سه ربع با
تولید کننده ربگوجههایی که زیر فشار تورم رب شدند 8مهر-97
سیاست چندد هه
ای هسته ای و موشکی و جنگی وتروریستی رژیم ولایت فقیه چه برسر اقتصاد کشور و مردم
آورده است که مردم حتی توان خرید گوجه فرنگی وسیب زمینی هم ندارند. چون به خاطر
دلار صادر می شوند و قیمت شان در داخل گران شده است ؟ مسخره اینکه به خاطر تحریم
ها قوطی های کنسرو هم در کشور مدعی قدرت برتر منطقه وجود ندارد ورب گوجه فله ای
فروخته می شود.
گوجه، رب گوجه فرنگی، سیب زمینی و دیگر
کالاهای اساسی و غیر اساسی این روزها آنچنان در دامن تغییرات قیمت افتادهاند که
دیگر کمتر از قبل گرانی و افزایش قیمت دلار و طلا به چشم میآید.
به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد چند
صباحی است که تغییرات اقلام مختلفی از کالاهای اساسی و غیراساسی بازار و مردم را
غافلگیر کرده و اکنون شاهد این نیز هستیم که حتی سرایت این تغییرات به کالایی
همچون، گوجهفرنگی، رب و سیبزمینی نیز رسیده است.
افزایش قیمت رب گوجهفرنگی در بازار عاملی
بود که از بجنورد به سمت آشخانه حرکت کنیم، تا با مدیر و صاحب یکی از دو کارخانه
فعال در استان در زمینه تولید رب گوجهفرنگی، از چرایی افزایش افسار گسیخته قیمت
رب گوجه فرنگی و علل آن و به قول خودش چهار برابر شدن قیمت هر قوطی رب در مقایسه
با مدت مشابه پارسال گفتوشنودی داشته باشیم تا واقعاً بدانیم این محصول طلا گونه،
چرا این روزها هرلحظه افزایش قیمت را تجربه میکند و حتی روی قوطیهای جدید هیچ
قیمتی حک نمیشود.
در هنگام ورود به کارخانه نکتهای که
جلبتوجه میکرد مشتریانی بودند که در حال پرداخت پول خرید قوطیهای رب و البته
کیسههای نایلونی ۵ کیلویی حاوی رب تولید این کارخانه بودند.
از یکی از آنها قیمت روز را سؤال کردم
و نگهبان مجموعه که در قامت فروشنده نیز در حال صدور فاکتور و الصاق وجوه دریافتی
به آنها بود پیشدستی کرد و با گفتن جمله "امروز کیلویی ۲۰ هزار تومان
است" پاسخ داد تا حساب کار دستمان باشد.
از نگهبان سراغ رئیس کارخانه را گرفتیم،
با اشاره دست، خط تولید کارخانه را نشان داد که رئیس در حال سرکشی از دستگاهها و ۴۰
کارگر این مجموعه بود!
«چرا پارسال که ضرر میدادیم احدی خبر ما
را نمیگرفت؟!» این اولین جملهای بود که آقای الهامی صاحب یکی از معدود کارخانههای
رب فعال استان خراسانشمالی پس از احوالپرسی و خوشآمد گویی به ما گفت.
او با اشاره به اینکه سال گذشته قیمت هر
قوطی متوسط (۸۰۰ گرمی رب) نزدیک به ۵۰۰ تومان بود اما امسال حتی با قیمت سه هزار
تومان هم در تهیه آن مشکلات عدیدهای داریم، معضل گرانی و چند برابر شدن قیمت و
نایاب بودن درب قوطی را قوز بالا قوز نامید.
آقای الهامی که ۷ سال از احداث کارخانهاش
میگذرد ما را به دفتر کارش که در گوشه دیگر کارخانه قرار داشت راهنمایی کرد. با
ورود به اتاق، قوطیهای خالی رب که در قفسهها چیده شده بودند خودنمایی میکرد؛
از نگاه ما به قوطیها درد دلش تازه شد و مصاحبه را با گلایه از شرایط نابسامان
بازار برای تهیه قوطی و درب آن شروع کرد.
او با اشاره به اینکه سال گذشته قیمت هر
قوطی متوسط (۸۰۰ گرمی رب) نزدیک به ۵۰۰ تومان بود اما امسال حتی با قیمت سه هزار
تومان هم در تهیه آن مشکلات عدیدهای داریم، معضل گرانی و چند برابر شدن قیمت و
نایاب بودن درب قوطی را قوز بالا قوز نامید.
«درب قوطی آلومینیومی ۱۷ گرمی ۲۰۰ تومان
بود، البته بدون کمبود و محدودیتهای فعلی، اما امسال برای همان درب سبک باید هزار
تومان پرداخت کنیم، آنهم اگر پیدا شود» اینها را الهامی در توضیح مشکلات یافتن
درب قوطی رب میگفت.
وقتی از دلیل اصلی گرانی میپرسم،
الهامی کمبود تولید گوجه را علت اصلی افزایش قیمتها عنوان کرد که عواملی چون
گرمای بیسابقه هوا، خشکسالی، کمآبی منطقه مانه و سملقان و شهرهای مجاور مثل
بجنورد و اسفراین در این کمبود بی تاثیر نبودهاند که البته در شرایط پایدار این
عامل، افزایش منطقی در پی خواهد داشت نه این گرانی افسارگسیخته را!
این مدیر کارخانه ضمن انتقاد به شرایط
مصرف و خرید خانوارها، وضعیت فعلی را اینطور توصیف میکرد: افزایش قیمت گوجه از ۵۰۰
تومان در سال گذشته به ۲۲۰۰ تومان در شرایط کنونی، گرانی قوطی و درب آن، افزایش
هزینه حاملهای انرژی از ۵ میلیون تومان پارسال به نزدیک ۸۰ میلیون تومان امسال
سرفصلهایی برای این نابسامانی کنونی است.
افزایش قیمت گوجه از ۵۰۰ تومان در سال
گذشته به ۲۲۰۰ تومان در شرایط کنونی، گرانی قوطی و درب آن، افزایش هزینه حاملهای
انرژی از ۵ میلیون تومان پارسال به نزدیک ۸۰ میلیون تومان امسال سرفصلهایی برای
این نابسامانی کنونی است.
از الهامی قیمت تمامشده یک کیلو رب با
احتساب مواد اولیه و هزینه تکنولوژی و بستهبندی را پرسیدم که ایشان اشاره کردند:
برای تهیه یک کیلو رب باید ۵ کیلوگرم گوجه آنهم بهشرط مرغوب بودن آن، ۳ هزار
تومان هزینه قوطی و درب آن در نظر گرفت که مجموعاً ۱۴ هزار تومان را میتوان مدنظر
داشته باشیم.
وی ادامه داد: این هزینه را باید با
هزینه نیروی کار و تجهیزاتی که از صبح تا شب شروع بهکار میکنند که خود یعنی مصرف
گاز و آب را در نظر گرفت.
«باور کنید به بازرسان تعزیرات گفتهام
این کلید کارخانه و اگر شما میتوانید کارخانه را با این هزینهها اداره کنید و
سرپا نگهدارید من ازاینجا میروم.»
الهامی ادامه داد: کارخانهای که ظرفیت
تولید آن هزار تن در روز است وقتی با ۱۰ درصد ظرفیت کار کند یعنی شما در ازای
پرداخت هزینه هزار تن باید منتظر سود ۱۰۰ تن باشید و این به معنی نرسیدن تراز مالی
به سود مدنظر سرمایهگذاری انجامشده در این واحد است که در درازمدت منجر به
تعطیلی میشود.
او تلاش برای کاهش هزینهها و تعدیل
نیروی انسانی فعال در کارخانه را تنها در کوتاهمدت درمان مقطعی و مُسکنوار میداند
و اخذ تسهیلات از بانکها را بلایی میداند که در عمل، نرخ سود آن به ۵۰ درصد هم
میرسد که البته به این ترتیب ناقوس مرگ واحد تولیدی و بیکاری کارگران زحمتکش و
اضافه شدن آنها به خیل بیکاران حاضر در کشور به صدا درمیآید.
باید دید چه بر سر بازار آمده که
محصولی چون رب گوجهفرنگی که ارتباطی به بازار خارجی ندارد و جزو محصولات درجه
چندم مصرفی خانوار است، اینگونه افسار گسیخته در قیمت میتازد!
در این میان نوک پیکان اتهام را باید به
سمت مسئولینی نشانه گرفت که با بیرمقی و بیبرنامگی کار را بدان جا رساندهاند که
تنش در بازار یک روز به پوشک، یک روز به رب و خدا میداند روزهای دیگر به سمت کدام
کالا میرسد.