پاسخ به جواب سئوالات علی اکبر شالگونی از فرخ نگهدار، در سایت روشنگری.
قسمت چهار م وپایانی
"آزموده را آزمودن خطاست . یا از کوزه همان برون تراود که در اوست"
قابل پرسش نیست که فرخ نگهدار نیاز به توضیح نمی بیند تا که بگوید دلیل مقاومت مسلحانه ی تحمیل شده به مجاهدین چه بود که ایشان مخالف آن بود؟ راستی سئوال است که برای یک مدعی سیاسی با سابقه بررسی وتحلیل وپاسخگوئی به شیوه ی رابطه علت ومعلولی می باشد ونه صرفاً به معلول ها پرداختن وعلت ها را فراموش کردنست. بر همین اساس است که اگر فرخ نگهدار همچون سایر همکاران خود مأمور پیگیر پرونده ی مجاهدین نمی باشد. چرا به پرونده ی آن جریاناتی اشاره نکرده است که قبل از مجاهدین دست به سلاح برده بودند و یا بگوید که دلیل آن چه بود وچرا دست به این عمل زدند؟ چرا ایشان همچون رهبران رژیم آخوندی و دستگاه اطلاعاتی امنیتی وتبلیغاتی اش، فقط حساسیت نسبت به مجاهدین وشیوه ی مبارزاتی آنان ندارد. اگر اکنون بدون اینکه بررسی شرایط ارائه دهد ادعا می کند در آن زمان مبارزه ی قهرآمیز را رد کرده بود . که در حقیقت پاک کردن صورت مسئله و فرار به عدم پاسخگوئی وبررسی و ارزیابی ریشه ای این عمل تحمیل شده است. ولی برای اینکه مجاهدین متهم شود، به صغرا وکبرا چیدن ها رو بنائی ومعلول پردازی برخورد کرده است و به فضای حاکم در جامعه در آن سالیان نپرداخته است و تشریح نکرده است که نقش دادستانی ضد انقلاب و خودش وسازمان اکثریت وحزب توده در کنار حزب چماقداران جمهوری اسلامی در ایجاد خفقان سازی در جامعه در آن زمان چه بود و اینان چه فضائی در محیط آموزش وپرورش ودانشگاه های کشور و کارخانه ها و جامعه حاکم کرده بودند وچگونه اینان به عنوان تئوری پردازان کمکی وحمایتی پشت جبهه ی بحث های خیابانی در کنار چماقداران وسرکوبگران فعالین سیاسی بودند؟ آری چرا ایشان به ریشه ویا علت ها اشاره نکرده است که چرا آنقدر باید فضا منقبض وبسته وسر کوبگرانه می شد که هیچ راهی جز شیوه ی مبارزه ی قهر آمیز باقی نمی ماند . از طرف دیگر مگر حزب توده واکثریت و نهضت آزادی و جنبش حبیب الله پیمان که جزو مخالفین برانداز نظام نبودند، بلکه بخشی از مبلغان ومدافعان شرمنده ی رژیم آخوندی وبه حساب مخالفین قانونی آن بودند ومبارزه ی سازشکارانه یا مسالمت آمیز کردند چه بر سرشان آمد یا آورده شد ؟ جز اینکه فقط تلاش کردند که این رژیم ضدانسانی آزادی کش حکومت ننگینش 28 سال ادامه یابد واینان نیز شریک وسهیم در آن باشنذ. فرخ نگهدار حتی بدون آنکه به دستأورد بقول خودش تاکتیکی دعوت مناظره ی کنونی وشرکت در میزگرد های سفارشی وفرمایشی تلوزیونی سابق خود وحزب توده با سران حکومت در فروردین ماه سال 60 اشاره کند که حالت شوی کمدی داشت وبدون آنکه بگوید تا زمانی که مجبور به ترک ایران نشده بود یعنی به بیرون پرتاب نشده بود چه عملکردی در ایران داشته است ؟ در عوض همچون رفسنجانی هفت وبساز و بفروش ادعای سیاست دعوت به مناظره دیگران در این زمان که دنباله روی سیاست همان زمان است را اینگونه طلبکارانه از موضع مبتکر بیان کرده وگفته است:
-"سازمان در اين سال ها مبتکر فعال فکر ديالوگ با مخالفين سياسی است و در جريان عمل اين فکر را پی گيرانه دنبال می کند. سازمان نه تنها با مجاهدين و گروه های چپ، بلکه سران حکومت را نيز پی گيرانه به بحث و مناظره دعوت می کند. مکاتبه، مذاکره و مناظره با مسوولين حکومت و با مخالفين حکومت(شرکت کنندگان در انقلاب) تاکتيک هايی در مرکز توجه سازمان است. "
فرخ نگهدار تحریف گر وتحلیل گر همچون حسین شریعتمداری بازیک چشمه ی دیگر معجزه رو کرده است وبدون آنکه بازهم به ریشه های تحریک وتهدید صدور انقلاب خمینی اشاره کند وبدون آنکه توجه داشته باشد پاسدار شریعتمداری در یادداشت روز 13 آبان سال 1383 خود که به مناسبت 13 آبان سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران بود تشریح وتأکید وتحلیل کرده بود که یکی از بازتاب های اشغال سفارت آمریکا زمینه سازی جنگ 8 ساله ی ایران وعراق شد و حتی بدون اینکه زحمت به خود داده باشد که اشاره کند که همین چند هفته پیش بود که دوباره در یادداشت روز روزنامه ی کیهان آمده بود که این خمینی بود که اولین گلوله را به زمین آمریکا شلیک کرد و افزوده که 28 سال است که پیراوانش نیز همچنان مشغول شلیک کردن گلول ی توپ توی زمین آمریکا می باشند وهر گز هم عقب نشینی نمی کنند. ولی ایشان با کمال پرروئی مدعی شده است که این سیاست خارجی آمریکا بود که اینگونه موجب جنگ ایران وعراق شد:
"-در سياست خارجی سازمان ايالات متحده امريکا را مسوول و محرک اصلی تجاوز صدام به کشور می شناسد و دفاع از ميهن در برابر تجاوز را وظيفه مقدم خود قرار می دهد. سازمان خواهان همکاری نزديک تر با اتحاد شوروی سابق و همه کشورهای سوسياليستی و کشورهای غير متعهد است. سازمان در منازعه اعراب و اسرائيل، به طور قاطع از آرمان فلسطين و باز پس دادن سرزمين های اشغالی در جنگ 1967 حمايت می کند. -در اين سال ها سازمان از يک تشکيلات مسلح، با تحويل تمام سلاح ها به حکومت، به يک تشکل کاملا سياسی که به قانون اساسی التزام دارد و خواهان حق فعاليت علنی و قانونی و تمام الزامات آن را رعايت می کند بدل می شود. "
باز هم فرخ نگهدار بدون آنکه بگوید نتیجه و یا راندمان سازش وهمکاری ایشان واکثریت با رژیم جنایتکار آخوندی کردن و پیوسته با جناحی از آن لاس زده و کمک به سرکوبگری نیروهای رادیکال برانداز نموده حاصلش چه چیز مفید دیگری بوده است ؟ البته آن را امروز سیاست گام به گام صبر وحوصله پیشه کردن برای له نشدن زنده ماندن وادامه ی سیاست خیانتکاری می باشد را اینگونه به عنوان اتحاد- انتقاد با خط امام بیان شده است:
"- ما در قبال جريان "خط امام" اتحاد - انتقاد باشد يا انتقاد - اعتراض، در هر حال سازمان، مثل بقيه نيروهای مخالف ولايت فقيه، ديرتر يا زودتر زير ضرب می رفت. سازمان های سياسی غير ديني، قطع نظر از اين که مشی دموکراسی خواهانه داشتند يا ضد امريکايی يا هر چيز ديگري، اگر می خواستند زير چرخ های سنگين انقلاب توده ای له نشوند، می بايست در سمت سياست "صبر و انتظار" گام به گام پس می کشيدند و سطح عمومی فعاليت خود را متدرجا کاهش و فرصت می دادند تا جامعه آن جوشش و شور انقلابی را پشت سر گذارد. "همانگونه که در قسمت های پیشین دو بار قید وتذکر داده شده بود که اوج تجربه ی خیانت وخباثت 28 سال ی گذشته ی فرخ نگهدار با متهم کردن رهبران مجاهدین به خیانت به نمایش گذاشته شده است . البته این ارثیه را از پدر معنوی خمینی وپیروانش و از آموزگاران و رهبران سیاسی وایدئولوژیکش رهبران خائن حزب توده آموخته است که با اعتراف وتأکید هنوز برروی آن پافشاری کرده است که بازتاب همان اتهامات سفارشی و دیکته شده بهشتی به کیانوری در مردادماه سال 1358 است که چون دفاتر حزب توده زودتر از سایر جریانات در سراسر کشور مورد تهاجم چماقداران قرار گرفت وکیانوری در دیدار با بهشتی قول داده بود در صورت فعالیت آزاد حزب توده وانتشار روزنامه ی مردم فروش مردم ارگان تبلیغاتی حزب توده، قول می دهد که در سازمان های سیاسی دیگر رخنه ونفوذ کند و آنان رابه انشعاب وبه انفعال بکشاند. این سیاست را ابتدا از طریق غنی بلوریان در حزب دمکرات شروع کرد . سپس از طریق کفتر پر قیچی طبری فرخ نگهار در سازمان فدائیان دنبال کرد. چون در مورد مجاهدین نتوانست کاری از پیش برد، دست به شایعه سازی زد و شایعه کرد که موسی خیابانی پیکاری ومهدی ابریشمچی خط امامی واز مسعود رجوی جدا شده اند. همچنین اتهام می زد که خانواده های اعدام شده ی مجاهدین می گویند که قاتل فرزندان ما خمینی نیست ، بلکه رجوی می باشد و اتهامات بعدی از موضع دفاع از ضدامریالیستی امم راحل این بود که رهبران مجاهدین خائن ووابسته به بیگانه می باشند و هوادارانش احساسی وبی گناه وناآگاه می باشند که باید تلاش کرد تااینان را از رهبری اشان جدا کرد. اکنون همان سیاست خائنانه ی 28 تجربه شده است که همگام با خواست 100 % رهبران جنایتکار آخوندی ودستگاه بدنام وزارت اطلاعات و سایت های مزدوران وابسته به آنست اینگونه از دهان این مزدور پلید وخائن فرخ نگهدار بیرون زده شده و برروی آن بیش از گذشته تأکید شده ومجاهدین عامل ضربه زدن بر منافع ملی شده اند:
"من مشی سازمان مجاهدين خلق ايران را فاجعه بار، جنايت آلود و موجب بزرگ ترين ضربات به روند تحول سياسی جامعه و به منافع ملی کشور می شناسم. من بر شناخت خود از ماهيت خط مشی سازمان مجاهدين و نقش فاجعه بار رهبری آن سازمان ايستاده ام و طی اين سال ها هرچه پيش تر رفته ايم بيشتر پی برده ام که شناختم از ماهيت آن رهبری و مواضعم در مقابله با آنان تا چه واقع بينانه بوده است. "
آری همه ی این روده درازی وجنگ زرگری وگفتگو راه انداختن ونمایشنامه ی روحوضی حوزوی اجرا کردن و قصه وداستان سرائی کردن ها و خلاصه ی هنرنمائی جای دوست ودشمن نشان دادن واجرا کردن تکراری آن، در مجموع برای فراهم کردن همین اعتراف دست داشتن در جنایات وهمکاری کردن فرخ نگهدار خائن با دستگاه وزارت بدنام اطلاعات ولو دادن مبارزین برای کمک به بقای رژیم جنایتکار بوده است که اکنون با زهم پس از 25 سال بدون هیچ لکنت زبان وروی دروایسی به این پرونده ی سراسر خیانت آمیز خود اعتراف کرده وبا آفتخار آن را بیان می کند که نه عامل اصلی سران رژیم جنایکار وادامه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ونه در بحران فرو بردن کشور ومنطقه به خاطر پیگیری اهداف هسته ای نمی باشند که به منافع ملی ایران ضربه ی فاجعه بار زده اند ، لکه سازمان قربانی اش مرتکب چنین جرمی شده است ودر پایان برای اینکه خودش واکثریت را تبرئه و خیانت های خود را توجیه کند در مورد سایر مدعیان وجریان فراموش شده ی دیگر چنین گفته است.
"من تحليل تمام گروه های چپ، به شمول اقليت، راه کارگر، پيکار، رزمندگان و غيره را بشدت ذهنی و برداشت آنان از ظرفيت های موجود در جامعه را کاملا رويايی می شناسم. مشی سياسی آنان در قبال نيروهای تحت هدايت خود بشدت غير مسولانه، فاقد آينده نگری و محکوم به شکست و خسران سنگين بوده است. تحليل اين و اين مشی فعالين سياسی را به گوشت دم توپ تبديل کرد بی آنکه هيچ ميراثی برای آينده برجا گذارد. توهم اين سازمان ها نسبت به ماهيت مفهوم "مردم" يا "خلق" يا "طبقه کارگر" يا نسبت به جايگاه دين در جامعه ايرانی صد بار رمانتيک تر يا توهم آلود تراز درک سازمان اکثريت بوده است. "
در خاتمه باید افزود که البته هیچ فرقی میان پرسشگر وپاسخ دهنده نمی باشد. چونکه هر دو در یک جا ایستاده اند ودر دشمنی هیستریک اشان با مجاهدین تفاوتی با هم دیگر ندارند و اساساً اینگونه شعبده بازی ومعرکه گیری سئوال پرسش یا گفتگو ترتیب دادن وبراه انداختن ها، برای بطور مشترک رسیدن به وحدت واشتراک نظر مشترک وبیان آن علیه ی مجاهدین می باشد. اگر نه مگر علی اکبرشالگونی نمی داند که مزدور فرخ نگهدار کیست وچه کرده است ؟ وچرا دقیقاً در این شرایط بحرانی که خودش خوب می داند که رژیم جناتکار در چگونه بحرن های داخلی وبیرون محاط شده است و خوب اشراف کامل دارد که اگر این رژیم جنایتکار آخوندی برود دیگر اینان قادر به اینگونه اجرای شو های کمدی و خوشرقصی کردن ها نمی باشند که به همه چیز به پردازند وبه اتهام زدن به مجاهدین به توافق برسند که عامل فاجعه ضربه به منافع ملی زدن مجادین است. ولی در مورد بررسی مسائل مهم روز سئوال وپرسش ها رد وبدل نکنند.
نکته ی پایانی اینکه گفته می شود که آزموده را آزمودن خطاست . یا از کوزه همان برون تراود که در اوست . یا اینکه هیچ گربه ای بخاطر رضایت خدا موش نمی گیرد. مگر پس از 8 2سال سپری شدن از عمر نکبت بار رژیم ضدانسانی و فاشیست مذهبی حاکم بر ایران وحامیانش، هنوز شک وشبهه ای در اذهان عمومی به خصوص فعالین سیاسی باقیمانده است یا وجود دارد که باید از طریق اینگونه گفت وشنود ویا سئوال وپرسش وجنگ زرگری ها تعقیب گردد که دانسته شود حزب توده ویا اکثریت کیستند و چکاره کرده اند ویا فرخ نگهدار که بوده وچه کرده است که هنوز پوشیده مانده باشد که چگونه شانه به شانه ی جنایتکاران حاکم برایران در سالیان گذشته در سرکوبگری آزادیخواهان ولو دادن آنان وبقای رژیم نقش اساسی داشته اند؟ به نظر من اینگونه گفتگوها نه اینکه انحرافیست ، بلکه یک نوع همسوئی با خواست حاکمان جنایتکار وعلیه ی مردم ایران ومخالفان این رژیم است و تلاش برای به انحراف کشاندن اذهان عمومی مردم ایران از مسائل بس مهمتر است . بنابراین با ترتیب دادن اینگونه گفت و گو ها ،مشروعیت تراشی برای خائنینی همچون فرخ نگهدار وتوده ای ها واکثریتی هاست که سایت روشنگری تلاش کرده است مبلغ ومبتکر آن . که باید گفت این سایت در حقیقت علیه ی خودش نیز دست به روشنگری زده است که کجا ایستاده است.
پایان
هوشنگ – بهداد
29 /اسفند ماه سال 1385