سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " روی دیگرِ ماجرای اهواز"


روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی 7 مهرماه سال 1397
 بدون آنکه گفته شود نیروهای اطلاعاتی- امنیتی کجا بودند که توان شناسایی وخنثی کردن تهاجم به رژه نیروهای مسلح   در اهواز را نداشتند تا مانع از رسوایی بزرگ نشود .ولی سر مقاله نویس با قدردانی کردن از نیروهای اطلاعاتی- امنیتی که به موقع اقدام کردند تحسین وقدردانی کرده وقربون صدقه  شان رفته است
 غافل از آنکه  در ادامه  به  آن روی دیگر سکه  اشاره  کرده است تادلیل تهاجم به رژه نیروهای مسلح را برجسته کرده باشد . برای اینکه  گفته آن روی سکه  تهاجم به رژه در اهواز این است که در خوزستان، برای اشتغال، برای رفع فقر، برای عمران و آبادانی، برای رفع تبعیض و برای حل مشکلات آب و هوائی و ده‌ها مشکل ریز و درشت دیگر اقدام قابل توجهی نشده و همین کوتاهی زمینه را برای گوش دادن به پیام‌هائی که از آن سوی مرزها به ویژه باندهای تبهکار سلفی و وهابی می‌رسد آماده ساخته است.
 در ادامه افزوده : از جوان‌ها و نوجوان‌های از تحصیل بازمانده و جویای کاری که نه بودجه‌ای برای ادامه تحصیل دارند، نه شغلی و نه درآمدی که شکم آنها را سیر کند، چه انتظاری غیر از تبدیل شدن به گوش‌های شنوائی برای تبلیغات گمراه‌کننده بوق‌های سلفی و وهابی آنهم هنگامی که با دلارهای بادآورده نفتی سرازیر شده از جیب‌های گشاد آل سعود و آل نهیان و آل‌های دیگر همراه است می‌توان داشت؟ مگر به این فرموده معصوم که «کادالفقران‌یکون‌کفراً» باور ندارید؟ اگر قبول دارید که وقتی فقر از یک در وارد خانه‌ای شود ایمان از در دیگر همان خانه خارج می‌شود، پس نباید حتی لحظه‌ای در حل معضلات مردم خوزستان به ویژه مسائلی از قبیل بی‌کاری و فقر و بازماندن از تحصیل تردید و غفلت و کوتاهی نمائید.
با اینکه مسائل مطرح شده در مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل و دیوانگی‌های ترامپ و سخنرانی منطقی و افشاگر رئیس‌جمهور روحانی در نیویورک، چند روزی بر حادثه تروریستی اهواز سایه افکند، اما این حادثه به ویژه از بعد مهم ریشه یابی نباید به فراموشی سپرده شود.
به خاطر مقابله سریع با تروریست‌هائی که رژه نیروهای مسلح را در اهواز به خاک و خون کشیدند، قطعاً باید نیروهای عمل‌کننده تحسین شوند. به دلیل پیدا کردن سرنخ حادثه و دست یابی به خانه تیمی تروریست‌ها و دستگیری تعدادی از عوامل این جنایت، قطعاً باید نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را تشویق کرد. علاوه بر اینها همانطور که بزرگان نظام تاکید کرده‌اند، به سران این جریان تروریستی و عقبه‌های آنها و حتی حامیان خارجیشان نیز باید گوشمالی سختی داده شود. در اینها هیچ تردیدی وجود ندارد. نام بردن از دولت عربستان و امارات به عنوان پشتیبانان مالی و تسلیحاتی تروریست‌هائی که در اهواز جنایت آفریدند نیز لازم است. آمریکا را حامی تروریست‌ها دانستن نیز سخن درستی است. اینها همه صحیح است ولی فقط یک روی سکه است. روی دیگر سکه را هم باید دید، همان عامل مهمی که اگر دیده و معالجه شود، ماجرا ریشه کن خواهد شد و اگر همچنان مغفول بماند چیزی تغییر نخواهد کرد.
روی دیگر سکه این است که در خوزستان، برای اشتغال، برای رفع فقر، برای عمران و آبادانی، برای رفع تبعیض و برای حل مشکلات آب و هوائی و ده‌ها مشکل ریز و درشت دیگر اقدام قابل توجهی نشده و همین کوتاهی زمینه را برای گوش دادن به پیام‌هائی که از آن سوی مرزها به ویژه باندهای تبهکار سلفی و وهابی می‌رسد آماده ساخته است.
از جوان‌ها و نوجوان‌های از تحصیل بازمانده و جویای کاری که نه بودجه‌ای برای ادامه تحصیل دارند، نه شغلی و نه درآمدی که شکم آنها را سیر کند، چه انتظاری غیر از تبدیل شدن به گوش‌های شنوائی برای تبلیغات گمراه‌کننده بوق‌های سلفی و وهابی آنهم هنگامی که با دلارهای بادآورده نفتی سرازیر شده از جیب‌های گشاد آل سعود و آل نهیان و آل‌های دیگر همراه است می‌توان داشت؟ مگر به این فرموده معصوم که «کادالفقران‌یکون‌کفراً» باور ندارید؟ اگر قبول دارید که وقتی فقر از یک در وارد خانه‌ای شود ایمان از در دیگر همان خانه خارج می‌شود، پس نباید حتی لحظه‌ای در حل معضلات مردم خوزستان به ویژه مسائلی از قبیل بی‌کاری و فقر و بازماندن از تحصیل تردید و غفلت و کوتاهی نمائید.
به آگاهی حضرات مسئولین نظام جمهوری اسلامی می‌رسانم که وهابی‌ها و سلفی‌ها با توزیع دلارهای نفتی شان سالهاست که درحال سربازگیری در خوزستان هستند. بدون تعارف باید این واقعیت را گوشزد کنم که ما نیز با غفلت هایمان و با کم کاری‌ها و بی‌توجهی هایمان به فقر و بی‌کاری و دیگر مشکلات مردم خوزستان، در موفقیت وهابی‌ها و سلفی‌ها برای سربازگیری از میان جوانان و نوجوانان بازمانده از تحصیل و جویای کار خوزستان سهیم بوده‌ایم و هستیم. ما باید قبل از همه خود را سرزنش کنیم که چرا به این واقعیت‌ها توجه نکرده و به وظایف خودمان در قبال این مردم عمل نکرده ایم. مردم خوزستان، نجیب، با ایمان و به اسلام و نظام جمهوری اسلامی وفادارند. این مردم همان مردمی هستند که در هشت سال جنگ تحمیلی وفاداری خود را به کشور و اسلام و نظام جمهوری اسلامی به اثبات رساندند. به پاس همین استفامت و پایداری هم که بود بر مسئولین نظام جمهوری اسلامی واجب بود برای حل معضلات این مردم اولویت قائل می‌شدند و اجازه نمی‌دادند فرصتی برای وهابی‌ها و سلفی‌ها جهت سربازگیری از میان جوانان این خطه فراهم شود.
روزنامه جمهوری اسلامی در سال‌های 92 و 93 و 94 بارها در قالب مقاله و گزارش درباره این خطر هشدار داد ولی افسوس که حضرات مسئولین آن را جدی نگرفتند. اکنون نیز راه ریشه کن ساختن این جریان خطرناک، فقط توجه جدی و عملی به محرومیت‌هائی است که بستر رشد این انحرافات است. اگر می‌خواهیم در خوزستان هیچ گوش شنوائی برای گروهک یا گروهک‌های تروریستی نباشد، تنها راه این است که برای ریشه کن ساختن فقر و بی‌کاری و محرومیت از این استان اولویت و فوریت قائل شویم.