سرمقاله روزی نامه جمهوری " وقاحت بی حد و مرز ارتجاع عربپ


روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 3 مهرماه سال-97
 سرمقاله روزی نامه ح جمهوری " وقاحت بی حد و مرز ارتجاع عرب " 3مهر-97
نه ننگ با رنگ پاک می شود ونه تجربه تاریخی 40 ساله مردم ایران پیرامون کارنامه ننگین وسنگین و خونین حاکمان رژیم و لایت فقیه از حافظه مردم ایران قابل محو شدن است.
 بنابراین سیاست وارونه گویی و عوامفریبی پس از 40 سال تاریخچه داشتن نه دیگر همچون گذشته  کاربرد ندارد که تکرارش به ضد خودش تبدیل می شود واثرمنفی دارد وموجب رسوایی بازیگرانش می شود . زیرا بازی کردن چیز بد بو باچوب وبوی گندآزار دهنده درآوردنش  است .
چون  با فعال شدن فضای مجازی ودسترسی به اطلاعات  واخبار عبور کرده از سانسور جایی  برای مانور تبلیغات عوامفریبی نیست .
 لذا  دوران انفجار حرم امام رضا و ربودن رهبران مسیحی که به مجاهدین نسبت داده شد  سپری شده است .چون فضا به سمتی سوق داده شد که محمدخاتمی مدعی اصلاح  طلب در دفاع ازخود  و خنثی کردن هر 9 روز یک بحران علتد ولتش مجبور شد پیرامون قتل های زنجیره ای اعتراف کند و بگوید  انفجار حرم امام رضا  و مثله کردن رهبران مسیحی  وترور مخالفان  ومنتقدان  در داخل و برون مرز و بطور وحشیانه  قصابی  وسلاخی کردن شان در قتل های زنجیره ای زیر سر گروه خود سر وزارت بدنام اطلاعات بود .
 بنابراین همانگونه که سناریوی حمله داعش به مجلس ارتجاع و گور خمینی شیاد که همراه با حمل آزادانه یک گونی سلاح  بود  وموجب آبروریزی  نیروهای امنیتی شد . اکنون هم حادثه اهواز آنهم یک روز قبل از  اینکه  روحانی به نیویورک سفر کند و پاسداران هم آشکارا مخالف این سفر بودند.  پس  معرکه گیری مقاله نویس  روزی نامه حکومتی جمهوری علیه ارتجاع عرب به قول وی و متهم کردشان محور حادثه اهواز که هدف برای تبرئه دست اندرکاران پشت پرده این سناریو است رنگ باخته تر ازآنست تا موجب فریب کسی شود.
 حمله وحشیانه تروریست‌ها به شهروندان بی‌دفاع و نیروهای مسلح در اهواز همچنان در صدر مسائل روز قرار دارد. آنچه در این میان اهمیت دارد، واکنش‌ها در قبال این فاجعه جانسوز است که انعکاس دیدگاه و مواضع کسانی است که با این حادثه مواجه شده‌اند و هر کدام در برخورد با آن، رفتارهای متفاوتی داشته‌اند.
گروهی در اولین فرصت ممکن ضمن محکوم کردن شرارت‌های تروریستی با مردم ایران ابراز همدردی کرده‌اند. گروهی دیگر صرفاً در قبال این حادثه به اظهار تاسف اکتفا کرده‌اند. گروهی ساکت مانده‌اند و سکوت را بر هر موضع دیگری ترجیح داده‌اند و اندکی هم با رفتار و گفتار خود مراتب خرسندی و شادمانی خود را انعکاس داده‌اند. چه شرورانه و چندش آور است اظهار خرسندی برخی عناصر فاسد و کینه توز نسبت به قتل عام انسان‌های بی‌گناه و استقبال از جنایات وحشیانه تروریستی که عده‌ای قربانی شرارت‌های تروریست‌های اجاره‌ای شده‌اند ولی برخی رژیم‌های فاسد و بی‌ریشه از چنین فجایعی جانبداری می‌کنند و به رقص و پایکوبی پرداخته‌اند.
اگرچه برخی از مواضع مبتنی بر اظهار تاسف هم قدری ریاکارانه به نظر می‌رسد که حامیان تروریسم برای حفظ ظاهر هم که شده، از این عملیات وحشیانه تروریستی اظهار تاسف کرده‌اند ولی در میدان عمل، هنوز هم توان و ظرفیت خود را در جبهه حمایت از تروریست‌ها به کار می‌گیرند. با نگاهی به گذشته و حال، بهتر می‌توان دریافت که حمایت از تروریسم عملاً به یکی از جدی‌ترین مولفه‌های سیاست خارجی برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و... تبدیل شده و آنها نقش اصلی را در ایجاد، سازماندهی، تجهیز، آموزش و حمایت از تروریست‌ها ایفا کرده و می‌کنند.
اعتراف صریح هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور کنونی و مقامات ارشد سازمان جاسوسی سیا بارها به نقش اصلی و مستقیم آمریکا و متحدانش در این زمینه اعتراف کرده‌اند و به عنوان تشریح شیرین کاری‌های خود به برخی ابعاد پنهان تشکیل، تجهیز و هدایت القاعده، طالبان، داعش و سایر گروه‌های ریز و درشت تروریستی اذعان کرده‌اند. طبعاً اگر در دنیای کنونی قاعده و قانونی در کار می‌بود و کشورها به خاطر عملکرد جنایتکارانه خود پاسخگو می‌بودند، اکنون دنیا با چنین مخاطرات فجیع تروریستی در چنین مقیاسی مواجه نمی‌بود.
اینکه برخی رژیم‌ها با وقاحتی کم نظیر به شرارت‌های آشکار و نهان خود افتخار می‌کنند و تهدید می‌کنند که دامنه جنگ را به داخل ایران می‌کشانند یا به خاطر انفجار اخیر اهواز بیانیه‌های جانبدارانه از تروریست‌ها را انتشار می‌دهند تصادفی نیست و شاید باور کرده‌اند که فردا پاسخی به خاطر اینهمه وقاحت بی‌حد و مرز دریافت نخواهند کرد. اما با مروری بر سرنوشت صدام انتظار نمی‌رود که سرمایه‌گذاری بر روی جنایات وحشیانه تروریستی پیامدهای دلخواه و دلنشینی برای ارتجاع عرب و به ویژه برخی رژیم‌های فاسد عرب منطقه داشته باشد. تا همین جای قضیه روشن است که حداقل در قبال چنین فجایع دلخراشی، حامیان غربی تروریسم برای حفظ ظاهر هم که شده، تلاش می‌کنند حساب خود را از حساب رژیم‌های فاسد عربی جدا کنند و آنها را در قبال پیامدهای ناگوار سرمایه‌گذاری بدفرجام به حال خودشان بگذارند. این برای رژیم‌های فاسد عربی بسیار شرم آور است که وقتی دشمنان اسلام به خاطر حفظ ظاهر هم که شده، فجایع تروریستی را محکوم کرده و از قربانی شدن انسان‌ها اظهار تاسف می‌کنند، عناصر فاسدی در منطقه به استقبال کشتار مسلمانان بی‌گناه می‌روند و شادی ابلهانه خود را از قتل و جنایت پنهان نمی‌کنند.
باید پرسید چنین عناصری از رفتار ضدانسانی علیه مسلمانان چه نفع و بهره‌ای ممکن است ببرند که به رسوائی و پیامدهای ناگوار آن می‌ارزد؟ به راستی چنین عناصر فاسدی برای مردم کشور خود و متحدانشان و جامعه جهانی چه توضیح و توجیهی دارند که با چنین وقاحت بی‌نظیری از رنج و محنت مسلمانان دیگر استقبال و شادمانی می‌کنند؟ روشن است که حتی وجود چنین عناصر کینه توز و فاسدی در میان همین کشورها نیز مخالفین و معترضین فراوانی دارد که به مدد سرکوب و اختناق حاکم، فرصتی برای ابراز انزجار ندارند. در واقع چنین اشراری در عربستان و امارات هم در اقلیت قرار دارند ولی فعلاً در قدرتند و اسب چموش حاکمیت را چند صباحی در اختیار گرفته‌اند. آنها که از برخی مسائل پشت پرده در عربستان و امارات آگاهند، به رمز و راز این قبیل شرارت‌های سیاسی و ضدامنیتی به خوبی پی برده‌اند و می‌دانند که حتی درون دربار سعودی هم عنصر فاسد و شروری همچون بن سلمان در اقلیت مطلق است و کاملاً در انزوا قرار دارد ولی به لطف سرنیزه و داغ و درفش توانسته با دستگیری و سرکوب مردم و حتی درباریان و شاهزادگان عربستان، یکه تازی کند و پادشاه فرتوت و ناتوان سعودی را هم با خود همراه نماید. تکلیف درباریان فاسد امارات هم روشن است که به خاطر یک وصلت سیاسی که معلوم نیست چقدر دوام داشته باشد، به دنباله روی از جوان نادان و تازه به دوران رسیده‌ای همچون بن سلمان افتخار می‌کنند و برای خویشاوندی حاضرند خود را به آب و آتش بزنند و از هر جنایتی استفاده کنند. خوبست امارات به سرنوشت روابط قطر و عربستان هم قدری بیندیشد و نسبت به تکرار همان کینه توزی‌های ابلهانه دربار فاسد سعودی نگران و بیمناک شود
حتی اگر مغازله شیخین فاسد امارات و عربستان هم تداوم یابد، از رسوائی و انزوای محتوم آنها در منطقه و در مقیاس جهانی گریزی نیست. به ویژه آنکه ممکن است روزی ترامپ باهمان دیدگاهش درباره گاوهای شیرده سعودی و تهدید به سر بریدن سلمان و فرزندش بخواهد همان ذهنیت را درباره گاوهای شیرده امارات هم عیناً اعمال کند. اما تا همین جای قضیه هم ترامپ با اظهارات صریحش، باقیمانده حیثیت رژیم‌های فاسد عربی را پیشاپیش برباد داده که می‌گوید آمریکا از آنها دفاع و حمایت کرده و اگر چنین دفاع و حمایتی متوقف شود، آنها حتی یک هفته هم دوام نخواهند آورد.