تاثیرات برجام بر اقتصاد ایران از نگاه آمریکایی‌ها

گزارش نشست موسسه مطالعاتی شوراي آتلانتيک

تاثیرات برجام بر اقتصاد ایران از نگاه خارجی
فرارو- موسسه مطالعاتی شوراي آتلانتيک آمریکا 20 شهریور (10 سپتامبر 2016 ) نشتسی را با عنوان " آخرين وضع تحريمهاي ايران: فضاي سياسي و سرمايه گذاري  در ايران" برگزار کرد. مدیر این نشست "ريچارد مورنينگ استار" ریيس مرکز انرژي جهاني در شوراي آتلانتيک و  از مقام های  سابق دولت آمريکا و سفير پيشين اين کشور در جمهوري آذربايجان بود.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، وی در ابتدای این نشست  گفت: بحث امروز ما درباره وضع کنوني تحريمهاي آمريکا و تحريمهاي بين المللي و تاثير آن بر اقتصاد ايران ازجمله بخش انرژي اين کشور است. اين موضوع بسيار حائز اهميت است. ترديدي نيست که اجراي برنامه جامع اقدام مشترک واقعا بر اقتصاد ايران تاثيرگذاشته است. اما سوال اين است که اين تاثير به چه ميزان بوده است. پرسشها و اظهارنظرهاي ضد و نقيضي درباره وضع اقتصاد ايران مطرح است. اميدوارم با بحثهاي امروز بتوانيم در اين خصوص تا اندازه اي شفاف سازي کنيم. درک فضاي سرمايه گذاري و سياسي ايران براي فعالان بزرگ اقتصادي و سياست گذاران مهم است. کارشناساني که امروز در اينجا حضور دارند مي توانند به ما در شکل گيري درک جمعي درباره اين مسائل کمک کنند.

در جلسه امروز کساني حضور دارند که آنها را دوقلوهايي مي خوانم که زماني در وزارت امورخارجه در کنار هم حضور داشتند چراکه وقتي بنده در وزارت امورخارجه بودم مي ديدم که اين دو نفر، به گونه اي بسيار فعالانه در اين حوزه کار می کردند. يکي از اين دو نفر"کريستوفر بکي ماير" دستيار معاون وزير امورخارجه آمريکا در امور ايران است که پیشتر نيز معاون مدير هماهنگ کننده سياستها در حوزه تحريمها بوده است. وي يکي از اعضاي تيم مذاکره کننده هسته اي با ايران در گروه پنج بعلاوه يک بوده است. 

نفر بعدی "ديويد مورتلاک" است. وي درحال حاضر کارشناس ارشد شوراي آتلانتيک است. وي نيز پیشتر از مقام های وزارت امورخارجه امريکا و کاخ سفيد بوده و  سابقه  پست مشاور حقوقي وزارت امورخارجه آمريکا در حوزه تحريم ها  را در کارنامه کاری خود دارد. 

سخنران ديگر اين نشست  خانم "باربارا اسلاوين" از روزنامه نگاران برجسته آمريکايي در حوزه مسایل ايران و نويسنده چندين کتاب در اين حوزه است که در حال حاضر کارشناس ارشد شوراي آتلانتيک است. هدايت اين نشست را خانم يگانه تربتي برعهده دارد که خبرنگار خبرگزاري رويترز در حوزه تحريمها و نظامي است و مطالب زيادي درباره سياست خارجي و اقتصاد و برنامه هسته اي ايران براي رويترز نوشته است. 

 "يگانه تربتي" در ابتدای اين نشست گفت: اکثر تحريم هاي غرب عليه ايران حدود هشت ماه پيش برداشته شد و اين کار به صورت همزمان با اجراي رسمي توافق هسته اي انجام شد. با اين اتفاق، ايران به دهها ميليارد دلار از دارايي هاي مسدود شده اش در خارج از کشور دسترسي پيدا کرد. ايران دهها قرارداد با شرکتهاي بين المللي امضا کرده است. ارزش اين قراردادها که در حوزه هايي از قبيل خريد هواپيما و ساخت کارخانه و اجراي پروژه هاي زيرساختي و صنايع مختلف است، دهها ميليارد دلار است. 

ميزان صادرات نفتي ايران حالا به سطحي رسيده که نزديک به ميزان صادرات نفتي در دوران قبل از تحريمها يعني حدود دو نيم ميليون بشکه در روز است. شرکت هاي هواپيمايي اروپايي نيز پروازهاي مستقيم خود را به ايران بار ديگر ازسر گرفته اند. براساس براوردهاي بانک جهاني نيز اقتصاد ايران در سال 2016 میلادی، رشد اقتصادي بيش از چهار درصد خواهد داشت که اين وضع اقتصادي ايران با اوضاع آن پيش از توافق هسته اي، تفاوت آشکار دارد. 

باوجود اين، حتي يک بانک بزرگ اروپايي ارتباط جدي با بخش مالي ايران را شروع نکرده است. اين وضع به معناي آن است که ميلياردها دلار مطرح در قراردادهاي منعقد شده با ايران، نمي تواند جابجا شود. شرکتهاي غيرآمريکايي مي گويند رهايي از تحريمهاي باقيمانده آمريکا عليه ايران، بسيار دشوار است. رهبری ايران نيز مي گويد توافق هسته اي تجربه اي است که نشان دهنده بي حاصل بودن مذاکرات با آمريکا است. 

به نظر مي رسد که هر ماه نيز خبرهاي جديدي منتشر مي شود مبني بر اينکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران، يک ايراني ديگر داراي تابعيت دوگانه را بازداشت مي کند و اين برداشت را بوجود مي آورد که فعاليت اقتصادي در ايران با مخاطرات زيادي همراه است. سوال مطرح اين است که با نزديک شدن به زمان يکمين سالگرد اجراي توافق هسته اي و برداشته شدن تحريمهاي ايران، مسایل کنوني را که به آنها اشاره کردم چگونه بايد تفسير کرد. آيا اين اتفاقها مانند دست اندازهاي طبيعي هستند که در مسير اجراي توافقي بسيار پيچيده و چندجانبه بروز مي کند يا اينکه اين مشکلات، طليعه اي براي مشکلات اساسي تر هستند که ممکن است در مسير پيش روي، دردسرهاي جدي بوجود بياورند. سوال بعدی اين است که روابط ايران و آمريکا باتوجه به توافق هسته اي و باعنايت به مسائل کلي تر، در مجموع به چه صورت است؟
 

"بکي ماير"  سوال تحلیلگر خبرگزاری رویترز را  اینطور پاسخ داد: وقتي برجام امضاء شد اين تصور وجود داشت که اين توافق هسته اي، همه مشکلات ما را حل خواهد کرد و در عين حال، همه مشکلات ايران را نيز در عرصه اقتصادي و جهاني حل خواهد کرد. اما کساني که در مذاکرات هسته اي حضور داشتند چنين توقعي از اين توافق نداشتند. ما مي دانستيم که توافق هسته اي قوي است و به تهديدي جدي مي پردازد که متوجه ايالات متحده است. ما مي دانستيم که اين توافق سبب کاهش چشمگير تحريمهايي مي شود که عمدتا درباره شرکتهاي غيرآمريکايي  بوده است. 
اين توافق، گام بزرگي در مسير پيش رو براي حل مشکلات بود. در آن زمان، انتقادهاي زيادي هم مطرح بود. اين ادعاها مطرح مي شد که نمي توان به ايران اعتماد کرد زيرا ايران هنوز هم به اقدامات بد بسيار زيادي مشغول است. ما نيز به اين مسئله واقف بوديم و مي گفتيم که قرار هم نيست اين توافق هسته اي همه مشکلات ما را حل کند يا مسئله حمايت ايران از تروريسم را حل کند و قرار نيست اين توافق، موضوع نقض حقوق بشر در ايران را حل کند. 

مفاد توافق هسته اي نيز براي حل و فصل اين مسائل مشخص نبود. قصد ما هم اين نبود. نوع نگاه ما اين بود که اگر ايران به تسليحات هسته اي دست پيدا کند، همه مسائل مذکور اعم از نقض حقوق بشر در ايران يا حمايت اين کشور از تروريسم يا برنامه موشکي آن يا آزار و اذيت اتباع آمريکايي در ايران (داراي تابعيت دوگانه) بسيار بسيار بدتر خواهد شد. با همه اين اوصاف بايد بگويم هنوز هم معتقديم  برجام همان کاري را انجام داد که قرار بود انجام بدهد. اين توافق هسته اي سبب شد زمان فرار هسته اي ايران از کمتر از نود روز به بيش از يک سال افزايش يابد. 

اين توافق سبب شد ذخاير اورانيوم غني شده ايران نود و هشت درصد کاهش يابد. اين توافق سبب اجرايي شدن اقداماتي در حوزه شفاف سازي شد که واقعاً در فضاي منع اشاعه هسته اي، بي سابقه بوده است. با اين اوصاف، از منظر هسته اي بايد بگويم که ايران تاکنون به تعهداتش پايبند بوده که اتفاق خوبي است. ازجانب خودمان نيز بايد بگويم که ايالات متحده نيز به تعهداتش عمل کرده است. ما همه تحريمهايي را برداشته ايم که مي گفتيم برخواهيم داشت. 

وقتي مطالب مطبوعات را مي خوانيد غالباً فکر مي کنيد که اين مطالب گيج کننده است زيرا گاهي اتهاماتي مطرح مي شود مبني بر اينکه ما قول داده بوديم توليد ناخالص داخلي ايران به ميزان خاصي رشد کند يا اينکه ما به ايران قول داده ايم تعداد مشخصي از بانکها با ايران تعامل داشته باشند. اما واقعيت اين است که ايالات متحده يا هيچ کشور ديگري اين توانايي را ندارد که بهبود اوضاع اقتصادي را به کشور ديگري قول بدهد. اين کار، شدني نيست. 

ما قول داده بوديم تا شمار خاصي از تحريمهاي مشخص را برداريم و اين کار را انجام داديم. البته من اينجا نمي خواهم بگويم که کارها انجام شده است. مي دانيم که سلامت اين توافق هسته اي به اين مسئله متکي است که همه طرفهاي حاضر و گروه پنج بعلاوه يک راضي باشند. ما زمان بسيار زيادي را صرف کرديم تا ايران و شرکاي اروپايي مان و ديگر شرکايمان در گروه پنج بعلاوه يک در سطح جهاني، ايالات متحده مانعي در مسير استفاده از فرصتهاي تجاري نيست و نمي خواهد از تحريمهاي موجودش استفاده کند تا تحريمهايي را تکرار کند که براساس برجام برداشته شده اند.  

پيشرفتهاي خوبي در مسير اجراي توافق هسته اي حاصل شده است. ميزان صادرات نفتي ايران به اندازه حدود دو ميليون بشکه در روز افزايش يافته است. يک سال پيش، هرگز تصور نمي شد چنين اتفاقي رخ بدهد و ايران بتواند به درآمدهاي نفتي فوق العاده اي به ميزان دو و نيم ميليارد دلار در ماه مه امسال دست پيدا کند حال آنکه ميزان درآمدهاي نفتي ايران در ماه مه سال گذشته يک ميليارد و يکصد ميليون دلار بود. اين اتفاقات، بسيار خوب هستند. 

براساس سخنان خود مقامات ايران، چهارصد حساب بانکي در بانکهاي بين المللي از جمله در اروپا و آسيا فعال شده اند. صندوق بين المللي پول نيز رشد چهاردرصدي براي اقتصاد ايران را پيش بيني کرده است. ما در آمريکا به شدت دوست داريم به چنين ميزان رشد اقتصادي دست پيدا کنيم. رشد چهار درصدي اقتصاد بسيار خوب است. در مجموع بايد گفت وقتي مي بينيم ايران به تعهداتش درقبال برجام پايبند بوده است بايد بگويم که ما بسيار راضي هستيم که توافق هسته اي براي همان نتايجي که مدنظر بود کارايي داشته و نتيجه بخش بوده است.

درباره روابط ايران و ايالات متحده بايد بگويم که ما همچنان نگراني هاي جدي درباره اقداماتي داريم که ايران در خارج از حوزه برنامه هسته اي اش انجام مي دهد به ويژه حمايتي که ايران از رژيم بشار اسد در سوريه مبذول مي دارد، يا حمايتهايي که از حوثي هاي يمن دارد يا پشتيباني هايي که از تروريسم در منطقه و حمايت از گروههاي شبه نظامي مسلح تروريستي شناخته شده از قبيل حزب الله دارد. ما همچنان با اين مسائل مواجه هستيم. 

دقيقاً به همين علت است که تحريمهاي ديگري همچنان عليه ايران مطرح است و درقالب توافق هسته اي هم اين تحريمها برداشته نشده اند. دقيقاً به همين علت است که اين تحريمها حفظ شده است. بنابراين مي بينيم که پيش از حل همه اين مشکلات، بايد کارهاي بسيار زيادي انجام شود. کارهاي بسيار بزرگي بايد انجام شود. به هرحال، فعلا از دستاوردهايي که براساس برجام داشته ايم بسيار راضي هستيم.

درباره سخنان رهبری ايران نيز بگويم که در زمان مذاکرات نيز شاهد بوديم که در طول مذاکرات يعني از زمان شروع مذاکرات تا در طول روند مذاکرات، آیت الله خامنه ای انواع سخنان را مطرح مي کرد که اغلب سخنان او درباره مذاکرات، منفي بود. اما به هرحال، مي بينيم که همچنان در مسيري حرکت مي کنيم که مشخص شده است يعني اجراي برجام و استمرار مقابله با ديگر رفتارهاي ايران که از آن خوشمان نمي آيد. بايد منتظر ماند و ديد که فضاي سياسي در آنجا (ايران) به چه صورت مي شود. البته در داخل کشور خود ما نيز بحثهاي بسيار داغي در جريان است. وقتي تلاش مي کنيم به اهدافمان دست پيدا کنيم بايد همين روند وجود داشته باشد.

 ● در ادامه "تربتي" اظهار داشت: داخل ايران و ايالات متحده بحثهاي مختلفي درباره توافق هسته اي مطرح است اما در داخل آمريکا، اين طور نيست که رهبر کشور بخواهد درباره توافق هسته اي، تشکيک کند و بگويد اين توافق هسته اي، غيرمنصفانه بوده است و طرف مقابل به تعهداتش پايبند نبوده است. اما درباره ايران، شاهد هستيم که چنين وضعي وجود دارد. واکنش وزارت امورخارجه آمريکا به اين وضع وقتي که سخنان رهبری ايران را مي شنود چيست؟ آيا اين سخنان سبب مي شود شما تلاشهاي بيشتري براي کاهش دادن فشارها بر ايران انجام بدهيد تا فعالان اقتصادي (خارجي) به ايران بازگردند؟ يا اينکه به اين صحبتها، بي توجهي مي کنيد؟ شما چه واکنشي به اين اظهارات (رهبري) داريد؟

 "بکي ماير" در پاسخ گفت: وضعيت اين طور نيست که با شنيدن اين صحبتها بگوييم لازم است بيش از حد مشخص شده در برجام کاري انجام بدهيم. ما درباره چارچوبي مشخص به توافق رسيده ايم. ما متعهد شده ايم کارهايي که در برجام آمده بود اجرايي  شود و جدي باشد و جامعه بين المللي نيز درک کند و کارها به گونه اي انجام شود که همه انتظار آن را داشتند. ما تلاشهاي زيادي انجام داده ايم تا اين کارها را انجام بدهيم به طوري که تيمهايي به سراسر جهان اعزام کرده ايم تا با مسئولان شرکتها به گفتگو بپردازيم. 

ما در داخل امريکا و خارج از کشور نيز تعامل هاي بسيار گسترده اي در اين خصوص داشته ايم. اين تلاشها همچنان ادامه دارد. ما به اين کارها ادامه مي دهيم قطع نظر از اينکه مقامات ايراني چه چيزي بگويند.  درمقايسه مواضع رهبر ايران با مواضع رئيس جمهور آمريکا بايد بگويم که نظام سياسي آمريکا با ايران بسيار متفاوت است. در ايالات متحده، نظام دموکراسي وجود دارد. در آمريکا، کنگره وجود دارد که به شدت به همه مطالبي توجه مي کند که دولت بيان مي کند. ما تلاش نمي کنيم با بيان سخناني در عرصه بين المللي به خواسته هايي دست پيدا کنيم که فراتر از توافق هسته اي است. فکر نمي کنم مقايسه اين دو نفر (مقام معظم رهبری و رئيس جمهور آمريکا) کار درستي باشد.

 ● تحليلگر خبرگزاري رويترز در ادامه اين نشست پرسيد: وضع بازگشت فعالان اقتصادي به ايران به چه صورت است؟ پيش از رسيدن به توافق هسته اي و چند ماه پس از توافق نيز، هيجان زيادي در اين خصوص وجود داشت. سوال مطرح اين است که چه موانعي براي فعاليت بخش خصوصي در ايران وجود دارد؟

  "مورتلاک" در پاسخ به سوالات تربتی گفت: درمجموع بايد گفت ترديدي نيست که اجراي توافق هسته اي در بازکردن فرصت هاي جديد فعاليت اقتصادي در ايران موفق بوده است. صادرات نفتي ايران که افزايش يافته به روشني مويد اين مسئله است. فعاليت ها در بخش انرژي ايران بسيار زياد شده است. صنايع بيمه اي نيز در ايران بسيار فعال شده اند. اين صنايع به خطوط کشتيراني ترددکننده به ايران خدمات ارائه مي کنند.  

در بخش خدمات نفت و گاز نيز فعاليتهاي زيادي در جريان است. بسياري از صادرکنندگان نيز به دنبال تعامل با ايران هستند. بي ترديد، ايران يک بازار بسيار جذاب است. بازار ايران مصرف کنندگان زيادي دارد. صادرات کالاها به ايران نيز يکي از حوزه هاي نسبتا آساني است که مي توان در آنجا فعاليت داشت. حتي شاهد سرمايه گذاري در حوزه سهام هستيم. بي ترديد، مسير بسيار طولاني در اين زمينه مطرح است اما به هرحال، سرمايه گذاري مستقيم خارجي در ايران موضوعي جدي است. 

شرکت ها نيز به دنبال حضور در اين عرصه هستند. باهمه اين اوصاف، همچنان چالش هاي عظيمي براي فعاليت در ايران وجود دارد. ايران همانند اروپا نيست. مهمترين چالشي که هر روز با آن مواجه هستيم، چالشهاي مطرح از محل تحريمها است. چالشهاي مربوط به تحريمها، چالش هستند و نه اينکه مانع باشند. رژيم تحريمها که برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) آنها را بر مي دارد کاملا روشن است. 

اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا در حال اجراي اين بخش است. اين کارها قابل مديريت هستند. مي بينيم که شرکتها کارهايي انجام مي دهند تا اطمينان حاصل کنند به تحريمهاي ايالات متحده عمل مي کنند. اين مسئله درباره شرکتهاي غيرآمريکايي و شرکت هايي غيرامريکايي با شرکت مادر آمريکايي مصداق دارد. شرکت هاي آمريکايي نگران آن هستند که خدمات و کالاهاي آنها از ايران سردربياورد. اما شرکتهاي ديگر (غيرآمريکايي) در ايران فعال هستند. 

مي بينيم که شرکت ها با اين چالش ها کنار مي آيند. البته آنها با جديت به اين مسئله فکر مي کنند که وارد بازارهاي ايران شوند. البته ترديدي نيست که برخي از مسائل مطرح در اين زمينه، مي تواند مشکل باشد. نقش اتباع آمريکايي در اين زمينه، يکي از اين موارد است. شرکتها بايد مراقب باشند تا با افراد و شرکتهايي در ايران تعامل نداشته باشند که در فهرست تحريمهاي اروپايي يا آمريکايي قرار دارند. 

البته مي توان بر اين مشکلات فائق آمد و شرکتها نيز رويه هايي براي اين کارها براي خودشان مشخص کرده اند تا اطمينان حاصل کنند کاري انجام ندهند که درنهايت، گرفتار مشکلاتي شوند.يکي ديگر از چالشهاي مطرح در اين حوزه، ريسک هاي مرتبط با اعتبار و شهرت است. ازجانب کنگره و سازمان هاي غيردولتي هنوز هم انتقادهايي درباره توافق هسته اي مطرح است. نتايج انتخابات (رياست جمهوري آمريکا) نشان خواهد داد که اين توافق همچنان به قوت خود باقي خواهد ماند. البته نتيجه انتخابات در اين زمينه مهم است. 

چالش بزرگ ديگري که مطرح است به خود ايران مربوط است. واقعيت اين است که دولت ايران درجايگاه شريک تجاري، چالشهاي منحصربه فردي دارد بطوريکه شفافيت ندارد و در معاملات، درخصوص طرفهاي درگير، اطلاعات لازم را نمي دهد و کارهايي انجام نمي دهد که کار شرکت هايي را تسهيل کند که مي خواهند وضع اعتباري طرفهاي ايراني را بررسي کنند. 

اگر ايران اين کارها را انجام بدهد، شرکتها بسيار راحت تر مي شوند و آنها نه تنها به دنبال صادرات کالاها و خدمات خواهند رفت بلکه خواهند کوشيد در حوزه هايي از قبيل سرمايه گذاري در بازار مالي ايران و ارائه خدمات مالي به ايران نيز ورود پيدا کنند حال آنکه در حال حاضر شرکتهاي مختلف و حتي شرکتهاي غيرآمريکايي نيز در ورود به اين حوزه ها بسيار اکراه دارند و تعلل مي کنند. 

وقتي شما در خارج از دولت باشيد و مسئوليت دولتي نداشته باشيد، خيلي راحت تر مي توانيد بگوييد که دولت چه کار بايد انجام بدهد.  اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا در اين زمينه ها بسيار فعال است اما بي ترديد، مي توان کارهاي بسيار بيشتري انجام داد. مي توان اطلاعات شفاف تري داد که فراتر از سطح اطلاعات کنوني باشد. 

بايد با صراحت بيشتري توضيح داد که اقدامات اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا در اين زمينه سودمند است و بايد مشخص کرد چرا يک شرکت خاص وقتي با طرف ايراني وارد تعامل مي شود کدام بخش از مقررات قانوني را نقض کرده که مشمول تحريمها شده است. 

وکلا نمي توانند به پرونده هاي بسيار بسيار قديمي در طول چند دهه نگاه کنند تا ببينند چه مواردي مصداق نقض تحريم ها است. آنها به موارد اخير نگاه مي کنند و اينکه  اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا چه رويه اي را دنبال مي کند و چه احکامي صادر کرده است. از زمان اجرايي شدن  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) فقط هشت ماه سپري شده است و درنتيجه کسب اطلاعات درباره اقدامات آمريکا براي اعمال تحريمها و موارد اعمال تحريمها، چالش ساز است. 

درنتيجه، دولت آمريکا نه تنها بايد در اين زمينه تعامل داشته باشد بلکه بايد مستندات دولتي را درخصوص موارد مرتبط با اين مسائل منتشر کند. اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC) در وزارت خزانه داري آمريکا کمک مي کند اما همه به اين کمکها دسترسي ندارند. در اين ميان بايد به شکايتهاي بخش خصوصي نيز توجه داشت. 

بخش خصوصي شکايتهاي زيادي مطرح مي کنند مبني بر اينکه فعاليت اقتصادي در چنين شرايطي بسيار سخت و دشوار است. اما به نظر من، اگر بخش خصوصي کمي از سطح رويي به سطح زيرين برود، مي تواند کارهاي بسيار بيشتري انجام بدهد. 

اگر از رويه ها و سياستهاي دسترسي استفاده شود مي توان در ايران فعاليت اقتصادي داشت و به ايران صادرات داشت. اين شرکتها بايد پرسشهاي خود را مطرح کنند مبني بر اينکه مي توانند چه فعاليت هايي انجام بدهند و نه اينکه فقط به مسائل سطحي نگاه کنند. شرکتهاي زيادي همچنان به پرونده موسسه بي ام پي نگاه مي کنند و از اين پرونده (جريمه سنگين آمريکا عليه آن) به عنوان علت خودداري از فعاليت اقتصادي در ايران ياد مي کنند. 

بسياري از شرکتهاي ديگر به موارد ديگري از جريمه هاي چندصدميليون دلاري اشاره مي کنند که شرکتهاي طرف تعامل با ايران متحمل شده اند و به همين علت مي خواهند از فعاليت اقتصادي در ايران خودداري کنند. اما همانطور که دولت آمريکا بارها گفته است اين موارد، موارد منحصر به فردي از تلاشهاي پيچيده و تعمدي شرکتهاي جريمه شده براي نقض تحريم ها بوده است. وضع اينطور نيست که شرکتي برنامه اي براي پايبندي به تحريمها تدوين و اجرا کند و به يکباره، گرفتار ماجراي نقض تحريمها شود. 

بنابراين به شرکتهاي خصوصي مي گويم اگر آنها از لايه هاي سطحي فراتر بروند مي بينند که فرصتها براي فعاليت در ايران وجود دارد همانطور که شرکتهاي زيادي در ايران فعاليت دارند. اين کار ممکن است البته اگر شرکتها دقت کنند و احتياط لازم را به عمل بياورند و مي توانند به فعاليت اقتصادي مشغول شوند.
 ● "تربتي"  در ادامه پرسيد: بسياري از مواقع، سياستمداران در سطح عالي سخناني را مطرح مي کنند اما وقتي کار به سطح ميداني مي رسد داستان در مرحله اجرا به گونه اي متفاوت مي شود. جان کري وزير امورخارجه آمريکا چندي پيش در ماه ماه در لندن در تلاش براي متقاعد کردن بانکهاي اروپايي براي فعاليت در ايران گفت که بانکهاي اروپايي مي توانند حسابهايي براي ايران بازکنند و با ايران روابط اقتصادي داشته باشند و مي توانند تامين مالي برنامه هايي را برداشته باشند و مي توانند با طرفهاي ايراني کاملا تعامل داشته باشند البته مشروط به اينکه طرف ايراني مشمول تحريمها نباشد و داستان به همين سادگي است. 

وقتي با  اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا و ديگر نهادهاي آمريکايي تعامل مي شود، آيا همين حال و هوا احساس مي شود؟ در اين ميان بايد به هشدار مطرح در جمله آخر جان کري توجه داشت که گفته است تعامل با طرف ايراني مشروط به اين است که طرف ايراني مشمول تحريمها نباشد. بايد توجه داشت که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران در اقتصاد اين کشور نقش بزرگي ايفا مي کند. با چنين اوصافي، وضعيت فعاليت اقتصادي در ايران به چه صورت ممکن است؟

 ● "مورتلاک" در پاسخ گفت: نکته اي که وزير امورخارجه آمريکا مطرح مي کند کاملا درست است به اين معنا که اگر يک شرکت به الزامات تحريمها توجه داشته باشد و اينکه تحريمها چه فعاليتهايي را ممنوع کرده است، مي توانند در ايران فعاليت اقتصادي داشته باشند. البته کاملا مشخص است که داستان به اين سادگي ها نيست. اگر ماجرا به اين سادگي ها بود، من در طول روز کار زيادي نمي داشتم! 

اما بازهم مي خواهم از واژه اي استفاده کنم که مي گويم و آن اينکه، اين کارها شدني و قابل مديريت است. گرفتار نشدن در تحريمها درحاليکه با ايران تعامل اقتصادي داشته باشيم، چالش ساز است بويژه باتوجه به اينکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران در فضاي اقتصادي ايران حضور بسيار زيادي دارد. ايران به تدريج در حال شفاف سازي درباره فعاليتهايي است که منافع سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران در آن  حوزه ها نهفته است. 

ايران به تدريج شفاف سازي مي کند که چه شرکتها و موسساتي در کنترل و تملک سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران است. اما اين کارها چندان سبب آسانتر شدن مسائل نمي شود تا مشخص شود چه فعاليتهايي در ايران غيرمجاز است. اما در بلندمدت، اين کارها سودمند است و مي تواند بررسي وضع شرکتهاي ايراني را در هنگام تعامل اقتصادي، آسانتر کند و اينکه شرکتها ببينند طرف تعاملشان در ايران به چه صورت است و آنها را پايش کنند. نکته اصلي مطرح در اين زمينه آن است که اگر شرکتهاي خواهان اين تعامل اقتصادي، رويه هاي درستي را به اجرا بگذارند مي توانند به چنين فعاليتهايي مبادرت کنند.

 ● تحليلگر خبرگزاري رويترز در ادامه از سخنرانان گفت که سوال مطرح اين است که وضعيت فضاي داخلي ايران به چه صورت است؟ به نظر مي رسد حسن روحاني رئيس جمهور ايران واقعا خواهان تعامل با غرب و بازگشت فعالان اقتصادي غربي به ايران است. باتوجه به گذشت يک سال از توافق هسته اي، موازنه قدرت بين حسن روحاني و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران و رهبر ايران به چه صورت است؟

● "باربارا اسلاوين" اظهار داشت: اينها پرسشهاي مهمي هستند که بايد به آنها پاسخ داده شود. نمي توان با صددرصد اطمينان خاطر گفت که سير امور در ايران به چه صورت خواهد بود. هدف از  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) اين بود که توافق هسته اي حاصل شود. اما اين توافق هسته اي سبب شده است بحث هاي بسيار عميق تري در ايران مطرح شود مبني بر اينکه اين کشور مي خواهد در جامعه بين المللي  چه نقشي داشته باشد. 

تحريمهاي ثانويه برداشته شده است و برخي از فعاليت هاي اقتصادي در ايران مجاز شده است اما ايران مي بيند که خروج از انزوا بويژه انزوا در پنج تا شش سال گذشته اصلا راحت نيست يعني همان سال هايي که تحريمها به شدت عليه ايران اعمال شد. با اين اوصاف، حالا بايد طرف ايراني تصميم بگيرد که مي خواهد چه کار انجام بدهد تا جهانيان را متقاعد کند که فعاليت اقتصادي در اين کشور امنيت دارد. 

براي نمونه، شرکتهاي نفتي مي خواهند با ايران قراردادهايي در حوزه اکتشاف منعقد کنند که طول عمر قرارداد براي چند دهه خواهان بود. باتوجه به فضاي سياسي بسيار ملتهب در ايران، اين سوال مطرح اين است که چنين سرمايه گذاري تا چه ميزان امنيت دارد. همواره مرا متهم مي کنند که درباره ايران بيش از اندازه خوشبين هستم. من نمي خواهم به اين دام بيفتم اما شاهد نشانه هايي بسيار مثبت هستم. 

حسن روحاني و وزراي او به شدت در تلاش هستند تا مسيري روشني را تبيين کنند که براي فعالان اقتصادي خارجي، قابل قبول باشد. براي نمونه شاهد آن بوده ايم که ايران وارد مذاکراتي با کارگروه اقدامات مالي (FATFشده است. اين کارگروه يک گروه نظارتي است که براي نظارت به منظور مقابله با  پولشويي و اعمال محدوديتها درباره تحريم مالي تروريستها ايجاد شده است. ايران يک طرح کاري در اين زمينه دارد که درباره اين طرح کاري با کارگروه اقدامات مالي (FATF) به توافق رسيده است. 

فکر مي کنم اين توافق در ماه ژوئن امضاء شده است. اجراي اين توافق نامه نيز شروع شده است. کارگروه اقدامات مالي (FATF)، اقداماتش عليه ايران را براي مدت يک سال به حال تعليق درآورده است تا به ايران فرصتي داده شود. با اين اوصاف، ايران واقعا از فهرست سياه مدنظر کارگروه اقدامات مالي (FATF) خارج شده است. 

همين مسئله، ايران را قادر ساخته است تا در خارج از کشور، حساب هاي بانکي باز کند. مي دانم که يک يا دو بانک اروپايي نيز به ايران بازگشته اند. البته هيچکس اين مطالب را علني نمي کند زيرا نگراني هايي درباره پيامدهاي علني شدن اين خبر به علت اقدامات کنگره و سهامداران آمريکايي وجود دارد يعني همان نيروهايي که با چنگ و دندان مي جنگند تا مانع از آن شوند که ايران از  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) سودي به دست بياورد. 

به هرحال، اوضاع به گونه اي آهسته در حال بهبود پيداکردن است که اين روند، خبر خوبي است. سوال مطرح اين است که آيا ايران مي تواند نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را در اقتصاد خودش کاهش بدهد. در دوران تحريمها، نقش سازمانهاي وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران افزايش يافت همانطور که اين امر، انتظار مي رفت. وقتي ايران از امکان داشتن فعاليتهاي اقتصادي قانوني محروم شود، گروههايي که بتوانند به پولشويي و قاچاق مبادرت کنند، از اين فضا سود مي برند. 

در دوران تحريمها نيز دقيقا همين اتفاق رخ داد. به همين علت است که مي بينيم حالا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران مي جنگد تا سهم خودش را از اقتصاد کشور حفظ کند بويژه درشرايطي که تحريمها برداشته مي شود و سهم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران کاهش مي يابد. مقالات جالبي در مطبوعات ايران در اين خصوص منتشر مي شود که نمي دانم محتواي آن درست است يا خير. يکي از اين مقالات چند روز پيش در روزنامه کيهان منتشر شد.

اين روزنامه به انتشار مقالات ضددولت ايران مشهور است. در يکي از مقالات اخير کيهان گفته شده است که دو بانک بزرگ در ايران تصميم گرفته اند به سازماني خدمات بدهند که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران وابسته است. اين تشکيلات، کارهاي عمراني زيادي در ايران انجام مي دهد. منظور از اين تشکيلات همان شرکت عمراني خاتم الانبياء است. به هرحال، مي توان گفت حسن روحاني و تيم همراه او به شدت در خصوص اين مسائل تلاش مي کنند.  

يکي از دلايل اصلي اهميت مبادلات مالي با ايران اين است که اين کشور به شدت به منابع مالي بويژه براي صنايع نفت و گاز خودش نياز دارد. زنگنه وزير نفت ايران گفته است که ايران به يکصد و هشتادو پنج ميليارد دلار سرمايه گذاري خارجي تا سال دو هزار و بيست نياز دارد. او مي گويد در ميدانهاي نفت و گاز مشترک، کشورهاي ديگر در حال استخراج از اين ميدانها هستند اما ايران قادر نيست به همين اندازه بهره برداري داشته باشد چراکه فناوري لازم را براي اين منظور ندارد تا از اين منابع بهره برداري کند. 

به نظرمن، حسن روحاني و زنگنه و ديگر مقامات ايراني اين استدلال مهم را مطرح مي کنند که ايران حالا اين فرصت را پيدا کرده است تا از توافق (هسته اي) سود ببرد و به موقعيت گذشته اش بازگردد يا حتي از سطح گذشته نيز در موقعيت بالاتري قرار بگيرد اما براي اين منظور بايد با قوانين بين المللي حرکت کند و هيچ راهي براي دور زدن اين فضا نيست. ترتيباتي که درقالب کارگروه اقدامات مالي (FATF) و درقالب تحريمهاي باقيمانده ايالات متحده  وجود دارد، اهرمهاي مهمي است تا ايران تشويق شود که به اوضاع مالي خودش سر و سامان بدهد. اين کارها در بلندمدت به شدت منفعت به همراه خواهد داشت.

درباره وضع داخل ايران نيز بايد بگويم که ايالات متحده تنها کشوري نيست که امسال انتخابات دارد بلکه انتخابات رياست جمهوري ايران نيز ماه مه سال آينده برگزار مي شود. حسن روحاني بار ديگر در اين انتخابات نامزد خواهد شد. انتظار معقول اين است که حسن روحاني در انتخابات پيروز شود.

تاکنون، عناصر تندرو در ايران نتوانسته اند به نامزدي جدي براي انتخابات رياست جمهوري برسند که در مقابل حسن روحاني مطرح کنند. احمدي نژاد رئيس جمهور سابق ايران درباره بازگشت سياسي خودش سرو صداهايي کرده است. اما بايد توجه داشت که وقتي او رئيس جمهور بود، هرج و مرج بسيار زيادي بوجود آورد و اوضاع به صورتي شده است که پرسشهاي جدي مطرح است مبني بر اينکه اگر او نامزد شود، آيا شوراي نگهبان که صلاحيتها را بررسي مي کند، او را تاييد صلاحيت خواهد کرد يا خير. 

محمدباقر قاليباف شهردار تهران نيز مطرح است که حالا به شدت درگير رسوايي زمين و فساد مالي مطرح در اين پرونده است. ديگر گزينه هاي مطرح در اين زمينه قبلا در اين عرصه وارد شده اند و نتايج بسيار ضعيفي به دست آورده اند. حسن روحاني فردي منحصر به فرد است. 

او ميانه رو نيست بلکه فردي عملگرا است. او در اين نظام دوام آورده است. او جزء ستونهاي اين نظام است. او از زمان آغاز حيات نظام در اين نظام بوده است. او حتي در ماجراي ايران کنترا نيز مطرح بوده است. اخيرا در نشستي حضور داشتم که مک فارلين از مقامات سابق آمريکايي (در ماجراي ايران کنترا) گفت که او با حسن روحاني در زمان بحران ايران کنترا صحبتهايي انجام داد و اينکه حسن روحاني حتي در آن موقع، از اين سخن مي گفت که ايران در جامعه بين المللي نقش مناسبي ايفا کند و بايد صبر کرد تا عناصر انقلابي بازيهاي خودشان را انجام بدهند. 

اين سخنان جالب توجه است. من به توانايي هاي حسن روحاني اعتماد زيادي دارم. من به افرادي توجه دارم که او در دولت خودش مسئول کرده است بويژه محمدجواد ظريف که وزير امورخارجه اي بسيار بسيار توانمند است. اين افراد مي توانند در داخل کشور، استدلالهايشان را مطرح کنند و اين سوالها را بپرسند که آيا قرار است ايران براي هميشه کشوري مطرود باشد يا اينکه قرار است ايران به موقعيتي برسد که بايد برخوردار باشد.

ايران مي تواند درموقعيتي همانند کره جنوبي يا تايوان يا ترکيه باشد و اگر ايران مي خواهد به چنين موقعيتي برسد بايد به برخي از قواعد پايبند باشد. تماشاي اين استدلالها در ايران مي تواند جذاب باشد. مي توان انتظار داشت که رويدادهايي در ماههاي آينده رخ داد. مي توان انتظار داشت که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران بخواهد با شناورهاي آمريکايي در آبهاي خليج فارس، دردسرهاي بيشتري بوجود بياورد. 

متاسفانه مي توان انتظار داشت که آمريکايي هاي ايراني تبار و شمار ديگري از ايراني هاي داراي تابعيت دوگانه همچنان در زندان بمانند که وضعيتي فاجعه بار است. نمازي و پدر او يعني باقر نمازي همچنان در ايران در زندان هستند. عده بسيار زياد ديگري هم ازاين نوع در ايران در زندان هستند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران به اين صورت مي جنگد و تلاش مي کند کاري کند که ايران همچنان در جايگاه کشوري مطرود باشد و از اين طريق، موقعيت خودش را براي حفظ عناصر کليدي نظام و اقتصاد کشور را تقويت کند.

 ● "خانم تربتي" در ادامه اين نشست از اسلاوین سوال کرد: شما گفتيد که روحاني و ظريف با فضاي انتخابات مواجه هستند و استدلالهاي خود را در اين فضا مطرح مي کنند و اينکه در سه سال گذشته چه کار کرده اند. به نظر شما، رهبر ايران در اين خصوص چه نظري دارد؟ بايد توجه داشت که حتي اگر حسن روحاني در انتخابات به پيروزي برسد، رهبري در موقعيت برتر قرار دارد و بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران و اقداماتش نظارت دارد. وضعيت اينطور نيست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران بخواهد به صورت خودسر رفتار کند. نظر رهبر و ديدگاه هاي او درباره بازشدن درهاي ايران به سوي غرب چيست؟

 ● "اسلاوین" گفت: او نقش متوازن کننده دارد. او ( مقام معظم رهبری ) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران نياز دارد. او به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران براي حوزه هايي ازقبيل فعالیت در خارج از کشور و ميدان هايي ازقبيل سوريه و يمن و عراق نياز دارد. 

درنتيجه، او بايد اطمينان حاصل کند که به نوعي به مسائل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران توجه مي شود. درعين حال، او استدلال هايي را مطرح مي کند که به آنها اشاره شد. او به ميراث خودش توجه دارد. 

او براي هميشه در صحنه نخواهد بود. او مي داند که مردم معمولي ايران هنوز بسيار بسيار نااميد و خشمگين هستند که از نتايج ملموس برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) بهره مند نشده اند. بيکاري در ايران هنوز بسيار زياد است. البته تورم کاهش يافته است. 

نارضايتي عمومی در ايران وجود دارد. به هرحال، درمجموع بايد بگويم که او (مقام معظم رهبری) نقش متوازن کننده را ايفا مي کند. فکر مي کنم استدلال قويتري که مطرح مي شود ازجانب حسن روحاني و همراهان او مطرح مي شود. درعين حال بايد بگويم که ايالات متحده مي تواند کارهاي بيشتري انجام بدهد تا فضا را بهتر کند مثلا قرارداد بوئينگ و ايرباس را تسهيل کند که اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا به آنها رسيدگي مي کند. 

اگر اين هواپيماها به ايران داده شود، ايراني ها مي توانند بدون نگراني سقوط هواپيماهايشان پرواز کنند. اين کار آمريکا مي تواند يک اقدام مهم براي نشان دادن حسن نيت باشد. ايالات متحده مي تواند زمينه ساز اعطاي وامهاي چندمليتي باشد که از آن براي مقاصد زيست محيطي در ايران استفاده شود. چند روز پيش هم نشستي در شوراي آتلانتيک برگزار شد که درباره چالشهاي زيست محيطي پيش روي ايران بود. 

اين چالشها بسيار جدي است. ايران در فهرست موسوم به فهرست تروريستي قرار دارد و درنتيجه تسهيلات بين المللي ازقبيل وام هاي بانک جهاني نمي تواند به اين کشور داده شود تا از آن براي محافظت از محيط زيست استفاده شود. اگر اين وضع تغيير کند، مهم است زيرا نشان مي دهد که مشکل به مردم ايران مربوط نمي شود و ما مي خواهيم مردم ايران موفق باشند و ما نمي خواهيم آنها را به علت اقداماتي مجازات کنيم که هيچ کنترلي بر آن ندارند. 

● "خانم تربتي" در بخش دیگری از اين نشست پرسيد: آيا راههاي بيشتري وجود دارد که ايالات متحده بتواند با استفاده از آن با مردم عادي ايران به تعامل بپردازد؟ آيا ارتباطات ملت-ملت در حال افزايش است؟ آيا تعامل ها در سطح مردم که سبب پيشبرد منافع آمريکا شود، در حال رشد است؟
 "کريستوفر بکي ماير" دستيار معاون وزير امورخارجه آمريکا در امور ايران در پاسخ گفت: سئوال خوبي مطرح شد. درباره اقداماتي که دولت ايالات متحده مي تواند انجام بدهد محدوديتهايي وجود دارد. فرصتهايي براي ايران فراهم شده است تا در جامعه بين المللي بار ديگر وارد تعامل شود. اين فرصتها پس از  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) فراهم شده است. مقامات دولت ايالات متحده در گفته ها و اقداماتشان درباره مسائل سياسي کشورهاي ديگر بايد بسيار دقت کنند. ما نمي خواهيم اين تلقي به وجود بيايد که در سمت و سوي خاصي حرکت مي کنيم تا بتوانيم به يک نتيجه سياسي خاص در کشوري دست پيدا کنيم. بايد اجازه داد ايراني ها و مردمان کشورهاي ديگر، خودشان فضاي سياسي کشورشان را مديريت کنند. يکي از علل مطالبي که ازجانب رهبر ايران مطرح مي شود همين نکته است. آنها (ايراني ها) فضاي سياسي کشورشان را بسيار بهتر از ما مي شناسند. 

همين مسئله درباره نگاه ايراني ها به فضاي سياسي آمريکا مصداق دارد. وقتي مقامات ايراني مي آيند و از کنگره آمريکا سخن مي گويند به آنها مي گوييم که اجازه بدهند ما فضاي سياسي کشورمان را خودمان اداره کنيم و آنها نگران فضاي سياسي کشور خودشان باشند و آن را مديريت کنند. بنابراين، تاحدودي ما رويکرد دوري گزيدن از کارهايي را دنبال مي کنيم که سبب تقويت عناصر خاصي (در ايران) شود زيرا در اين صورت، ما در وضعي قرار مي گيريم که ممکن است اصلا قصد آن را نداشته ايم و نتيجه اي که به دست مي آيد کاملا برعکس آن چيزي باشد که ما مي خواهيم. مشخص نيست که ميزان حمايتهاي ايالات متحده از يک جريان خاص، تا چه اندازه به نفع آن جريان و هدف خاص در ايران تمام مي شود. بنابراين ما مقامات دولتي بايد در اين زمينه ها دقت کنيم . البته اين سخن به معناي آن نيست که اگر فرصتي فراهم شود که به نفع ايالات متحده باشد، از آن استفاده نکنيم. درباره قرارداد هواپيماها با ايران (بوئينگ و ايرباس) نيز بايد بگويم که من نمي خواهم درباره شرکت خاصي صحبت کنم. 

نمي خواهم ازجانب اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا نيز صحبت کنم. آنچه مي توانم بگويم اين است که  بخشي از  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) اين اجازه را مي دهد که هواپيماهاي مسافربري به ايران صادر شود و ما به اين بخش متعهد هستيم. البته اين مسئله تاحدودي پيچيده است زيرا هواپيماها خودشان قطعات بسيار پيچيده اي دارند که در ساخت آنها از فناوري هاي بسيار پيشرفته استفاده مي شود و اين قطعات مي توانند کاربرد دوگانه داشته باشند. درباره فروش هواپيماها بررسي هاي بسيار دقيقي انجام مي شود و اينکه در نهايت، اين هواپيماها به کجا مي روند و چه استفاده اي از آنها مي شود. البته تعجب آور نيست که وقتي سي سال رابطه اي وجود نداشته است، حرکت در اين مسيرها و حل اين مشکلات، مقداري زمان ببرد. بازهم تأکيد مي کنم که نمي خواهم در اين قالب از يک شرکت خاص نام ببرم بلکه به صورت کلي صحبت مي کنم. به هرحال، بايد بگويم که در کمکهايي که دولت ايالات متحده مي تواند به ايراني ها بدهد، محدوديتهايي وجود دارد.

 ● تحلیلگر خبرگزاری رویترز در ادامه گفت: سئوال ديگري که مي خواهم بپرسم فراتر از برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) است. شاهد آن بوديم که در روز شروع اجراي توافق هسته اي، تبادل زندانيان انجام شد. اما از آن تاريخ، شمار بيشتري از ايراني هاي داراي تابعيت دوگانه بازداشت شده اند. سيامک نمازي بازداشت شده است. پدر او نيز بازداشت شده است. يک شهروند ديگر آمريکايي نيز در ايران بازداشت شده است. شماري از کانادايي هاي ايراني تبار و اتباع اروپايي ايراني تبار که داراي تابعيت دوگانه هستند نيز در ايران بازداشت شده اند. اين اقدامات علاوه بر اينکه بر اين افراد و خانواده هاي آنها تأثير مي گذارد، بر فضاي کسب و کار نيز تأثير مي گذارد. اين مسئله به ويژه درباره بازداشت سيامک نمازي مصداق دارد زيرا او مدتهاي طولاني با فعالان اقتصادي ايراني و غربي تعامل داشت. البته در زمان بازداشت سيامک نمازي، او چنين تعاملهايي نداشت. اين اقدامات به ضرر ايراني هاي داراي تابعيت دوگانه است که بخواهند به ايران بروند و در اين کشور فعاليت اقتصادي داشته باشند. دولت ايالات متحده چه نظري درباره اين بازداشت ها دارد؟ چه تلاشهايي در دولت ايالات متحده براي آزادي اين افراد صورت مي پذيرد؟

● "بکي ماير" در پاسخ گفت: اين مسئله بسيار پيچيده است. دغدغه هاي بسياري در اين زمينه درباره شهروندان مذکور مطرح است و به همين علت، مطالبي که دولتمردان ايالات متحده مي توانند در اين زمينه بيان کنند با محدوديتهاي بسياري همراه است. از اينرو، همانطور که در پاسخ به سئوال درباره فروش هواپيما به ايران به صورت کلي صحبت کردم، اينجا هم مي خواهم پاسخي کلي بدهم. ما همچنان از ايران مي خواهيم که به حقوق شهروندان خودش احترام بگذارد و همچنين به حقوق اتباع آمريکايي احترام بگذارد که به ايران مي روند. ما از ايران مي خواهيم که همه اتباع آمريکايي را آزاد کند که به گونه اي نادرست بازداشت شده اند. اين مسئله، بخش اصلي سياست ما درباره ايران است. يکي از اولويتهاي اصلي ما در زمان رسيدن به روز اجراي توافق هسته اي نيز همين مسئله بود و اينکه تلاش مي کرديم افرادي را آزاد کنيم که در ايران بازداشت شده بودند. دوست داشتم بگويم که چنين اتفاقي هرگز ديگر رخ نمي دهد اما واقعيت اين است که چنين اتفاقاتي بازهم رخ مي دهند. در هرکشوري که چنين مسائلي وجود دارد بايد اين موارد را به صورت مستمر مديريت کنيم. اين مسئله به ويژه درباره ايران صادق است. ما همچنان بر ايران فشار وارد مي کنيم تا آمريکايي ها را آزاد کند و اين افراد به کشورشان بازگردند. اينجا نمي توانم در يک جلسه علني درباره يک مورد خاص از اين موارد صحبت کنم.

 ● "تربتي" در ادامه این نشست پرسيد: سئوال بعدي بنده درباره انتخابات رياست جمهوري آمريکا است. فعالان اقتصادي در سطح بين المللي چه نگاهي درباره دو نامزد اصلي انتخابات آمريکا و مواضع آنها درباره ايران دارند؟ جيک ساليوان مشاور هيلاري کلينتون در حوزه سياست خارجي گفته است که يکي از کارهايي که درصورت رئيس جمهور شدن کلينتون انجام خواهد شد افزايش هزينه ها براي ايران به علت اقدامات تقابل جويانه اي است که انجام مي دهد به ويژه آزمايشهاي موشکي که انجام مي دهد. فعالان اقتصادي درباره رئيس جمهور شدن ترامپ يا کلينتون و تأثير آن بر روند اجراي  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) چه نگاهي دارند؟ 

● "مورتلاک" در پاسخ گفت: انتخابات فضاي ابهام و عدم قطعيت به وجود مي آورد. عدم قطعيت هم سبب مي شود شرکتهاي خصوصي براي استفاده از هر فرصت جديدي نگران شوند که مستلزم هزينه و تلاش و زمان در همان مراحل اول کار باشد. معتقدم بي ترديد بسياري از شرکتها رويکرد صبر و انتظار را درپيش گرفته اند تا ببينند سير تحولات به چه صورت خواهد شد. گمانه زني درباره موضع دولت آتي آمريکا درباره توافق هسته اي دشوار است. 

ستاد انتخاباتي هيلاري کلينتون درباره مواضع دولتش درخصوص توافق هسته اي در صورت رئيس جمهور شدن، به صراحت موضع خود را اعلام کرده است. هيلاري کلينتون از توافق هسته اي حمايت مي کند و مي خواهد اين توافق هسته اي به موفقيت منجر شود. نظر شخصي بنده اين است که اگر هيلاري کلينتون رئيس جمهور شود به اندازه دولت کنوني آمريکا ، سرمايه و تعهد و تلاش صرف خواهد کرد تا اينکه توافق هسته اي براي بخش خصوصي و فعاليتهاي آنها اطمينان خاطر به وجود بياورد و مشخص باشد که خطوط قرمز به چه صورت است. فکر مي کنم حمايت از توافق هسته اي يک چيز است اما نشان دادن ميزان تعهد به اين توافق که دولت کنوني از خودش نشان داده است تا اين توافق به نتيجه برسد، مسئله اي ديگر است. 

حتي در اين باره ترديد وجود دارد که اگر هيلاري کلينتون رئيس جمهور شود، دولت او به اندازه دولت فعلي آمريکا به اجراي توافق هسته اي متعهد باشد. واقعيت اين است که بايد منتظر ماند و ديد که وقتي دولت جديد آمريکا در مسند امور قرار مي گيرد چه کار خواهد کرد. وقتي دولت جديد آمريکا با انبوهي از اولويتهاي مختلف مواجه باشد بايد منتظر ماند و ديد که به کداميک از مسائل، اولويت خواهد داد.درباره رئيس جمهور شدن ترامپ نيز مي گويم که فضاي عدم قطعيت سبب نگراني شرکت ها مي شود. 

 ● "تربتی" سوال کرد: ترامپ در يکي از مصاحبه هاي خود گفته است تعجب مي کند که به شرکتهاي آمريکايي اجازه روابط اقتصادي با ايران داده نمي شود.

"مورتلاک " در اين خصوص گفت: بله. او اين سخنان را گفته است. ترامپ گفته است که توافق هسته اي، توافقنامه اي وحشتناک است و نبايستي به ايران پول داده مي شد. البته او گفته است که اين پول ، پول خود ايران بوده است (با تمسخر ترامپ به علت سخنان ضدو نقيض). درعين حال، او گفته است که اصلا قابل قبول نيست که شرکتهاي آمريکايي اجازه نداشته باشند در ايران فعاليت داشته باشند. 

او گفته است قوانين مربوط به فعاليت اقتصادي شرکتهاي آمريکايي در خارج از کشور، بسيار وحشتناک است و همين مسئله چالشي براي شرکتهاي آمريکايي است که بخواهند در ايران فعاليت اقتصادي داشته باشند. تحريمهايي که عليه فعاليت شرکتهاي آمريکايي در ايران وجود دارد به سالها قبل بازمي گردد. مشخص نيست که اگر ترامپ رئيس جمهور شود، آيا او اجازه خواهد داد شرکتهاي آمريکايي در ايران فعاليت اقتصادي داشته باشند يا خير. پيش بيني اين امر بسيار دشوار است.

اسلاوین در در ادامه سخنان  مورتلاک به تمسخر گفت: «شايد شاهد افتتاح هتل ترامپ در تهران باشيم! (خنده حضار)

"مورتلاک" ادامه داد: شايد همينطور باشد. به هرحال، حتي اگر ترامپ خواهان آن باشدکه در صورت رئيس جمهور شدن، اوضاع را درباره روابط اقتصادي با ايران تغيير بدهد، بازهم بايد به کنگره توجه داشت که نگاهي متفاوت به اين قضيه دارد. بنابراين، مي بينيم که پيش بيني اوضاع در آينده بسيار دشوار است و همين عدم قطعيتها سبب مي شود شرکتها در ورود به فعاليت اقتصادي در ايران تعلل کنند. اگر هيلاري کلينتون در انتخابات رياست جمهوري آمريکا در ماه نوامبر پيروز شود شاهد راحت تر شدن خيال شرکتهاي آمريکايي و تجديد نظر آنها در نوع نگاهشان به ايران خواهيم بود. اگر هم ترامپ رئيس جمهور شود بايد براي مدت طولاني تري منتظر ماند و صبر کرد تا مشخص شود دولت او مي خواهد درباره ايران چه سياستي را در پيش بگيرد.

 ● خانم "تربتي" در ادامه پرسيد: سئوال بعدي من درباره تحريمهاي آمريکا و تأثير تحريمهاست. مقامات اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا مي گويند تلاش مي کنند رهنمودهاي کاملا روشن و شفافي درباره اعطاي مجوزها درباره تعامل اقتصادي با ايران منتشر کنند. دليلي هم ندارد که سخنان اين مقامات آمريکايي را باور نکنيم. 

آنها به کشورهاي مختلف جهان سفر مي کنند و با مديران شرکتهاي بزرگ و بانکها ديدار مي کنند تا مسائل را تشريح کنند. اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا با دويست و پنجاه نفر از نيروهاي دولتي در سازمانهاي مختلفي براي حوزه تحريمها فعاليت مي کند. بودجه اين اداره با مسئوليتهاي جديدي که به آن واگذار شده است، انطباق ندارد و افزايش نيافته است. آيا لازم است دولت آتي آمريکا، بودجه اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا را افزايش بدهد؟ آيا هماهنگي ها در سطح وزارتخانه هاي مختلف آمريکا براي کار اين اداره بايد افزايش يابد؟ 

"ديويد مورتلاک "در پاسخ گفت: اين مسئله واقعا بسيار مهم است. اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا يک اداره بسيار کوچک در درون دولت آمريکاست که کارهاي بسيار زيادي بايد انجام بدهد. اين کارها هم در داخل آمريکا براي اعمال تحريمها و اجراي تحريمهاست. اين کارها هم در خارج از آمريکاست تا هم اقدامات لازم براي اجرايي شدن تحريمها صورت پذيرد بلکه به تعداد بسيار زيادي از شرکتها کمک شود که نمي خواهند کاري کنند که تحريمها را نقض کنند. 

اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا با اين شرکتها تعامل دارد تا به آنها بگويد حوزه شمول تحريمها کجاست. انجام دادن اين حجم از کارها براي حدود دويست نفر بسيار دشوار است. يکي از راهکارهايي که براي اين مسئله مي توان درنظر گرفت افزايش منابع اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا و تعداد نيروهاي آن است. دويست نفر در اين اداره فعال هستند. حال اگر آنها بخش اعظم وقتشان را صرف پاسخ دادن به درخواستهاي فزاينده از کنگره کنند، آنها ديگر زمان چنداني در اختيار نخواهند داشت که به اجراي خود تحريمها مبادرت کنند. بايد توجه داشت که تحريمها در ده سال گذشته به صورت چشمگيري تغيير کرده است. تحريمها نه تنها از نظر حجمي افزايش يافته بلکه مسائل مرتبط با تحريمها نيز سير فزاينده داشته است. 

تعداد دستورهاي رياستي باراک اوباما در حوزه اختيارات رياست جمهور که در زمينه تحريمها صادر شده است از کل دستورات مشابه روساي جمهور قبل آمريکا بيشتر است. همين رويه سبب تغيير نوع نگاه و اجراي تحريمها ازجانب ايالات متحده شده است. ده سال پيش مسئله اين بود که افرادو شرکتها و دولتهايي در فهرست تحريمها قرار بگيرند و فعالان اقتصادي و شرکتها مطلع شوند تا با چنين طرفهايي تعامل نداشته باشند و وارد حوزه هاي خاکستري نشوند. در آن زمان، شرکتها و اشخاص حتي اگر فکر مي کردند کاري که مي خواهند انجام بدهند ممکن است سبب شود با اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا دچار مشکل شوند، به اين حوزه ها اصلا نزديک نمي شدند. 

در سالهاي اخير نوع نگاه به تحريمها کاملا متفاوت شده است. با تحريمهايي که عليه روسيه اعمال شد، در واقع وارد نسل سوم تحريمها شديم. با  برجام سطح جديدي از پيچيدگي ها درباره تحريمها مطرح شد. در گذشته وضعيت به اين صورت بود که شرکتها سعي مي کردند به خط تحريمها نزديک نشوند اما حالا با  برجام مشخص کردن اين خط مرزي تحريمها بسيار پيچيده تر و دشوارتر شده است.  

حالا استفاده از تحريمها به گونه بهتري انجام مي شود به گونه اي تحريمها به صورت دقيقتري اعمال مي شود تا اهداف و سياستهاي ايالات متحده پيش برود. اين نوع استفاده از تحريمها، سودمندتر و ظريف تر است و به شدت به نفع سياست خارجي آمريکا تمام مي شود. البته در حوزه اجرايي نيز، کارها بايد به گونه اي باشد که با اين نوع در سطح وضع تحريمها انطباق داشته باشد. 

درباره اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا نيز بايد بگويم شماري از باهوش ترين و فداکارترين و متعهدترين نيروهاي دولت آمريکا در اين اداره هستند اما بايد توجه داشت که آنها زمان محدودي در اختيار دارند و حجم کارها بسيار زياد است. به موازات حرکت در مسير تحريمهاي ظريف تر و پيچيده تر، بايد منابع اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا نيز افزايش يابد.

 ● خبرنگار ارشد رویترز در ادامه سوال کرد که عملکرد اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC) در وزارت خزانه داري آمريکا به چه صورت است؟ آيا اين اداره از نظر مالي براي اجراي تحريمها با محدوديتهاي منابع مواجه است؟

"بکي ماير" در پاسخ گفت: مي خواهم به بيان اين نکته بسنده کنم که همواره مشکل کمبود منابع مالي در دولت ايالات متحده وجود دارد. در بسياري از حوزه هاي کاري مي توان از منابع مالي بيشتري استفاده کرد. براي اجراي برجام تلاش کرده ايم منابع مالي لازم را در اختيار اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا قرار بدهيم. در وزارت امور خارجه آمريکا نيز دفتر جديدي ايجاد کرده ايم که خاص نظارت بر روند اجراي توافق هسته اي بوده است. استفن مال هدايت اين دفتر را برعهده دارد. 

در اداره امور اقتصادي در وزارت امورخارجه آمريکا نيز نيروهاي توانمندي وجود دارند که به مسائل مرتبط به تحريمها مي پردازند. اما بايد به صراحت بگويم که بار کاري اين اداره در مقايسه با اداره کنترل دارايي هاي خارجي (OFAC)در وزارت خزانه داري آمريکا بسيار کمتر است. افرادي که در اين اداره کار مي کنند افرادي بسيار متعهد و سخت کوش هستند. آنها براي ساعتهاي طولاني کار مي کنند تا همه کارها انجام شود. اما کاملا روشن است که حجم کارها براي انجام دادن بسيار زياد است.

 ● در ادامه این نشست ؛ "مورنينگ استار" پرسيد: باتوجه به سوابق کاري ام که وکيل و سياست گذار و فعال اقتصادي بوده ام بايد بگويم که بين سياست گذاران و شرکتها نوعي فقدان ارتباط وجود دارد. درست است که سرمايه گذاري در ايران فوايد بسيار زيادي دارد اما اين کار به منزله آن است که خودتان را در معرض مرگ قرار بدهيد. يکصد راه ديگر وجود دارد که بخواهيم خودمان را بکشيم پس چرا اين کار را انجام بدهيم؟(باکنايه) نمي توان گفت مخاطرات مطرح درزمينه تجارت با ايران، قابل مديريت است. 

دست کم اين مخاطرات براي شرکتها قابل مديريت نيست. من هم مي دانم که فعاليت اقتصادي نمي تواند عاري از مخاطره باشد اما بايد دست کم اين اطمينان خاطر وجود داشته باشد که اگر سرمايه گذاري انجام بدهيم، اين پروژه مي تواند پروژه خوبي باشد که نتايج خوبي به همراه داشته باشد. سئوالي که مي خواهم بپرسم اين است که چگونه مي توان چنين اطمينان خاطري را به وجود آورد؟ مي دانم اين سئوال دشوار است اما مي خواهم پاسخ شما را به اين سئوال بدانم. چگونه مي توان شرکتها را به نقطه اي رساند که به اندازه اي اطمينان خاطر داشته باشند که با ايران به تعامل تجاري بپردازند؟

 "مورتلاک" در پاسخ گفت: عبارت قابل مديريت بودن کارها، عبارتي است که درباره نقطه شروع حرکت دراين زمينه به کار مي برم. بي ترديد، رويکرد ما در اين زمينه ها مبتني بر نوع فعاليت اقتصادي است که بخواهيم انجام بدهيم. بي ترديد، صادرات اقلام به ايران يکي از مصاديق اين کار است که براي اين منظور بايد مشتريانمان را بررسي کنيم و اينکه چه اقلامي را مي خواهيم به آنها بفروشم و سرمنشاء اقلام مطرح به چه صورت است و آيا مطابق قواعد تحريمها رفتار مي کنيم يا خير. مي توان به اين پرسشها به راحتي پاسخ داد. 

مسئله وقتي پيچيده تر مي شود که درباره خدمات مالي يا روابط لازم براي ارائه چنين خدماتي صحبت مي کنيم و اينکه وقتي از سرمايه گذاري صحبت مي شود، طرف مقابل چيست و چه نگاهي دارد و اگر سرمايه گذاري انجام شود، چه وضعي پيش مي آيد و وقتي در ايران فعاليت مالي از اين نوع داريم، چگونه مي توان فعاليتها را در ايران رصد کرد و اينکه طرف ثالث در ايران را بررسي کرد. وضعيت شرکتهاي مختلف در اين حوزه متفاوت است. وقتي مي گويم اين کارها قابل مديريت است منظورم اين نيست که اين کار ساده نيست. 

جان کري وزير امورخارجه امريکا از کلمه  ساده براي اين منظور استفاده کرده است اما من از اين کلمه استفاده نکردم. مشخص کردن وضعيت برخي از پروژه ها چند هفته طول مي کشد. برخي از اين پروژه ها نيز چندين ماه زمان مي برد تا مشخص شود در چه وضعي هستند. برخي از پروژه ها نيز چند سال طول مي کشد تا به ثمر بنشينند. بايد صادقانه بگويم اگر شرکتها کمي از لايه هاي سطحي عميقتر بروند و نگاهي عميق تر از نگاه سطحي درباره تحريمها داشته باشند و اينکه چرا اين تحريمها اعمال مي شوند و اينکه شرکتها باتوجه به نوع فعاليت خود، چه کارهايي مي توانند انجام بدهند، احساس راحتي خواهند کرد و مي توانند با ايران تعامل اقتصادي داشته باشند. شرکتها بايد بدانند که به دنبال چه هستند و چه رويه هايي را بايد به اجرا بگذارند که بتوانند فعاليت اقتصادي داشته باشند، به گونه اي بهتر مي توانند تعامل داشته باشند و به فعاليت اقتصادي مطمئن و با خيال راحت همانند ديگر مناطق جهان مبادرت کنند.

● اسلاوين هم در این خصوص اظهار داشت: ايران، کشوري با بازار بسيار بزرگ و افراد تحصيلکرده است. ايران کشوري با جمعيت هشتاد ميليون نفري است. در جهان بازارهاي زيادي همانند بازار دست نخورده ايران وجود ندارد. به همين علت است که فکر مي کنم بازارهاي ايران براي بسياري از شرکتها بسيار جذابيت دارد. بخشهايي ازقبيل کشاورزي و داروسازي وجود دارند که در دوران تحريمها نيز در ايران امکان فعاليت داشته اند. 

البته به علت وجود محدوديتهاي مالي درباره فعاليت اين بخشها نيز مشکلاتي وجود داشته است. اما حالا موضوع به حوزه هاي دشوارتر و پيچيده تري از قبيل سرمايه گذاري مستقيم خارجي مربوط است. اگر ايران به دنبال جذب چنين سرمايه هايي است به خوبي مي داند که بايد چه کار کند تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را مهار نمايد و رويه هاي درست اقتصادي را وضع کند. 

ايران در يک سال گذشته متوجه اين داستان شده است و اينکه اقدام در اين زمينه تا چه حد براي اقتصاد ايران ضروري است. نکته ديگري که مي خواهم در اين زمينه بيان کنم به کنفرانسي مربوط است که چند ماه پيش در ماه مه در زوريخ برگزار شد و شماري از زنان کارافرين فوق العاده ايراني در اين نشست حضور داشتند. همواره مي گويم که اگر مي خواهيد مطمئن باشيد که با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران سر و کار نداريد با زنان کارافرين ايراني تعامل داشته باشيد. آنها توانسته اند شرکتهايي با فناوري هاي بالا تأسيس کنند. آنها کالاهاي تجاري را وارد مي کنند. آنها فوق العاده و بسيار تحصيلکرده و بسيار بااستعداد هستند و در تعامل با آنها مي توان از گيرافتادن در دامان بسياري از مشکلات رهاشد.

 ● در ادامه اين نشست؛ یکی از حاضران در این نشست  گفت: مي خواهم سئوالي از آقاي بکي ماير بپرسم که در خصوص تحريمهاست. باآن که مقامات وزارت امور خارجه آمريکا و کاخ سفيد مي گويند سازوکارهايي درباره تحريمها در اختيار دارند که اگر ايران  برجام را نقض کند، مي توان اين تحريمها را اعمال کرد. 

قانون فعلي تحريمها که در کنگره وجود دارد و تا پايان امسال منقضي مي شود فقط در صورتي قابل استفاده است که ايران برجام را نقض کند. چرا کاخ سفيد حاضر نيست به دمکراتهايي در کنگره چراغ سبز بدهد که مي خواهند تحريمهاي فوق را تمديد کنند؟ سووال ديگرم از خانم اسلاوین است. آيا نگاه شما درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران خيلي خوشبينانه نيست؟ چرا فکر مي کنيد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران حاضر مي شود به سخنان ايت ا... خامنه اي  گوش بدهد؟

 "بکي ماير" در پاسخ گفت: طرحهاي زيادي درباره تحريمهاي ايران مطرح است. مي توان نگاه بسيار دقيقي درباره همه اين طرحها داشت. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، همه طرحهايي که در اين زمينه مطرح است، منعکس کننده همه مطالبي نيست که در مصوبه نهايي مطرح مي شود. 

بنابراين ما از اظهارنظر درباره طرحهاي خاص خودداري مي کنيم تاوقتيکه طرح مدنظر به صورت مصوبه از کنگره به دولت برسد و دولت بخواهد درباره آن نظر بدهد. بايد توجه داشت که رئيس جمهور (اوباما) گفته است هرمصوبه کنگره که مانع از پايبندي ما به  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) شود، وتو خواهد شد. اين سخن به معناي آن است که طرحهايي که سبب دشوار شدن يا ناممکن شدن کارها شود و خارج از حوزه شمول برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) باشند، وتو خواهد شد. 

ما مواضع خود را در اين زمينه به صراحت بيان کرده ايم. ما بارها و بارها اين سخن را گفته ايم. درباره قانون تحريمهاي ايران ( که امسال منقضي مي شود) برخي سوء برداشتها وجود دارد. بخشهاي زيادي از تحريمهاي ايران براساس  برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) لغو شده است. بخشهاي زيادي از قانون مذکور درباره تحريمهاي ايران نيز به علت توافق هسته اي برداشته شده است. بحثهايي در جريان است که آيا اين قانون تمديد شود يا خير. وقتي مصوبه واقعي در اين باره در کنگره مطرح و نهايي شود، ما نيز در اين باره موضع گيري خواهيم کرد.

● اسلاوین هم پاسخ داد: نمي گويم که بنده درباره کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران خوشبين هستم و فقط مي گويم که حسن روحاني رئيس جمهور ايران، استدلال هاي بسيار منسجمي براي جداکردن فعاليتهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران از ديگر بخشهاي اقتصاد ايران  دارد. اين کار بويژه درباره بخشهاي مهمي از اقتصاد ايران لازم است که ايران به سرمايه گذاري خارجي نياز دارد. حسن روحاني همين سخن را با رهبر ايران نيز مطرح کرده است. 

حالا رهبر ايران مي تواند به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران بگويد که چه کار کند و نه اينکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران به رهبري بگويد چه کار کند. بحثهاي جدي در اين خصوص در داخل ايران در جريان است و اينکه اين کشور تا چه اندازه مي خواهد موفق باشد و چه تعريفي از موفقيت دارد. ايا تعريف موفقيت  اين است که نظام جمهوری اسلامی ایران فقط سرپا باشد و مردم تهيدست باشند يا اينکه ايران اقتصادي در حال رشد و شکوفا داشته باشد که با بخش هاي ديگر اقتصاد جهاني مرتبط باشد. اميدوارم گزينه دوم درست باشد اما کاملا روشن است که هيچ تضميني در اين خصوص وجود ندارد.

 ● خانم "تربتي" هم در ادامه گفت: با نگاهي به تاريخ ايران مي توان به مسائل ديگري پي برد. زماني (آيت ا...) خميني(ره) پيش از انقلاب مي گفت که توسعه اقتصادي در کانون توجه نيست بلکه مسائل ايدئولوژيک، پايه هاي حکومت را تشکيل مي دهند.

 "اسلاوین" گفت: بله همينطور بوده است. اما بايد توجه داشت که ايران در سي و هفت سال گذشته تغييرات چشمگيري را پشت سر گذاشته است. هربار که به ايران مي روم به شدت تحت تاثير کيفيت (رفتار) مردم ايران و سطح تحصيلات و اطلاعات آنها قرار مي گيرم. همه حکومتها هرقدر هم که مستبد باشند، بازهم بايد درباره ماهيت جوامعشان حساس باشند و نمي توانند به خواسته ها و آمال مردمانشان بي توجه باشند بويژه وقتي به نسل جوان ايران نگاه مي کنم که ظاهر شده اند. در طول زمان، تغييرات رخ مي دهد گرچه ممکن است سرعت اين تغييرات به اندازه اي نباشدکه مردم ايران دوست باشند يا با سرعتي باشد که ما دوست داشته باشيم. اما به هرحال، تغييرات در ايران ، اجتناب ناپذير است.

وی افزود: اگر ايران به دنبال جذب سرمايه گذاري مستقيم خارجي در اين کشور است، بايد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را مهار کرده و رويه هاي درست اقتصادي وضع کند.بازارهاي ايران براي بسياري از شرکتها بسيار جذابيت دارد. ايران، کشوري با بازار بسيار بزرگ و افراد تحصيلکرده است. ايران کشوري با جمعيت هشتاد ميليون نفري است. در جهان بازارهاي زيادي همانند بازار دست نخورده ايران وجود ندارد. 

به همين علت است که فکر مي کنم بخشهايي ازقبيل کشاورزي و داروسازي وجود دارند که در دوران تحريمها نيز در ايران امکان فعاليت داشته اند. البته به علت وجود محدوديت هاي مالي درباره فعاليت اين بخشها نيز مشکلاتي وجود داشته است. اما حالا موضوع به حوزه هاي دشوارتر و پيچيده تري از قبيل سرمايه گذاري مستقيم خارجي مربوط است. اگر ايران به دنبال جذب چنين سرمايه هايي است به خوبي مي داند که بايد چه کار کند تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را مهار نمايد. ايران در يک سال گذشته متوجه اين داستان شده است که اقدام در اين زمينه تا چه حد براي اقتصاد ايران ضروري است. نکته ديگري که مي خواهم در اين زمينه بيان کنم به کنفرانسي مربوط است که چند ماه پيش در ماه مه در زوريخ برگزار شد و شماري از زنان کارافرين فوق العاده ايراني در اين نشست حضور داشتند. 

همواره مي گويم که اگر مي خواهيد مطمئن باشيد که با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران سر و کار نداريد با زنان کارافرين ايراني تعامل داشته باشيد. آنها توانسته اند شرکتهايي با فناوري هاي بالا تأسيس کنند. آنها کالاهاي تجاري را وارد مي کنند. آنها فوق العاده و بسيار تحصيلکرده و بسيار بااستعداد هستند و در تعامل با آنها مي توان از گيرافتادن در دامان بسياري از مشکلات رهاشد.

اين کار بويژه درباره بخش هاي مهمي از اقتصاد ايران لازم است که به سرمايه گذاري خارجي نياز دارد. حسن روحاني همين سخن را با رهبر ايران نيز مطرح کرده است. حالا رهبر ايران مي تواند به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران بگويد که چه کار کند و نه اينکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران به رهبري بگويد چه کار کند.

 اين به اين بستگي دارد که اين کشور تا چه اندازه مي خواهد موفق باشد و چه تعريفي از موفقيت دارد. ايا تعريف موفقيت اين است که نظام فقط سرپا باشد و مردم تهيدست باشند يا اينکه ايران اقتصادي در حال رشد و شکوفا داشته باشد که با بخش هاي ديگر اقتصاد جهاني مرتبط باشد. اميدوارم گزينه دوم درست باشد اما کاملا روشن است که هيچ تضميني در اين خصوص وجود ندارد.