يادداشت روز اوین نامه کیهان "جنگ خندق به تكرار نشسته!"

اوین نامه کیهان 5 شنبه 5 مهر ماه سال 1397
يادداشت روز   اوین نامه  کیهان "جنگ خندق به تكرار نشسته!"
رژیم ولایت فقیه با سیاست شتر گاو پلنگی و دین ابزاری که 40 سال است اهداف ضد مردمی ومنافع ملی را دنبال کرده است . برای همین یادداشت نویس اوین نامه کیهان با آویزان شدن به 1400 سال پیش تلاش کرده به موضوعات کنونی وصل کند سپس با دستآویز گفته رهبرش خامنه ای ام الفساد موضع تبلیغی ضد استکباری بحران اقتصادی وارزی را علیه دولت روحانی آوار کرده است.
«کشور در حال پيشرفت است؛ ما در زمينه هاي گوناگون پيشرفت داريم: در زمينه علمي پيشرفت داريم، در زمينه صنعتي پيشرفت داريم، در زمينه عزّت سياسي پيشرفت داريم، در زمينه رشد فکري پيشرفت داريم، در زمينه هاي معنوي پيشرفت داريم»، «ما داريم پيش مي رويم. ما در مادّه و معنا پيش مي رويم؛ ما به توفيق الهي در مادّه و معنا استکبار را شکست مي دهيم و آنها را به زانو درمي آوريم و نشان مي دهيم که اسلام، اگر چنانچه طرفداراني داشته باشد که آماده باشند براي مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطه دنيا پيروز خواهد شد و اين الگو خواهد شد براي همه مسلمانها»، «پيروزي هاي ما به وسيله دستگاه هاي تبليغاتي دشمنان غالباً کتمان مي شود. ما الان در مسائل علمي، پيروزي هاي بزرگي داريم، خيلي از مردم خودمان هم واقعاً نمي دانند» و...اينها تنها چند نمونه اخير از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي است.
    
بيانات رهبر معظم انقلاب در حالي است که کشور با مشکلات اقتصادي فراواني روبه روست و برخي از اين دشواري ها نظير افزايش لجام گسيخته نرخ ارز و موج گراني حاصل از آن و يا بيکاري و تورم و کسادي کسب و کار و... معيشت مردم و مخصوصاً اقشار مستضعف را به تنگنا کشانده است. از اين روي براي بسياري ممکن است اين سوال پيش کشيده شود که شرايط پيش روي با افقي که رهبر معظم انقلاب ترسيم مي فرمايند چگونه قابل جمع خواهد بود.
    
براي فهم ماجرا بايد به سال پنجم هجري رجوع کرد؛ جنگ احزاب. ماجرا از آنجا آغاز شد که قبيله يهودي بني نضير به عهد و پيمان خود با مسلمانان مدينه خيانت کردند و پيامبر اکرم(ص) آنان را از شهر اخراج کرد. بني نضير به مکه رفته با سران قريش رايزني کرده و آنان را به جنگ با مسلمانان فراخواندند. کفار قريش که به خيال خود فرصت را مناسب مي ديدند ديگر طوايف و قبايل را نيز بسيج و با خود همراه کردند. از کفار گرفته تا يهوديان؛ قريش، غطفان، سُلَيم، اَسد، اَشجع، قُرَيظه، نضير، بني وائل و ديگر يهوديان. علت ناميدن اين جنگ به جنگ احزاب نيز به همين دليل است؛ چرا که همه احزاب و قبايل و طوايف متحد و هم پيمان شدند و با خود عهد کرده بودند که اين بار ديگر کار اسلام و مسلمانان را يکسره کرده و وقتي به شهر و ديار خود بازگردند که به اين هدف رسيده باشند. منابع تاريخي استعداد سپاه کفار و يهوديان را از 10 تا 24 هزار و تعداد سپاه اسلام را از 600 تا حداکثر 3 هزار نفر عنوان کرده اند. تجهيزات جنگي، نيروهاي سواره و تمکن مالي آنان نيز با مسلمانان به هيچ عنوان قابل قياس نبود و به قول امروزي ها نتيجه جنگ روي کاغذ روشن بود.
    
مسلمانان از طريق قبيله بني خزاعه که هم پيمان رسول الله(ص) بودند، از برنامه دشمن با خبر شدند و به چاره انديشي نشستند. هر کس نظري مي داد و سخني مي گفت. عده اي قائل به جنگ در خارج مدينه بودند و برخي ديگر مي گفتند بايد دشمن را به داخل شهر کشاند و آنگاه درگير شد. يکي از اصحاب پيشنهادي داد که موجب تعجب همگان شد. سلمان فارسي گفت ما در ايران وقتي از سوي دشمني که سواره نظام بسيار دارد مورد تهديد واقع مي شويم، با حفر خندق از خود دفاع مي کنيم. اين روش که در ميان اعراب بديع و ناشناخته بود، مورد استقبال قرار گرفت. حضرت افراد را به چند گروه تقسيم و محدوده حفر هر کدام را نيز مشخص کردند. کار سخت و طاقت فرسا بود و زمان اندک، چرا که لشکر پرتعداد دشمن در راه بود. خود حضرت نيز علاوه بر نظارت و مديريت کار، در حفر خندق شرکت داشتند.
    
نکته جالب توجه آنکه با وجود چنين خطر قريب الوقوع و مهلکي، همه افراد آنچنانکه بايد و شايد دل به کار حفر خندق نمي دادند و برخي از آنها به بهانه هاي مختلف از کار فرار مي کردند تا جايي که حتي در اين مورد دو آيه (62 و 63 سوره نور) نازل شد. آياتي که محتواي آن بر لزوم تبعيت و فرمانبرداري از پيامبر(ص) در اين امر مهم تاکيد دارد.
    
وضعيت آن روزهاي مدينه بسيار قابل تامل و مطالعه است. اين جنگ از چنان اهميتي برخوردار است که يکي از سوره هاي قرآن به اين نام خوانده شده، آيات 9 تا 27 شرح حال آن است. منافقين در دل مردم رعب و هراس مي انداختند و مدام مي گفتند؛ آن وعده پيروزي که خدا و پيغمبرش مي دادند وعده سرخرمن است و مدينه ديگر جاي ماندن نيست و اين کارها -حفر خندق- هم فايده اي ندارد. منافقين بشدت روحيه ها را تضعيف مي کردند و عده اي نيز فقط براي خودنمايي در ميدان بودند و عملاً کار چنداني نمي کردند. چشم ها از شدت ترس خيره مانده بود و جانها به گلو رسيده بود تا جايي که بسياري درباره وعده خدا و رسول دچار بدگماني شدند!
    
يکي از عجيب و جالب ترين صحنه هاي ماجرا آنجاست که مسلمانان به سنگي بزرگ برمي خورند. پيامبر(ص) کلنگ را از سلمان يا حضرت علي(ع) گرفته و با ضربه اي آن را سه تکه مي کنند و سپس مي فرمايند؛ «خداوند، با اين ضربه من، گنج هاي کسرا و قيصر را برايم گشود.» و به اين ترتيب وعده فتح ايران و روم را مي دهند. يکي از منافقان با طعنه و تمسخر به فرد همراهش مي گويد: وعده گنج هاي کسرا و قيصر را به ما مي دهد، در حالي که ما [از بيم دشمن ] نمي توانيم براي قضاي حاجت، از جاي خود تکان بخوريم!
    
مسلمانان در حال حفر خندق به دور خود هستند و به زودي سپاه پرشمار دشمن از راه مي رسد و آنان را محاصره مي کند. آذوقه چنداني نيست و با شکم گرسنه کلنگ مي زنند و در چنين وضعيتي پيامبر(ص) از فتح ايران و روم مي گويد. حتي خيانت يهوديان بني قريظه که در جنوب شرقي مدينه ساکن بودند و با دشمن طرح توطئه ريختند، نتوانست در سرنوشت محتوم جنگ تغييري ايجاد کند. ابوسفيان سرافکنده و شکست خورده مجبور به ترک محاصره و بازگشت شد.
    
وضعيت امروز ما و مسلمانان در قرن پنجم هجري قمري به طرز عجيبي داراي شباهت هاي بسياري است. از جمله اينکه؛
    1-
همه دشمنان جمهوري اسلامي دست به دست هم داده و هم پيمان شده اند و جنگي همه جانبه به راه انداخته اند تا به قول خودشان نظام را براندازند.
    2-
جنگ امروز و آن روز در حالي آغاز شد که جبهه حق در حال گسترش و قدرت گرفتن بود و حرکت دشمن برخلاف ظاهر آن، از روي ترس -توام با خشم- از اين بالندگي و قدرت گرفتن است.
    3-
منافقين و نفوذي ها در هر دو مقطع نقشي قابل توجه دارند. تضعيف جبهه خودي، ايجاد ترس و واهمه در جامعه و افکندن تخم ياس و نااميدي و در يک کلام ايفاي نقش بازوي عمليات رواني دشمن، مهم ترين کارکرد اين گروه است. حجم محتواي-عمدتاً تمسخرآميز- درباره کمبود پوشک و زير سوال بردن قدرت موشکي کشور را به ياد بياوريد و با سخن آن منافقي که درباره مشکل قضاي حاجت به وعده پيامبر(ص) طعنه زد مقايسه کنيد. انگار تاريخ تکرار مي شود!
    4-
برخي خودي هاي جبهه حق نيز به دلايل مختلف آنطور که بايد، به وظيفه خود عمل نمي کنند. تاثيرپذيري از عمليات رواني منافقين و نفوذي ها، دلبستگي به چرب و شيرين دنيا، ترس و سستي و کاهلي از جمله عوامل اين مسئله است.
    5-
همانطور که جبهه اسلام نيز از سوي گروهي که ظاهراً هم پيمان بودند مورد خيانت واقع شد، ما نيز در اين جنگ با خائنان روبروئيم. آن مسئولي که وظيفه حراست از بيت المال را دارد و دستش در جيب بيت المال است و مي برد، آن مديري که در شرايط جنگ اقتصادي حقوق نجومي مي گيرد، آن رسانه اي که با شايعه پراکني ايراني را عليه عراقي مي شوراند - عراقي که يکي از مهم ترين متحدان ماست- خائن است.
    6-
مسلمانان صدر اسلام با وجود همه مشکلات، سختي ها و کمبودها ايستادند و براساس وعده و سنت الهي پيروز شدند. تکليف جنگ امروز ما نيز به دست خودمان روشن مي شود. اگر مردانه و پا به رکاب فرمانده اين ميدان ايستاديم، هيچ شک و ترديدي در پيروزي نيست. چه زيبا فرمود امام سجاد(ع) در دعاي پنجم صحيفه سجاديه؛ «خدايا جز اين نيست که بي نيازان، به فضل ياري تو بي نياز مي شوند...هر کس که تو او را ياري کني خواري خوار کنندگان به او ضرر نمي رساند، و هر کس که تو عطايش دهي منعِ منع کنندگان از او نمي کاهد
    
آمريکايي ها به صراحت مي گويند راهبرد ريگان در برابر شوروي سابق را براي شکست دادن جمهوري اسلامي ايران اتخاذ کرده اند. راهبرد ما بايد اتکال به منبع لايزال الهي همراه با آمادگي و جهد و کوشش باشد. آنان که دچار ترديد و شبهه هستند، يک بار با فکر و تعمق سوره احزاب را بخوانند. خدايي که پوزه ابوسفيان را به خاک ماليد، پوزه ترامپ را هم به خاک خواهد ماليد، البته به شرط آنکه ما نيز مردانه بر سر عهد و پيمان خود ايستاده باشيم. نويسنده: محمد صرفي