.روژه تاریخ
شفاهی ایرنا:
روایت
نمکدوست از تهدید نشریه پیام امروز(2) 8مهر-97
تهران- ایرنا- حسن نمکدوست تهرانی معاون
سردبیر نشریه پیام امروز در دهه 70 ،در پاسخ به این سوال ایرنا که شایعهای بود که
این نشریه را وزارت اطلاعات منتشر میکند تا از مخاطبان نشریات دگراندیشان و ملیمذهبیها
بکاهد گفت: کذب محض است. باور نکنید. پیام امروز همین الان هم پیام امروز است.
معاون سردبیر نشریه پیام امروز در بخش
دوم و پایانی گفت و گوی خود با گروه پژوهش خبر ایرنا به نقل قولی جنجالی از
عمادالدین باقی، نوار کاستی منسوب به اتفاقات حسینیه آیت الله منتظری در قم، طرح
روی جلد مربوط به انتخابات 76 و بازداشت عمیدنایینی مدیرمسوول این نشریه می پردازد.
او
خاطره ای از اخطار یک مقام ارشد قضایی به عمیدنایینی مدیرمسوول پیام امروز تعریف
می کند و به پرداخت های مالی دست اندرکاران این نشریه هم اشاراتی دارد.
بخش
دوم و پایانی گفت و گوی« پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» محصولی از گروه پژوهش خبرگزاری
جمهوری اسلامی، در پی می آید:
ایرنا:
رویکرد حاکم بر پیام امروز از ابتدا تا انتها دچار چه تغییراتی شد؟
نمکدوست:
رویکرد این نشریه در شماره های اول عمدتا مباحث تخصصی اقتصادی بود. اگر سرفصل های
دو سال ابتدایی را ملاحظه کنید عموما اقتصادی بودند. مثلا صنعت، کشاورزی، اقتصاد
انرژی، اقتصاد بینالملل، مالیات، اقتصاد رسانه، اقتصاد سایه.
اما
به مرور و با توجه به تحولات جامعه به سمت سیاسی شدن پیش رفت. در آستانه سال 1376
به تدریج بر حجم صفحات سیاسی اضافه و از تعداد صفحات اقتصادی کاسته شد. اگر شما
پیام امروز سالهای 77 و 78 را ببینید چیزی حدود 20 صفحه آن – از حدود 132 صفحه -
اقتصادی و مابقی معطوف مسائل روز عمدتا سیاسی بود.
ایرنا:
در موارد متعددی در گزارش های ویژه منبع اخبار ذکر نمی شد دلیلش چه بود؟
نمکدوست:
البته خیلی موارد منبع بیان می شد و در مواقعی هم بیان نمی شد. ولی هر چه در این
گزارش ها روایت می شد حتما و حتما مستند بود.
ایرنا:
یعنی فایل صوتی این گفت و گو های کوتاه موجود بود؟
نمکدوست:
بله، یا صدا وجود داشت، یا مستنداتش در دسترس بود و یا حتما در رسانهای نقل شده
بود.
ایرنا:
اما بسیاری از موارد این نقل قول ها چندان به گوش آشنا نبود و گویی قبلا در جای
دیگری بیان نشده بود؟
نمکدوست:
برای اینکه خیلی از این موردها نتیجه جستوجوی خود ما بود و کسی قبلا آن ها را
نگفته بود.
در
قتل های زنجیره ای وقتی مجله ما شروع به نوشتن درباره موضوع کرد آدم های دور و
نزدیکی که اطلاعاتی از این واقعه داشتند سعی می کردند آن را با ما هم در میان
بگذارند. البته قطعا تلاش می کردیم این اطلاعات را با منابع معتبر چک و ری چک کنیم.
مثال
دیگری بزنم. بعد از حمله به حسینیه آیت الله منتظری یک پاکت پستی به دست پیام
امروز رسید. وقتی آن را باز کردیم داخلش یک دفترچه صدبرگ جلد پلاستیکی بود. وقتی
دفتر را باز کردیم دیدیم وسط آن را مثل این فیلم های پلیسی بریده اند و یک نوار
کاست در آن جای داده اند.
نوار
را که گوش دادیم متوجه شدیم مربوط به دقایق حمله به حسینیه آقای منتظری بود. صدای
جمعیتی عصبانی بود که به شدت پرخاش میکردند. در انتهای نوار صدای یک سخنرانی در
میان همهمه بود که بسیار تلاش میکرد جمع را به آرامش دعوت کند، و از حاضران می
خواست فحاشی نکنند و خشونت به خرج ندهند و اموال را تخریب نکنند. ما درباره صحت کل
نوار مطمئن نبودیم، ولی با پیگیریهایی که کردیم مطمئن شدیم که حتما بخشهایی از
آن درست است. بنابراین فقط از یکی دو قسمت کوتاه آن در دل یک گزارش استفاده کردیم.
درباره
قتل های زنجیره ای هم همین طور. ما با وکلای متهمان و وکلای خانواده های داغدیده
کشتهشدگان مصاحبه می کردیم، اما فقط نکتههایی را که با چک کردن با منابع موثق از
صحت آنها مطمئن شده بودیم منتشر می کردیم.
راز
موفقیت پیام امروز این بود که آنقدر مستند می نوشت که نمی شد به آن ایراد حقوقی
گرفت. بررسی کنید میبینید بسیار بهندرت پیش آمد که محتوای خبری پیامامروز تکذیب
شود. اتهامات پیام امروز هم عمدتا به رویکرد مربوط میشد و نه محتوای خبرها.
البته
یکی از اتهامهای پیام امروز در دادگاه بیان نقل قولی از آقای عمادالدین باقی بود.
آقای باقی در بحثی گویا گفته بودند که یک مأمور نیروی انتظامی موقع قتل آقای فروهر
و خانم پروانه اسکندری جلوی درب خانه حضور داشته است. نیروی انتظامی هم از آقای
باقی به علت انتشار کذب شکایت کرد و هم از پیام امروز. قبل از ما نقل قول آقای
باقی را خبرگزاریهای ایرنا و ایسنا و روزنامههای مختلف از جمله ایران و همشهری
منتشر کرده بودند و ما در دادگاه توضیح دادیم که به نقل از خبرگزاریها و مطبوعات
آن جمله را آوردهایم و فتوکپی مطالب خبرگزاریها و صفحههای روزنامهها را هم
ارائه کردیم. اما دادگاه نپذیرفت و کماکان ما را به اشاعه مطلب کذب متهم کرد.
میدانید
که همین الان پیشنویس لایحه جدید مطبوعات مورد بحث است و اتفاقا در آن مادهای
گنجانده شده که اگر رسانهای به نقل از خبرگزاریها و منابع رسمی خبری مطلبی را
منتشر کرد، از مسؤولیت کذب بودن آن مبراست و فقط رسانه رسمی اولیه باید پاسخگو
باشد. این ماده پیشنهادی، حاصل همین تجربههاست.
ایرنا:
در قتل های زنجیره ای پیام امروز به طور غیررسمی تهدید هم شد؟
نمکدوست:
من نشنیدهام که کسی ما را تهدید به زدن و قتل و غیره کرده باشد. فارغ از این اما
میدانید در آن اتوبوسی که داشت به ارمنستان میرفت و معروف به اتوبوس مرگ شد و
قرار بود به دره بیفتد آقایان بهنود و علی نژاد حضور داشتند.
ایرنا:
آن موقع گزارشی هم درباره این حادثه نوشتید؟
نمکدوست:
در زمان وقوع حادثه نه. اما بعدها و در بحبوحه بحث درباره قتلهای زنجیرهای، چرا.
اگر اشتباه نکنم در چند نوبت به این موضوع پرداخته شد. هم مطلبی از قول دعوت کننده
به ارمنستان در پیام امروز منتشر شد، هم در « رنجنامه فرج سرکوهی» که در پیام
امروز منتشر کردیم به موضوع اشاره شده بود و هم در دل چند گزارش.
ایرنا:
پیام امروز اصلاح طلب بود یا اصولگرا؟
نمکدوست:
پیام امروز بی طرف بود. رویکردش حرفه ای بود.
ایرنا:
به چه معنا؟
نمکدوست:
به معنای حرفهای. ما سعی میکردیم ملاک های صحت و دقت و بی طرفی را تا حد امکان
رعایت کنیم
ایرنا:
غیر از بخش گزارش روز کدام بخش ها پرطرفدار بود؟
نمکدوست:
بسیاری بخشهای پیام امروز پرمخاطب بود؛ هنوز درباره روی جلدهای پیام امروز صحبت
میشود. گزارشهای مجلس که جز چند مورد تقریبا همه آنها را آقای بهنود نوشت،
مصاحبههایی که انجام میشد از وزیر کشاورزی تا آقای فلاحیان و ... صفحههای
بازتاب که گاه به 9، 10 صفحه میرسید، بخشهای از نگاه دیگران، بهخصوص که آن زمان
هنوز رسم نشده بود، ما گزارشهای مطبوعات دنیا را در مورد ایران بدون سانسور
بخوانیم، پشت پرده تاریخ، که گاه حاصل جستوجوی خودمان بود و گاه به نقل از
دیگران، بیرون مرز که به فعالیت ایرانیهای مقیم خارج میپرداخت، مطالب تخصصی
اقتصادی که نوشته میشد برای مثال مقالههای نفتی آقای دکتر فریدون برکشلی یا
اقتصاد سیاسی دکتر احمد سیف، یا حتی اقتصاد رسانه که در آن هم گزارش از شبکه
المنار لبنان داشتیم و هم گزارشی از بخش فارسی رادیو فرانسه و رادیو آلمان و بخشهای
مختلف دیگر. افراد مختلف از سراسر دنیا هم مطلب برای ما میفرستادند یا با ایشان
مصاحبه میکردیم. از مصاحبه با آقای هاشم پسران خودمان تا آقای گری سیک و ویرا
وقتی که از تیم ملی فوتیال ایران جدا شده بود. خاطرم هست چند مطلب هم از زنده یاد
آقای دکتر مجید تهرانیان هم منتشر کردیم. همه این مطالب در جای خود بسیار خوانده و
بحث میشدند.
حتی
بعضی آگهی های پیام امروز هم جذابیت خودش را داشت. مثلا قبل از انتخابات 76 یک
کاور دوجلدی تهیه کردیم که اتفاقا در جشنواره مطبوعات هم جایزه گرفت. در جلد اول
سه سوراخ مستطیل شکل تعبیه کردیم و یک صندلی را در پایین صفحه گذاشتیم. از درون
این سه سوراخ سه جفت چشم نمایان بود؛ چشمهای آقایان خاتمی، ناطق نوری و ریشهری
که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بودند و بر چهرهشان بر جلد دوم نقش بسته بود.
به این ترتیب یک داخل جلد بهوجود آمد با سه سوراخ مستطیل شکل. نگاه کنید میبینید
در این داخل جلد که قاعدتا کسی حاضر نیست به آن آگهی بدهد، یک آگهی دستگاه تهویه
هوا منتشر شده است. از آن سه سوراخ سه پرتو نور وارد میشود و در پایین چیزی شبیه
به گل لاله را تشکیل میدهند و شعاری درباره هوای سالم در پایین آگهی وجود دارد.
واقعا یک آگهی هوشمندانه بود.
ایرنا:
در آن روی جلد آقای زواره ای را حساب نکرده بودید؟
نمکدوست:
خیر، مطمئن بودیم حضور ایشان در انتخابات خیلی جدی نیست.
ایرنا:
این مصاحبه ها را برای مصاحبه شونده ها می فرستادید تا تایید کنند؟
نمکدوست:
بستگی داشت. در موردهایی بله، و در مواردی نه. بسته به خواست مصاحبه شونده داشت.
داشت.
ایرنا:
وضعیت پرداخت های مالی به همکاران چطور بود؟
نمکدوست:
هیچ کس نبود که در تحریریه پیام امروز کار حرفه ای بکند و پول خوب نگیرد.
ایرنا:
وضع مالی نشریه چطور بود؟
نمکدوست:
پیام امروز تیراژ خیلی خوبی داشت ولی به دلیل فاصله انتشارمان که معمولا بیش از یک
ماه بود هزینهها بیشتر از درآمد میشد.
ایرنا:
یارانه ای هم از دولت می گرفتید؟
نمکدوست:
آنطور که یادم میآید آن موقع یارانه بیشتر در قالب فیلم و زینک داده میشد و در
وزارت ارشاد براساس یک نظامرتبهبندی با توجه به رویکرد هر نشریهای برای آن
سهمیه در نظر گرفته میشد.
ایرنا:
کاغذ چه؟
نمکدوست:
واقعا دقیق خاطرم نیست که چه مواردی و به چه میزانی در اختیار قرار میگرفت. اما
به هر حال مطمئن هستم هزینههای پیام امروز خیلی فراتر از یارانههای احتمالی به
مطبوعات بود.
ایرنا:
پیام امروز پول خوبی هم به همکاران می داد؟
نمکدوست:
بله. استاندارد پرداخت در پیام امروز بالاتر از نشریات دیگر بود.
ایرنا:
شما چند روز هفته در دفتر نشریه حضور داشتید؟
نمکدوست:
هر روز از صبح اول وقت تا آخر شب. 48 ساعت یا 72 ساعت مداوم در پیام امروز بودن هم
پیش میآمد. مثلا برای شماره قبل از انتخابات 1376 تقریبا همگیمان سهشبانه روز
پای کار بودیم.
ایرنا:
مگر پیام امروز ماهنامه نبود؟
نمکدوست:بله.
(باخنده) تازه هیچ وقت سر ماه منتشر نمی شدیم. مخاطبان به ما میگفتند «گاهنامه»،
«گهگاهنامه»، حتی «عشقی نامه»، اما بامزهتر از همه یکی از خوانندگان نامه نوشت و
به ما خطاب کرد: «ناگهاننامه!»
ایرنا:
یعنی به خاطر ماهی یکبار انتشار شما هر روز آنجا بودید؟ در واقع کار انتشار یک
روزنامه را می کردید؟
نمکدوست:
بیشتر از کار یک روزنامه. شما وقتی می خواهید یک گزارش بنویسید در ده صفحه که 50
ادعا هم در آن مطرح شده و می خواهید برای هر 50 ادعا تاییدیه بگیرد یا آنرا
مستندسازی کنید طبعا کار بسیار وقت بری دارید.
ایرنا:
میزان محبوبیت این نشریه چقدر بود؟
نمکدوست:
فکر میکنم خیلی مورد استقبال بود و خیلیها آن را دوست داشتند. مطمئن نیستم و فقط
حدس میزنم که پیام امروز حتی برای مسؤولان قضایی هم با موردهای دیگر فرق داشت.
ایرنا:
واقعا؟
بله.
چون مدتی قبل از توقیف پیام امروز یکی از مقامات بالای قضایی، آقایان نایینی و
زاهدی اصل را خواستند و به ایشان گفتند «یا تعدیل کنید یا تعطیل می کنیم». چه بسا
معنای این حرف در آن شرایط این بود که ایشان هم نمیخواستند پیامامروز یکباره
توقیف شود.
ایرنا:
پیام امروز با دولت آقای خاتمی هم ارتباط داشت؟ به این معنی که مثلا از شخصی مثل
آقای مهاجرانی وزیر وقت ارشاد بازخوردی دریافت کنید؟
نمکدوست:
خیر. ما هیچ ارتباط مستقیمی با هیچ یک از دولتمردان نداشتیم.
ایرنا:
در منابع اطلاعاتی تان چه؟ دولتی ها وجود داشتند؟ مثلا با توجه به نقشی که آقای
علی ربیعی مشاور امنیتی و مسوول کمیته بررسی قتل های زنجیره ای دولت اصلاحات بر
عهده داشت آیا اطلاعاتی درباره این پرونده از او هم گرفتید؟
نمکدوست:
خیر. ما هیچ نسبتی نه با دولت داشتیم نه با حکومت.
ایرنا:
شده بود کسی به دفتر پیام امروز زنگ بزند و از مطالب شکایت کند؟
نمکدوست:
طبعا بله، گاهی اوقات پیش میآمد. مثلا روی جلدی داشتیم که خیلی معروف شد و یک
تذکر هم از وزارت ارشاد گرفت. در آن روی جلد که به مناسبت انتخاب کابینه طراحی شده
بود دوستان صفحهای شبیه به صفحه شطرنج را مقابل آقای خاتمی و مهرهای را هم در
دستان ایشان قرار داده بودند. البته در صفحه فهرست اصل عکس که صفحه شطرنجی در کار
نبود و آقای خاتمی عینک در دست داشتند را نیز منتشر کرده و توضیح داده بودیم که
اصل عکس را تغییر دادهایم. این روی جلد خیلی سر و صدا به پا کرد و حتی آقای محمد
علی ابطحی رئیس دفتر آقای خاتمی با آقای کیومرث نائینی تماس گرفت و جویای منطق کار
شد. آقای نائینی هم توضیح داد که این صفحه شطرنج نیست چون همه مهرهها وزیر هستند.
ایرنا:
میزان تکذیبیه های دریافتی تان چقدر بود؟
نمکدوست:
همانطور که گفتم چون واقعا تعدادشان زیاد نبود الان حضور ذهن ندارم که چند
تکذیبیه دریافت کردم. اما همیشه تکذیبیه هست.
ایرنا:
از مطالب خاصی که منتشر کردید و در آن زمان سر و صدا ایجاد کرد نمونه های دیگری هم
ذکر می کنید؟
نمکدوست:
بله. مثلا انتشار گزارش کامل نماینده سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران،
یا مطالبی که درباره قتلهای زنجیرهای، کنفرانس برلین منتشر شد و گزارشهای مربوط
به کوی دانشگاه تهران، انتخابات ریاست جمهوری، دادگاه آقای عبدالله نوری، تحریمهای
نفتی دوران کلینتون و ... همگی کلی سروصدا بهپا کردند. عرض کردم شاید جذابیت اصلی
پیامامروز این بود که نشان میداد میشود درباره بسیاری از چیزها با جزئیات صحبت
کرد، چیزهایی که معمولا دربارهشان سکوت میکنیم.
ایرنا:
واکنش حاکمیت چه بود؟
نمکدوست:
در انتشار این گزارش ها ما واقعا سعی میکردیم بیطرفی را رعایت کنیم. مثلا در
همان شمارهای که گزارش کامل کمیساریای عالی حقوق بشر را در ایران منتشر کردیم با
مقامات قضایی کشورمان هم صحبت کردیم؛ اگر اشتباه نکنم با آقای موسوی بجنوردی، آقای
ضیایی که رییس کمیسیون حقوق بشر اسلامی هستند و مرحوم سعیدرجایی خراسانی هم درباره
گزارش سازمان ملل صحبت کردیم. حتی یادم است آیت الله یزدی رییس وقت قوه قضاییه هم
از جامعیت این گزارش تمجید کرد.
ایرنا:
اصلا این گزارش های سازمان ملل را سانسور نکردید؟
نمکدوست:
نه، سانسور نمی کردیم.
کما
اینکه وقتی سراغ نوار امیرفرشاد ابراهیمی رفتیم هم متن نوار را، جز دو عبارت،
منتشر کردیم هم توضیح کسانی را که در این نوار ادعایی درباره آنها شده بود. یا ما
به دادگاه آقای عبدالله نوری به طور مفصل پرداختیم، کمااینکه به ماجرای کوی
دانشگاه تهران با عکسهای نه چندان با کیفیت بالا، ولی اختصاصی پرداختیم.
ما
ابایی از پرداختن به مسائل جدی چالش برانگیز نداشتیم اما سعی می کردیم حرفه ای عمل
کرده و نظر دو یا چند طرف ماجرا را بپرسیم و منتشر کنیم.
ایرنا:
عکس هایی را که میگویید از ماجرای کوی دانشگاه منتشر کردید عکاس خودتان گرفته
بود؟
نمکدوست:
خیر. شخصی از بیرون عکس گرفته بود و ما آن را از او خریدیم.
ایرنا:
اعضای آن تحریریه الان کجا هستند؟
نمکدوست:
آقای کیومرث نائینی ایران هستند و آقای عمید نایینی مانند همیشه در کانادا و
ایران. آقایان فرهمند، ارجمند، سحابی و شهیدی متأسفانه به رحمت خدا رفتهاند.
آقایان علی نژاد، خرسند، آقایی و خانمها مشاور، دژم، تخیری و صادقی خطیبی ایران
هستند. آقای بهنود و آقای بهره مند هم انگلستان تشریف دارند.
ایرنا:
نظرتان درباره مسعود بهنود در دوره همکاری تان چه بود؟
نمکدوست:
یک روزنامه نگار- سردبیر حرفه ای درجه یک و بسیار خلاق و خوشفکر و خوشنیت. کار
کردن با ایشان بسیار لذتبخش و یادگرفتنی بود. کمااینکه کار با همه دوستانی که نامشان
را بردم واقعا چنین بود.
ایرنا:
درآمد شما از این نشریه چقدر بود؟
نمکدوست:
فکر می کنم در ابتدا یعنی در سال 73 ماهانه پانزده هزار تومان بود که چیزهایی هم
به آن اضافه میشد و به تدریج و به صورت مداوم افزایش یافت.
ایرنا:
مثلا چقدر افزایش یافت؟
نمکدوست:عدد
آخری را که گرفتم یادم نیست.
ایرنا:
پراخت ها سر موقع بود؟
نمکدوست:
بله، همیشه سروفت. ولی یک نکته هم وجود داشت. من علاوه بر حقوقی که ماهانه دریافت
می کردم هر موقع پول کم می آوردم به آقای عمیدنایینی میگفتم و ایشان هم همیشه
مساعدت میکرد. خاطرم هست وقتی ازدواج کردم ایشان پول پیش خانه را داد. حتی چهار
پنج سال بعد از توقیف پیامامروز وقتی خواستم خانه کوچکی بخرم و صاحبخانه بشوم و
پول کم داشتم ایشان یک چهارم بهای خانه را پرداخت و هیچوقت هم نه مبلغ را پس گرفت
و نه به روی من آورد. هربار هم که میگویم بابت خانه به شما بدهکارم فقط میگویند
چقدر کار خوبی کردی که خانه خریدی.
ایرنا:
آقای نایینی درباره دیگر همکاران مجموعه هم چنین رویکردی داشت؟
نمکدوست:
تا آنجا که من درباره همکاران تحریری میدانم معمولا بله، فکر می کنم هر کس که
مشکل مالی داشت ایشان کمک میکرد.
ایرنا:
روابط انسانی در تحریریه پیام امروز چگونه بود؟
نمکدوست:
حرفه ای. خیلی اوقات با هم درباره کار بحث جدی داشتیم اما هیچ وقت تاثیر سویی روی
دوستی مان به جای نمی گذاشت.
خاطره
ای تعریف کنم. یکبار موقع ظهر من و آقای سیروس علی نژاد با صدای بلند و به شدت با
هم جر و بحث میکردیم. این را بگویم که آقای علینژاد قطعا و بیبروبرگرد یک
روزنامهنگار تمامعیار، در واقع یک سردبیر و استاد تمام روزنامهنگاری و یک انسان
بسیار درستکار، اهل دانش، محترم و دوستداشتنی هستند. همکاری داشتیم که ظهرها میآمد
و میپرسید چه میخوریم و میرفت غذا تهیه میکرد. او آمد و دید ما داریم سر هم
فریاد میزنیم، فکر کرد داریم دعوا میکنیم و آرام گوشهای ایستاد. آقای علینژاد
از او پرسید چه کار داری؟ گفت آمدهام ببینم ناهار چه میخورید. آقای علینژاد رو
کرد به من و انگار ادامه بحثمان است با صدای بلند پرسید چه میخوری؟ من هم با
صدای بلندتر گفتم، نظر توچیست؟ آقای علینژاد گفت: قیمه. منهم گفتم پس منهم
قیمه. خودمان متوجه نبودیم که داریم با صدای بلند این سوال و جواب را میکنیم. آن
همکارمان خندهاش گرفت و با تعجب پرسید شما واقعا دارید با هم دعوا میکنید؟
مقصودم
این است که تا دلتان بخواهد بحث و جدل در بینمان بود، اما دلگیر شدن و کدورت
هرگز. بحث و دعوایمان درباره کار بود و به همین دلیل دوستیمان روز به روز بیشتر
و عمیقتر شد.
دعواهای
ما اصلا دعوا به معنای متعارف آن نبود. ما صدایمان بالا می رفت و بحث و جدل و
موافقت و مخالفت داشتیم. اما به محض پایان یافتن بحث، دوستان بسیار بسیار خوبی
برای هم بودیم. من هر وقت خبری از دوستان می گیرم یا عکس و تصویر آنها را می بینم
لذت می برم که روزی چنین همکاران و دوستانی داشته ام.
ایرنا:
فکر می کردید پیام امروز بسته شود؟
نمکدوست:
بعد از آنکه شنیدیم به ما گفته اند یا تعدیل کنید یا تعطیل می کنیم تقریبا برایمان
محرز شده بود که ادامه کار ممکن نیست.
ایرنا:
چرا تعدیل نکردید؟
نمکدوست:
نمی شد. چون معنای تعدیل کردن این بود که شما برخی واقعیات را نگویید و ما نمی
خواستیم چنین رویکردی داشته باشیم.
ببینید
پیام امروز هرگز تند نمی رفت. مساله پیام امروز بیان بی طرفانه واقعیت بود اما حتی
بیطرفی هم در شرایطی برای برخی رویکردهای سیاسی غیرقابل تحمل میشود.
ایرنا:
امتیاز پیام امروز لغو شد؟
نمکدوست:
تا آنجا که میدانم هیچ وقت برایش حکمی صادر نشد.
ایرنا:
هنوز هم آقای نایینی می تواند آنرا منتشر کند؟
نمکدوست:
گمان نکنم. کار به این راحتی ها هم نیست.
ایرنا:
کی خبر تعطیلی پیام امروز را شنیدید؟
نمکدوست:
آخرین روز رسمی کار در سال 1379؛ به تعبیری شب عید 1380. یکی از اقوام به رحمت خدا
رفته بود و از بهشت زهرا برمیگشتم که در رادیو خبر توقیف پیام امروز را شنیدم. هر
سال در آخرین روز کاری جشنی در پیام امروز می گرفتیم و دور هم جمع می شدیم و ناهار
یا شامی می خوردیم. آن روز هم با اینکه می دانستیم نشریه توقیف شده است در پیام
امروز دور هم جمع شدیم. حوالی ساعت 8 شب بود که به خانه هامان برگشتیم.
یکساعت
بعد یکی از همکاران زنگ زد که یک تیم چند نفره آمده اند و دارند بالا و پایین
ساختمان پیام امروز را زیر و رو می کنند. چون ساختمان ما قدیمی و پر از سوراخ و
سمبه بود همه جا را تا صبح خوب گشته و چیزهایی را با خود برده بودند. ساختمان را
هم پلمپ کردند.
ایرنا:
شما را هم به دادگاه احضار کردند؟
نمکدوست:
به طرز بیسابقه همه اعضای تحریریه را احضار کردند. فکر میکنم تنها مورد احضار
همگانی و دستهجمعی در میان مطبوعات، پیامامروز بود
ایرنا:
قاضی مرتضوی با شما هم صحبت کرد؟
نمکدوست:
خیر. فقط از آقای نایینی بازجویی و ایشان را راهی انفرادی کردند.
چون
توقیف نشریه مصادف با تعطیلات عید شده بود، همکاران چندبار همدیگر را در تعطیلات
عید دیدیم و با وکلا صحبت کردیم. میدانستیم آقای عمید نائینی ممنوعالخروج نشده،
بنابراین به ایشان توصیه کردیم که عجالتا از ایران بروند، چون بسیار احتمال میدایدم
که ایشان بازداشت شوند، اما ایشان به هیچوجه نپذیرفت و گفت هرگز چنین کاری نخواهد
کرد. بحثشان این بود که مسوولیت کار را خودشان تمام و کمال برعهده میگیرند، بهخصوص
که باورشان این بود که پیام امروز یک تجربه درخشان در تاریخ معاصر مطبوعات ایران
است و باید با تمام وجود از پیامامروز و همکارانشان دفاع کنند.
ارزیابی
آقای نایینی این بود که اگر ایشان پاسخگو باشند، آقای مرتضوی سراغ دیگر اعضای
تحریریه نخواهد رفت. پس بهتر است خود ایشان را بگیرند تا دیگران اذیت نشوند. همین
اتفاق هم افتاد به دادگاه که رفتیم اولین کسی را که آقای مرتضوی احضار کرد آقای
نایینی بود.هیچ کس دیگر را هم صدا نکرد. همانجا هم او را بازداشت کرد و فکر کنم
حدود 80 روز به انفرادی فرستاد.
گفت
و گو از : ناصرغضنفری