فاجعه در همين بخش به قول آقايان ۳ در صدي شکل مي گيرد و با سرعتي باور نکردني به تمامي بازارها سرايت مي کند و فضاي کسب و کار و معيشت مردم را به سختي و تنگي مي کشاند.

     مقابله با اين پديده فاجعه آميز و خسارت آفرين نه فقط دشوار نيست بلکه دست هايي که از آستين حراميان به اين عرصه دراز شده اند به آساني قابل شناسايي و قطع کردن است. آيا تاسف آور نيست که سرنوشت اقتصاد و معيشت مردم، در دست هاي آلوده يک مشت حرامي حرامخوار باشد که بعضا از آن سوي آب ها به اين سو دراز شده اند؟!

     ۵- خداي مهربان بر درجات شهيد چمران بيفزايد، آن شهيد بزرگوار مي فرمود؛ «مي گويند تقوا از تخصص لازم تر است، آنرا مي پذيرم، اما مي گويم؛ آنکس که تخصص ندارد و کاري را مي پذيرد، بي تقواست». از رئيس جمهور محترم انتظار نيست که يک کارشناس برجسته اقتصادي باشد ولي اين انتظار منطقي و قانوني وجود دارد که اقتصاددانان برجسته و متعهد را به کار گيرد و از نگاه و تخصص آنان براي مقابله با مشکلات استفاده کند. اين فقره اما در دولت کمتر ديده مي شود که خود حديث مفصل ديگري است و فرصت جداگانه اي مي طلبد.
نويسنده: حسين شريعتمداري