عمليات فريب افراطيون مدعي اصلاحات براي انتخابات مجلس دهم

گزارش كيهان 
عمليات فريب افراطيون مدعي اصلاحات براي انتخابات مجلس دهم 7 اردریبهشت – 94
چون موضوع بحث برانگیز مخالفت با مذاکره ی هسته ای پیوند به رقابت نمایش انتخابات  دوره ی دهم بازار مکاره بهم زده شده است. بنابراین از سوی منتقدان دولت ومخالفان مذاکره هسته ای به ویژه اوین نامه ی کیهان باجدیت این دو مقوله پیگیری می شود .برای همین اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری بطور موازی با بازارمکاره  در ستون یادداشت روز وخبرویژه هردو موضوع را باهم باجدیتد نبال می کند.

شواهد موجود از پروژه فريبي حکايت مي کند که مديران پشت صحنه جبهه مدعي اصلاحات براي حضور در انتخابات مجلس دهم طراحي کرده و مقدمات آن را از زبان وابستگان دست چندم خود کليد زده اند. در اين پروژه با تلويحي نزديک به تصريح بر فقدان پايگاه مردمي اصلاح طلبان تاکيد شده و راه خروج از اين بن بست را در بهره گيري از شخصيت يا شخصيت هايي ديده اند که سابقه برجسته اي از اصولگرايي دارند ولي طي سال هاي اخير به دلايلي از جبهه اصولگرايان فاصله گرفته اند، بي آن که ابراز ارادت و علاقه اي به مدعيان اصلاحات داشته باشند. در اين عمليات فريب نام و تابلوي من درآوردي «اصولگرايان معتدل»! را براي شخصيت يا شخصيت هاي مورد اشاره جعل کرده اند و تلاش مي کنند با اين شناسنامه جعلي، ضمن احترام- ظاهري- به سابقه شخصيت يا شخصيت هاي مورد نظر، زمينه بهره گيري از آنان را فراهم آورند. 
     اما سخت ترين عقبه پيش روي مدعيان اصلاحات در اجراي اين پروژه فريب، سابقه دشمني و کينه توزي آشکار و تابلودار اصلاح طلبان با شخصيتي است که قرار است از او در اين پروژه به عنوان همراه- بخوانيد ميانجي- سوءاستفاده کنند. در پروژه ياد شده نگاه اصلي مديران پشت صحنه به آقاي ناطق نوري است که در گزارش پيش روي به دو نمونه از مقدمه چيني وابستگان درجه چندم جبهه اصلاحات براي عملياتي کردن اين طرح فريب اشاره مي شود؛ 

    1- برنامه کارگزاران - به عنوان بازوي حزبي هاشمي - براي ناطق نوري چيست؟ اين پرسش از آن رو مطرح مي شود که اصلاح طلبان و به ويژه کارگزاران سال ها از ناطق نوري به عنوان رقيب خوب ياد کردند و به تدريج تظاهر به اين مطلب کردند که ناطق نوري را موتلف خود مي دانند.

    اکنون هم که در آستانه انتخابات مجلس دهم و خبرگان قرار داريم برخي اعضاي کارگزاران نظير مرعشي و قوچاني و... سعي مي کنند همان خط را در مقابل اصولگرايان پررنگ کنند. حتي قوچاني گفته ناطق رئيس مجلس مناسبي است. حسين مرعشي نيز ديروز در مصاحبه با روزنامه آرمان از ناطق ستايش کرد و گفت: آقاي ناطق در سال 76 انتخابات رقابتي را پذيرفت، در آن شرکت کرد نتيجه را واگذار کرد، واگذاري را هم پذيرفت و به رقيبش که پيروز شده بود، تبريک گفت.آيا ما متناسب با اين منش با آقاي ناطق نوري و هواداران ايشان رفتار کرديم؟ نه، طوري رفتار کرديم که جناح اصولگراي اصيل براي دوره طولاني نتوانست در صحنه کشور عرض اندام کند و نتيجه اين شد که کار به دست نيروهاي ناشناخته مانند احمدي نژاد و... افتاد که براي کشور مشکلاتي درست کردند. الان اما براي رقيب احترام بيشتري قائل هستيم و از آنها مي خواهيم که قوي در صحنه حاضر شوند و جدي باشند تا چه رقيب و چه ما پيروز شويم، کشور برنده باشد.

    وي در اين مصاحبه درباره سرانجام دولت و مجلس اصلاحات مي گويد: آن تجربه خوش سرانجامي نبود ما در آن زمان مسيري را طي کرديم که نهايتا کار را به آقاي احمدي نژاد واگذار کرديم و تب زيادي که اتفاق افتاد و سرعتي در اصلاحات که مدنظر برخي دوستان بود نتيجه بدي به همراه داشت. نتيجه آن اين چنين شد که مجبور شديم صحنه را براي مدتي ترک کنيم. بنابراين اکنون با درس گرفتن از همه تجربياتمان حرکت مي کنيم.

    وي مي افزايد: آن اتفاقات خلاعقلانيت نبود، غليان احساسات پاک بود و فکر مي کرديم با سرعت همه چيز درست مي شود. اصلاح طلبي پذيرش واقعيت تدريجي و گام به گام بودن است. زماني که انقلابي بوديم، مرحوم بازرگان مي گفت که مي خواهم گام به گام جلو بروم به او مي خنديديم و طول کشيد تا خودمان متوجه شديم بايد گام به گام حرکت کنيم. اصلاح طلبي اکنون در شرايط تکامل فکري خودش است يعني تب و لرز خودش را کرده و اکنون درشرايط متعادلي است و فهميده که جامعه را نمي شود يک شبه اصلاح کرد.

    بازگشت به مدل بازرگان، آن گونه که اخيرا در مصاحبه هاشم صباغيان عضو نهضت آزادي، آرمان و تشبيه اعتدال روحاني با بازرگان نيز عنوان شد - به معناي مشي منافقانه اي که جريان تجديدنظرطلب در دستور کار دارد و مبناي آن را مصادره به مطلوب کساني چون روحاني و ناطق مي داند. اما آيا کارگزاران با هاشمي يا ناطق صادق هستند؟ و ناطق نوري چه تلقي اي دارد؟

    کتاب خاطرات آقاي ناطق نوري درباره پيدايش کارگزاران در آستانه انتخابات مجلس پنجم - که با واکنش دفتر آقاي هاشمي هم مواجه شد- در اين زمينه قابل تامل است. در خاطرات ناطق آمده است: «کارگزاران ظاهرا با آقاي هاشمي - صحبت کرده بودند و تصميم داشتند که يک تشکيلاتي راه بيندازند و فقط به دنبال بهانه بودند که توجيهي براي تشکيلاتشان بيابند... واقعيت اين است که آنها کساني را پيشنهاد داده بودند که ما ]جامعه روحانيت[ نمي توانستيم همه را به راحتي قبول کنيم

    وي ادامه مي دهد: «معلوم شد که اصلاموضوع چيز ديگري بوده و آن بحث کارگزاران بود که آقاي هاشمي آنها را مطرح کرده بود... يقينا در مورد اين جريان قبلابرنامه ريزي و مطالعه شده بود زيرا يک حزب به اين زودي تشکيل نمي شود و نمي تواند به اين سرعت آن چنان سريع وارد ميدان شود و تبليغات گسترده اي راه بيندازد. آقاي هاشمي در يک مقطعي به من گفتند: «فائزه - دختر ايشان - را هم در ليست بگذاريد.» من گفتم اصلاجامعه روحانيت با اين تفکر نمي سازد

    ناطق نوري خاطرنشان مي کند: وقتي کارگزاران سازندگي اعلام موجوديت کرد، مقام معظم رهبري يک برخوردي با آنها کرد و فرمود: «آنهايي که وزير هستند و مسئوليت دارند نمي توانند در اين تشکيلات باشند»... کارگزاران بدين نحو تشکيل و مدتي بعد هم وارد ميدان تخريب شدند. حداقل تخريب آنها اين بود که با حجم پول زياد، روزنامه «بهمن» را راه انداختند که آقاي مهاجراني در آن حرف ها و جملاتي عليه من داشتند. از جمله اينکه مطلبي را با عنوان «آرزو خواهي ليک اندازه خواه» در ارتباط با من نوشته بودند.

    ناطق آنگاه ادامه مي دهد: اگر کسي از کارگزاران مي پرسيد که شما از کجا پول مي آوريد، مي گفتند: «ما با صنعت و صنايع ارتباط داريم، مراکز توليد به ما مي دهند»؛ بنابراين آنهايي که از مرکز تجارت پول مي گيرند، مشروع نيستند، اما از جاي ديگر مشروع است؟ که البته ليست آن شرکت هايي که اينها پول گرفتند و خودشان هم نوشتند را من دارم.

    ناطق نوري معتقد است: از لحاظ منبع مالي ما نه کارخانه داريم نه تجارت، نه واسطه کاري نه رانت خواري، ناچار بوديم از همين آدم هاي متدين که همفکر ما هستند، پول بگيريم؛ البته آنها هم حاضر بودند براي تفکرشان پول خرج کنند. وقتي کارگزاران وارد شدند، با حجم عظيمي از تبليغات، جامعه روحانيت را بايکوت کردند.

    پس از ماجراي انتخابات مجلس پنجم (سال 74)، ماجراي انتخابات رياست جمهوري در سال 76 فرا مي رسد. سال 75-76 کارگزاران بي سر و صدا با جريان موسوم به چپ بستند و آقاي ناطق نوري که مانند هاشمي عضو جامعه روحانيت بود را قال گذاشتند. ناطق نوري پشتيبان دولت سازندگي در مجالس چهارم و پنجم (1371-79) بود و اصطلاحا در طيف راست قرار داشت. حسين مرعشي 19 آذر 1391 در مصاحبه با روزنامه اعتماد فاش مي کند «پس از نامزدي آقاي خاتمي، من نظر آقاي هاشمي را درباره پشتيباني از خاتمي جويا شدم. آقاي هاشمي به من گفتند خاتمي برنامه خيلي خوبي دارد و گفته که برنامه توسعه اقتصادي شما بايد ادامه پيدا کند. آقاي هاشمي گفتند شما برويد کمک. آن وقت درست 6 ماه پيش از انتخابات، جهت کارگزاران تعيين شد».

    به عبارت ديگر آقاي هاشمي، خاتمي و اصلاح طلبان بعدي را بر دوست ديرينه اش در مجلس و جامعه روحانيت ترجيح داده بود.

    اما اين همه ماجرا نبود. هاشمي در آن زمان هر چند در پنهاني به کارگزاران گراي خاتمي را داد، اما به عنوان رئيس دولت وقت لااقل بين رفيق قديمي و موتلف جديد بيطرفي پيشه نکرد. او به عنوان رئيس دولتي که قرار بود انتخابات برگزار کند، در جايگاه نماز جمعه حاضر شد و چنان به شائبه تقلب دامن زد و از آن برحذر داشت که گويا برگزارکنندگان انتخابات از مريخ مي آيند! آن روز خاتمي، رقيب اصلي ناطق نوري بود و چنين در افکار عمومي جا افتاد که قرار است به نفع ناطق تقلب صورت بگيرد. بدين ترتيب خاتمي مظلوم واقع شد و به واسطه امانتداري رئيس جمهور وقت، يک دوپينگ کامل کرد! سخنان آن روز نماز جمعه هر چه بود، از موضع انصاف و عدالت نبود. البته چون کار جهان بي حساب و قاعده نيست، به دو سال نکشيد که اعوان و انصار آقاي خاتمي، محبت ويژه آقاي هاشمي را جبران کردند. خاتمي اگر با هاشمي الفت داشت، لااقل به تقلب ستاد انتخابات و وزارت کشور متبوع خويش در سال 78 اعتراض مي کرد. ترور شخصيت هاشمي در تريبون ها و رسانه هاي اصلاح طلب 6 ماه قبل از انتخابات مجلس ششم کافي نبود و بنابراين آنها در فاز سياسي و عملياتي دست به کار شدند و از آقاي هاشمي «آقاسي انتخابات» ساختند. بعدها محسن هاشمي ستاد انتخابات را متهم به تقلب کرد.

    همه اين حوادث عبرت آموز يک پرسش مهم را پيش مي کشد و آن اينکه افراطيون مدعي اصلاح طلبي و از جمله کارگزاران با چه مقصودي دنبال به بازي گرفتن آقاي ناطق و تاييد و تمجيد از وي هستند؟!

    2- عضو مرکزيت کارگزاران مي گويد برنامه اين طيف، «ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل» براي تشکيل چيزي شبيه مجلس پنجم به رياست ناطق نوري است.

    اظهارات محمد قوچاني در مصاحبه با نشريه مثلث پرده از عمليات فريب طيف افراطيون که عليه مجلس پنجم، شعار «مجلس زوري نمي خوايم- ناطق نوري نمي خوايم» سر مي دادند، برمي دارد. ايجاد شکاف در ميان اصولگرايان با القاي معامله و تفاهم- و در عين حال حرکت با چراغ خاموش براي انجام عمليات غافلگيري- پايه اين سناريو است. قوچاني هم چند ماه بعد از عبدالله نوري مي گويد نبايد حاکميت را از تکرار مجلس ششم ترساند(!) تداعي مجلس پنجم، (79- 1375) در عين حال تداعي اکثريت جناح راستي براي جريان هاي جناح محور در حد فاصل آن سال ها است. در آن زمان کارگزاران (نماينده هاشمي) با انشعاب از جامعه روحانيت و ائتلاف با مجمع روحانيون، سعي کرد اقليتي 120-30 نفره و موثر در مجلس دست و پا کند و سپس با روي کار آمدن دولت اصلاحات، ناطق نوري را منفعل نمايد و حتي مجلس تحت رياست او را «مجلس زوري» بخواند. ناطق نوري در خاطرات خود از رفتار کارگزاران در اين دوره به شدت گلايه مي کند.

    قوچاني در مصاحبه با مثلث گفت: «شوراي مشورتي اصلاح طلبان» به رياست آقاي خاتمي پس از تجربه موفق انتخابات 24 خرداد 92 در حمايت از دکتر حسن روحاني به اين جمع بندي رسيده که آن تجربه را تداوم بخشد و از صورت يک «حرکت» به شکل يک «نهاد» درآورد. در گام اول از آغاز روشن بود که بدون يک «مجلس معتدل»، يک «دولت معتدل» نمي تواند به اهداف و خواست «نهضت اعتدال- اصلاح» برسد. بنابراين راهکارهاي متفاوتي براي شکل گيري يک سازمان ائتلاف ميان احزاب اصلاح طلب بررسي شده و ظاهراً يکي از آنها به نتيجه رسيده است. اساس اين ساز و کار اتحاد ميان همه اصلاح طلبان، ائتلاف با اعتدالگرايان و نيز اصولگرايان معتدل است. در واقع آنچه از آن سخن مي گوييم از اساس يک حرکت ائتلافي است نه استقلالي و طبيعتاً در اين حرکت ائتلافي جلب و جذب حداکثري نيروهاي معتدل اساس برنامه اصلاح طلبان خواهد بود. البته اين ائتلاف گفتماني [!؟] خواهد بود نه سازماني. يعني قرار نيست استقلال و هويت ائتلاف کنندگان مخدوش شود.

    وي درباره نقش کارگزاران در اين ميان مي گويد: «حرکت ائتلافي در درون جبهه اصلاحات» قبل از رسيدن به اين ساز و کار در کميته سياسي حزب کارگزاران سازندگي ايران به تصويب رسيده بود. در جريان رسيدن به اين ساز و کار هم اشخاص حقيقي عضو کارگزاران مانند آقايان کرباسچي، مرعشي، امراللهي و ليلاز در شوراي مشورتي اصلاح طلبان حضور داشتند و در شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات نيز آقاي يدالله طاهرنژاد نظرات حزب را منعکس کرده اند. همچنين در شوراي راهبردي انتخابات آقاي سيدحسين مرعشي حضور دارند و طبيعتاً حضور ايشان بيانگر نظر مثبت حزب درباره اين ساز و کار است.

    قوچاني در عين حال از علاقه اصلاح طلبان براي ايجاد چيزي شبيه «جبهه ملي» زير نظر خاتمي سخن گفته است.

    او در بخش ديگري از اين گفت وگو درباره اصولگرايان معتدل توضيح مي دهد: روشن بگويم؛ اصولگرايان معتدل در افرادي مانند جناب آقاي ناطق نوري مصداق مي يابد که البته در شرايط فعلي جايگاهي فراتر از اصولگرايي دارند. اما اگر اصولگرايان بخواهند به سوي اعتدال حرکت کنند مي توانند ايشان را معيار قرار دهند. به نظر، آقاي ناطق نوري مي تواند بهترين گزينه براي رياست مجلس دهم باشند که افرادي مانند آقاي علي لاريجاني و محمدرضا عارف هر دو رياست ايشان را خواهند پذيرفت، دولت از رياست ايشان استقبال خواهد کرد و جبهه اصلاحات هم با کمال عقلانيت به ايشان راي خواهد داد. به نظرم حتي حاکميت نيز از اين موقعيت استقبال خواهد کرد. در واقع در انتخابات مجلس دهم مثلث هاشمي- خاتمي- روحاني به يک شکل جديد مي تواند تغيير کند و آن شکل گيري ضلع چهارم يک مربع است: علي اکبر ناطق نوري.

    عضو جديدالورود حزب کارگزاران- که افزودن امثال وي باعث استعفاي محمد هاشمي از کارگزاران و اعلام خطر نسبت به تکرار سرنوشت افراطي گري حزب مشارکت شد- همچنين اظهار مي دارد: تشکيل فراکسيون اقليت برنامه حداقلي اصلاح طلبان است اما برنامه حداکثري جبهه اصلاحات نه به دست گرفتن اکثريت مجلس که تغيير دموکراتيک (مبتني بر راي مردم) تندروهايي مانند جبهه پايداري در مجلس دهم و تشکيل يک مجلس معتدل با همکاري جناح اصولگراست. مجلس مطلوب اصلاحات در اين دوره مجلس پنجم است نه مجلس ششم.

    عضو تيم گرداننده نشريات زنجيره اي که آخرين بار تيتر هتاکانه «من هم شارلي ابدو هستم» را بر صفحه اول روزنامه «مردم امروز» نشاند و موجب توقيف آن شد، ادعا مي کند: ما بايد در مجلس آينده با حاکميت به تفاهم برسيم و راه تفاهم الزاما رسيدن به اکثريت نيست، با يک اقليت مقتدر مي توان بهتر به تفاهم رسيد. اقليتي که نه چندان اندک باشد که بي اثر شود و نه چندان زياد که حاکميت از آن احساس خطر کند. نبايد حاکميت را ترساند. بايد آن را بر سر انصاف آورد. انصاف در اينجا به معناي به رسميت شناختن طرف مقابل است و رسيدن به يک نقطه تفاهم مانند رياست آقاي ناطق اوج اين توفيق است. بنابراين در شرايط کنوني حتي اگر امکان رياست مجلس افرادي مانند آقايان خاتمي و هاشمي وجود داشت بهتر بود که خويشتنداري کنيم و واقع بينانه تر فکر کنيم. پارلمان عرصه جنگ نيست، محل تفاهم است و اين تفاهم با ايجاد يک فراکسيون باکيفيت بيشتر به دست مي آيد تا صرفاً فراکسيوني متکي به کميت... شايد بهترين الگوي حاکميت در مجلس دهم، تشکيل فراکسيون عقلاي دکتر روحاني در مجلس دهه 60 و 70 باشد که قوه عاقله پارلمان در دست آنان بود و از هر دو جناح در آن حضور داشتند.